یکی با اشاره و دیگری با غل و زنجیر
شیطان چگونه نفوذ می کند؟
دانستن چگونگی و شاخصۀ نفوذ شیطان برای انسان بسیار مهم است. این مقاله به بررسی شاخصههای نفوذ شیطان پرداخته است و بیان داشته که نفوذ شیطان همهجانبه و با وسوسه و به تدریج صورت میگیرد.
انسان برای اینکه به تکامل برسد باید موانع و دشمنان خود را بشناسد. همچنین در این مسیر لازم است بداند که به چه صورتی دشمنش به او حمله میکند تا بتواند در مقابل او درست عمل کند. از دشمنان سرسخت انسان شیطان است که به بررسی شاخصههای نفوذ او میپردازیم.
پیروی از شیطان سبب گمراهی و هلاکت میگردد به همین دلیل خداوند علاوه بر اینکه از انسانها خواسته است تا از شیطان پیروی نکنند حتی سفارش کرده که از گامهای او نیز تبعیت نکنند و در قرآن فرموده است که «لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ»[1]«از گامهای شیطان پیروی نکنید». «خُطُوات» جمع «خطوة» مابین دو قدم را گویند[2]؛ یعنی اینکه شیطان گام به گام و به تدریج انسانها را از گناهی به گناه دیگر می کشاند چنان که مرحوم طبرسی به نقل از ماوردى مینویسد: «خطوات بمعناى گامها است و چنان که انسان به وسیلۀ گام برداشتن خود از مكانى به مكان دیگر منتقل می شود منظور در آیه هم این است كه شیطان شما را از معصیتى به معصیت دیگر منتقل نكند تا به این وسیله، همۀ معاصى را مرتكب شوید».[3]
راههاى شیطان برای منحرف كردن انسانها بسیار و راه او بسیار خطرناک و زیانبار است. هدف او این است که ایمان و اعتقاد را از انسان بگیرد و او را به گناه کردن بکشاند اگر توانست یک دفعه این کار را بکند که انجام میدهد اما اگر موفق نشود، گام به گام و به تدریج انسان را منحرف مىكند.
تدریجی و گام به گام بودن نفوذ شیطان یک معنایش این است که او اول مستحبات را از انسان میگیرد و مکروهات را به انسان تزریق میکند و رفته رفته انسان را به معاصی صغیره و ترک واجبات مبتلا میسازد، آنگاه او را به ارتکاب معاصی بزرگ و کفر، آلوده میکند.[4]
2- نفوذ از طریق وسوسه
قرآن درمورد فریب خوردن حضرت آدم «علی نبینا و آله و علیه السلام» از شیطان، به «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطان»[5] یا «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ»[6] تعبیر می کند. مراد خداوند از این تعبیر این است که راه نفوذ شیطان، وسوسۀ در فکر و اندیشه است. او با وسوسه کردن و زینت دادن و با مشتبه ساختن حق و باطل انسانها را فریب میدهد.
باید دانست که وسوسۀ شیطان، از انسان سلب اختیار نمیکند و قدرت مقابله را از او نمیگیرد. او نمیتواند بر انسان مسلط شود و انسان را مجبور به کاری کند؛ چرا که اگر این طور بود عذاب کردن انسانها در دنیا و آخرت معنا نداشت، زیرا مؤاخذه و عذاب برای کار غیر اختیاری، عادلانه و حکیمانه نیست. بنابراین از این که انسان خودش در روز قیامت مسئول اعمالش است و باید پاسخگوی اعمال، رفتار و گفتار خودش باشد و اگر گناه و معصیتی انجام داده، نتیجۀ گناهش را میبیند و عذاب میشود مشخص میشود که وسوسه، فقط موجب تشویق و ترغیب انسانها به نافرمانی خداوند است؛ ولی اختیار و اراده را از او سلب نمیکند.
3- نفوذ همه جانبۀ شیطان
شیطان دشمنی است که از هر راهی ممکن باشد از آن راه وارد می شود و نفوذ می کند و برایش فرقی نمی کند که از چه راهی وارد شده است، از بالا، پایین، راست، چپ و خلاصه هر راهی که قدرت داشته باشد وارد می شود. خداوند راههای نفوذ شیطان را این گونه ترسیم می کند: «ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِم»[7]«آن گاه از پیش روى و از پشت سر و طرف راست و چپ آنان در مىآیم (و هر یك از قواى عامله و ادراكى آنها را به میل باطل مىكشم)».
هدف شیطان از این همه تلاش، این است که قلب را تسخیر کند و انسان، از چنین دشمنی باید بترسد؛ چنان که یکی از بزرگان می فرماید: «سالک الی الله باید از شیطان، سخت، بهراسد؛ زیرا او باکی ندارد و از هر جهتی ممکن است کمین کند و دستبرد بزند و سالک چاره ای ندارد جز آنکه از این طغیانگر به خدا پناه ببرد و حفظ خود را از خدا بخواهد و راه ورودی شیطان را مسدود کند که قلب انسان همیشه مورد حمله و مقصد اصلی شیطان است و اگر قلب را فتح کند نیازی به دیگر سنگرها نیست»[8].
در اینجا دو بحث ضروری و لازم است که بیان شود:
صاحب تسنیم هم می فرماید: «انسان با اندیشه، زندگی می کند و شیطان در ادراک انسان نفوذ میکند و ادراک، مادی نیست بنابراین جهات هم مادی نیست.»[11].
بنابراین جهاتی که شیطان حمله می کند از آن جهت که مادی نیست قابل دیدن هم نیست که انسان بتواند به وسیلۀ دیدن، آنها را ببیند و تشخیص دهد بلکه جهتهای نفوذ و وسوسه، معنوی است و با دیدۀ قلب و درک و اندیشه قابل تشخیص است.
پی نوشت:
[1]- بقره/168.
[2]- الموسوعة القرآنیه، ج9 ،ص133.
[3]- مجمع البیان، ج1، ص460.
[4]- قرآن در قرآن، ص221.
[5]- اعراف/20.
[6]- طه/120.
[7] ـ اعراف/17.
[8]-شهود و شناخت، ج1، ص401.
[9]- اعراف/16.
[10]- المیزان، ج8، ص32.
[11]- تسنیم، ج28، ص237.
[12]- همان.
نویسنده: محسن زمانی
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید. شاخصه های نفوذ
1- تدریجی بودن راه نفوذپیروی از شیطان سبب گمراهی و هلاکت میگردد به همین دلیل خداوند علاوه بر اینکه از انسانها خواسته است تا از شیطان پیروی نکنند حتی سفارش کرده که از گامهای او نیز تبعیت نکنند و در قرآن فرموده است که «لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ»[1]«از گامهای شیطان پیروی نکنید». «خُطُوات» جمع «خطوة» مابین دو قدم را گویند[2]؛ یعنی اینکه شیطان گام به گام و به تدریج انسانها را از گناهی به گناه دیگر می کشاند چنان که مرحوم طبرسی به نقل از ماوردى مینویسد: «خطوات بمعناى گامها است و چنان که انسان به وسیلۀ گام برداشتن خود از مكانى به مكان دیگر منتقل می شود منظور در آیه هم این است كه شیطان شما را از معصیتى به معصیت دیگر منتقل نكند تا به این وسیله، همۀ معاصى را مرتكب شوید».[3]
مراد قرآن از اینکه می فرماید شیطان از جلو و پیش رو حمله میکند این است که امر آخرت را برای انسان، سبک جلوه می دهد و منظور از پشت سر، این است که شیطان، انسان را به جمع کردن اموال و بخل و نپرداختن حقوق واجب مالی امر می کند تا برای ورثه باقی بماند
تدریجی و گام به گام بودن نفوذ شیطان یک معنایش این است که او اول مستحبات را از انسان میگیرد و مکروهات را به انسان تزریق میکند و رفته رفته انسان را به معاصی صغیره و ترک واجبات مبتلا میسازد، آنگاه او را به ارتکاب معاصی بزرگ و کفر، آلوده میکند.[4]
2- نفوذ از طریق وسوسه
قرآن درمورد فریب خوردن حضرت آدم «علی نبینا و آله و علیه السلام» از شیطان، به «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطان»[5] یا «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ»[6] تعبیر می کند. مراد خداوند از این تعبیر این است که راه نفوذ شیطان، وسوسۀ در فکر و اندیشه است. او با وسوسه کردن و زینت دادن و با مشتبه ساختن حق و باطل انسانها را فریب میدهد.
باید دانست که وسوسۀ شیطان، از انسان سلب اختیار نمیکند و قدرت مقابله را از او نمیگیرد. او نمیتواند بر انسان مسلط شود و انسان را مجبور به کاری کند؛ چرا که اگر این طور بود عذاب کردن انسانها در دنیا و آخرت معنا نداشت، زیرا مؤاخذه و عذاب برای کار غیر اختیاری، عادلانه و حکیمانه نیست. بنابراین از این که انسان خودش در روز قیامت مسئول اعمالش است و باید پاسخگوی اعمال، رفتار و گفتار خودش باشد و اگر گناه و معصیتی انجام داده، نتیجۀ گناهش را میبیند و عذاب میشود مشخص میشود که وسوسه، فقط موجب تشویق و ترغیب انسانها به نافرمانی خداوند است؛ ولی اختیار و اراده را از او سلب نمیکند.
3- نفوذ همه جانبۀ شیطان
شیطان دشمنی است که از هر راهی ممکن باشد از آن راه وارد می شود و نفوذ می کند و برایش فرقی نمی کند که از چه راهی وارد شده است، از بالا، پایین، راست، چپ و خلاصه هر راهی که قدرت داشته باشد وارد می شود. خداوند راههای نفوذ شیطان را این گونه ترسیم می کند: «ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِم»[7]«آن گاه از پیش روى و از پشت سر و طرف راست و چپ آنان در مىآیم (و هر یك از قواى عامله و ادراكى آنها را به میل باطل مىكشم)».
هدف شیطان از این همه تلاش، این است که قلب را تسخیر کند و انسان، از چنین دشمنی باید بترسد؛ چنان که یکی از بزرگان می فرماید: «سالک الی الله باید از شیطان، سخت، بهراسد؛ زیرا او باکی ندارد و از هر جهتی ممکن است کمین کند و دستبرد بزند و سالک چاره ای ندارد جز آنکه از این طغیانگر به خدا پناه ببرد و حفظ خود را از خدا بخواهد و راه ورودی شیطان را مسدود کند که قلب انسان همیشه مورد حمله و مقصد اصلی شیطان است و اگر قلب را فتح کند نیازی به دیگر سنگرها نیست»[8].
در اینجا دو بحث ضروری و لازم است که بیان شود:
الف – معنوی بودن راه شیطان
راهها و جهاتی که شیطان حمله می کند معنوی است نه مادی؛ چنان که صاحب المیزان میفرماید: «همان طور که در آیۀ شریفه «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقیمَ[9]» این نشستن بر صراط مستقیم امر معنوی است نه حسی، جهات آن هم حسی نیست بلکه معنوی است.»[10] راههاى شیطان برای منحرف كردن انسانها بسیار و راه او بسیار خطرناک و زیانبار است. هدف او این است که ایمان و اعتقاد را از انسان بگیرد و او را به گناه کردن بکشاند اگر توانست یک دفعه این کار را بکند که انجام میدهد اما اگر موفق نشود، گام به گام و به تدریج انسان را منحرف مىكند
بنابراین جهاتی که شیطان حمله می کند از آن جهت که مادی نیست قابل دیدن هم نیست که انسان بتواند به وسیلۀ دیدن، آنها را ببیند و تشخیص دهد بلکه جهتهای نفوذ و وسوسه، معنوی است و با دیدۀ قلب و درک و اندیشه قابل تشخیص است.
ب – مراد از راهها و جهات
انسان برای اینکه بتواند با شیطان مقابله کند و حملات او را دفع کند باید به راههای نفوذ مسلط باشد و منظور قرآن را که می فرماید شیطان از جلو، پشت سر، سمت راست و چپ به انسانها حمله می کند را بداند. مفسرین از این کلام قرآن پرده برداری کرده اند و فرموده اند مراد قرآن از اینکه می فرماید شیطان از جلو و پیش رو حمله میکند این است که امر آخرت را برای انسان، سبک جلوه می دهد و منظور از پشت سر، این است که شیطان، انسان را به جمع کردن اموال و بخل و نپرداختن حقوق واجب مالی امر می کند تا برای ورثه باقی بماند؛ اما مراد از اینکه شیطان، از سمت راست حمله می کند این است که او با تزیین گمراهی و نیکو جلوه دادن شبهات، امور دینی انسان را فاسد می کند و منظور از سمت چپ این است که شیطان، شهوات و لذات دنیوی را برای انسان، محبوب و زیبا جلوه میدهد؛ همچنین فحشاء و منکرات را برای انسان زینت میدهد و انسان را به ارتکاب معاصی و تبعیت از هوی و هوس دعوت می کند .[12]پی نوشت:
[1]- بقره/168.
[2]- الموسوعة القرآنیه، ج9 ،ص133.
[3]- مجمع البیان، ج1، ص460.
[4]- قرآن در قرآن، ص221.
[5]- اعراف/20.
[6]- طه/120.
[7] ـ اعراف/17.
[8]-شهود و شناخت، ج1، ص401.
[9]- اعراف/16.
[10]- المیزان، ج8، ص32.
[11]- تسنیم، ج28، ص237.
[12]- همان.
نویسنده: محسن زمانی