تبیان، دستیار زندگی

بازخوانی واکنش های حاتمی کیا

سکوت و فریاد ابراهیم

حکم صادر کردن برای ابراهیم حاتمی کیا کار آسانی نیست:اعتراض ها و نطق آتشین او بخاطر خواسته های شخصی است؟ یا از سر دغذغه مندی فریاد می کشد؟ اجازه دهید، حداقل توی این گزارش نیت خوانی نکنیم و به روایت صرف، متکی بمانیم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
ابراهیم حاتمی کیا

هر چه هست ابراهیم حاتمی کیا فیلمساز محبوب چند نسل است که مردان جنگ را جور دیگری دید. قهرمان های او گاهی با فریاد، آرمان و دردشان را فریاد می کشند و گاهی با سکوت. طغیان و آرامش حاتمی کیا سلوک کاراکتر فیلم هایش را به یاد می آورد.منتها با این تفاوت که واکنش کاراکترها ملموس است اما رفتار حاتمی کیا محل مناقشه. بیایید مرور کنیم مهم ترین ری اکشن های این کارگردان را. این گزارش باز زمانی دو دهه اخیر را در بر می گیرد؛ یعنی روزگار بعد از «آژانس شیشه ای» که حاتمی کیا به اوج شهرت و محبوبیت رسید.


کجاها عصبانی بوده؟


موج مرده: سه سال بعد از «آژانس شیشه ای» حاتمی کیا فیلم «موج مرده» را ساخت که با زحمت به اکران رسید. سرمایه گذار فیلم یعنی بنیاد روایت از نتیجه بدست آمده راضی نبود و در روزهای منتهی به جشنواره نوزدهم فجر ، به حاتمی کیا هشدار داد اگر اصلاحات اعمال نشود ، اجازه نمایش فیلم را نخواهد داد. وقتی این کارگردان با لیست بلند بالای موارد اصلاحی مواجه می شود، شروع به حذف سكانس های مورد نظر می كند و راش اصلاحی را كنار می گذارد تا  در روز اكران فیلمش در سالن رسانه ها آن را به اهالی مطبوعات نشان دهد. او با انبوهی از نگاتیو به سینما فلسطین آمد تا این گونه اصحاب رسانه متوجه دخوری حاتمی کیا بشوند. در نهایت همکاری او با بنیاد روایت قطع شد و احمدرضا درویش مالكیت فیلم را به شرط انجام برخی اصلاحات خریداری كرد.  

چ: در جشنواره سی و دوم فجر که مدیران سینمایی بخاطر تغییر دولت عوض شده بودند، غالب سینماگران از «امید» حرف می زدند. ابراهیم حاتمی کیا اما از پیش از شروع جشنواره دلخور بود که چرا فیلم «شیار 143» در بخش مسابقه پذیرفته نشده. در نهایت فیلم وارد بخش مسابقه شد اما حاتمی کیا باز هم به کرات هیات انتخاب را نواخت. در روز اختتامیه هم غایب بود تا این گونه دلخوری اش را نشان دهد. کمی بعد اقرار کرد از دست مسولان جشنواره ناراحت بوده: «جشنواره فیلم فجر به هیچ عنوان برای من مهم نبود و من به مراسم اختتامیه آن نرفتم چون احساس کردم مدیران این جشنواره چه آگاهانه و چه ناآگاهانه مراسم را با آرایش خاص چیدمان کردند.متاسفانه جشنواره فیلم فجر ما و بخصوص مدیریت آن ساختار خود را و نیز الگو‌هایشان را از آن طرف آب می‌گیرند و رد کارپت می‌اندازند ولی من به آن‌ها می‌گویم که به جای اینکه به این توجه کنید که چه رنگی زیر کفش‌هایمان پهن شود به افکارمان نگاه کنیم.» مشابه این اظهارنظر را در اکران های دانشگاهی زیاد از زبان حاتمی کیا شنیدیم.

بادیگارد: حاتمی کیا این بار هم دلخور بود که چرا داوران جشنواره سی و پنجم فجر به فیلمش توجه نکرده اند. حتی پرویز پرستویی بعد از گرفتن سیمرغ، به طور کنایی از حاتمی کیا تعریف کرد و به نوعی هیات داوران را زیر سوال برد. دقیقا یک هفته بعد حاتمی کیا لب به انتقاد گشود و جشنواره و رئیس وقت سازمان سینمایی (حجت الله ایوبی) را نواخت:« آقای ایوبی یک مستاجر چند ساله است. خدا کند به او صدارت سفارت فرانسه را بدهند و بگذارد ما هم در عالم سینما کار خود را انجام دهیم. مسئولان جشنواره یک بازی کودکانه و نوعی دیپلماسی سطحی را در پیش گرفته اند من معتقد هستم جشنواره امسال برگ سیاهی برای دوستان بود.»

به وقت شام: فریادهای اخیر حاتمی کیا یک تفاوت اساسی با دلخوری های پیشین دارد. روی کلام او این بار نه مسولان سینمایی که صدا و سیما بود. حاتمی کیا از این که «به وقت شام» توسط منتقدان در دو برنامه تلویزیونی نقد شده عصبی شد و این طور فریاد برآورد:« به تلویزیون اعتراض می‌کنم از مسئولان شبکه سه و دو، شکایتم را به خدا می‌برم. حاج قاسم سلیمانی با دیدن فیلم من اشک ریخت. این نگاه واقعاً زشت است برای این مملکت. من شکایتم را به خدا می‌برم.»

کجاها عصبانی نبوده؟


آژانس شیشه ای: اعتراضی ترین فیلم ابراهیم حاتمی کیا است و چه خوب که اجازه داد خود فیلم حرف بزند. «آژانس شیشه ای» بیست سال است زبان حال جماعتی شده که با تندترین ادبیات مسولان را نشانه گرفته. حاتمی کیا در زمان اکران فیلم ترجیح داد ساکت بماند و هر آن چه بیان کرد در نشست مطبوعاتی «آژانس شیشه ای» بود. در نشست هم داغ نکرد و آرام حرف زد.

به رنگ ارغوان: در آستانه جشنواره سیزدهم فجر،«به رنگ ارغوان» برای برخی مسولان به طور خصوصی نمایش داده شد. مسولان وقت وزارت اطلاعات اکران فیلم را به صلاح ندانستند و«به رنگ ارغوان» به محاق رفت.حاتمی کیا به این تصمیم گردن نهاد و بجای داد و فریاد نامه ای نوشت که هم متن آن زیبا است و هم حسن نیتش را نشان می دهد: « «شاید «به رنگ ارغوان» گل سرخ خارداری باشد که دل یاران را ریش کرده است؛ ولی شما می‌دانید که من نیتی جز تقدیم گل نداشتم.شهادت می‌دهم که به‌عنوان پدر معنوی « به رنگ ارغوان » با میل و خواست شخصی خودم فیلم را از شرکت در جشنواره فجر محروم می‌کنم. می‌گویم محرومیت و این، سخت و دردناک است.ولی با اطمینان و با صدای رسا می‌گویم که اجازه نخواهم داد که این رود ارادت را برکه‌ای ساکن تصور کند که می‌تواند ماهیان نامشروع خود را پرورش دهد و صید کند. من و یارانم منتظر روزی خواهیم بود که « به رنگ ارغوان» در فضایی صرفا فرهنگی به همراه شما و یارانتان؛ در منظر نگاه مخاطبان اصلی آن قرار گیرد.»

گزارش یک جشن: شانزدهمین فیلم حاتمی کیا داستانی ملتهب دارد که سوژه اش از اتفاقات سال 88 گرفته شده است. «گزارش یک جشن» در جشنواره بیست و نهم به نمایش درآمد که خب کیفیت آن نشانی از حاتمی کیا ندارد. فیلم مدت ها بلاتکلیف بود تا این که اعلام شد حق رایت آن توسط وزرات ارشاد خریداری شده است. خود حاتمی کیا هر بار نام این فیلم به میان آمده سعی کرده است با آرامش پاسخ دهد نه طغیان. نمونه متاخرش را در نشست «به وقت شام» شاهد بودیم:« تا اطلاع ثانوی همچنان حاتمی‌کیا هستم و دلم می‌خواهد فیلمم پخش شود چون دچار یک سوءتفاهم شده است. خجالت می‌کشم از اینکه چرا جلوی پخش فیلمی مثل گزارش یک جشن را گرفته‌اند و از این بابت افتخار نمی‌کنم که در جمهوری اسلامی فیلمی دارم که پخش نشده است. البته این اتفاق به آقای شمقدری مربوط نبود، چون عده‌ای فشار آوردند که این فیلم نمایش داده نشود.»