تبیان، دستیار زندگی

امام و انقلاب اسلامی از منظر مقام معظم رهبری

«..تعجب است که چگونه بسیاری از علما و روحانیون کشورها و بلاد اسلامی‌از عظیم و رسالت الهی و تاریخی خود در «این عصر » که بشریت تشنة معنویت واحکام نورانی اسلام است غافلند « و عطش ملت‌ها را درک نمی‌کنند »
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
امام و انقلاب اسلامی از منظر مقام معظم رهبری وبگردی،سیاسی،انقلابی ،سراج اندیشه


  امام و انقلاب اسلامی از منظر مقام معظم رهبری

عصر امام خمینی (رحمت الله علیه) از منظر مقام معظم رهبری
امام (رحمت الله علیه) که خود درحقیقت پرچم دار بزرگ عصر جدیدی در زندگی بشر است ضمن ابراز تعجب از غفلت علمای بلاد اسلامی‌از رسالت تاریخی خود باتصریح به آغاز عصر بشریت تشنة معنویت، گرایش جوامع بشری به ارزش‌‌‌‌‌های وحی و عطش ملت‌ها به دین معنویت را‌، از ویژهگی‌‌‌‌‌های این عصر ذکر نموده می‌فرماید :
«..تعجب است که چگونه بسیاری از علما و روحانیون کشورها و بلاد اسلامی‌از عظیم و رسالت الهی و تاریخی خود در «این عصر » که بشریت تشنة معنویت واحکام نورانی اسلام است غافلند « و عطش ملت‌ها را درک نمی‌کنند » واز التهاب و گرایش جوامع بشری به ارزش‌‌‌‌‌های وحی بی خبرند و قدرت ونفوذ معنوی خود را دست کم گرفته‌اند. »
ولی امر مسلمین حضرت آیه الله خامنه ای ‌، با اعتقاد به اهمیت فراوان بررسی وتحلیل موضوع تحولات عمیق گسترد‌‌‌‌های که امام (رحمت الله علیه) درعرصة جهانی پدید آوردند بارها به طرح و تبیین وتحلیل مقولة «عصر امام خمینی (رحمت الله علیه) پداخته‌اند.ایشان دراین باره می‌فرمایند:«امروز یک عصر و یک دوران جدید به وجود آمده است‌، دوران جدید راباید دوران امام خمینی (رحمت الله علیه) نامید.»
معظم له با بیان برخی ا زمهم‌ترین شاخصه‌‌‌‌‌های این دوران اضافه فرمودند:
«با آغاز دوران جدید نه تنها در ایران یا کشور‌‌‌‌های اسلامی‌مردم به باور‌‌‌‌های الهی بازگشته‌اند بلکه در سطح جهان «عقیدةمذهبی»وگرایش معنوی درمیان جوامعی که ده‌ها سال تحت سلطة حکومت‌‌‌‌‌های ضد مذهب زندگی کرده بودند رشد نموده است. »
درجای دیگر با تصریح به این که: «این عصر راباید عصر امام خمینی (رحمت الله علیه) نامید و ویژه‌گی آن عبارت است از بیداری و جرأت ملت‌ها در بابر زورگویی ابر قدرت‌ها... و سر بر آوردن ارزش‌‌‌‌‌های معنوی والهی » می‌فرمایند:
ما امروز نشانه ‌‌‌‌های رشد معنویت وافول مادیت را در دنیا می‌بینیم » وامروز دردنیا گرایش به دین شروع شده است » «وقرن حاضر قرن گرایش عمومی‌بشریت به معنویت ودین است. »
ایشان می‌افزایند: «آن روزی که دین ومعنویت ضد ارزش به حساب می‌آمد ومورد استهزا قرار می‌گرفت گذشته است‌، امروز بی دینی واز اعتقاد معنوی تهی بودن یک ضد ارزش است این ویژه‌گی ‌‌‌‌های عصر جدیدی است که امام (رحمت الله علیه) – این مرد بزرگ – پرچم آن را درجهان بر افراشت. »
و دگر باره تأکید می‌نمایند :« این دوران {عصر امام خمینی (رحمت الله علیه) دوران اسلام ودوران غلبة ارزش‌‌‌‌‌های الهی ومعنوی است‌، این دوران دوران امام خمینی(رحمت الله علیه) می‌باشد وان شاء الله جوان‌‌‌‌‌های ما این اینده را خواهند دید. »
همان‌گونه که مقام معظم رهبری فرمودند امام (رحمت الله علیه) مبشر دوران جدیدی درتاریخ حیات بشری است که مطالبات معنوی بشر و رویکرد دینی و مذهبی انسان بیش از ادوار گذشته وچند قرن اخیر، جلوه‌گر خواهد شد‌، البته : «امام خمینی (رحمت الله علیه) پیامبر تازه ای نبود‌، اما او از یادآوران بود‌، ازمخاطبان «انت مذکر» که عهد فطری مردمان با خداوند را به آنان یاداوری کرد وپس از چند قرن که از هبوط بشر در مصداق جمع کلی می‌گذشت چون اسلاف خویش از ابراهیم واسماعیل ومحمد (ص) دور‌‌‌‌ه ای از جاهلیت وعصر دیگری از دینداری زا آغاز کرد، این عصر تازه راباید عصر امام خمینی (رحمت الله علیه) نام نهاد.»
اکنون هر تحلیل‌گر بصیر ومنصفی که تحولات چند دهة اخیر جهان را به خوبی تعقیب وبررسی نموده باشد بر این امر صحه می‌گذارد که: «جهان امروز دردوران انتقال از یک عصر به عصر دیگری قرار دارد و تا این انتقال به انجام رسد دیگر روی ثابت به خود نخواهددید.»
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در جایی دیگر در تبیین شخصیت رهبرکبیر انقلاب اسلامی می فرمایند:
خمینی(رحمت الله علیه) تنها انسان معاصر است که حقیقت اسلام ناب را در خود مجسم ساخته است در میان انسان های غیر معصوم، خمینی(رحمت الله علیه) هیچ نظیری ندارد.
هیچ بعد ارزشی وجود ندارد مگر آن که در وجود پربرکتش تابشی کامل یافته است.
آنانی که تاسف می خورند چرا در زمان حضور ائمه معصومین نبودند تا از سرچشمه زلال وحی، قلب و اندیشه و رفتار خویش را تطهیر کنند و همان انسانی شوند که خداوند متعال درباره اشان می فرماید: خداوند از آنان راضی است و آنها نیز از او خشنود هستند...
آنانی که در حسرت دیدار مهدی آل محمد اندوه روز را به اشک شبانه پیوند می زنند...
آنانی که نگرانند که آیا اسلامی که اکنون ارایه می شود با وجود فاصله زمانی زیاد با عصر وحی، چقدر می تواند همان اسلامی باشد که خداوند آن را مظهر نعمت کامل بر بشریت می داند...
خلاصه این که همه آنانی که تشنه حقیقت در سراسر گیتی هستند بدانند خمینی(رحمت الله علیه) مژده بزرگ خداوند برای بشریت اکنون و انسان های بعد تا روز ظهور منجی کل است.
این خمینی(رحمت الله علیه) است که همه زندگیش جلوی روی ماست و همه نوشته هایش در دسترس ماست. زندگی و سخنانی که انسان هر چه بیشتر در آنها عمیق شود خداوند را به خاطر این نعمت بزرگ بیشتر شاکر می شود.
آنچه گفتیم نه به معنای انکار بزرگی بزرگان و بیقدر شمردن زحمات و مقامات معنوی آنهاست. هرگز!
منظور این است که خمینی(رحمت الله علیه) عصاره همه خوبان پیشین خود است و سخنانش جامع همه حرف های درستی است که هر بزرگی قسمتی از آن را در تارک تاریخ به ثبت رسانده است. خمینی(رحمت الله علیه) عصاره همه حقیقت هایی است که پیشینیانش به مقداری از آن دست یافته بودند.
کتاب خمینی(رحمت الله علیه) روبروی همه جهانیان تابشی بی سایه دارد. بنابر این در این عصر و روزگاران، عذر هیچ کس برای نفهمیدن، برای تردید کردن، برای فریب خوردن و گمراه گشتن با وجود این کتاب پذیرفته نیست.
سخنان و رفتار او تفسیر قرآن کریم و مرجع فهم احادیث شریف و تکمیل همه حکمت های عمیق است.
گزیده سخنان مقام معظم رهبری در مورد امام راحل (رحمت الله علیه )
* ارتحال رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خمینی قدس الله نفسه الزکیه حقاًضایعه ای جبران ناپذیر و صدمه ای بزرگ بود . 22/3/68
* تسلیت این حادثه بزرگ را بیش از همه باید به همه شما ،فضلا و طلاب جوان و فرزندان محبوب حضرت امام گفت و بنده صمیمانه به همه شما ،به همه حوزه های علمیه ،علما ، فضلا و طلاب و مدرسین و بزرگان تسلیت عرض می کنم . 23/3/68
*ایشان مدرسی علی الظاهر ، بودند و در مسجد سلماس تدریس می فرمودند ، اما اخلاص ، صفای باطن و رابطه معنوی و پیوند مستحکم میان او و خدا ، مقلب القلوب ، موجب شد که این انسان علی الظاهر دستی نیرومند برای برافکندن بنباد ارزشهای مادی شود و امروز رهبر کمونیست چپ یک نقطه دور دست می گوید ، خواهش میکنم به من کتابی درباره اسلام بدهید تا آن را مطالعه کنم و این در حالی است که همه ما بودیم اما شما نمی توانستید به یک جوانی که باد مارکسیسم به دماغ او خورده است کتابی بدهید 23/3/68
* امام عزیز با حیات ، ابتکارو تحرک خود که از آن روح بزرگ و دل روشن بر می آید و همچنین با مرگ پر حادثه و عروج ملکوتی خود به اسلام و انقلاب خدمت کردند . 24/3/68
* امروز (در ارتحال امام )دشمنان انقلاب اسلامی تو دهنی سختی از مردم خورده اند . 24/3/68
* هنر بزرگ حضرت امام این بود که دیوارهای بین اجتماعات مردم را از بین برد و یک فضای وسیع با دل های آشنا بوجود آورد . 24/3/68
* امام کبیر ما عصر جدیدی را در زمان ما آغاز کردند . 29/3/68
* ایشان عصر گرایش و احترام به ارزشهای انسانی و احترام به عدالت و حریت انسان و اصل احترام به آراءمردم را بنیان گذاشتند که حتی دشمنان ایشان هم به عظمت امام معترفند . 29/3/68
* اینکه امام می فرمودند (به من خدمتگزار بگویند بهتر است تا رهبر ) با صداقت و راستی بود و تعارفی در کار نبود 29/3/68
* اگر چه جای خالی امام برای ما سخت و تلخ است اما میراث گرانبهای معمار بزرگ انقلاب ، امام خمینی حفظ خواهد شد . 29/3/68
* بخشیدن روح عزت ، استقلال ، استغناء و اعتماد به نفس به ملتی که در طول سالیان متمادی سعی شده بود که اعتماد به نفس از او گرفته شود و استقلال او مورد دستبرد قرار گیرد و اعتماد به نفس او از بین برود و دیگران بر سرنوشت او تسلط یابند ، از مشخصه های عمده انقلاب است که توسط امام خمینی (رحمت الله علیه) در جامعه انقلابی کشور ترسیم شده است . 29/3/68
*راه و روش و اهداف امام خمینی همانند اهداف انبیاءبوده است . 1/4/68
* برای امام ،امت اسلامی و اسلام مطرح بود و ایشان منطقه ای فکر نمی کردند . 1/4/68
*در سخت ترین مراحل ، امام عزیزمان همواره آرام و مطمئن بودند و به مردم اطمینان فراوانی داشتند . 1/4/68
* امام ،خوب این مردم را شناخته بودند و مردم هم حقاًو انصافاً امامشان را خوب شناخته بودند . 6/4/68
* خداوند امام عزیزمان را به عنوان گوهری یکدانه و ذخیره ای از سوی خود در میان ملت ما قرار داد . 10/4/68
* آن روح بزرگ و کوه ستبر به دفعات در برابر عظمت مردم تکان می خورد و می لرزید . 10/4/68
* او که جوهره درخشان وجودی اش در سایه ربوبیت پروردگار آشکار شد ، بارها و بارها سیاستهای جهانی را جابجا کرده و تغییر داد . 10/4/68
* امام عزیز با رحلت خود امت اسلام را یتیم کردند و شاید در دل ها ، محیط زندگی و در جهان اسلام نتوان تا سالهای متمادی این خلاًعظیم را پر ساخت . 10/4/68
* کلام او همانند بمبی در دنیا منفجر شد و همه را تحت تاثیرقرار داد . 10/4/68
* او زنده است تا اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) زنده است و او زنده است تا پرچم عظمت اسلام و وحدت مسلمین و نفرت از ظالمین بر افراشته است. 17/4/68
* آری امام خمینی زنده است تا امید زنده است و تا حرکت و نشاط هست و تا جهاد و مبارزه هست . 17/4/68
* طنین صدای او که ندای حق و عدل بود در دلهای امتش و در فضای جهان هست و خواهد بود .او نمرده است و نخواهد مرد . 17/4/68
* برای او که راهرو راه پیامبران بود ، همچون خود پیامبران ،مرگ جسم به معنای مزگ شخصبت نیست . 17/4/68
* او در بانک تکبیر مبارزان مسلمان ، در اراده ای قهر آمیز ملتهای زیر ستم ، در ایمان آگاهانه ی نسل جوان معاصر در دنیای اسلام ، در امید روشن مستضعفان و مظلومان ، در سوز و حال معنوی مناجاتیان ، در حیات دوباره ی معنویت و ارزش های اخلاقی در جهان و در همه ی جلوه های زیبایی که حرکت انقلابی و تاریخ ساز او در دوران معاصر به وجود آورد و بلاخره در دل یکایک عاشقان و مریدانش زنده است . 17/4/68
* برای حیطه بندی عظمت این شخصیت بزرگ به قلم توانا و زبانهای گویا نیاز است . 29/4/68
* او مانند خورشیدی بود که با درخشش خود اشیاء را آشکار می کند و مانند روحی بود که با دمیدن به کالبدی اجزاء آن را زنده می سازد او ما را زنده کرد و به حرکت در آورد و ما توانستیم به کمک وجود او به ارزش جغرافیائی و تاریخی کشورمان و به حقیقت فرهنگ گذشته قرآن و ملت خود پی ببریم و اگر نظام جمهوری اسلامی و این انقلاب بزرگ و جهانی و نیز این رستاخیز عظیم ایجاد شده در دنیا را به عنوان یک شجرة طیبه بدانیم ریشه آن همین شخصیت عظیم است که این درخت مبارک رویاند 29/4/68
* شخصیت امام به وجود خارجی او بستگی ندارد ، بلکه عظمت این شخصیت از فکر ، راه و رهنمودهای او مایه می گیرد .لذا اهتمام به احداث مرقد ،گنبد و صحن امام عزیز له معنای تلاش برای حفظ هویت فکری و راه او و نیز زنده نگه داشتن یاد اوست . 29/4/68
* مرقد حضرت امام مرکزی برای گسترش الهامات الهی و نورانیت و روح عرفانی برای مردم اهل بصیرت و معرفت خواهد بود . 29/4/68
* بدون شک ما امروز با فقدان رهبر و امام عزیز و معظم بی نظیرمان دچار کمبود و خلاً مهمی هستیم لکن با یاد صلابت ، قاطعیت و معنویت و روحانیت آن بزرگوار و با الهام از درسهای فراموش ناشدنی ایشان امروز مقطع و دوران دیگری را آغاز می کنیم . 14/5/68
* یاد و نام امام بزرگوارمان کاخ قدرتهای طاغوتی و نیز دل آنها را میلرزاند زیرا او خادم به اسلام و مسلمین بود که با مجاهدت خود و ملتش به اسلام و مسلمین عظمت بخشید 26/7/68
*صلوات و سلام خدا بر شاهد شهیدان و امام مجاهدان و اسوه و مقتدای صالحان و رفعت بخش کلمه پیامبران ، حضرت امام خمینی قدس الله سره و اعلی الله کلمه که آتش خشم مستضعفان را بر هیمه فسق و فساد و کفر و الحاد و ظلم و استکبار جهانی افکند و ارکان سلطة مستکبران را متزلزل ساخت . 1/7/68
* اگر امام نیست ، خدای او ، راه او ، رهنمودهای او و انگشت نورانی اشاره های او که ما را به راه راست هدایت می کرد ، هست و مهم این است که ما کار بزرگ امام را بشناسیم و قدر بدانبم . 5/11/68
* بزرگداشت امام برای ما ، جنبه اعتقادی ، ایمانی، انقلابی، عاطفی و ملی دارد . 2/3/69
ـ شخصیت وجودی امام که در جایی برای شهادت اسیری اشک می ریزد و در جایی دیگر همچون قضیه شهادت 72 تن از بزرگان انقلاب چون کوهی استوار می باشد با هیچ زبانی قابل توصیف نیست . 2/3/69
* این فکر غلطی است که حرف دل امام را تنها می توان در رؤیت سیاسی امام دید .حرف دل امام را در مجموعه ای از همه ابعاد وجودی امام با صد زبان همچون فریاد سیاسی ، شعر عرفانی ، لبخند و یا گریه ای بیان شده است . باید دید و سعب و کوشش ما باید بر این باشد که در تمام جهات کمال امام را مورد توجه قرار دهیم . 2/3/69
* امام برای حیات دوباره اسلام درست همان راهی را پیمود که رسول معظم (ص) پیموده بود ، یعنی راه انقلاب را، در انقلاب اصل بر حرکت است ، حرکتی هدفدار ، سنجیده ، پیوسته ، خستگی ناپذیر و سرشار ایمان و اخلاص ، در انقلاب به گفتن ، نوشتن و تبیین اکتفا نمی شود ، بلکه پیمودن و سنگر به سنگر پیش رفتن و خود را به هدف رساندن، اصل و محور قرار می گیرد ، گفتن و نوشتن هم در خدمت همین حرکت در می آید و تا رسیدن به هدف یعنی حاکمیت بخشیدن دین خدا و متلاشی ساختن حکومت شیطانی ادامه می یابد . 13/3/69
* امام خمینی یک حقیقت همیشه زنده است ، نام او پرچم انقلاب ، راه او راه انقلاب و اهداف او اهداف ابن انقلاب است 13/3/69.
* حیات و شخصیت خمینی کبیر ، تجسم اسلام ناب محمدی (ص) و تبلور انقلاب اسلامی بوده و او خود و سخنش و انگشت اشاره اش خضر راه این حرکت الهی و روشنگر نقاط مبهم و برطرف کننده همه ی تردیدها بوده و همجنان خواهد بود . ملت ایران و از همه بیشتر مسئولان کشور باید این درس بزرک را هرگز از یاد نبرد . 13/3/69
*این عصر را باید عصر امام خمینی نامید و ویژگی آن عبارتست از پیدایش و جرأت و اعتماد به نفس ملتها در برابر زورگویی ابر قدرتها و شکستن بت های قدرت ظالمانه و بالندگی نهال قدرت واقعی انسان ها و سر بر آوردن ارزش های معنوی و الهی . 13/3/69
* در همه جای عالم فاصلة میان زندگی و رؤسای کشور با مردم کوچه و بازار فاصلة شاه و گداست و حتی حکومتهایی هم که داعیة توده‌ای داشتند نتوانستند از زندگی مسرفانه شاهان برای خود صرفنظر کنند افتخار نظام اسلامی آن است که امام عظیم الشأنش تا پایان عمر در زی طلبگی زندگی کرد . 13/3/69
*بر اساس جهان بینی اسلامی اعتقاد راسخ به لزوم اتحاد مسلمین ، برای حل مشکلات مسلمانان و عظمت و سر بلندی و قدرت اسلام ضرورت دارد و این هدفی بود که امام همواره آن را دنبال می کردند . 17/3/69
* امام بزرگوارمان بذر وحدت را پاشیده اند و نهال اسلامی در حال رشد است این حرکت استمرار خواهد داشت و استکبار از ضربه زدن به این حرکت پر شتاب که راه روشنی را در پیش روی خود دارد ناتوان است . 17/3/69
ـ فتح دلهای آحاد امت اسلامی در اقصی نقاط جهان که در برابر عظمت امام و راه و پیام او از خود اطاعت ، تسلیم و همراهی نشان دادند از اخلاص آن بزرگوار که نقطه اساسی حیات او بود ناشی می شد و فقط با اخلاص در گفتار و عمل است که می توان راه امام را طی کرد . 17/3/69
* بر اساس معانی قرآنی واقعی ، حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه انسان حکیمی بودند که با حکمت خود فعل و انفعالات عالم غیب را درک می کردند . اما در عین آنکه از اندیشه سیاسی بسیار بالایی برخوردار بودند بعنوان یک انسان استثنائی زمان ما حقایق را می فهمیدند و این همان عالم غیب ملکوت وجود انسان است که راه رسیدن به آن تقوی و عمل به تکلیف شرعی است . 31/6/68
*عظمت و شخصیت رهبری حضرت امام رضوان الله تعالی علیه قابل قیاس با هیچ یک از رهبریهای دنیای امروز نبود .اما ایشان هیچگاه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران را به خود نسبت نمی دادند .امام برای مردم یک وسیله الهی بودند و ایشان حرکت عظیم مردم و اخلاص و فداکاری آنان را موجب این پیروزی بزرگ می دانستند . 30/8/69
* رهبری و نظام جمهوری اسلامی اکنون با ذخیرة ارجمند و تمام نشدنی و نیز با آن تصور والا و دست نیافتنی از شخصیت رهبر کبیرمان روبروست ، نه اینجانب که طلبه ای کوچک با کاستی ها و قصورهای فراوان است و نه هیچ فرد دیگری در جمهوری اسلامی قادر نیست که به قله آن شخصیت ممتاز و استثنائی دست یابد و خود را با پدر و معمار انقلاب اسلامی و سازنده و پردازنده جمهوری اسلامی مقایسه کند . او نخستین بود که دومین نداشتن و فاصله میان او و امثال اینجانب فاصله ای ژرف و نا پیمودنی است . لیکن اکنون این فرصت بزرگ و استثنایی برای امثال اینجانب وجود دارد که از آن ذخیرة بسیارگرانبها و همچون ودیعه ای الهی و الهامی معنوی بهرمند گردیم . 8/3/70
* اینجانب که خود را شاگردی متواضع و فرزندی مطیع و مریدی دلباخته آن روح الله می دانم این توفیق را داشته ام که در تمام ده سال و جند ماه پس از ورود رهبر کبیر به ایران تا لحظه عروج آن روح ملکوتی از آن سر چشمة فیاض سیراب شده و لحظه لحظة جریان مبارک آن هدایت الهی را با همة وجود خود لمس کنم .سخن و اشارات او ،اندیشه و نصیحت او ،دستور و توصیه او و بلاخره رفتار او عطیه های گوناگونی بود که سخاوتمندانه از آن قلة مصفا می جوشید و معدودی از یاران او را که در دامنه بودند پیوسته بهرمند می کرد. 8/3/70
* درس او تنها آن نبود که در حوزة علمیه از او فرا گرفتیم و یا در دوران شانزده ساله مبارزه از دور و نزدیک به جان نوشیدیم ،بزرگترین و ماندگارترین درس او آنها بود که در این دهسال همچون آیات حکمت به جان و دل خریدیم و در لوح ضمیر ثیت کردیم .به کمک و ارادةالهی هیچ حادثه و هیچ انگیزه ای نخواهد توانست آن را که بخشی از وجود ماست از ما جدا کند و اینجانب در مسئولیت خطیر و جدید خود ملتزم و متعهدم که مو به مو آن درسهای الهی را بکار بندم . 8/3/70
* دوران ده ساله حیات مبارک امام خمینی رضوان الله تعالی علیه الگو و نمونه حیات جامعه انقلابی ما است و خطوط اصلی انقلاب همان است که امام ترسیم فرموده است .
دشمنان خام طمع و کوردل که گمان کردند که با فقدان امام خمینی دوران جدید با مشخصاتی متمایز از دوران امام خمینی قدس سره آغاز شده است سخت در اشتباهند . 8/3/70
* امت امام و شاگردانش او که از سرچشمةفیاض آن موجود ملکوتی سیراب شده و عزت و کرامت اسلامی و انسانی خود را در آن جسته اند اکنون شاهد آنند که ملتهای دیگر حتی ملتهای غیر مسلمان ، نسخه تعالیم انقلابی آن قائد عظیم را مایه نجات خود دانسته و آزادی و غیرت خویش را در آن یافته اند .امروز به برکت نهضت آن یگانه دوران ، مسلمانان در همه جا بیدار شده اند و کاخ امپراتوریها ی سلطه ظالمانه رو به ویرانی نهاده است .ملتها ارزش قیام ملی را دریافته و غلبه خون بر شمشیر را تجربه می کنند و همه در همه جا چشم به ملت مقاوم و نستوه ایران دوخته اند . 8/3/70
* بدیهی است که برای آمریکا و دیگر سردمداران استکبار چیزی مهمتر و از این نیست که ملت ایران از راه دهساله خود برگرددیا در آن تردید کند زیرا در این صورت نقطه درخشان امید ملتها کور خواهد شد و غلبه خون بر شمشیر مورد تردید قرار خواهد گرفت . ما صریحاً به ملتهای جهان اعلام می کنیم که تفکر ( خاتمه یافتن دوران خمینی ) که دشمن با صد زبان سعی در القاء آن دارد خدعه و نیرنگی استکباری بیش نیست و علی رغم آمریکا و همکارانش امام خمینی در میان ملت خود و جامعه خود حاضر است و دوران امام خمینی ادامه دارد و خواهد داشت . راه او راه ما ، هدف او هدف ما و رهنمود او مشعل فروزنده ماست همة ملت و مخصوصاً جوانان عزیز و نوجوانان ، خود را سربازان محبوب امامشان بدانند و با اتکال به خدا و استمداد از حضرت ولی الله الاعظم ارواحنا فداه با قوت و قدرت بسمت هدفهای عالی امامشان حرکت کنند و بدانند که پیروزی نهایی از آن ماست 8/3/70
* راه ما راه امام خمینی است و در این راه با همة قدرت و قاطعیت خود حرکت خواهیم کرد . 8/3/70
*وظیفه همة ماست که با توکل به خدا و تقویت روح اخلاص و همبستگی ، حرکت عظیمی را که امام بزرگوار آغاز کرده اند ادامه دهیم . 8/3/70
ـ ادامه خط امام یعنی طرفداری از فقرا ، ضعفا ، عدالت اجتماعی ، وحدت ملی ، مقابله و معارضه با استکبار جهانی و وابستگان آنها . 8/3/70
* امام آن روح الله بود که با عصا و ید بیضای موسوی و بیان و فرقان مصطفوی به نجات مظلومان کمر بست ، تخت فرعونهای زمان را لرزاند و دل مستضعفان را به نور امید روشن ساخت . 8/3/70
* امام به همه فهماند مه انسان کامل شدن ، علی وار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن افسانه نیست 8/3/70
*حقیقتاً برای انسانی بزرگ و شخصیتی بی نظیر مانند امام خمینی جا داردکه برگزیده ترین انسانها و صافترین و پاکترین دلها از احساس تکریم نسبت به او سرشار شوند .

 خصلت هایی که در امام بود هر کدام به تنهایی کافی بود که از یک فرد ، انسانی بزرگ بسازد بسیار خردمند ، هوشیار ، زیرک و آگاه .از آن انسانهایی که به راحتی نمی توان حقیقتی را به او واژگونه جلوه داد

8/3/70
* خصلتهایی که در امام بود هر کدام به تنهایی کافی بود که از یک فرد ، انسانی بزرگ بسازد بسیار خردمند ، هوشیار ، زیرک و آگاه .از آن انسانهایی که به راحتی نمی توان حقیقتی را به او واژگونه جلوه داد . انسانی با ارادة پولادین که هیچ مانعی نمی توانست جلو دار او شود .در عین حال انسانی بسیار رئوف و دلرحم چه در هنگام مناجات با خدا و چه در هنگام برخورد با نقطه هایی از رندگی انسانها ، در عین حال دارای حس خویشتن داری ئ تقئا ، یعنی انگیزه های نفسانی و هواها و هوسها در او نبود و کمتر سراغ داریم انسانی که اسیر هواها نباشد .ولی او امیر بر هواهای خود بود . در عین حال در نهایت تواضع و فروتنی و صبر و بردباری بود . سختترین حوادث در اقیانوس وجود او تلاطم ایجاد نمی کرد . 8/3/70
* ادامه راه امام فقط با بصیرت و صبر میسر است . نگذارید به بهانه های گوناگون آدمهای کم بصیرت ، یا کم صبر یا خود خواه با بی توجه به مصالح عمومی مردم میان صفوف مستحکم شما فاصله بیاندازد ، شما را نسبت به یکدیگر یا نسبت به مسئولین دل چرکین و نگران کنند آگاه باشید و بدانید این راه به هدف خواهد رسید . 16/3/70
* امام بزرگوار ما به اسلام و مسئولین و مسلمین قوت قلب و عزت یخشید . 16/3/70
* امام بزرگوار ما با این انقلاب ، مسلمانان را نشاط بخشید ، اسلام را زنده کرد . 16/3/70
*امام عظیم الشان رویای بی تعبیر تشکیل حکومت اسلامی را در عالم خارج و واقعیت محقق کرد تا انسانها بتوانند در همةابعاد بر اساس اعتقادات خود زندگی کنند و با همت امام بود که پیام حق اسلام به آفاق عالم رسید و لازمه ظهور انسانهای برجسته ای چون امام امت ، گذشت از راحتی ها ، شهوات نفسانی و وسوسه های گوناگون و آشنا کردن دل با انوار و الطاف الهی است و برای تحقق ابن منظور باید تلاش و مجاهدت کرد . 18/7/71
امام پدیده‏اى شگرف بود که کفایت و کمال توانمندى مکتب را در تربیت نفوس انسانى در عصر حاضر به نمایش گذارد. او بهترین گواه، بر عملى بودن برنامه‏هاى اسلام در اعلى مرتبه ایمان، عزم، نظم، هدایت، اخلاص، آزادگى و عدالت خواهى در دوران کنونى بود.امام قرائت عملى اسلام در چگونه زیستن است، همواره دغدغه بودن بر مدار تکلیف را داشت و نه ماندن در متون تاریخ، امام در تشخیص تکلیف، بصیر و تیزبین بود و در انجام تکلیف، شجاع و خالص و ثابت قدم، او در لحظه لحظه عمرش زانوى ادب و بندگى در پیشگاه خدا داشت و لحظه‏اى از عبودیت دائم، رخ برنتافت.امام عبد صالح خدا بود، در عبد بودن با عالى‏ترین جذبه‏هاى عرفان و عشق، در منازل عالیه سلوک با محبوبش «ملاقات» داشت و در صالح بودن با تمامیت عشق و عرفان، در مناسک حیات ابراهیمى‏اش «یکپارچه عمل بود و عمل» آنچه را که ما درباره او مى‏گوییم وصفى است شبح گونه و نامأنوس، که این خود حاکى از جان دور مانده ما از افق اعلایى است که امام بدان دست یافته، و از این رو به سراغ کسى مى‏رویم که درد و قرابت، یعنى جان الهى و جایگاه خدایى با او پیوند دارد. سراغ خورشید را از جان خورشید شده، مى‏گیریم و از فرزانه و حکیم و عارف و مدبّر و سیاستمدارى که در عالى‏ترین تقدیر ممکن بر جایگاهى جلوه کرد که امام آن را جان بخشید، به محضر حضور و آگاهى و عشق و عرفان و بندگى کسى مى‏رویم که در یک لحظه رمزآمیز و با شکوه و الهىِ «ثم انشأناهُ اخرین» بر کالبد نیاز امت به هدایت و رهبرى، جان بخشید و روحى، روح‏اللّه‏ گونه و نگاهى به سان امام با صلابتى عالمانه، ناخداى سفینه نجاتمان شد، تا در امواج متلاطم روزگارمان آن را رهبرى کند. اگر چه همیشه دلِمان داغدار دردها، تنهایى‏ها، مظلومیتها و مشکلات عظیمى است که بر سر راه زعامت على گونه‏اش هست، اما مى‏دانیم سینه باصفا و سینایى امت، صفوف آماده باشى است که با اشاره او حضور مى‏گیرند و با فرمانش حماسه مى‏سازند.
مفتخریم که روح امام در راه نائب الامام جارى و زنده است و ما نیز تا آخرین رمق پاسدار همه ارزشها و آرمانها و اصالتهایى خواهیم بود که امروز به دست رهبر عزیزمان تبیین و ترسیم مى‏گردد. با این امید جانمان را به کلام جانباز مکتب امام، رهبر عزیز و معظم انقلاب اسلامى مى‏سپاریم و سراغ «او» را از «او» مى‏گیریم که این سلسله تربیت شدگانِ «او»یند.


مراد و محبوب
امام خمینى، شخصیتى آنچنان بزرگ بود که در میان بزگواران و رهبران جهان و تاریخ، بجز انبیا و اولیاء معصومین علیهم‏السلام به دشوارى مى‏توان کسى را با این ابعاد و این خصوصیات تصور کرد.. آن بزرگوار، قوت ایمان را با عمل صالح، ارداه پولادین را با همت بلند، شجاعت اخلاقى را با حزم و حکمت، صراحت لهجه را با صدق و متانت، صفاى معنوى و روحانى را با هوشمندى و کیاست، تقوا و ورع را با سرعت و قاطعیت، ابهت و صلابت را با رقّت و عطوفت و خلاصه بسى خصایص نفیس و کمیاب را که مجموعه‏ى آن در قرنها به ندرت ممکن است در انسان بزرگى جمع شود؛ همه و همه را با هم داشت. الحق شخصیت آن عزیز یگانه، شخصیتى دست نیافتنى و جایگاه والاى انسانى او جایگاهى دور از تصور و اساطیرگونه بود. او، رهبر و پدر و معلم و مراد و محبوب ملت ایران و امید روشن همه‏ى مستضعفان جهان و بخصوص مسلمانان بود.


ممتاز و بى نظیر
یقینا خصوصیات امام، استثنایى و ممتاز و بى‏نظیر است و هرچه در ابعاد شخصیت ایشان تأمل کنیم؛ این استثنا و امتیاز را بهتر و بیشتر مى‏یابیم.


شخصیتى بى ‏بدیل
شخصیت عظیم رهبر کبیر و امام عزیز ما، حقا و انصافا پس از پیامبران خدا و اولیاى معصومین، با هیچ شخصیت دیگرى قابل مقایسه نبود. او ودیعه خدا در دست ما، حجت خدا بر ما و نشانه‏ى عظمت الهى بود. وقتى انسان او را مى‏دید، عظمت بزرگان دین را باور مى‏کرد. ما نمى‏توانیم عظمت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، امیرالمؤمنین علیه‏السلام ، سیدالشهداء علیه‏السلام ، امام صادق علیه‏السلام و بقیه‏ى اولیا را حتى درست تصور کنیم؛ ذهن ما کوچکتر از آن است که بتواند عظمت شخصیت آن بزرگمردان را در خود بگنجاند و تصور کند؛ اما وقتى انسان مى‏دید شخصیتى با عظمت امام عزیزمان و با آن همه ابعاد گوناگون: ایمان قوى، عقل کامل، داراى حکمت، هوشمندى، صبر و حلم و متانت، صدق و صفا، زهد و بى‏اعتنایى به زخارف دنیا، تقوا و ورع و خداترسى و عبودیت مخلصانه براى خدا، دست نیافتنى است و مشاهده مى‏گردد که همین شخصیت عظیم، چگونه در برابر آن خورشیدهاى فروزان آسمان ولایت، اظهار کوچکى و تواضع و خاکسارى مى‏کند و خودش را در مقابل آنها، ذره‏اى به حساب مى‏آورد؛ آن وقت انسان مى‏فهمید که پیامبران و اولیاى معصومین علیه‏السلام چقدر بزرگ بودند. او اصلاً از جنس و خمیره‏ى انبیا بود. توصیف و ترسیم چهره آن عزیز خدا و عزیزِ بندگان صالح او، واقعا خیلى مشکل است.
ویژگیهاى بشرى او کمتر در افراد عادى پیدا مى‏شود. اگر یکى از آن خصوصیات در فردى مشاهده شود، او انسان بزرگى به شمار مى‏رود؛ چه رسد به آنکه همه ویژگیهاى ممتاز را در یک جا در خود جمع کرده باشد. امام (رحمت الله علیه) انسانى بسیار عاقل، دوراندیش، حکیم، آدم شناس، تیزبین، حلیم، متین و آینده نگر بود که هر کدام از این صفات، کافى بود که شخصى را در مرتبه‏اى والا جاى دهد و احترام همگان را جلب کند.


میراث امام
اما خرسندیم که میراث او در دست ماست و آن، «جمهورى اسلامى» توأم با ارزشهایى است که او در این جمهورى به وجود آورد، یا بهتر است بگوییم با ارزشهایى که او جمهورى اسلامى را با آن ساخت. ما مس بودیم، او ما را طلا کرد. او کیمیا بود، او اکسیر بود. ما زندگى معمولى داشتیم، او خمودگیها را تبدیل به تحرک و تپش کرد و انسان ساخت.


فاتح فتح الفتوح
در پیامى، به مناسبت یکى از فتوحات ارزنده شما در جبهه، فرمودند: «فتح الفتوح»، عبارت از ساختن اینگونه انسانها و جوانهاست. در حقیقت، فاتح این فتح الفتوح، خود او بود. او بود که این انسانها را ساخت. او بود که این فضا را مهیا کرد. او بود که مسیر را به وجود آورد. او بود که ارزشهاى اسلامى را بعد از انزوا و خمول، دوباره احیا کرد. میراث او همین ارزشها و همین جمهورى اسلامى است. هر کدام از ما در هر مسؤولیتى که هستیم؛ عشق و محبت وافرمان را به آن عزیز، باید در حفظ و تداوم ارزشها و نظام جمهورى اسلامى مجسم کنیم.


ذخیره‏اى بس گرانبها
او، عبد صالح و بنده خاضع خدا و نیایشگرِ گریان نیمه شبها و روح بزرگ زمان ما بود. او، الگوى کامل یک مسلمان و نمونه بارز یک رهبر اسلامى بود. او، به اسلام عزت بخشید و پرچم قرآن را در جهان به اهتزاز درآورد. او ملت ایران را از اسارت بیگانگان نجات داد و به آنان غرور و شخصیت و خودباورى بخشید. او، صلاى استقلال و آزادگى را در سراسر جهان سرداد و امید را در دلهاى ملل تحت ستم جهان زنده کرد. او، در عصرى که همه دستهاى قدرتمند سیاسى براى منزوى کردن دین و معنویت و ارزشهاى اخلاقى تلاش مى‏کردند، نظامى بر اساس دین و معنویت و ارزشهاى اخلاقى پدید آورد و دولت و سیاستى اسلامى بنیان نهاد. او جمهورى اسلامى را ده سال در میان طوفانهاى سهمگین و حوادث سرنوشت ساز، قدرتمندانه اداره و حراست و هدایت کرد. و به نقطه‏اى مطمئن رسانید. ده سال رهبرى او براى مردم و مدیران ما، یادگارى فراموش نشدنى و ذخیره‏یى بس گرانبهاست.


امیر هواها و خواهش‏ها
حقیقتا براى انسان بزرگ و شخصیت بى‏نظیرى مثل امام عزیز و بزرگوارمان، جا دارد که برگزیده‏ترین انسانها و هوشمندترین ذهنها و صافترین و پاک‏ترین دلها و جانها، از احساس تعظیم و تکریم، سرشار شوند. فرق است میان شخصیتى که به خاطر مقام و سمت ظاهریش، مورد احترام و تجلیل واقع مى‏شود و کسى که شخصیت و عظمت و عمق وجود و آراستگیهاى گوناگون او، هر انسان بزرگ و قوى و هوشمندى را به تعظیم و تجلیل و ستایش و تکریم وادار مى‏کند. امام عزیز ما، از این نوع انسانها بود.
امام (ره)، خصلتهاى گوناگونى داشت، بسیار خردمند و عاقل و متواضع و هوشیار و زیرک و بیدار و قاطع و رئوف و خویشتن دار و متّقى بود. نمى‏شد حقیقتى را در پیش چشم او واژگونه جلوه داد. داراى اراده‏یى پولادین بود و هیچ مانعى نمى‏توانست او را از حرکت باز دارد. انسانى بسیار دل رحم و رقیق بود؛ چه در هنگام مناجات با خدا که از خود بى‏خود مى‏شد و چه در هنگام برخورد با نقطه‏هایى از زندگى انسانها که به طور طبیعى دلها را به عطوفت و رأفت وادار مى‏کند. انگیزه‏هاى نفسانى، جاذبه‏هاى مادى، هواها و هوسها، نمى‏توانست به قله رفیع وجود با تقواى او دست اندازى کند. او امیر هواها و خواهشهاى خود بود.


نکته اصلى در شخصیت معنوى امام
نکته اصلى این است که اگر در مجموعه ذى قیمتى که شخصیت معنوى امام (رحمت الله علیه) را تشکیل داده بود، عنصر عبودیت و اخلاص وجود نمى‏داشت؛ او به این موفقیتها نمى‏رسید. بنابراین، کارهاى انجام شده، خیلى عظیم‏تر از آن است که شخصیتى با همه آن خصوصیات - منهاى ارتباط با خدا - بتواند آن کارها را انجام دهد.


حیات و ممات امام براى خدا بود
حیات و ممات این مرد بزرگ، براى خدا بود: «سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیّا»(1). قیامش، تبعیدش، آمدنش، زندگى پربرکتش و از دنیا رفتنش، براى خدا بود.


علمدار اسلام ناب
روزى که ما پشت سر امام عزیز و علمدار اسلام ناب، شعارهاى اسلام واقعى را مطرح مى‏کردیم؛ مى‏دانستیم که دشمنها و قدرتها و ابرقدرتها، در مقابل ما صف آرایى مى‏کنند. در صدر اسلام هم همین‏گونه بود. آن روزى که یهودیها و منافقان و کفار و مشرکان، اطراف مدینه پیامبر را محاصره کردند و جنگ احزاب و خندق را به وجود آوردند، مؤمنین واقعى گفتند: «هذا ما وعدنااللّه‏ و رسوله»(2) این، چیز تازه‏یى نیست، خدا و رسولش به ما گفته بودند که بدها و شریرها و فاسدها، علیه شما همدست خواهند شد. بنابراین، آنها چون صدق وعده الهى را دیدند؛ ایمانشان قویتر شد.


آرمانهاى بزرگ امام
آرمانهاى بزرگى که امام (رحمت الله علیه) بیان مى‏کردند، عبارت بود از: مبارزه با استکبار جهانى، حفظ اعتدال قاطع در خط «نه شرقى و نه غربى»، اصرار فراوان بر استقلال حقیقى و همه جانبه ملت، (خودکفایى به معناى کامل)، پافشارى فراوان و تمام نشدنى بر حفظ اصول دینى و شرع و فقه اسلامى، ایجاد وحدت و همبستگى، توجه به ملتهاى مسلمان و مظلوم دنیا، عزت بخشیدن به اسلام و ملتهاى اسلامى و مرعوب نشدن در مقابل قدرتهاى جهانى، ایجاد قسط و عدل در جامعه اسلامى، حمایت بى‏دریغ و همیشگى از مستضعفان و محرومان و قشرهاى پایین جامعه و لزوم پرداختن به آنها. همه ما شاهد بودیم که امام در این خطوط، مصرّانه و بدون تعلل، حرکتش را ادامه داد. ما باید راه و اعمال صالح و حرکت مداوم او را دنبال کنیم.
فرداى آن شبى که امام عزیز (رحمت الله علیه) به جوار رحمت الهى پیوسته بودند، سحرگاه در حالت التهاب و حیرت، تفألى به قرآن زدم؛ این آیه شریفه سوره کهف آمد: «واما من امن و عمل صالحا فله جزاء الحسنى و سنقول له من امرنا یسرا»(3). دیدم واقعا مصداق کامل این آیه، همین بزرگوار است. ایمان و عمل صالح و جزاى حسنى، بهترین پاداش براى اوست.
اگر چه امام (رحمت الله علیه) عوامل و عناصر و مقدماتى که وجود ظاهرى او را به وجود مى‏آورد و تشکیل مى‏داد، با خود برد؛ اما افکار، آرمانها، جهان بینى، هدفها، توصیه‏ها، راهها و ابزارها را در اختیار ما گذاشت. هم اکنون بخش عظیمى از شخصیت امام در اختیار ماست. آرمانهاى اعلام شده به وسیله او، برترین و بالاترین آرمانهاست. ما باید اینها را دنبال کنیم. ملتى که این طور بر سر و سینه مى‏زنند و اشک مى‏ریزند و دل در سینه‏هاشان، تاب ماندن ندارد و هر کدام اگر مى‏توانستند همه دنیا را مى‏داند تا امام را لحظه‏اى دیگر به حیات بازگردانند؛ اینها دنبال افکار امام (رحمت الله علیه) هستند و او را به خاطر فکر و ایده و آرمان و راه و مجاهدت و مقاومتش دوست مى‏دارند. ما باید آرمانهاى این مردم و شما رزمندگان را نگه داریم.


محو در تکلیف شرعى
شخصیت امام تا حد بسیار زیادى به اهمیت و عظمت آرمانهاى او مربوط مى‏شد. او با همت بلندى که داشت، هدفهاى بسیار عظیمى را انتخاب مى‏کرد.تصور این هدفها، براى انسانهاى معمولى دشوار بود و مى‏پنداشتند آن هدفهاى والا، دست نیافتنى هستند؛ لیکن همت بلند و ایمان و توکل و خستگى ناپذیرى و استعدادهاى فراوان و توانایى‏هاى اعجاب انگیزى که در وجود این مرد بزرگ نهفته بود؛ به کار مى‏افتاد و در سمت هدفهاى مورد نظرش پیش مى‏رفت و ناگهان همه مى‏دیدند که آن هدفها محقق شده است.
نقطه اساسى کار او، این بود که در اراده الهى و تکلیف شرعى محو مى‏شد. هیچ چیز برایش غیر از انجام تکلیف، مطرح نبود. واقعا او مصداق ایمان و عمل صالح بود. ایمانش به استحکام کوهها مى‏مانست و عمل صالحش با خستگى ناپذیرىِ باورنکردنى، توأم بود. آنچنان در تداوم عمل، صبور و کوشا بود که انسان را دچار حیرت مى‏کرد. به همین خاطر هدفهاى بزگ او وصول شد و امکان دست یافتن به قله‏ها، حتمى گردید.
جمهورى اسلامى، در حالى به وجود آمد که هیچ کس در دنیا باور نمى‏کرد این نظام پابرجا بماند و بر دشمنان کینه ورز و قدرتمند خود، فایق آید. ما باید این راه را ادامه دهیم. آن چیزى که از امام براى ما قابل تقلید است، هدفهاى او و حرکت به سمت آن اهداف است. هیچ کدام از هدفها و آرمانهایى که امام معین کردند، صرف‏نظر کردنى نیست. آن بزرگوار براى ملت ایران و انقلاب و نظام جمهورى اسلامى، بهترین و والاترین و اصیل‏ترین هدفها را انتخاب کردند و به زبان آوردند و آنها را در دهها اثر از ادبیاتِ مخصوصِ خود، ثبت کرده و حرکت به سمت آنها را نشان داند.


نقش حضرت امام(رحمت الله علیه)در پیدایش انقلاب عظیم اسلامی
حُسن بزرگ امام این بود که خودش را به عنوان یک شخص، مطرح نکرد و برای خودش هم در مسائل مربوط به اسلام و مسلمین، به عنوان یک شخص ، مطرح نبود. امام به عنوان یک انسان حل شده در اسلام و یک انسان دل داده به معارف الهی مطرح بود؛ که از بن و دندان واز صمیم قلب، این معارف را پذیرفته بود و جزو جان او شده بود. او حاکمیت خدا را بر زندگی انسان قبول کرده بود؛ کما این که درا ین زندگی شخصی خودش حاکمیت خدا را حقیقتاً ‍‍‍پذیرفته بود، عبد و مطیع خدا بود. حاکمیت الهی از این جا شروع می شود؛ اول دلمان را بندۀ خدا بکنیم ‌، خدا را بر دلمان و بر وجودمان حاکم بکنیم و بعد در سمت ایجاد حاکمیت «الله» بر کل فضای زندگی جامعه و کشور، حرکت کنیم، تا بعد به دنیا برسیم. یک چنین انسان هایى می توانند کار بکنند و پیش بروند و امام ،‌حقیقتاًً در این میدان ، امام و رهبر الهی بود؛ لذا فریادی که او سرداد ، فریاد اسلام و فریاد خدا بود و به برکت نام و راه خدا ، با دل ها رابطه برقرارکرد و دل ها را در قبضه گرفت. همیشه همین جور است که وقتی پای یک امر الهی به میان آمد، یافته های طاغوتی به خودی خود کنار زده می شوند. مهم این است که آن امر الهی ،‌آن عزم و آن اقدام الهی ، قدم به میدان بگذارد؛« َفاِذا دَخَلتُموهُ فَاِنکُمْ غالِِبُونْ». کنار که بنشیند، هیچ اثری ندارد. بزرگترین انسانها ،بالاترین تقدسها و دانش ها، وقتی وارد میدان نشود و کنار بنشیند ، همه امواج از روی سر او رد خواهد شد و عقب می ماند؛ اما وقتی که آنچنان ایمان و عزمی ،آن چنان دانش و دل پر نور و با صفایِی وارد میدان شد، آن وقت «سحر با معجزه پهلو نزند ، دل خوش دار» هر سحری با آمدن معجزه، باطل میشود. وقتی عصای موسی وسط آمد،«اما جئتم به السحر»، آن چیزی که شما به میدان آورده اید ، جادو و فریب است؛ حقیقت نیست . حقیقت، عصای موسی است ؛ وقتی وارد شد، همه آن سحرها مثل سایه ای که در مقابل فروزش یک چراغ از بین میرود، از بین میروند. امام این کار را کرد؛ لذا دل ها جذب شد. بعضی تعجب می کنند؛ در تحلیل این پدیده مانده اند که چطور شد در آن نظام فاسد و باطل که همه عوامل فرهنگی، جوان ها را به سمت فساد سوق می داد، ناگهان جوان ها جلو آمدند و این انقلاب عظیم ، راه افتاد! علت، این است. این تحلیل جامعه شناسی و روان شناختی کاملاً واضحی هم دارد. امام با مرکب وارد این میدان شد که هر که بر آن مرکب ، سوارباشد ، می تواند همه خفتگان را بیدار کند.
بزرگترین هنر انقلاب که امام، آن را فتح الفتوح انقلاب دانستند، نورانی کردن جوان ها بود
در خصوصیات مادی زندگی انسان، بعد از نعمت حیات، خصوصیت جوانی، خصوصیت خیلی مهمی است؛ لذا شما ببینید در روایات ما مکرر آمده است که خدای متعال در روز قیامت ،نمی گذارد هیچ انسانی قدم از قدم بر دارد، مگر این که درباره چهار چیز از او سؤال و مؤاخذه می کند، یکی از آن ها جوانی است؛ «جوانی را چگونه و در کجا صرف کردید؟» خدای متعال، این منبع انرژی و توان را که در یک برهه از عمر ، به همه انسان ها داده می شود- بی استثنا همه از این دوره عبور می کنند- برای ذخیره سازی و ایجاد قاعده مستحکمی برای زندگی سعادتمند قرار داده است. بعد که از این دوره گذشتید ،همت کارهای بزرگ در انسان ،کم می شود و انسان نمی تواند کارهای زیر بنایی را انجام بدهد، شخصیت سازی و خود سازی برای انسان، دشوار می شود. البته خدای متعال هیچ چیز را برای بشر –با این قدرت عظیمی که به بشر داده- محال نکرده است؛ بالاخره هر کسی تا آخر عمر می تواند انواع کارها و تلاش های بزرگ را انجام بدهد؛ اما دشوار شدن کار بعد از دوره جوانی، و روانی و آسانی آن در دوره جوانی، یک حقیقت مهم است. بسیاری از مردم دنیا در طول تاریخ، در این برهه، دچار خسارت می شوند؛ یعنی جوانی را که سرمایه ای زائل شدنی است، خرج می کنند ، بدون این که با این خرج ، سرمایه گذاری مهمی برای آینده زندگی خودشان بکنند؛ بعضی به غفلت ، بعضی به شهوات، بعضی به برخی از امور مفید، اما بدون رعایت صلاح معنوی و روحی خودشان ، آن را صرف می کنند. بزرگترین هنر این انقلاب که امام، آن را فتح الفتوح این انقلاب دانستند، این بود که توانست جوان هایی را تربیت کند که در دنیای مادی آلوده و از لحاظ اخلاقی، لجنزار، انسان هایی با دل های پاک و نورانی و با تصمیم های راسخ و هوشمندانه و خردمندانه راه بزرگان بشریت و راه سعادت بشر را انتخاب بکنند......این انقلاب، آن اکسیر بود؛ مس ها را طلا و فلزها و ظرفیت ها را عوض کرد. درست مثل همان کاری که پیامبر در صدر اسلام کرد. وقتی مصعب بن عمیر در جنگ احد شهید شد، پیامبر بالای سر او آمد و گریه کرد- طبق آنچه که در روایت و تاریخ هست- و به اصحابش گفت: این جوان در مکه- البته قبل از مسلمان شدنش- بهترین و زیباترین و فاخرترین لباس ها را می پوشید و با زیباترین آرایش ها در مکه می خرامید(به تعبیر من) و همه مرد و زن مکه به این جوان نگاه می کردند. جوانی طبق ارزش های جاهلی و غرق در همان ارزش ها، همه همتش در آن روز این بود که لباس زیباتر و فاخرتری بپوشد و چهره جذابتری داشته باشد. اسلام این جوان را منقلب و تبدیل به یک قهرمان و یک آدم معنادار کرد؛ که پیامبر قبل از اینکه از مکه به مدینه تشریف ببرند، برای اینکه یثربی های آن روز، قرآن را یاد بگیرند، این جوان را فرستاد. پیرمرد هم دور برشان داشتند ولی این جوان را فرستاد؛ او معلم قرآن اهل یثرب شد! در جنگ احد هم شهید شد؛ روی خاک های داغ بیابان افتاده بود، پیامبر ایستاد، به جسد مطهر او نگاه کرد و بنا کرد گریه کردن!
این انقلاب است؛ انقلاب ارزش ها یعنی این، یعنی آن چیزهایی را که برای یک جوان، مهم است، تغییر میدهد. برای یک جوان، مهم این بود که فلان عطر را بزند، فلان کفش را بپوشد، موهایش را فلان جور آرایش کند و در فلان خیابان، یک ساعت، دو ساعت را برود! نه به فکر پیشرفت و آبادانی کشور، نه به فکر اندکی آباد کردن و نورانی کردن دل خود! غرق در همین مسائل مادی، که نقطه اوجش- فرضاً- یک شهوترانی در امور جنسی، یا در امور خوراکی بود!...... عزیزان من! جوانی، این گونه می گذشت؛ وانقلاب، آن را تبدیل کرد. مثل اینکه گوهر گران قیمتی به دست یک مشت بچه نادان بیفتد، در کوچه و خیابان ها با آن تیله بازی بکنند، بعد کسی بیاید و آن را قیمت گذاری و تمیز کند، و آن را در جای مناسب خودش مصرف کند. این جوانی، همان گوهر گران بهایی بود که در فرهنگ و رژیم گذشته، بر اثر تبعیت کور کورانه از فرهنگ غربی، و برای این که مصلحت سیاستمداران آن روز هم نبود که جوان ها فکر کنند، چیزی بفهمند و در راه حقیقتی، در راه اصالت ها، در راه خدا، در راه معنویت و در خود سازی حرکتی بکنند و برایش مایه دردسر بود، لذا استقبال می کرد که جوان ها رو به فساد بیاورند! انقلاب آمد و آن گوه را به جوان ها شناساند؛ جنگ تحمیلی هم میدانی برای بروز این گوهر تابناک در وجود جوان ها شد؛ الحمدالله بعد از جنگ هم ادامه پیدا کرده است. من به شما می گویم بدانید که دشمن؛ همین نقطه را هدف قرار داده است! اگر نورانی کردن جوان ها و متوجه کردن آن ها به اهمیت مصرف کردن جوان ها در راه ارزش های والا، نقطه فتح الفتوح انقلاب است، فتح الفتوح استکبار و ضد استکبار هم این است که همین نقطه را از جوان ها بگیرد؛ باز جوان ها را سرگرم فساد، آلودگی، بد فهمی و بحث های پوچ و بیهوده شبه فلسفی کند که هیچ حقیقتی پشت سرش نیست! فقط برای گفتگو کردن و سرو کله زدن و ساعتی وقت گذراندن- بدون اینکه هیچ فایده ای در آن باشد- و غافل کردن آن ها از حقیقت، از راه زندگی، از آرمان های انقلاب و از انتظاری که این ملت و انقلاب از جوان ها دارد، به کار می رود!


پشتوانه پیروزی نهضت ما
درمورد مسئلــه محــرم و عــاشــورا بـاید بگویم که روح نهضت ما و جهت گیری کلی و پشتوانه پیـــروزی آن همین تــوجه به حضرت ابی عبـدالله (ع) و مسائـــل مربــوط بــه عــاشـورا بـــود. شایــد بــرای بعضی هــا این مسئله به قــدری ثقـیل به نظر برسد، لیکن واقعیت همین است. هیـچ فکــری حتی اگـــــر ایمـــان عمیقی هـــم همــراه آن بـــاشد، نمی توانست توده های عظیم میلیونی مــــردم رد آن چنـان حـــرکت بدهد کـــه در آن چنان حرکت بدهد که در راه انجام آن چه احساس تکلیف می کردند، در انــواع فــداکـــاری ذره ای تردیــد نداشته باشد.


تفکری که به فکرجدایی این حلقه بود
در آن روزهایی که مسائل اسلامی با دیدهای نو مطرح می شود و جاذبه های خوبی هم داشت و برای کسانی که با دین و اسلام سر و کار زیادی نداشتند، موضوع مبارکی هم بود و گرایش های نو در تفکـــر اسلامی چیزی بدی نبود، بلکــه بــرای عالم اسلام و به خصوص قشر جوان ذخیره محسوب می شد، یک گرایش شبه روشنفکـری به وجود آمـد که ما بیاییم مسائل ایمانی و اعتقادی اسلام را از مسائـل عاطفی و احساسی - از جمله مسائل مـربوط به عاشورا و روضه خوانی هــا و گــریه- جدا کنید شـــاید بسیاری در آن روزهـــا بـــودند کـه با توجه به این که در ماجرای ذکر عاشورا وروایت فداکاری ابا عبدالله چیزهایی وارد شده بود و احیاناً به شکل های تحریف آمیزی بیان می شد، این حرف برایشان مطلوب و شیرین بود و این گرایش رشدی کرد، لیکن در صحنه عمل، مــــا به وضوح دیدیم کــه تا وقتی این مسئله از طرف امام بزرگوارمان به صورت رسمی و علنی و در چهـــارچوب قضایــای عــاشورا مطرح نشد، هیچ کار جدی و واقعی انجام نگرفت.


نهضت ایـران در دو فصل به مسئله عاشورا گره خورد
امــام (ره) در دوفصل مسئلــه نهضت را بـــه مسئله عـــاشـــورا گـــره زدند، یکی در فصل اول نهضت- یعنی روزهای محــرم سال42 – کــه تریبون بیــان مسائل نهضت حسینیه هــا و مجالس و روضه خوانی و هیئت سینه زنی و روضه ی روضه خوان ها و ذکر مصیبت گویندگان مذهبی شد و دیگــــری فصل آخــــر نهضت یعنی محـــرم ســـال 57 بود که امـــام (رحمت الله علیه) اعلام فرمودند:
(( ماه محرم گرامی و بزرگ داشته بشود و مردم مجالس به پا کنند.)) ایشان عنــوان این مــاه را مـــاه پیروزی خون بر شمشیــرقرار دادند و مجدداً همان طوفان عظیم عمومی و مردمی به وجود آمد، یعنی ما برای نهضت که روح و جهت حسینی داشت با ماجرای ذکر مصیبت حسینی و یاد امــــام حسیــــن(علیه السلام) گره خورد.


تدبیرامام پیوند بـا نهضت حسینی
....مــا امـــروز به برکت آن نهضت و حفظ فرهنگ و روحیه آن نهضت در جامعــه خودمان این نظام را به وجود آوردیم. اگر در جامعه ما عشق به امام حسین (ع) و یاد ذکر مصائب و حـوادث عاشورا معمول و رایج نبود، معلوم نبود که نهضت با این فاصله زمانی . با این کیفیتی که پیروز شد به پیروزی نمی رسید.
این عـــامــل فـوق العاده مـؤثـــری در پیروزی نهضت بود. امــام بزرگـوار ما را همان هدفی که حسین بن علی (ع) قیام کرده بودند، از این عامل حداکثر استفاده را کردند.
امام (ره) با ظرافت، آن تصور غلط روشنفکر مابانه قبل از پیروزی انقلاب را که در برهه ای از زمـــان رایج بود، از بین بردند. ایشــان جهت گیری سیاسی مترقی انقلابی را با جهت گیری عاطفی در قضیه ی عاشورا پیوند و گره زدند و روضه خوانی و ذکر مصیبت را احیا کردند و فهماندند که این یک کار زائد و تجملاتی قدیمی و منسوخ درجامعه ما نیست.


نتایج محرم را در زندگی خود می بینیم
ما در آستـــانه محرم انقلاب و محرم امام حسین (ع) کــه یکی از محصولات آن نهضت، نظام جمهوری اسلامی است، قرار داریم. محرم دوان انقلاب با محــرم های قبل از انقلاب و دوران عمر ما و قبل از ما متفاوت است. این محرم ها، محرم هایی است که در آن معنا و روح جهت گیری واضح و محسوس است. ما نتایج محــرم را در زندگی خود میبینیم، حکومت و حاکمیت
و اعلای کلمه اسلام و ایجاد امید به برکت اسلام در دل مستضعفان عالم آثار محرم است.


وظیفه ما در قبال محرم و انقلاب
....حادثه را از پیرایه های مضر خالی کنید ....بعضی از پیرایه هادروغند و بعضی از نقل هـا خلاف می باشند، وقتی آن چه کـــه در بعضی ازکتــاب ها نوشته شده است، مناسب شأن و لایق مفهوم و معنای نهضت حسینی نیست، این ها را باید شناخت و جدا کرد. پرتپش و قدرتمند حادثه را حفظ کنیم. امــروز این حادثه پشتوانه یک نهضت است.
اگـــر امـــروز به مــــا بگویند ریشـــه ی این نهضتی کــــه بـــه وجود آورده اید، کجـــاست؟؟
مــا می گوییم ریشــــه اش پیـــامبــــر(ص) و امـیـــرالمـــؤمنین (ع) و امــــام حسین (ع) است. پس ایــن حــــادثـــه پشتـــوانـــه این نهضت است.
اگر ما ندانسته و بی توجه و از روی سهل انگاری حادثه را با چیزهاییکه جزو آن نیست مشوب کردیم،بـــه آن حادثـــه و نیز به انقلابی کــــه نــــاشی ازآن است خدمت نکردیم.


توقع و انتظار را در کنار وظایف قبول کنیم
این نظام مردمی به معنای تأثیر نه فقط اراده بلکه عمل آماده مردم در اقامه این نظام و بپا داشتن آن است. مردم بایــــد کمک کنند، البته زمــــام اداره ی کشوردست مسئول اجـرایی است، اما اگر کمک و حمـــایت و همکــاری و محبت و صبر مردم و منطقی نگریستن به قضایا از سوی آن ها وجود نداشته باشد، هیچ دست معجزه گریقادر به هیچ کار نیست.....
باید در این دوره و فصل جدید که امید های زیادی هم نسبت به آن وجود دارد و می بایست آن امید ها و انتظارات برآورده شوند، مردم به وظایف اساسی شان تذکر و توجه داده شوند.


انقلاب اسلامی، چقدر به اهدافش نزدیک شده است؟!
سئوال: در آغاز انقلاب اسلامی، این انقلاب ادعا هایی داشت؛ در حال حاضر بعد از گذشت حدود بیست سال، چقدر با آن ادعاها رسیده ایم؟
جواب: این سئوال مهمی است. این انقلاب بیش از ادعا، آرمان هایی داشت. انقلاب نیامده بود که برای مردم پاسخگویی کند؛ انقلاب، انقلاب خود مردم بود. مردم برای تحقق آرمان هایی انقلاب کردند؛ این آرمان ها عبارت بود از ساختن یک ایران آباد و آزاد، داشتن مردم آگاه و برخوردار از عدالت اجتماعی، نجات از وابستگی و عقب ماندگی علمی و استبداد و قهری که آن روز ب این مملکت حکمفرما بود. می پرسید مه چقدر به این اهداف رسیده ایم، من عرض می کنم که تحقق این اهداف، تدریجی است؛ چیزهایی است که باید برای آن تلاش و مجاهدت کرد و قدم به قدم پیش رفت. نظام اسلامی، یک نظام پیش ساخته مثل خانه های پیش ساخته نیست؛ نظامی که باید آجر اجر و سنگ سنگ روی هم چید و آن را بالا برد. در اثنای این کار، طبیعی است که مشکلاتی پیش بیاید. این مفاهیمی هم که من گفتم عدالت اجتماعی، آزادی، معنویت؛ که جزو مبانی این نظام اند مفاهیم ایستا و متحجری نیستند؛ این ها چیز هایی هستند که بر حسب پیشرفت و اقتضائات زمان، ممکن است مصادیقشان تغییر پیدا کند. در اثنای این کار بسیار پرتلاش و پر زحمت، خیلی طبیعی است که مشکلاتی پیش بیاید؛ چون به طور پیوسته و دائم بایستی مهندسی و معماری کرد و مراقب بود که هیچ نقطه ای از این بنا بر خلاف جهت صحیح ساخته نشود. البته ممکن است گاهی اختلاف نظر و کمبود نیروی کار پیش بیاید و دشمن این بنا را به منجنیق ببندد و گوشه ای از آن را ویران کند؛ گاهی ممکن است فلان بنا یا عمله، در گوشه ای بنا، کاری نادرست انجام بدهد، که باید رفت و آن را ترمیم کرد؛ گاهی ممکن است در کسانی که خودشان معمار و سازنده بنا هستند، ضعف ها و تنبلی هایی وجود داشته باشد؛ همه اش هم این طور نیست که بگوییم ضعف ها تحمیلی و از ناحیه دیگران است. بنابراین در ین راه، مشکلات فراوانی وجود دارد؛ کمبود مصالح، رفیق نیمه راه و آدم های طماع و قدرت طلب، بخشی از این مشکلات است. ما باید این نظام را بسازیم و ذره ذره و قدم به قدم پیش برویم. البته اگر از من بپرسید که چقدر پیش رفته ایم؛ خواهم گفت ما زیاد پیش رفته ایم. همان طور که گفتم، اگر کسی با گذشته این کشور آشنا باشد، خواهد دید که ما خیلی پیشرفت کرده ایم. در این کشور مردم به حساب نمی آمدند، اما امروز مزدم محور تصمیم گیری ها هستند. معنویت در این کشور مورد تهاجم بود، سعی می شد معنویت ازاله بشود؛ اما امروز چراغ معنویت در بین مردم روشن و پر فروغ است. آن روزه عمداً به فساد کشانده می شدند. شاید شما شنیده اید که رؤسای کشور و خانواده ها شان، مهمترین شرکای باندهای مواد مخدر در این کشور بودند؛ اول بار آنها هروئین را با این کشور آوردند و پخش کردند؛ فساد و اعتیاد و بد بختی را به دست خودشان ترویج می کردند. امروز شما می بینید که نظام، با همه وجود و با تلاش فراوان، در مقابل این مشکلات ایستاده که همه دنیا هم کار او را تصدیق می کنند اما آن روز برای مسئولان کشور کارهای نمایشی در درجه اول بود. به روستاها، به جاده های روستایی، به برق رسانی روستایی، به بقیه چیزهایی که در شهرهای دور بود، مطلقاً اعتنایی نمی شد. اسم می آوردند که ما می خواهیم زبده پرورش بدهیم؛ اما در طول پنجاه سال، آن ها توانسته بودند حدود صد وپنجاه هزار دانشجو در این کشور داشته باشند. من در استان سیستان و بلوچستان تبعید بودم آن روز دقیقاً آمارش را می دانستم، اما الان درست یادم نیست گمانم در همه استان که آن روز حدود ششصد، هفتصد هزار نفر جمعیت داشت، سه نفر لیسانسیه بودند! تعداد دیپلمه های آن استان بسیار کم بودند؛ مثلاً بیست نفربودند! امروز شما می بینید که تمام شهرهای کشور دانشگاه دارند؛ حتی در خیلی از شهر دانشگاه های متعدد و دانشجویان فراوان و رشته های متنوع و پیشرفت های علمی فراوانی دارند.
من این مطلب را بارها گفته ام که امریکایی ها هواپیمای جنگی و بقیه ابزارهای خودشان را به ما می فروختند؛ ولی اجازه تعمیر آن ها را به ما نمی دادند! البته داستان آن فروش ها داستان عجیبی است. آن روز صندوق مشترکی بین ایران و امریکا وجود داشت که بنده اوایل انقلاب که به وزارت دفاع رفتم و در آن جا مشغول به کار شدم، این را کشف کردم؛ بعد به مجلس رفتم و آن را پیگیری کردم، که متاسفانه تا امروز هم امریکایی ها جواب نداده اند!
صندوقی با نام اختصاری داشتند که دولت ایران پول را درآن صندوق می ریخت؛ اما جنس و نوع جنس و برداشت پول را امریکایی ها به عهده داشتند! وقتی انقلاب پیروز شد، میلیاردها دلار در این صندوق بود که هنوز امریکایی ها جوابی نداده اند و آن پول را به ملت ایران بر نگردانده اند. وقتی همین وسیله پرنده به ایران می آمد، بعد ا متی محتاج تعمیر می شد. شما خیال می کنید این جا تعمیر گاه و کارگاه و امثال این ها داشتند؟ ابداً آن قطعه ای که خراب شده بود و آن را از داخل هواپیما بیرون آورده بودند چون قطعه های بزرگی وجود دارد که گاهی خودش مرکب از ده ها قطعه است اجازه نمی دادند که در اینجا باز بشود و روی آن تعمیری صورت گیرد؛ با هواپیما به امریکا می بردند و آن را با قطعه ای جدید عوض می کردند و مجدداً با ایران باز می گرداندند! با این ملت، این طوری رفتار کرده بودند. امروز ملت ایران دارد مثل همان هواپیما را می سازد. هواپیمای «تندر»ی که پرسنل ما ساخته بودند، پرواز کرد؛ این وضعیت اصلاً با آن دوره قابل مقایسه نیست. بنابراین ما پیشرفت زیادی کرده ایم؛ منتها اگر از من بپرسید که آیا به این حد قانعم، پاسخ من این است: ابداً. ما هنوز راه زیادی داریم؛ هم به عدالت اجتماعی که اسلام از ما خواسته است و اسلام در این خصوص خیلی سختگیر است هم به آن سطحی از آزادی که ملت ایران مستحق و شایسته آن است، هنوز نرسیده ایم. ما هنوز کار داریم؛ این راه، راهی طولانی است. این که من بارها می گویم خودتان را آماده کنید، برای همین است. شما باید این راه را طی کنید؛ این راه هم راهی است که رد هر کیلومترش تابلوی «توقف ممنوع» نصب شده است؛ لذا در این راه نباید توقف کرد. سربازان عدالت اجتماعی باید خستگی ناپذیر باشند. آن کسانی که در این راه های طولانی و آرمانهای بزرگ حرکت می کنند، باید خستگی حس نکنند. ملت، این گونه به سیادت و آقایی و آرمانهای خودش می رسد. هیچ ملتی با تنبلی به سیادت و سعادت نمی رسد. بزرگترین مصیبت برای یک ملت این است که بگوید چون ما نتوانستیم همه هدف های خود را تامین کنیم، پس ولش؛ نخیر، بایستی هدف را دنبال کرد


پیروزی انقلاب ما به برکت صفا و خلوص مردم بود
در اسلام، نقطه اصلی و محوری برای اصلاح عالم، اصلاح نفس انسانی است. همه چیز از این جا شروع می شود. قرآن به نسلی که می خواست با دست قدرتمند خود، تاریخ را ورق بزند، فرمود«قوا اَنفُسَکَمْ »، «عَلیکُمْ اَنْفُسَکُمْ». خودتان را مراقبت کنید، به خودتان بپردازید و نفس خودتان را اصلاح و تزکیه کنید؛ «قَد من اَفلَحَ مَنْ زَکّاها». اگر جامعه اسلامی صدر اسلام، از تزکیه انسانها شروع نشده بود و در آن به اندازه لازم، آدم های مصفا و خالص و بی غش وجود نداشتند، اسلام پا نمی گرفت، گسترش پیدا نمی کرد، بر مذاهب مشرکانه عالم پیروز نمیشد و تاریخ در خط اسلام به حرکت نمی افتاد. اگر انسان های مزکا و مصفا نباشد جهاد نیست. انقلاب مه که پیروز شد، به برکت صفا و خلوص و اخلاص و کار برای خدا و بلند شدن از سر منافع مادی و شخصی بود. مقاومت در جنگ تحمیلی هم همین طور بود.


اهمیت و جلوه اسلام در ابعاد جهانی
من در زمان ریاست جمهوری،‌ در کنفرانس غیر متعهد ها در زیمبابوه شرکت کردم. کنفرانس غیر متعهدها عمدتاً در اختیار چپ ها بود. البته دولت های متمایل به غرب و امریکا هم در آن جا بودند؛ اما کارگردان عمده یکی رابرت موگابه بود، یکی فیدل کاسترو که این ها چپ بودند و بقیه روسای جمهور چپ دنیا که طرفدار شوروی بودند، حضور داشتند و عمده کارگردانی در دست این ها بود. من رفتم در آن جا سخنرانی کردم. سخنرانی من صد در صد ضد امریکایی و ضد استکباری بود. حقایق انقلاب، حقایق کشور، جرایم امریکا، جرایم علیه ملت ایران، مسائل مربوط به جنگ تحمیلی و امثال این ها را گفتم. بعد با همان صراحت و شدت، به تجاوز شوروی به افغانستان حمله کردم؛ این ها مبهوت مانده بودند! یکی از همان روسای جمهور چپ به من گفت، تنها غیر متعهد در این کنفرانس، ایران است. ببینید، نظام اسلامی در ابعاد جهانی، این طور اهمیت و جلوه پیدا می کند و حتی دشمنانش مجبور می شوند به او احترام کنند.


انقلاب، ما را زنده کرد و به ما شخصیت و احساس هویت داد
جامعه ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی احساس هویت کرد؛ یعنی شخصیت خودش را باز یافت. ما به عنوان جزء نود و نهم در امواج جهانی غرق و گم بودیم؛ انقلاب ما را زنده کرد و به ما شخصیت داد. انقلاب به ما آموخت که یک ملت می تواند در اساسی ترین مسائل جهانی، سخن و موضعی داشته باشد و آن را با صراحت و بدون توجه به این که قدرتمندان و قلدرهای عالم چه می خواهند، ابراز کند و پی آن بایستد. ارزش یک ملت در جامعه بین الملل به این چیزهاست، نه به دنباله روی کورکورانه؛ آن هم نه از چیزهای خوب، بلکه از نقاط منفی. برای یک ملت، بله قربان گوی دولت های گردن کلفت تر و قوی تر و تروتمند تر بودن ارزش نیست؛ این را انقلاب به ما داد؛ این به برکت اسلام به ما رسید. الان هم با تمام قدرت ، نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران در صحنه جهانی به عنوان یک ملت شجاع که در زمینه مسائل گوناگون صاحب ایده اید، مطرحند.


اسلام و انقلاب به ما جرأت و قدرت تحرک و جوشش علمی بخشید
ما از لحاظ علمی، عقب مانده و عقب نگه داشته شده بودیم. بیش از پنجاه سال، تحرک و جوشش علمی در بعضی از بخش ها تعطیل بود. این کشور کند بود، موانعی که به وجودآورند، برای این ملت مثل سم کشنده ای بود. باور را از ملت ما گرفتند. ملت و نخبگان و مغزهای ما را به هر آنچه از بیرون این مرزهاست، آن چنان دلبسته کردند که اصلاً کسی این مجال و این جرأت و این شجاعت را پیدا نکند که فکر کند می توان بر خلاف آن حرف ها یا غیر از آن حرف ها و آن نظریه ای ارائه کرد. ما هنوز هم تا حدودی گرفتار آن حرف ها هستیم. البته اسلام به ما خودباوری داد ئ انقلاب به ما جرأت بخشید. آنچه امروز مشاهده می کنیم، نتیجه همین جرأت است؛ باید این جرأت را تقویت کرد و پیشرفت.


مهمترین مسئولیت رهبری، سیاست گذاری کلی نظام است
وظایف و مسئولیت های رهبری، همان چیزی که در قانون اساسی آمده است. رهبری، سیاستگذار کلی نظام محسوب میشود؛ یعنی همه قوای سه گانه باید در چهارچوب سیاست های رهبری برنامه ریزی کنند و سیاست های اجرایی خودشان را تنظیم نمایند. حرکت و قواره ی کلی نظام باید در چهار چوب سیاست هایی باشد که رهبری معین می کند؛ این مهمترین مسئولیت رهبری است.


ویژگی مورد نیاز یک مسئول در نظام جمهوری اسلامی
آن کسی که به مجلس می رود، یا به هر مسئولیت دیگری در نظام جمهوری اسلامی می رسد، اگر فاسد، بیگانه پرست و در خدمت منافع طبقات برخوردار جامعه بود، دیگر نمی تواند نقشی را که ملت و طبقات محروم می خواهند، ایفا کند. اگر آن شخص انسان معامله گر، رشوه و توصیه و مرعوبی بود، در مقابل تشر تبلیغات و سیاست های خارجی جا زد، دیگر نمی تواند مورد اعتماد مردم قرار بگیرد و برود آن جا بنشیند و تکلیف ملک و ملت را معین کند. این شخص غیر از کفایت ذاتی و دانایی ذاتی، به شجاعت اخلاقی، تقوای دینی و سیاسی و عقیده درست هم احتیاج دارد.
تا این تاریخ ‌، هیچ حکومتی مثل حکومت فعلی ایران، در این سرزمین نبوده است
شما این را بدانید که تا این تاریخ، هیچ حکومتی مثل حکومت فعلی ایران، در این سرزمین نبوده که به رای و خواست و عاطفه مردم متکی باشد؛ من این را به طور یقین می گویم و آن را ثابت می کنم. البته حکومت هایی بوده اند که ستایش کردن، یک حرف است؛ ایمان و باور و عاطفه مردم در اختیار یک حکومت بودن، یک حرف دیگر است؛ این متعلق به جمهوری اسلامی است؛ این به برکت انقلاب و تکیه به مردم است؛ الان هم همین طور است، این را بنده با افتخار تمام عرض می کنم. در این جا اقبال مردم، با فرعونیت و احساس خود برتر بینی زمامداران همراه نشده است. بنده که الان دارم با شما حرف می زنم یک سر سوزن در خودم احساس کبریایی ندارم الحمدالله رب العالمین سایر مسئولان کشور هم این گونه اند؛ رئیس جمهور هم ندارد، رئیس مجلس هم ندارد، رئیس قوه قضائیه هم ندارد؛ اصلا و ابدا چنین چیزی وجود ندارد. مسئولان ما می دانند که امانت خدا در دست آن هاست، امروز چند صباحی وجود دارد، اما فردا نیست. مسئولان بر عهده خودشان وظایفی قائلند؛ این مربوط به این کشور است.
اگر کسی ادعا کند و بگویید نظام اسلامی ما هیچ عیبی ندارد، گزاف گفته است
اگر کسی در مقابل این جوان ها ادعا کند و بگوید نظام اسلامی ما هیچ عیبی ندارد و همان قالبی را که اسلام خواسته، ما داریم پیاده می کنیم، گزاف گفته است، به هیچ وجه این طور نیست. خود ما انسانهای ضعیفی هستیم. وقتی کسانی اسم مبارک امیرالمومنین (علیه السلام) یا اسم مبارک ولی عصر(روحی فداه) را می آورند، بعد اسم ما را هم دنبالش می آورد، بنده تنم می لرزد. آن حقایق نور مطلق، با ما که غرق در ظلمتیم، خیلی فاصله دارند. ما گیاه همین فضای آلوده دنیای امروزیم، ما کجا، کمترین و کوچکترین شاگردان آن ها کجا؟ ما کجا و قنبر آنها کجا؟ ما کجا و آن غلام حبشی فدا شده در کربلای امام حسین کجا؟ ما خاک پای آن غلام هم محسوب نمی شویم.
اما آنچه که حقیقت است، این است مه ما به عنوان مسلمانی که راهمان را شناخته ایم، تصمیم خود را گرفته ایم و نیروی خود را برای این راه گذاشته ایم و به همه وجود در راه داریم حرکت می کنیم و ادامه خواهیم داد. نواقصی در کار ما وجود دارد؛ همه این نواقص هم قابل حل است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت :
1.سوره مریم، آیه 15
2.سوره احزاب، آیه 22
3.سوره کهف، آیه

منبع:سراج اندیشه

این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .