مسخ در قرآن
ولى در هر حال، باید توجه داشت كه طبق روایات، مسخ شدگان تنها چند روزى زنده مىماندند و سپس از دنیا مىرفتند، و نسلى از آنها به وجود نمىآمد .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1396/11/18 ساعت 10:01
مسئله مسخ شدن كه در قرآن آمده در آیه 166 سوره اعراف و شبیه آن در آیه 60 سوره مائده بیان شده است. این سرگذشت چنانكه در روایات اسلامى به آن اشاره شده مربوط به جمعى از بنىاسرائیل است كه در ساحل یكى از دریاها (دریاى احمر در كنار سرزمین فلسطین در بندرى به نام ایله كه امروز به نام بندر ایلات معروف مىباشد) زندگى مىكردند و از طرف خداوند به عنوان آزمایش و امتحان به آنها دستور داده شد كه صید ماهى را در آن روز تعطیل كنند اما آنها با این دستور مخالفت كردند و گرفتار مجازات مسخ شدند .
مسخ یا به تعبیر دیگر تغییر شكل انسانى به صورت حیوان مسلما موضوعى بر خلاف جریان عادى طبیعت است، البته موتاسیون و جهش و تغییر شكل حیوانات به صورت دیگر در موارد جزئى دیده شده است، و پایههاى فرضیه تكامل در علوم طبیعى امروز بر همان بنا نهاده شده، ولى مواردى كه در آن موتاسیون و جهش دیده شده صفات جزئى حیوانات است، نه صفات كلى، یعنى هرگز دیده نشده است كه نوع حیوانى بر اثر موتاسیون تبدیل به نوع دیگر شود، بلكه خصوصیاتى از حیوان ممكن است دگرگون گردد، و تازه جهش در نسلهایى كه به وجود مىآیند دیده مىشود، نه اینكه حیوانى كه متولد شده است با جهش تغییر شكل دهد، بنا بر این دگرگون شدن صورت انسان یا حیوانى به صورت نوع دیگر امرى است خارق العاده اما بارها گفتهایم مسائلى بر خلاف جریان عادى طبیعى وجود دارد، گاهى به صورت معجزات پیامبران و زمانى به صورت اعمال خارقالعادهاى كه از پارهاى از انسانها سر مىزند، هر چند پیامبر نباشند (كه البته با معجزات متفاوت است) بنا بر این پس از قبول امكان وقوع معجزات و خارق عادات،
مسخ یا به تعبیر دیگر تغییر شكل انسانى به صورت حیوان مسلما موضوعى بر خلاف جریان عادى طبیعت است، البته موتاسیون و جهش و تغییر شكل حیوانات به صورت دیگر در موارد جزئى دیده شده است،
مسخ و دگرگون شدن صورت انسانى به انسان دیگر مانعى ندارد . .و همانطور كه در بحث اعجاز انبیاء گفتهایم، وجود چنین خارق عاداتى نه استثناء در قانون علیت است نه بر خلاف عقل و خرد، بلكه تنها یك جریان عادى طبیعى در اینگونه موارد شكسته مىشود كه نظیرش را در انسانهاى استثنایى كرارا دیدهایم .».
بنا بر این هیچ مانعى ندارد كه مفهوم ظاهر كلمه مسخ را كه در آیه فوق و بعضى دیگر از آیات قرآن آمده است بپذیریم و بیشتر مفسران هم همین تفسیر را پذیرفتهاند ..
ولى بعضى از مفسران كه در اقلیت هستند معتقدند كه مسخ به معنى مسخ روحانى و دگرگونى صفات اخلاقى است، به این معنى كه صفاتى همانند میمون یا خوك در انسانهاى سركش و طغیانگر پیدا شد، رو آوردن به تقلید كوركورانه و توجه شدید به شكمپرستى و شهوترانى كه از صفات بارز این دو حیوان بود در آنها آشكار گشت . این احتمال از یكى از قدماى مفسرین به نام مجاهد نقل شده است ..
و اینكه بعضى ایراد كردهاند كه مسخ بر خلاف قانون تكامل و موجب بازگشت و عقبگرد در خلقت است، درست نیست، زیرا قانون تكامل مربوط به كسانى است كه در مسیر تكاملند، نه آنها كه از مسیر انحراف یافته و از محیط شرائط این قانون به كنار رفتهاند، فى المثل یك انسان سالم در سنین طفولیت مرتبا رشد و نمو مىكند اما اگر نقائصى در وجود او پیدا شود، ممكن است نه تنها رشد و نموش متوقف گردد بلكه رو به عقب برگردد، و نمو فكرى و جسمانى خود را تدریجا از دست بدهد.
ولى در هر حال باید توجه داشت كه مسخ و دگرگونى جسمانى متناسب با اعمالى است كه انجام دادهاند، یعنى چون عدهاى از جمعیتهاى گنهكار بر اثر انگیزه هواپرستى و شهوترانى دست به طغیان و نافرمانى خدا مىزدند و جمعى با تقلید كوركورانه كردن از آنها، آلوده به گناه شدند، لذا به هنگام مسخ، هر گروه به شكلى كه متناسب با كیفیت اعمال او بوده ظاهر مىشده است.
البته در آیات مورد بحث تنها سخن از قرده (میمونها) به میان آمده است و از خنازیر (خوكها) سخنى نیست، ولى در آیه 60 سوره مائده گفتگو از جمعیتى به میان آمده است كه به هنگام مسخ به هر دو صورت فوق (بعضى قرده و بعضى خنازیر) تغییر چهره دادند، كه به گفته بعضى از مفسران مانند ابن عباس، آن آیه نیز در باره همین اصحاب سبت است كه پیر مردان سرجنبانان شكمپرست و شهوتپرستشان به خوك و جوانان مقلد چشم و گوش بسته كه اكثریت را تشكیل مىدادند به میمون تغییر چهره دادند.
ولى در هر حال، باید توجه داشت كه طبق روایات، مسخ شدگان تنها چند روزى زنده مىماندند و سپس از دنیا مىرفتند، و نسلى از آنها به وجود نمىآمد .
تفسیر نمونه، ج6، ص:425
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .