مقایسه انقلاب ایران با دیگر انقلابهای بزرگ جهان
قیاسِ انقلابی ماندگار
در اواخر حكومت شاه، ایران در مطلوبترین سطح از قدرت اقتصادى كه در تمام سلطنت 57 ساله رژیم پهلوى بیسابقه بود به سر میبرد. با افزایش خاص درآمد نفت، رژیم ایران به یكى از دولتهاى ثروتمند جهان تبدیل شده بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1396/11/22
در تاریخ جهان انقلاب های بزرگی به وقوع پیوسته که این ممکن است شباهت های زیادی با هم داشته باشند. اما با به وقوع پیوستن انقلاب اسلامی ایران، انقلابی خاص در جهان به ثبت رسید که شاید مانند آن مشاهده نشده بود.
در واقع انقلاب اسلامی ایران، علاوه بر راهاندازی حکومتی اسلامی و خاص، لرزه بر اندام سلطه گران بین المللی انداخت زیرا چشم طمع بسیاری بر خاک این مرز و بوم بود. بدیهی است که چنین انقلابی دارای ویژگی های منحصر به فردی خاصی است و تفاوتهای بارزی با دیگر انقلاب های مهم جهان دارد.
در این یادداشت، اجمالا انقلاب اسلامی ایران را با سه انقلاب بزرگ روسیه و چین و فرانسه؛ از بُعد اجتماعی، اقتصادی و مذهبی مقایسه خواهیم کرد.
- فرانسه: "آلکسی دوتوکویل" (سیاستمدار و حقوقدار قرن 19 میلادی) درباره نقش ایدئولوژی در انقلاب فرانسه معتقد است که این انقلاب، مذهب جدیدی را خلق کرده که قدرتی برای آن قائل نیست. به طورکلی، مکتب انقلاب فرانسه که زیر بنای آن "لیبرالیسم" (Liberalism) است، نظام استبداد مذهبی کلیسایی را نفی و حاکمیت را از خدا و پادشاهان گرفته و به مردم داد و در جهت قطع رابطه مذهب و سیاست تلاش کرد. این روند، مذهب را امر معنوی و اخلاقی که با روح و روحیات انسان ها سر و کار دارد میدانست که باید از سیاست تمییز میشد.
- روسیه: در روسیه، از دیدگاه "مارکسیسم" (Marxism) که بر پایه مادیگری بنا شده و اقتصاد را زیربنای اصلی میداند، دین افیون تودهها است و مانند سایر روابط اجتماعی، نه تنها از مسائل روبنایی است بلکه مانع پیشرفت دانسته میشود. لذا ضدیت با ادیان الهی و تلاش در از بین بردن نقش آنها در روابط اجتماعی و افکار تودهها را امری ضروری و اجتنابناپذیر میدانند.
- چین: انقلاب چین، با یک نظام سوسیالیستی آغاز شد، "سوسیالیسم" (Socialism) بر مبنای لغو مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولید و برقراری مالکیت اجتماعی بر این ابزار است. البته این روند تدریجا به سمت کمونیسمگرایی و خداناباوری رفت زیرا آنها معتقد بودند سوسیالیسم یکی از زیرمجموعههای کمونیسم است.
- ایران: انقلاب ایران با تکیه بر تعالیم مکتب تشیع و ایدئولوژی اسلام بود. فرهنگ سیاسی که در ایران شکل گرفت آمیزهای بود از ملی گرایی، عدالت اجتماعی و مذهب که راه را برای اتحاد طبقات چندگانه فراهم کرد و توانست گروههای مختلف را که شامل طبقات متوسط و هم بالا می شد، دور هم جمع کند.
مساله مورد تفاوت در بحث این انقلابها، "دینگرایی" و "معنویتگرایی" بود. مهمی که در انقلاب چین، روسیه و فرانسه به هیچعنوان مطرح نبود، در حالی که پایه و اساس انقلاب ایران محسوب میشد.(1)
- روسیه: نظام سیاسی حاکم بر روسیه قبل از انقلاب نه تنها نیروی نظامی و قوای مسلح نیرومند و وفادار به قدرت سیاسی با خود نداشت، بلکه ارتشی شکست خورده، روحیه از دست داده و عاصی شده از نظام مشاهده میشد که خود عامل انقلاب شدند و با پیوستن به کارگران اعتصابی نقشی اصلی در پیروزی انقلاب را ایفا کردند.
- چین: رهبری، مائو در انقلاب چین از سال 1935 به بعد به تدریج به عنوان رهبری مقتدر و واحد در جامعه مطرح شد و در رأس حزب کمونیست چین، انقلاب را رهبری کرد و به مدت پانزده سال به عنوان ایدئولوگ، رهبر و فرمانده عملیات و هم بعد از انقلاب به عنوان معمار و سازنده انقلاب نقش خود را به عنوان یک رهبر به انجام رساند.
- ایران: ارتش شاهنشاهی ایران بر خلاف فرانسه و روسیه در طول حداقل 57 سال قبل از پیروزی انقلاب در هیچ جنگ خارجی مهمی شرکت نکرده بود. محمدرضا شاه بهعنوان فرمانده نیروهای مسلح، احساس میکرد که یک ارتش قوی و نیرومند و در عین حال وفادار به شاه، میتواند نظام سیاسی او را در قبال مخالفین داخلی و خارجی حفظ کند. نظامیان ایران در واپسین روزهای منتهی به انقلاب، با مردم متحد شدند.
- روسیه: شرایط اقتصادی روسیه قبل از انقلاب، وضع مطلوبی نداشت. رکود اقتصادی که تا سال 1909 دوام داشت شرایط ناگواری را برای کارکنان و دهقانها ایجاد کرده بود. از یک سو بیکاری را سخت دامن می زد و از سوی دیگر شرایط کار و میزان درآمد این دو طبقه را طاقتفرسا و غیرقابل تحمل کرده بود. اعتصاباتی که در این دوران راه میافتاد به طور عمده، ماهیت اقتصادی داشت.
- چین: کشور چین دارای یک اقتصاد نیمه فئودالی و متکی به اقتصاد کشاورزی بود و عمده درآمد این کشور از راه تولید محصولات کشاورزی به دست می آید. در کنار این مسئله، اوضاع اقتصادی کشور، به دلیل عدم توانایی دولت در مهار کردن تجارت تریاک، رو به وخامت گذاشت. تظاهرات و خشم اکثریت مردم نسبت به دولت از همین مسئله سرچشمه میگرفت.
- ایران: در اواخر حكومت شاه، ایران در مطلوبترین سطح از قدرت اقتصادى كه در تمام سلطنت 57 ساله رژیم پهلوى بیسابقه بود به سر میبرد. با افزایش سریع و غیرقابل پیشبینى درآمد نفت، رژیم ایران نه تنها تبدیل به یكى از دولتهاى ثروتمند شده بود بلكه جامعه ایرانى را به یک جامعه كاملا مصرفى تبدیل كرده بود.(2)
1- فرق انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب ها،خبرگزاری تسنیم، بهمن 1392
2- وجوه تمایز انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب های بزرگ جهان، نشریه الکترونیکی پرسمان، 1385
در واقع انقلاب اسلامی ایران، علاوه بر راهاندازی حکومتی اسلامی و خاص، لرزه بر اندام سلطه گران بین المللی انداخت زیرا چشم طمع بسیاری بر خاک این مرز و بوم بود. بدیهی است که چنین انقلابی دارای ویژگی های منحصر به فردی خاصی است و تفاوتهای بارزی با دیگر انقلاب های مهم جهان دارد.
در این یادداشت، اجمالا انقلاب اسلامی ایران را با سه انقلاب بزرگ روسیه و چین و فرانسه؛ از بُعد اجتماعی، اقتصادی و مذهبی مقایسه خواهیم کرد.
نظام سیاسی حاکم بر روسیه قبل از انقلاب نه تنها نیروی نظامی و قوای مسلح نیرومند و وفادار به قدرت سیاسی با خود نداشت، بلکه ارتشی شکست خورده، روحیه از دست داده و عاصی شده از نظام مشاهده میشد.
بُعد مذهبی
در بعد فرهنگی، شکلگیری و تبلور فرهنگ مقاومت و نقش ایدئولوژی، آرمانهای انقلابیون و نقش مذهب در این انقلابها مورد بررسی قرار میگیرد.- فرانسه: "آلکسی دوتوکویل" (سیاستمدار و حقوقدار قرن 19 میلادی) درباره نقش ایدئولوژی در انقلاب فرانسه معتقد است که این انقلاب، مذهب جدیدی را خلق کرده که قدرتی برای آن قائل نیست. به طورکلی، مکتب انقلاب فرانسه که زیر بنای آن "لیبرالیسم" (Liberalism) است، نظام استبداد مذهبی کلیسایی را نفی و حاکمیت را از خدا و پادشاهان گرفته و به مردم داد و در جهت قطع رابطه مذهب و سیاست تلاش کرد. این روند، مذهب را امر معنوی و اخلاقی که با روح و روحیات انسان ها سر و کار دارد میدانست که باید از سیاست تمییز میشد.
- روسیه: در روسیه، از دیدگاه "مارکسیسم" (Marxism) که بر پایه مادیگری بنا شده و اقتصاد را زیربنای اصلی میداند، دین افیون تودهها است و مانند سایر روابط اجتماعی، نه تنها از مسائل روبنایی است بلکه مانع پیشرفت دانسته میشود. لذا ضدیت با ادیان الهی و تلاش در از بین بردن نقش آنها در روابط اجتماعی و افکار تودهها را امری ضروری و اجتنابناپذیر میدانند.
- چین: انقلاب چین، با یک نظام سوسیالیستی آغاز شد، "سوسیالیسم" (Socialism) بر مبنای لغو مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولید و برقراری مالکیت اجتماعی بر این ابزار است. البته این روند تدریجا به سمت کمونیسمگرایی و خداناباوری رفت زیرا آنها معتقد بودند سوسیالیسم یکی از زیرمجموعههای کمونیسم است.
- ایران: انقلاب ایران با تکیه بر تعالیم مکتب تشیع و ایدئولوژی اسلام بود. فرهنگ سیاسی که در ایران شکل گرفت آمیزهای بود از ملی گرایی، عدالت اجتماعی و مذهب که راه را برای اتحاد طبقات چندگانه فراهم کرد و توانست گروههای مختلف را که شامل طبقات متوسط و هم بالا می شد، دور هم جمع کند.
مساله مورد تفاوت در بحث این انقلابها، "دینگرایی" و "معنویتگرایی" بود. مهمی که در انقلاب چین، روسیه و فرانسه به هیچعنوان مطرح نبود، در حالی که پایه و اساس انقلاب ایران محسوب میشد.(1)
بُعد اجتماعی
- فرانسه: در انقلاب فرانسه، طبقه روشنفكر و تحصیلكرده، رهبرى انقلاب را بر عهده داشته و اشراف و روحانیون نقش ضدِ انقلاب را ایفا میکردند. آنان این تحول را زمینهساز تضعیف قدرت خود میدانستند و به همین دلیل تمام توان خود را بهکار گرفتند تا با آن مقابله کنند.- روسیه: نظام سیاسی حاکم بر روسیه قبل از انقلاب نه تنها نیروی نظامی و قوای مسلح نیرومند و وفادار به قدرت سیاسی با خود نداشت، بلکه ارتشی شکست خورده، روحیه از دست داده و عاصی شده از نظام مشاهده میشد که خود عامل انقلاب شدند و با پیوستن به کارگران اعتصابی نقشی اصلی در پیروزی انقلاب را ایفا کردند.
- چین: رهبری، مائو در انقلاب چین از سال 1935 به بعد به تدریج به عنوان رهبری مقتدر و واحد در جامعه مطرح شد و در رأس حزب کمونیست چین، انقلاب را رهبری کرد و به مدت پانزده سال به عنوان ایدئولوگ، رهبر و فرمانده عملیات و هم بعد از انقلاب به عنوان معمار و سازنده انقلاب نقش خود را به عنوان یک رهبر به انجام رساند.
اوضاع اقتصادی کشور، به دلیل عدم توانایی دولت در مهار کردن تجارت تریاک، رو به وخامت گذاشت.
- ایران: ارتش شاهنشاهی ایران بر خلاف فرانسه و روسیه در طول حداقل 57 سال قبل از پیروزی انقلاب در هیچ جنگ خارجی مهمی شرکت نکرده بود. محمدرضا شاه بهعنوان فرمانده نیروهای مسلح، احساس میکرد که یک ارتش قوی و نیرومند و در عین حال وفادار به شاه، میتواند نظام سیاسی او را در قبال مخالفین داخلی و خارجی حفظ کند. نظامیان ایران در واپسین روزهای منتهی به انقلاب، با مردم متحد شدند.
بُعد اقتصادی
- فرانسه: در دوران قبل از انقلاب فرانسه، نشانه های روشنی دال بر وخامت موقعیت اقتصادی از هر لحاظ وجود داشته و این کشور از پنجاه سال قبل از انقلاب، دچار مشکلات و بحران های مالی و اقتصادی فراوانی بود که روزبهروز بر دامنه و ابعاد آن افزوده میشد. فشارهای اقتصادی یکی از عوامل مهم انقلاب در این کشور بود.- روسیه: شرایط اقتصادی روسیه قبل از انقلاب، وضع مطلوبی نداشت. رکود اقتصادی که تا سال 1909 دوام داشت شرایط ناگواری را برای کارکنان و دهقانها ایجاد کرده بود. از یک سو بیکاری را سخت دامن می زد و از سوی دیگر شرایط کار و میزان درآمد این دو طبقه را طاقتفرسا و غیرقابل تحمل کرده بود. اعتصاباتی که در این دوران راه میافتاد به طور عمده، ماهیت اقتصادی داشت.
- چین: کشور چین دارای یک اقتصاد نیمه فئودالی و متکی به اقتصاد کشاورزی بود و عمده درآمد این کشور از راه تولید محصولات کشاورزی به دست می آید. در کنار این مسئله، اوضاع اقتصادی کشور، به دلیل عدم توانایی دولت در مهار کردن تجارت تریاک، رو به وخامت گذاشت. تظاهرات و خشم اکثریت مردم نسبت به دولت از همین مسئله سرچشمه میگرفت.
- ایران: در اواخر حكومت شاه، ایران در مطلوبترین سطح از قدرت اقتصادى كه در تمام سلطنت 57 ساله رژیم پهلوى بیسابقه بود به سر میبرد. با افزایش سریع و غیرقابل پیشبینى درآمد نفت، رژیم ایران نه تنها تبدیل به یكى از دولتهاى ثروتمند شده بود بلكه جامعه ایرانى را به یک جامعه كاملا مصرفى تبدیل كرده بود.(2)
کلام آخر
از قیاسی که اجمالا میان انقلابهای فرانسه، روسیه، چین و ایران انجام شد، چنین درمییابیم که انقلاب ایران به مراتب بر دیگر انقلابها اولویت دارد زیرا از اکثر جهات با اقداماتی ریشهای و عمیق روبرو هستیم که در سالهای بعد، سرلوحه دیگر کشورها شد. "بهار عربی" در خاورمیانه، "انتفاضه" مردم فلسطین و ... همگی برگرفته از اصول اساسی انقلاب اسلامی ایران است.
پی نوشت:
1- فرق انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب ها،خبرگزاری تسنیم، بهمن 13922- وجوه تمایز انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب های بزرگ جهان، نشریه الکترونیکی پرسمان، 1385