تبیان، دستیار زندگی

فصلی جدید در زندگی 2

واژه تلخ پیر مرد و پیرزن

وقتی رقم های شناسنامه عدد 60 به بالا را نشان می دهد، چراغ دوره پیری شما روشن می شود. این دوره نه شروع ترس و از کار افتادگی بلکه آغاز روزهایی زندگی کردن با تجربیات است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
سالمندی

زمانی که افراد به سنین بالای 60 سال می رسند، لقب ساخوردگی و یا پیری را نسبت به آنها به کار می برند. بار منفی که این واژه برای افراد در این رده سنی دارد می تواند آنها را از برخی از فعالیت هایی که هنوز قادر به انجام آن هستند بازدارد. گرچه پیری برای همه پیش می آید و دورانی از زندگی است که فعالیت ها کاهش می یابد، و برخی از استعدادها، حواس و توانایی های بالقوه کارآیی خود را کاهش می‌دهند اما نباید این تصور ایجاد شود که دیگر افراد توانایی هیچ کاری را ندارند و باید منفعلانه به زندگی خود ادامه دهند تا زمانی که مرگ آنها فرا رسد.
ارزیابی اولیه از پیری، به ما می گوید: که پیری تجربه ای است که ممکن است آن را دوست نداشته باشیم؛ اما باید آن را قبول کنیم. با توجه به این واقعیت، لازم است برای رسیدن به پاسخ های مقابله ای که به ما کمک می کند تا از پیری به خوبی استفاده کنیم به ارزیابی ثانویه دست بزنیم. تا عزت نفس و خودکارآمدی خود را در هنگام پیری حفظ کنیم. این مهارت ها در جامعه ای که افراد سالمند از داغ پیری و عدم حمایت رنج می برند، حائز اهمیت است.
 در این دوره افراد بیشتر از دو حوزه دچار مسائل و مشکلات می شوند که اگر آنها را مدیریت کنند می تواننند زندگی شادی را داشته  باشند. یکی از این مسائل مشکلات جسمانی و بیماری هایی که افراد درگیر آن می شوند که به صورت جدا گانه در مقاله ای به آن پرداخته شده است. در اینجا یکی دیگر از مشکلات دوران سالمندی که مشکلات روانی و ذهنی را شامل می شود، به طور مفصل بحث خواهد شد.


مشکلات ذهنی و روانی دوران پیری
احساس بی قدرتی
بسیاری از تکالیف و مهارت‌هایی که فرد در دوره کودکی یاد گرفته و تمرین کرده در بزرگسالی به صورت خودکار در می آید. به عنوان مثال وقتی کودک دوچرخه سواری، لباس پوشیدن و غذا خوردن را به تنهایی یاد گرفت، می تواند در آینده آنها را بدون فکر کردن انجام دهد. در دوران سالمندی بسیاری از کارهای معمول و روزمره را با کمترین تلاش ذهنی انجام می دهیم. درست برعکس دوره کودکی که برای انجام هر کار می بایست آگاهانه به آن توجه می کردیم. برای بزرگسالانی که در دنیایی پیچیده زندگی می کنند انجام کارهای خودکار روزمره یک امتیاز واقعی است، زیرا این کار انرژی مغز را برای مهار کردن مسایل جدید زندگی محفوظ نگه می دارد. انجام عادتی بسیاری از کارها، فرصتی برای تسلط یافتن بر چالش‌های جدید است که ما نیز به احساس کفایت ارضا و احساس خودکارآمدی پیران تعبیر می کنیم.

رضایت از سالمندی
در سراسر دوران بزرگسالی بیشتر افراد قادرند از طریق کار، خانواده، تفریحات و فعالیت‌های اجتماعی میزان رضایت بخشی از تأثیرگذاری بر زندگی و دنیای اطرافشان را تجربه کنند. وقتی افراد پا به سن می‌گذارند و بازنشسته می شوند، مسائلی برای آنها پیش می آید که امکان نشان دادن شایستگی و کفایت آنها را کاهش می دهد. نخست، بار روانی واژه پیری است. در جوامع بشری این تفکر قالب حاکم است که افراد پیر فراموشکارند و قدرت انجام دادن کارها را ندارند. دوم، مسئله بازنشستگی است که موجب می‌شود آنها از ارزش هایی که برای رسیدن به احساس کفایت در تمام زندگی خود به کار می بردند محروم شوند. در ضمن افراد سالمند رضایتی را که در زمانی از رئیس خانواده بودن احساس می کردند نیز از دست می دهند. این تغییرات در زندگی چون فرد را از فرصت های عمده برای احساس کفایت اجتماعی دور می کند، می تواند زیان بخش باشد افراد سالمند باید روابط شخصی خود را که درون داد ارزشمندی است حفظ کنند، در غیر این صورت ممکن است منزوی شوند و به سبک های ارتباطی روی آورند که عجیب یا عادی به نظر می رسند.

واقعیت این است که افراد جوان‌تر در مقایسه با سالمندان انتظار تغییرات در زندگی بیشتری را از آینده دارند. بنابراین ما در دوران پیری نباید خودمان را کنار بکشیم. همیشه مهارت‌هایی برای آموختن و چالش‌هایی برای تسلط یافتن وجود دارد

.

افت های جسمی
آنچه احساس کفایت افراد سالمند را تضعیف می کند، افت و کاهشی است که در توانایی جسمی،  بینایی و شنوایی سالمندان رخ می دهد. غالباً افراد سالمند به علت پیری و تصورات قالبی، بازنشستگی اجباری و افت جسمی، از مبارزه برای رسیدن به احساس کفایت و خودکارآمدی محروم می شوند. در بسیاری از موارد زندگی آدم های سالخورده حول فعالیت خودکار و پرآموخته شده ای که سال ها قبل بر آن ها تسلط یافته اند می چرخد. در حالی که ممکن است پرآموزی فعالیت ها در گذشته، هدف مفیدی بوده ولی در سن سالمندی زیانبخش است؛ زیرا احساس نوعی بی کفایتی کاذب را القا می کند. این احساس کاذب بر رفتار و کردار فرد سالمند اثر منفی می گذارد و آنان را به سوی انزوا نارضایتی و بی قدرتی سوق می دهد و همین امر موجب می شود که از تلاش معمول باز بمانند.

 داغ پیری
در بسیاری از جوامع افراد سالمند از حرمت بالایی برخوردارند. آنها به عنوان بزرگان خانواده محترمند و به دلیل خردمندی شان مقبول همگان هستند.
«البته جوامعی هم هست که در آنجا افراد سالخورده به عنوان افراد احمق، خنده‌دار و فراموش کار نشان داده می شوند (گرینبرگ، 1979). بچه‌ها سالخوردگان را مسخره می کنند و نظر منفی نسبت به آنها دارند. هر چه ما مسن‌تر می شویم باید انرژی بیشتر خود را صرف حفظ شأن و غرور خود کنیم. برای رسیدن به این هدف می توانیم خدمات خود را همانند دوران جوانی ادامه بدهیم، منتها خدماتی را که متناسب با شأن و توانایی جسمی و روحی مان باشد.

خودکامرواسازی منفی
یک صفت منفی چالش انگیزی که با دوران سالمندی در ارتباط است، استفاده از پیری به عنوان استعاره‌ای برای ضعف کلی و نداشتن سلامتی است (نیوکوئیست، 1985) وقتی افراد چنین نگرشی به پیری داشته باشند مستعد ارزیابی خودکامرواسازی منفی می شوند.

اگر برداشت شما این باشد که هر چه مسن‌تر می شوید زندگی‌تان بیشتر رو به زوال می رود ممکن است این باور شما واقعیت یابد. ممکن است ذهنتان چنان با درد و رنج مشغول شود که هر روز صبح با اضطراب و تنش درباره این واقعیت که دیگر زندگی‌تان ارزشمند نیست از خواب بیدار شوید. اطرافیان این پیام شما را می گیرند و با شما طوری رفتار می کنند که انگار چیزی برای عرضه کردن ندارید. علاوه بر مقاومت در برابر استعاره «پیری مساوی است با تنزل».


پیرمرد و پیرزن
توجه به این که ما چگونه افراد مسن‌تر را مورد خطاب قرار می دهیم حایز اهمیت است. اصطلاح «پیرمرد» یا «پیرزن» در حد بسیار زیادی معنای ضمنی منفی دارد. ما باید برای مورد مخاطب قرار دادن افرادی که برای مدت های طولانی زیسته اند واژه های مناسبی بیابیم. در فرهنگ ایران برای نشان دادن احترام به اعضای سالخورده جامعه، از اصطلاح ریش سفید یا معتمد استفاده می کنند که می تواند در حدی از بار تصورات غلط ذهنی و روانی بکاهد.

 جدی گرفته نشدن
 مشکل دیگری که «پیری» ایجاد می کند این است که افراد سالمند به دلیل ترس از جدی گرفته نشدن، اغلب تمایلی به دریافت کمک پزشکی برای بیماری های موجه خود نشان نمی دهند. واکنش اعضای خانواده و دوستان نسبت به افراد سالمندی که از مشکلی شکایت می کنند اصرار بر جدی نگرفتن مسئله و منصرف کردن آنها از هر نوع اقدامی است. در این حالت است که استفاده از مهارت جرأت‌ورزی توسط سالمندان بسیار مهم است. این یک واقعیت است که همه ما پیر می شویم و از ناراحتی جسمی گوناگونی رنج می بریم. با این حال این نیز واقعیت دارد که اتخاذ نگرشی بدبینانه نسبت به پیری به نفع ما نیست. با استفاده از ایده های مطرح شده در این بحث شما می توانید مهارت های مقابله ای خود را پرورش دهید به طوری که بتوانید به پیری به عنوان تجربه ای خودکامرواساز مثبت بنگرید و به خاطر برخی از باورهای غلط رایج در برخی از فرهنگ ها از فعالیت و تلاش و امیدواری خود دست بر ندارید.

 کاهش آینده نگری
برای بسیاری از افراد سالمند آینده نگر بودن در مرود خودشان دشوار است یک مطالعه پژوهشی نشان داده است که بخش وسیعی از سالمندان در حد پیش‌بینی رویدادهای مربوط به خانواده شان آینده نگر بودند (روکر و ونگ، 1985). با این حال کمتر از 10% این افراد طرح ها یا انتظاراتی داشتند که به رشد شخصی خودشان مربوط می شد. این واقعاً ناگوار است. واقعیت این است که افراد جوان‌تر در مقایسه با سالمندان انتظار تغییرات در زندگی بیشتری را از آینده دارند. بنابراین ما در دوران پیری نباید خودمان را کنار بکشیم. همیشه مهارت‌هایی برای آموختن و چالش‌هایی برای تسلط یافتن وجود دارد. امیدواری و آینده نگری بر سلامت روان و جسم ما و نگرش دیگران درباره ما اثر می گذارد.

منبع: برگرفته از کتاب "مهارت های اساسی زندگی سالم" نوشته خسرو امیرحسینی
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.