تبیان، دستیار زندگی

سیره اقتصادی امام رضا(علیه السلام)

دوست دارم در مورد سیره اقتصادی اهل بیت به خصوص امام رضا(علیه السلام)اطلاعات كسب كنم باید چه كار كنم؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
وبگردی؛معارف،پیامبرواهل بیت،پرسمان سیره اقتصادی امام رضا(علیه السلام)

سیره اقتصادی امام رضا(علیه السلام)

دوست دارم در مورد سیره اقتصادی اهل بیت به خصوص امام رضا(علیه السلام)اطلاعات كسب كنم باید چه كار كنم؟

پاسخ:
سیره اقتصادی امام رضا علیه السلام
مسئله اقتصاد به عنوان یكی از عوامل مهم توسعه كشورها به شمار می رود و توسعه اقتصادی بستر ساز پیشرفت در زمینه های گوناگون است، به نحوی كه شاخص های توسعه اقتصادی ارتباط مستقیمی با افزایش بهره وری ها و در نتیجه رشد مستقیم صنعتی، علمی و... دارد.
اقتصاد در لغت به معنی میانه روی، و در میان راه های منحرف به راه میانه گفته می شود و در قرآن كریم آمده: «و علی الله قصد السبیل و منها جائر»(1)؛ و در احادیث نیز میانه روی در امور مالی كه تعادل در دخل و خرج تعبیر می شود نیز به كار رفته است. حضرت علی(ع) می فرماید: «الاقتصاد ینمی القلیل»(2)؛ بدین معنی كه تعادل در دخل و خرج مال اندك را زیاد می كند. از طرف دیگر، روبروی مفهوم اقتصاد(لغوی) «اسراف» «السرف مثواة و القصد مثراة»(3)؛ را تعریف كرده اند كه اسراف مایه نابودی و میانه روی مایه توانگری است. در تعریف اصطلاحی، اقتصاد در مدل غربی به معنی مدیریت منابع محدود برای پاسخگویی به نیازهای نامحدود است. پرسش بنیادین برای دانش اقتصاد در غرب، مسئله حداكثر شدن رضایت و مطلوبیت انسانهاست. اما در مدل اسلامی، اقتصاد به معنی مدیریت نیاز انسان به جای مدیریت منابع مهمترین مسئله است و براساس حدیث معروف «من لا معاش له لا معاد له» اقتصاد و برنامه ریزی برای معاش باید طوری باشد كه معاد انسان را رقم بزند و كسب رضایت خداوند به عنوان غایت و نهایت مطلوب اقتصاد در نظر گرفته می شود.
یكی از اصول اولیه اقتصاد سالم، حیات و قابلیت رشد و نمو ثروت است. اقتصاد سالم یعنی اقتصاد قائم به ذات و بی عیب و غیر قائم به غیر. از نظر اسلام هدف های اسلامی بدون اقتصاد سالم تأمین نمی شود. اسلام می خواهد غیر مسلمان در مسلمان تسلط و نفوذ نداشته باشد. این هدف هنگامی میسر است كه ملت مسلمان در اقتصاد نیازمند نباشد و دستش به طرف غیر مسلمان دراز نباشد.(4)
امیر سخن، حضرت علی(ع) در بیان لطیفی می فرمایند:احتج الی من شئت تكن اسیره، استغن عمن شئت تكن نظیره، احسن الی من شئت تكن امیره (5)؛ محتاج هر كه شوی اسیر او خواهی بود، بی نیاز از هر كه گردی با او برابر خواهی شود و هركه را مورد نیكی و احسان خود قرار دهی فرمانروای او خواهی شد.
بر این اساس، تركیب واژگانی چون عدالت، اخلاق، معنویت و جهاد با اقتصاد، تركیب ناآشنایی نیست، بلكه ریشه در متون دینی ما دارد. از این رو، جهاد به عملی پیگیر و برنامه ریزی شده و متاثر از اعتقادات و آموزه های دینی اطلاق می گردد كه بعد از مرحله ای درونی و ناظر به خودسازی معنوی منجر به تلاشی فداكارانه در راستای همان اعتقادات و البته برای حفظ و قدرت بخشیدن به جامعه اسلامی با تاكید بر حوزه اقتصاد است. چنین مفهومی وقتی شكل می گیرد كه همه شهروندان، علی الخصوص خواص، بیش از همه و عملاً تعهد خود را به جهاد اقتصادی اثبات كنند.
از سوی دیگر اسلام، به عنوان كامل ترین دین كه با فطرت انسان مطابقت كامل دارد و پاسخگوی تمام نیازهای او می باشد، بهترین روش را در حوزه اقتصاد بیان نموده است.
اثر حاضر تلاش دارد در همین راستا، با بهره گیری از دیدگاهها و سیره متعالی حضرت ثامن الحجج امام علی بن موسی الرضا(ع) در حوزه اقتصاد به ویژه مبانی و اصول جهاد اقتصادی بپردازد؛ و در یك مطلب كوتاه، بخشی از ابعاد این موضوع را تبیین و براساس آموزه های رضوی روشن نماید.
مبانی نظری جهاد اقتصادی
جهاد اقتصادی هم چون سایر رفتارهای انسانی بر یك سلسله اصول و مبانی بنیادینی استوار است كه بدون در نظر داشت آن ها، تبیین ابعاد مختلف جهاد اقتصادی آن میسر نخواهد بود.
در یك نگاه كلی مبانی نظری جهاد اقتصادی به سه حوزه معرفت شناختی، هستی شناختی و انسان شناختی قابل طرح است:
1. مبانی معرفت شناختی
مبانی معرفتی هر فعلی به مثابه روح و جان و بن مایه آن فعل است؛ و عاملی محرك، نقش آفرین و تعیین كننده است. مبانی معرفتی نشان می دهد كه چه چیزی مطلوب و نامطلوب است. اقتصاد نیز از این قاعده مستثنی نیست. مبانی معرفتی اقتصاد در نوع پیشرفت و توسعه مطلوب و یا نامطلوب نقش اساسی دارد. بر همین اساس، در تعالیم دینی باور به خالق یگانه و اعتقاد به این باور كه مالكیت مطلق از آن اوست و تسلیم در برابر ولایت او و اولیاء به حقش و اعتقاد به جهان واپسین و روز رستاخیز در مطلوبیت هر فعلی و انجام هر كاری نقش بنیانی دارد.
الف – باور به خالق یگانه
براساس نگرش توحیدی خداوند خالق همه كاینات از جمله انسان، منابع و ابزارهای تولید است و در واقع شاه بیت تعالیم انبیای الهی، قرآن كریم و ائمه اطهار این است كه به انسان بیاموزد و به این نكته توجه دهد كه از عوامل زمینه ساز گرفته تا عوامل مباشر در تولید، همه مخلوق اویند:
1.«هُوَ الَّذی یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْرَا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ حَتّی اِذَا اَقَلَّتْ سَحاباً ثِقالاً سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَنْزَلْنا بِهِ الماءَ فَأَخْرَجْنا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ»(6)؛ او كسی است كه بادها را بشارت دهنده در پیشاپیش (باران) رحتمش می فرستد تا ابرهای سنگین بار را (بردوش) كشند؛ (سپس) ما آنها را به سوی زمین های مرده می فرستیم و به وسیله آنها، آب(حیات بخش) نازل می كنیم و با آن، از هرگونه میوه ای (از خاك تیره) بیرون می آوریم.
2.«هُوَ الَّذی جَعَلَ لَكُمُ الْاَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فی مَناكِبِها وَ كُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إلَیْهِ النُّشُورُ»؛(7)
او كسی است كه زمین را برای شما رام كرد، بر شانه های آن راه بروید و از روزی های خداوند بخورید و بازگشت و اجتماع همه به سوی اوست.
3.«أَفَرَءَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ ءَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزّارِعوُنَ، لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ»؛(8)
آیا هیچ درباره آنچه كشت می كنید اندیشیده اید؟ آیا شما آن را می رویانید یا ما می رویانیم؟ هرگاه بخواهیم آن را مبدل به كاه درهم كوبیده می كنیم كه تعجب كنید.
امام رضا(ع) درباره ایمان به خدا و نقش حیاتی آن می فرمایند:«هركس خدای بزرگ را باور نداشته باشد و از گناهان و تباه كاری و ستم ورزی دوری نكند... اگر چنین شد... مردمان بر یكدیگر یورش می برند و برخی دیگر را بدون گناه و حقی می كشند... منع از فساد و امر به صلاح و نیكی و... جز پس از آن امكان ندارد كه مردمان به خدا اقرار كرده باشند...».(9)
كسی كه به خدا ایمان داشته باشد و تمام منابع قدرت و ثروت را ازآن او بداند از گناه و تباه كاری و ستم ورزی نسبت به بندگان خدا دوری خواهد كرد. در واقع امام بی اعتقادی به خدا را منشا تباهی و ستم ورزی در همه حوزه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می داند.
بـ باور به مالكیت الهی
مالكیت یكی ازاصول اساسی و بنیادین اقتصاد است. به طور كلی مكاتب اقتصادی درباره مالكیت سه نظریه ارائه داده اند: 1.آزادی در مالكیت (لیبرالسیم اقتصادی)؛ 2.محدودیت در مالكیت (سوسیالیسم)؛ 3.مالكیت مطلق دولت (كمونیسم).
طبق نظریه لیبرالیسم اقتصادی، هر انسانی در شیوه دستیابی به مال و گردش ثروت و تولید و نرخ گذاری و توزیع و مصرف آزاد است. انسان آزاد است كه هر طوری بخواهد ثروت اندوزی كند.
در نظریه سوسیالیسم، انسان در عمل اقتصادی و شیوه های تولید، توزیع و مصرف، محدود است و باید در چارچوبهای مشخص و معینی كه قانون و شرع آن ها را معین می كند و به صلاح حال افراد جامعه است گام بردارد. هرطور كه خواستند نمی توانند ثروت بیندوزند و مال اندوزی كنند.
و براساس نظریه كمونیسم هر چیزی از آن دولت است و به القای مالكیت فردی سرمایه داری تاكید می ورزد.
اما در نگاه دینی برخلاف سه مكتب فوق ضمن قبول و احترام به آزادی و مالكیت فردی مالكیت مطلق را از آن خداوند می داند. چنانكه قرآن كریم می فرماید: «أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللهَ لَهُ مُلْكُ السَّمواتِ وَ الاَرْضِ وَ ما لَكُمْ مِنْ دوُنِ اللهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ»(10)؛ آیا نمی دانی كه خدا فرمانروای آسمان ها و زمین است و شما را جز او یاری و یاوری نیست.
بنابراین مالكیت انسان نمی تواند مطلق و ملازم با آزادی تصرف بی قید و شرط باشد؛ و به تعبیر امام رضا(ع) مالكیت مجازی و عاریتی است و انسان برای تصرف در جهان حتی جان و مال خود، به حدودی كه خداوند تعیین كرده است محدود می شود و نمی تواند بدون اذن خداوند در عالم تصرف كند. مالكیت انسان برآنچه كه در اختیار اوست، تنها عطیه ای الهی است و باید در راه او و به گونه ای كه فرمان می دهد، صرف شود.
«...وَ ءَاتُوهُم مِن مالِ اللهِ الَّذی ءَاتاكُمْ...»(11)؛ و از آن مال كه خدا به شما ارزانی داشته است به آنان بدهید.
چنان كه امام رضا(ع) در این باره می فرمایند:
«...اذ كان (الله تعالی) المالك للنفوس و الاموال و سایر الاشیاء الملك الحقیقی و كان ما فی ایدی الناس عواری...»؛ خداوند مالك حقیقی مردمان و اموال و دیگر چیزهاست، و آنچه در دست مردم است عاریت است...(12)
در اندیشه امام مالكیت حقیقی ویژه از آن خداوند است و مردمان در داشتن ها اصالت ندارند و مالك حقیقی نیستند.
امام در ادامه در تعبیر زیبایی می فرمایند: مردمان مالك مجازی (عاریتی) هستند كه مالكیت آنان حقیقتی ندارد، و همه آنچه را از راه سود به دست می آورند در حقیقت غنیمت است.(13)
ج- باور به معاد و رستاخیز
در نگاه دینی هستی به عالم طبیعت و ماده منحصر و محدود نیست، بلكه ساحت های متعالی تر از طبیعت نیز وجود دارد. انسان دین دار كسی است كه به ساحت های برتر از عالم ماده ایمان داشته باشد:
«الَّذینَ یُؤمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ»؛ آنان كه به غیب ایمان می آورند و نماز می گزارند، و از آنچه روزیشان داده ایم انفاق می كنند.(14)
و در واقع نتیجه پیامد تعالیم قرآن كریم این است كه به انسان بیاموزد و به این نكته چو نان «باور به خالق یگانه» توجه دهد كه جهان غیب و عوالم برتر از عالم ماده نیز وجود دارد، و همه به زودی در آن جا همنشین اعمال و رفتار خویش خواهند شد. پس انسان باورمند مناسبات، رفتار و كردار فردی و اجتماعی خود را بر اساس تعالیم حیات بخش كتاب و سنت پیامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) تنظیم می كند.
بنابراین اسراف، مصرف بی رویه مال، استثمار، استئثار، اكتناز، تكاثر، ظلم و ستم گری و حرص در جمع مال و مواردی از این قبیل كه بارها در سیره و كلام رضوی نكوهش شده است، با اعتقاد به این مبانی ناسازگار است.
2- مبانی هستی شناختی
جهان بر اساس عدالت قسطی بنیان نهاده شده است و ماموریت همه انبیا و اولیاء دین برقراری و تثبیت آن در روی زمین بوده است. بی شك اقتصاد در تحقق این آرمان نقش كلیدی دارد. بر این اساس بخش بزرگی از آموزه های قرآنی و سیره پیامبر(ص) و اهل بیت معصومین(ع) به مسائل اقتصادی و مادی اختصاص یافته است؛ زیرا دنیا مزرعه آخرت است و زندگی مادی و دنیوی جان مایه زندگی معنوی و اخروی است.
جهان هستی به دلیل وجود امكانی نیازمند و فقیر ذاتی اند؛ و خاصیت فقر ذاتی این است كه وابستگی تام به وجود واجبی- باری تعالی – دارد. امكان وجودی وصف برای حقیقت عینی وجودهای معلولی است، و عین الربط بودن آن ها نسبت به وجود علی را بیان می كند. ممكنات نسبت به ذات تعالی فقیر و نیازمندند. این فقر و نیازمندی امری عارضی نیست، بلكه در تار و پود آنها فقر و نیاز نهفته است.(15) چنان كه قرآن كریم می فرماید:
«یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید؛ ای مردم شما همه به خدا فقیر و محتاجید و تنها خداست كه بی نیاز و غنی بالذات و ستوده صفات است».(16)
«و الله الغنی و انتم الفقراء»؛ خدا از خلق بی نیاز است و شما فقیر و نیازمندید.(17)
بر اساس تعالیم قرآن و سیره و اندیشه رضوی، برخلاف دئیست ها كه معتقدند خداوند پس از خلقت به هیچ وجه در نظام عالم كه نظام اقتصادی نیز یكی از پدیده های آن است، دخالت نمی كند. جهان هستی به دلیل فقر ذاتی مجموعه ای به هم پیوسته ای است و تمامی آن ها از جمله انسان وابستگی مطلق به خداوند متعال به عنوان فیاض علی الطلاق دارند.
امام رضا(ع) در تبیین فقر ذاتی به زیبایی انگشت روی یكی از نمودهای قدرت و بی نیازی می گذارد و آن چیزی جز مالكیت نمی تواند باشد. به تعبیر امام انسان مالك دست آوردهای خویش نیز نمی تواند باشد بلكه آنچه را كه بدست می آورد عاری تو غنیمت است.(18)
بر این مبنا، انسان توجه به غنای ذاتی و وجودی خدای تبارك و تعالی و فقر ذاتی خویش می نماید؛ و این باور تبیین كننده جهت و سمت و سوی فعالیت های اقتصادی او است. در واقع جهاد اقتصادی تلاش فقیری مجاهد گونه است به سوی پروردگار غنی بالذات. «یا ایها الانسان انك كادح الی ربك كدحا فملاقیه»(19)؛ ای انسان تو با تلاش و رنج به سوی پروردگارت می روی و او را ملاقات خواهی كرد. در این باره نكات بسیار عمیقی وجود دارد كه بحث مستقلی را می طلبد؛ و تفصیل آن در این مقاله نه میسر است و نه به سزاست.
3- مبانی انسان شناختی
جهاد اقتصادی همان گونه بر مبانی هستی شناختی تبیین و تعریف می شود بر مبانی انسان شناختی نیز استوار است. از آن چه در مبانی معرفت شناختی و مبانی هستی شناختی گذشت می توان جایگاه اصلی انسان را از انگاره های مكاتب اقتصادی به دست آورد. بدین معنا كه انسان در نظام اقتصادی اسلام برخلاف دیگر مكاتب اقتصادی تنها به دنبال منافع شخصی، لذت جو، حسابگر، سودجو، ثروت اندوز، بیشینه طلب و سرانجام ابزار تولید نیست، بلكه همچنان كه در ابتدا گفتیم مهمترین مسئله در اقتصاد اسلامی، مدیریت نیاز انسان به جای مدیریت منابع است. انسان محور اقتصاد است نه منابع، تولید و سرمایه.
در نگرش رضوی، انسان معیار و محور اصلی به ویژه در حوزه اقتصاد قرار گرفته است. بنابر این تعالیم، همه افراد نوع انسان شایسته اند كه مورد مهر و محبت و یاری رسانی قرار گیرند و انسان در این بینش، باید مهرورزی و دوستی خویش را در سراسر جامعه انسانی بگستراند و چون خورشید همگان را مشمول گرمی لطف و محبت خویش سازد.(20)
در ادامه به احادیثی از حضرت رضا(ع) در زمینه انسان و كرامت و حقوق او می پردازیم:
امام رضا(ع) زكریا بین آدم : سَألتُ الرضا عن رَجلٍ من اَهل الذمّة اَصابهم جُوع، فَاتی رَجل بوَلد له، فقال: هذا لكَ اَطعِمهُ و هو لك عبد. قال(ع): لایُبتاعُ حُر، فانّه لایصلح لك و لا مِن اَهلِ الذمة؛(21)
زكریا (از شاگردان امام) می گوید: از امام رضا(ع) پرسیدم كه مردی از اهل ذمه (غیر مسلمانان مقیم در كشورهای اسلامی) كه به فقر و گرسنگی دچار شده بود فرزندش را آورد و گفت: فرزندم مال تو، او را خوراك بده و او برده تو باشد. امام فرمود: (انسان) آزاده خرید و فروش نمی شود. این كار شایسته تو نیست، از ذمیان نیز روا نمی باشد.
سخن امام در حدیث مذكور، بر كرامت انسان و اصالت حقوقی او و نفی ارزش های مالی پای می فشرد و اجازه نمی دهد كه انسان با ارزش های مادی سنجیده شود و اجازه نمی دهد آزادی فرزند انسانی اگر چه ذمی و كافر باشد، با امور مادی معاوضه گردد و آزادی انسان به جرم این كه گرسنه است، خدشه دار شود. از نظر امام حتی مذهب و آیین و عقیده و افكار او را ملاك قرار نداده است بلكه محور توجه امام انسانیت او بوده است. سیره و منطق آن بزرگواران این است كه «اما اخ لك فی الدین و اما نظیر لك فی الخلق»(22)؛ مردم یا برادر دینی تواند یا نظیر نوعی تو. لذا امام رضا(ع) در حدیثی از پیامبر اكرم(ص) می فرماید: «راس العقل بعد الایمان بالله، التودد الی الناس و اصطناع الخیر الی كل بر و فاجر؛ اوج خرمندی پس از ایمان به خدا، دوستی با مردم و نیكوكاری نسبت به هر (انسان) نیكوكار و بدكاری است».(23)
این تعلیم كه امام رضا(ع) از پیامبر(ص) نقل فرموده است، آموزش والا و ارزشمندی به بشریت هدیه داده است. در این تعالیم، انسان معیار اصلی قرار گرفته است، نه دیگر چیزها. حتی می نگریم كه تقوا (كه یكی از اصولی ترین معیارهای شرع و دین است)، نیز ملاك لزوم احسان و نیكی قرار نگرفته است بلكه بنابر این تعالیم، همه افراد نوع انسان شایسته اند كه مورد مهر و محبت و یاری رسانی قرار گیرند و انسان در این بینش، باید مهرورزی و دوستی خویش را در سراسرجامعه انسانی بگستراند و چون خورشید همگان را مشمول گرمی لطف و محبت خویش سازد.
این تعالیم است كه می تواند ائمه طاهرین(ع) (یعنی آموزگاران حقیقی و بزرگ علوم و تعالیم قرآن) را به بشریت تشنه امروز معرفی كند و عظمت و والایی فرهنگ اسلام را بر همگان روشن سازد.(24)
بر این اساس، در انگاره قرآن و تعالیم رضوی انسان به دلیل فقر وجودی اش خود را تسلیم محض در برابر خداوند متعال می بیند. از این رو، خود را مجاز به هر گونه فعالیتی نمی بیند بلكه در چهارچوب مقررات و قوانین الهی حركت می كند. چنان كه در بعد تسلیم تكوینی بشر قرآن می فرماید: «مَنْ كانَ یریدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُریدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً»؛ آن كس كه (تنها) زندگی زودگذر (دنیا) را می طلبد، آن مقدار از آن را كه بخواهیم - و به هر كسی اراده كنیم- می دهیم؛ سپس دوزخ را برای او قرار خواهیم داد، كه در آتش سوزانش می سوزد در حالی كه نكوهیده و رانده (درگاه خدا) است.(25)
آیه به شرح كسانی می پردازد كه به خدا و آخرت ایمان ندارند. خداوند می فرماید هر كس دنیای فانی را بخواهد ما در بخشش عطاهای این دنیا به او تعجیل می كنیم، آنگاه می فرماید این عطا و بخشش پیرو اراده ماست كه به هر كس كه بخواهیم عطا می كنیم و دنیا طلب از دنیا آن مقداری كه اسباب اقتضا كند برخوردار می شود.
در بعد تسلیم تشریع می فرماید: «وَ مَنْ أرادَ الآخِرَةَ وَ سَعی لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْیهُم مَشْكُورًا»؛ و آن كس كه سرای آخرت را بطلبد و برای آن سعی و كوشش كند – درحالیكه ایمان داشته باشد– سعی و تلاش او، (ازسوی خدا) پاداش داده خواهد شد.(26)
این آیه وصف حال كسانی است كه همه هّم وغم خود را صرف آخرت نموده اند و در طول زندگی اعمال و فعالیتهای خود را در جهت فرمانهای الهی و كسب حیات اخروی تنظیم كرده اند. در پرتو چنین نگرشی مصالح معنوی بر منافع مادی تقدم می یابد و منافع زودگذر دنیوی جای خود را به منافع ماندگار و ابدی آخرت می دهد.
دو گستره تسلیم تكوین و تشریع بشری در سیره و گفتار گهربار امام رضا(ع) به زیبایی تبیین شده است. در اینجا به یك روایت از روایاتی چند بسنده می شود. «امام در خراسان، همه اموال خویش را در روزعرفه تقسیم كردند. فضل بن سهل گفت: این كار زیان است. امام فرمودند: بلكه این كار غنیمت و سود است. آنچه را كه برای دستیابی به پاداش الهی و كرامت انسانی بخشیدی، فرامت و زیان مشمار».(27) بنابراین، با توجه به مقدمات پیش گفته مبنی بر ارزش و كرامت و فقر وجودی انسان، در چنین انگاره ای جهاد اقتصادی معنا و مفهوم می یابد، چرا كه كار اقتصادی برای انسان دین دار عبادت و تلاش در راه آن همچون جهاد در راه خداست؛ و بستری برای تعالی و كرامت و شرافت انسانی است.
اصول جهاد اقتصادی
با شناخت این مبانی و مقایسه آن با نگرشهای غیردینی به خوبی می توان دریافت كرد كه چگونه باورهای دینی در اصلاح رفتارهای انسان از جمله در حوزه اقتصاد اثر گذارند. پذیرش عمیق و آگاهانه باورهای اصیل دینی، عملكرد اقتصادی انسان دینی را به كلی دگرگون می سازد. در این جا به اصلی ترین این باورها به عنوان اصول محوری اشاره می شود:
1- اصل عدالت اجتماعی
اصل عدالت در فعالیت اقتصادی مهم ترین اصول در نظام اقتصادی است، اقامه قسط و عدل هدف فرستادن كتاب و نهادن میزان میان مردمان شمرده شده است.«لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَ المیزانَ لَیَقُومَ النّاسُ بِالقِسْطِ وَ أنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأسٌ شَدیدِّ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیبِ إنَّ اللهَ قَوی عَزیزًٌ»؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها كتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل كردیم تا مردم قیام به عدالت كنند؛ و آهن را نازل كردیم كه در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه كسی او و رسولانش را یاری می كند بی آنكه او را ببینند؛ خداوند قوی و شكست ناپذیر است.(28)
در تعالیم رضوی بر لزوم اجرای آن تاكید فراوان شده است؛ و در روایتی كوتاه عدالت اجتماعی را عامل پایداری اقتصاد بر می شمرد.
امام می فرماید: به كار بستن دادگری و نیكوكاری عامل پایداری نعمتهاست.(29)
عدالت اجتماعی مبنی بر دو اصل است: یكی اصل همكاری عمومی و دیگری اصل توازن اجتماعی. امام برای تحقق این دو اصل رهنمودهایی دارند كه اجرای آن تحقق عدالت اجتماعی را به همراه دارد.
مواسات یك مفهوم دینی است، بدین معنی كه برادران خود را در آنچه خداوند به وی روزی داده شریك كند؛ و در روایات بسیاری به ویژه در تعالیم رضوی سفارش فراوان شده است. یكی از صفات برجسته امام رضا(ع) مواسات و همدری با محرومان بوده است؛ و در طی زیارت آن حضرت این خصیصه بزرگ اخلاقی او مطرح شده و به وی چنین خطاب می شود: «سلام و درود بر چاره ساز و فریادرس بیچارگان».
امام رضا(ع) به نیازمندان ارج می نهاد و خلأ معنوی و روحی و كمبودهای مادی آنها را با گرامی داشت ِ منزلتِ آنان و امدادهای مادی جبران می فرمود. امام هرگز از شكم گرسنه و رنج ها و آلام بینوایان غافل نبوده و هر وقت سفره غذا را برای آن حضرت می گستردند همه خادمان را كنار سفره خود می نشاند؛ حتی از دربان و نگهبان نیز غافل نمی ماند. كلینی در «كافی» در طی روایتی كه به مردی از اهل بلخ می رسد چنین یاد كرده است كه می گفت: من در سفر خراسان همراه امام رضا(ع) بودم، یكی از روزها دستور داد سفره غذا را گستردند و همه خادمان را كه از اهل سودان بوده اند كنار سفره دعوت كرد تا در معیت آن ها غذا تناول نماید. عرض كرد: اگر سفره ای جدا از سفره خویش برای این بینوایان سیه چرده و رنگین پوست تمهید می كردید بهتر به نظر می رسید؟ حضرت پاسخ فرمود : پروردگار تبارك و تعالی یكی است، پدر ومادر همه ما یكی است و جزا و پاداش افراد در گرو اعمال و كردارهای آن ها است.(30)
حضرت رضا(ع) درحدیثی می فرمایند:
«یا علی بن شعیب ! من احسن الناس معاشا؟ قلت: انت یا سیدی اعلم به منی. فقال: من حسن معاش غیره فی معاشه. یا علی! من اسو الناس معاشاً؟ قلت: انت اعلم. قال من لم یعش غیره فی معاشه؛ ای علی بن شعیب! چه كسی از همه مردم بهتر زندگی می كند؟ گفتم: ای سرور من، شما داناتری. گفت: آن كس كه دیگران در زندگی او شریك باشند. چه كسی از همه بدتر زندگی می كند؟ گفتم: شما داناتر هستید. گفت آن كس كه دیگران در زندگی او شریك نباشند».(31)
این قاعده ای است ارزشمند در روابط اجتماعی و سیر گردش ثروت، كه باید انسانی باشد و هر كس دیگران را در زندگی خویش شریك سازد و برادرانه با آنان رفتار كند و دیگران از هر آنچه او دارد بهره مند گردند.
همچنین امام توصیه اكید درباره رفع حاجات و نیاز بندگان خدا داشتند؛ و در این باره می فرمایند: خداوند توانمند را مكلف كرده تا برای اداره امور بیماران و نیازمندان قیام كند.(32)
2- اصل آزادی اقتصادی
اسلام نه آزادی بی قید و شرط اقتصاد سرمایه داری را می پذیرد و نه سلب آزادی از همه اقتصاد سوسیالیستی را. روشی كه اسلام اتخاذ می كند با طبیعت و فطرت انسان سازگاراست؛ لذا در چارچوب ارزش های دینی و اخلاقی به مردم آزادی می دهد؛ و بدین وسیله آزادی در مجرای صحیح خود قرار می گیرد. بدین معنا كه از راه صحیح كسب مال شود و در موارد صحیح خرج گردد.
مال باید در راه صحیح خرج شود و هزینه گردد و در راه خدا خرج كند و در راه معصیت خرج كردن مورد نكوهش و مذمت قرار گرفته است.(33)
زمانی كه مردمان به كارهای ممنوع دست زدند و هر چه دلش خواست عمل كرد، بدون آن كه كسی نظارت كند، مردم همگی به فساد و تباهی دچار می گردند.(34)
از نظر امام انسان باید در اعمال و كردار شخصی و اجتماعی خود تن به قوانین بدهد تا حقوق و آزادی جامعه سلب نگردد.
3- اصل مالكیت
اسلام مالكیت فردی، ثروت و مال مردم را محترم می شمارد و برای حفظ آن قوانین و حقوقی منظور گردیده است؛ ولی همانطور كه در ابتدا گفتیم در عین آزادی مالكیت انسان باورمند معتقد است كه همه چیز از آن خداست و اوست كه می دهد و می ستاند.
4- اصل اعتدال و میانه روی
اعتدال و میانه روی از دیدگاه اسلام، قلمرو وسیعی دارد و در همه جا به عنوان یك اصل خلل ناپذیر اسلامی مطرح می گردد و ابعاد فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، عقیدتی را از جزئی ترین تا مهم ترین موضوعات در بر می گیرد. در فرهنگ رضوی اعتدال و میانه روی همواره در رأس امور زندگی فردی و اجتماعی انسان قرار دارد و از قبیح بودن نادیده انگاشتن نیم دانه های غذا در سر سفره گرفته تا تفكر ناراست در امور اعتقادی باید در حد اعتدال و میانه وری رعایت شود. سیره عملی و گفتاری امام(ع) به خوبی نشانه توجه اسلام به تمام ابعاد زندگی انسانی است و انسانها از تك بعدی زیستن نهی شده اند.
با توجه به سیره و گفتار پربار امام رضا(ع) درباره رعایت میانه روی و پرهیز از زیاده روی، تصویری كه امام از اعتدال و میانه روی ارائه می دهد بر اصل فطری و نیازهای واقعی انسان استوار است. امام با این مبنا كه خداوند حكیم به تمام مصالح و مفاسد معیشتی و نیازهای حقیقی انسان در ابعاد مادی و معنوی آگاه است و همه احكام الهی – حلال و حرام- بر این حقیقت استوار است، به میانه روی در تمام ابعاد زندگی به ویژه در مصرف سفارش نموده است و الگوی صحیح مصرف را جز از راه اعتدال میسر نمی داند. از طرفی تلقی امام از اعتدال تنها تلقی معنوی نیست بلكه واقعا به سبب مصلحتی كه در آن برای انسان نهفته است بدان سفارش می نماید؛ یعنی این گونه نیست كه امام فقط حد وسط منطقی را مورد توجه قرار می داده است.
در این باره امام در بیان شیوا و رسا ضمن گمراه خواندن كسانی كه می پندارند حلال و حرام خداوند به سبب این است كه او را عبادت كنند، می فرماید: خداوند تبارك و تعالی هیچ خوردن و آشامیدنی را مباح نفرموده، مگر برای سود و مصلحتی كه در آن است و كاری را حرام نفرموده، مگر به دلیل زیان، تلف و فسادی كه در آن یافت می شود.(35) بدین سان ممكن است مصلحت و فساد گاهی زیاد یا كمتر از حد میانه باشد ولی امام رضا(ع) در روایاتی كه از ایشان در دست داریم، به این مهم توجه داشته است.(36)
5- اصل نفی تكاثر و استئثار
یكی از اصول جهاد اقتصادی نفی تكاثر و استئثار(خصوصی كردن اموال عمومی) و انحصارطلبی است. در نگرش امام گردش ثروت در دست اقلیت را از اصول انحراف حكومت های بیدادگر برشمرده است.(37)
«لایَجْمَعُ المالُ إلّا بِخَمْسِ خِصالٍ: بِبُخْلٍ شَدیدٍ، وَ اءمَلٍ طَویلٍ، وَ حٍرصٍ غالِبٍ، وَ قَطیعَةِ الرَّحِمِ، وَ ایثارِ الدُّنیا عَلَی الآخِرَةِ» ترجمه: فرمود: ثروت انباشته نمی گردد مگر با یكی از پنج خصلت: بخیل بودن، آرزوی طول و دراز داشتن، حریص بر دنیا بودن، قطع صله رحم كردن، آخرت را فدای دنیا كردن.(38)
و همچنین هرگونه منحصرسازی و حبس و ضبط و انحصارگرایی را حركتی برخلاف سنت الهی و قانون عام خداوند معرفی می كند.(39)
6- اصل نفی اكتناز= روی هم انباشتن
كنز در لغت به معنای گذاشتن مال روی هم و محفوظ داشتن آن است؛ و به مفهوم اقتصادی آن عبارت است از مالی كه نگه داری شود و به جریان نیفتد و در راه تولید و یا مصرف مناسب به كار گرفته نشود.
در نظام اقتصادی اسلام كنز و انباشت ثروت به شدت نكوهش شده و چنین عملی را به عذابی سخت بشارت داده است. از این رو، یكی از مهم ترین وظایف حاكم اسلامی چرخه تولید و رشد اقتصادی و توزیع ثروت را برای همه شهروندان میسر سازد و از انباشت ثروت و امكانات عمومی در دست عده ای خاص جلوگیری كند.
امام خروج سرمایه از چرخه تولید را موجب فساد جامعه می داند. مردم به كنز و جمع اموال نزد اشخاص نیاز ندارند. اموال انباشته شده(كنز)، مایه فساد و طغیان و ظلم است. مال متراكم و انباشته موجب هلاكت فرد و جامعه است.(40) علت تكوینی هلاكت از تكاثر و كنز، در این است كه چیزی كه مایه صلاح و بقا و پایداری مان است یعنی اموال و سرمایه ها، احتكار می شود و در انحصار اشخاص قرار می گیرد و از دسترس نیازمندان و مصالح كلی جامعه دور نگاه داشته می شود؛ و اینها همه هلاكت و نابودی است.
نتیجه گیری
با توجه به آنچه یاد شد، در متون دینی به ویژه در كلام امام رضا(ع)، اهمیت مبانی و اصول جهاد اقتصادی به عنوان اساس و بن مایه های هر گونه فعالیتهای اقتصادی به خوبی نمایان است. بر اساس تعالیم رضوی باور به خدای یگانه، اصل خدا مالكی، باور به معاد و رستاخیز، فقر وجودی بشر و اصولی چون اصل عدالت اجتماعی، اصل آزادی اقتصادی و نفی تكثر، استوار به عنوان مبانی نظری جهاد اقتصادی از مصادیق بنیانی و زیرساختهای تحقق جهاد اقتصادی می باشد.

پی نوشتها:
1. نحل/9
2. مستدرك الوسائل 13/53
3. بحارالانوار 68/347
4. نظری به نظام اقتصادی /21
5. غرر و درر آمدی/ 584
6. اعراف/ 57
7. ملك/ 15
8. واقعه/ 63-65
9. عیون اخبار الرضا 2/ 99
10. بقره/ 107
11. نور/ 33
12. مستدرك الوسائل 1/ 552، الحیاه 3/ 68
13. همان
14. بقره/ 3
15. نهایه الحكمه /60
16. فاطر/ 15
17. محمد/ 38
18. مستدرك الوسائل 1/ 552
19. انشقاق / 6
20. معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی / 429
21. مسند الامام الرضا 2/ 302؛ تهذیب 7/ 77؛ استبصار / 83
22. نهج البلاغه، عهدنامه مالك اشتر / 993
23. عیون اخبار الرضا 1 / 4؛ مسند الامام الرضا 1 / 4
24. معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی / 439
25. اسراء / 18
26. اسراء / 19
27. بحارالانوار 49 / 100
28. حدید / 25
29. عیون اخبار الرضا 2 / 24
30. الكافی 8 / 230، ح 296
31. مسند الامام الرضا 2 / 315
32. عیون اخبار الرضا 2 / 89 و 179
33. تفسیر عیاشی 1/ 155
34. عیون اخبار الرضا 2/ 99
35. صدوق، علل الشرایع /592
36. اعتدال و میانه روی در آموزه های رضوی / 124 – 125
37. عیون اخبار الرضا 2 /126
38. همان 1/ 276
39. همان 2 /126
40. بحارالانوار 6 /93


منبع:پرسمان دانشجویی


این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .