تبیان، دستیار زندگی

فتوای تحریم تنباکو از زبان نوه میرزای شیرازی

فتوای تاریخی تحریم تنباکو

الیوم استعمال تنباکو و دخانیات در حکم محاربه با امام زمان (علیه السلام) است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
سید رضی شیرازی

حوزه : یکی از نکات برجسته و مهمدر زندگی مرحوم میرز مساله[ تحریم تنباکو]است . به خاطر آثار شگفتی که این حرکت داشته است برخی از عامل بیگانه سعی دارنداستناد این فتوا را به میرز منکر شوند و یااین که نقش اصلی را به دیگران بخصوص سیدجمال الدین اسدآبادی بدهند. نظر حضرت عالی چیست ؟
 
استاد: یک وقتی حضرت امام رحمه الله علیه از من آقا میرزا باقر آشتیانی آقا سیداحمد شهرستانی آقا سیدعلی محمد سبط و... خواستند که خدمتشان برویم . زمان ریاست جمهوری بنی صدر بود. هنوز جراحت پایم بهبود نیافته بودازاین روی مجبور بودم روی صندلی بنشینم . همین امر موجب شد که حضرت امام اول از من احوالپرسی کند. صحبت از میرزا به میان آمد. حضرت امام فرمود:
[ اخیرا بعضی از گروهها سعی دارند قضیه تحریم تنباکو را به خارجیها نسبت بدهند. هدفشان هم این است که : به طور کلی روحانیت را از نهضتها کنار بگذارند].

عرض کردم : بله . من هم این خبر را دارم .

لذااین که شما گفتید عده ای چنین تلاشی دارند واقعیت همین است . ولی دلایل و شواهد فراوان داریم براین که فتوای تحریم از خود میرزاست و هیچ دست بیگانه ای در صدور آن دخالت نداشته است .
رابطه سیدجمال اسدآبادی با میرزای شیرازی هم به گونه ای نبوده است که سید بتواند در میرزااثر بگذارد.
همان طور که درابتدای صحبت گفتم بیشتر مطالبی را می گویم که خود شنیده ام و در کتابها و نوشته ه کمتر به آنهااشاره شده است .اینک براین اساس دلایل خود را مبنی براین که فتوای تحریم از آن میرزای شیرازی است و هیچ کس در آن دخالت نداشته است :

1. وقتی که مرحوم آقا میرزا علی آقای نائینی آمده بود تهران به ملاقات ایشان رفتم . صحبت از قضیه تحریم تنباکو شد.ایشان گفت:
از پدرم (مرحوم نائینی ) شنیدم : در جریان دخانیه بین میرزای شیرازی و ناصرالدین شاه مکاتبات بسیاری شد. رفت و آمدهایی هم بود.
مرحوم میرزا شبها با عده ای از شاگردان جلوس داشت . در یکی از شب ها به آن عده از شاگردانش گفت : در جلسه آینده هر کدام از شما صورت تلگرافی مبنی بر تحریم تنباکو بنویسید و بیاورید. در جلسه بعد هر کدام از افراد شرکت کننده نوشته ای آورده بودیم . خواندیم و خدمت میرزا تقدیم کردیم . میرزا هر نوشته ای را که می گرفت زیر تشک خود می گذاشتد. بعد خود میرزاز زیر تشک صورت تلگرافی را بیرون آورد و خواند:
[ الیوم استعمال تنباکو و دخانیات در حکم محاربه با امام زمان ( ع ) است].
و فرمود:این تلگراف از ناحیه مقدسه شرف صدور یافته است .این گونه فرمودند که صادر کنیم .
آن گاه همه ساکت شدیم .

2. از آقای سیدعباس اصفهانی نجل جلیل آقا سید محمد فشارکی شنیدم که گفت :
پدرم پس از صدور فتوا از طرف میرز خدمت میرزا می رود و عرض می کند: این فتوا تنها مربوط به ایران است یا شامل بلاد دیگر هم می شود؟
مرحوم میرزا می فرمایند: مخصوص ایران است.

3. شاهد دیگر رجالی است که ناصرالدین شاه آنان را به عنوان پیک مخصوص به سامراء می فرستاده است تااین که او رااز موضع گیری و مخالفت منصرف سازند و نسبت به فوائدامتیاز توجیه کنند.
شیخ الملک اورنگ که ناظر جریانها بوده است دراواخر عمر برای من نقل می کرد:
ناصرالدین شاه فرد متشخصی را به عنوان نماینده مخصوص خدمت میرزا فرستاد تااز نزدیک به طور مشروح فوائدامتیاز را برای میرزا بگوید. وقتی خدمت میرزا می رسد درباره فوائدامتیاز بسیار صحبت می کند.
میرزا در پاسخ می گوید :[لا اله الا الله] . پس از گفتن این ذکر دستور می دهد قهوه بیاورند. آوردند قهوه به معنای اجازه مرخصی است .
باز دوباره وقت می گیرد و خدمت میرزا می رسد. مجددا درباره امتیاز توضیح می دهد.
این بار میرزا در پاسخ می گوید: [ثم لا اله الا الله] و دستور می دهد که قهوه بیاورند.
فرستاده ناصرالدین شاه وقتی که می بیند ملاقات با میرزا فایده ای ندارد به تهران بر می گردد.
ازاو پرسیدم : نتیجه چه شد؟
گفت : هیچ یک لااله الاالله و یک ثم لاالله الاالله

4.از جمله مویدات در هفده یا هیجده سال پیش به نجف اشرف مشرف شدم .
آیه الله آقا سیدعلی سیستانی که داماد عموی ماست یک روز برای ناهار مرا به منزلش دعوت کرد. در ضمن صحبت گفت :
از ترکه مرحوم میرز ا دو چیز پهلوی من است که شما شایسته تر به آنها هستید:

1. جلد دوم اصول تقریر مرحوم روزدری .
این تقریرات در دو جلد بوده است که یک جلد آن پیش پدرم بود و جلد دیگر آن نزد عمویم وازایشان رسیده به دامادش آیه الله آقا سیدعلی سیستانی .

2. نامه ای است از مرحوم حاج میرزا حسین نوری که از تهران برای مرحوم میرزا فرستاده بوده است .
این نامه زرد شده بود و آثار پوسیدگی داشت .
مرحوم نوری دراین نامه تمام جریاناتی که در رابطه با تحریم تنباکو اتفاق افتاده بود به گونه خیلی فشرده در یک صفحه برای میرزا نوشته بود.از جمله : مخالفت یکی از علمای تهران را با تحریم تنباکو و قلیان کشیدن او را نیز نوشته بود! من به خاطراین که نام این آقا برده شده بود واین نقطه ضعفی بود برای آن آق نخواستم این نامه به عنوان یک سند تاریخی بماندازاین روی متاسفانه نامه را پاره کردم !
آنچه این نامه گویای آن بوداین بود که : نه تنها میرزا خوداقدام کننده بوداست بلکه کسانی هم بوده اند که میرزا را کم و کیف قضای پس از صدور فتو با خبر می ساخته اند. مرحوم حاجی نوری طاب ثراه مبعوث مرحوم میرزا به همین منظور به تهران بود.

5. موید دیگر تلگرافهایی است که بین ناصرالدین شاه و مرحوم میرزا رد و بدل می شده است .
تلگرافهایی که از طرف ناصرالدین شاه صادر شده است اوج و حفیض دارد.
درابتداء که ناصرالدین شاه احساس قدرت می کند تعبیراتی که برای میرز به کار می برد خیلی سبک است . هر چه جریان ریشه دارتر می شود ناصرالدین شاه احساس ضعف می کندازاین روی تعبیرات والقاب محترمانه تری به کار می برد.
در مقابل تلگرافهای مرحوم میرزازاول تا به آخر بر یک منوال است .

6.از جمله شواهد داستان گریه مرحوم میرزاست در برابر کسانی که به وی به خاطر پیروزی در نهضت تبریک گفته اند. وقتی ازایشان علت گریه را می پرسند پاسخ می دهد:
[ ازاین پس دشمنان به فکر مبارزه با روحانیت می افتند! زیرا کانون خطر را شناختند].
بااین توضیحات روشن شد که بیگانگان و یا درباریان هیچ نقشی در صدور فتوا وایجاد نهضت نداشته اند.
اما نقش سیدجمال الدین اسدآبادی . شواهد بسیاری در دست است که از مرحوم میرزاساس تمایلی در رابطه با سیدجمال الدین اسدآبادی دیده نشده است .
دراین ج دو قضیه را که خودم شنیده ام برای شما بازگو می کنم :

1. آقا سیدعلی گلپایگانی از آقا میرزا علی نائینی وایشان از پدرش مرحوم میرزای نائینی برای من نقل کرد که :
[سیدجمال الدین اسدآبادی در زمان مرحوم میرز به سامراء آمد و در مدت اقامت در سامراء میهمان من بود. از میرزا وقت ملاقات خواست میرزا به او وقت ملاقات نداد.
مؤید این مطلب این که :مرحوم سید جمال الدین دو نامه به میرزا می نویسد ولی میرزاپاسخی به انها نمی دهد.
مرحوم آیه الله مرعشی نجفی رحمه الله علیهبرای من نقل کرد. .
سیدجمال برای ملاقات با میرز به سامراء می رود. میرزا به وی وقت ملاقات نمی دهد. سید شبانه از دیوار خانه میرزا بالا می رود و وارداطاق میرزا می شود و بااو ملاقات می کند]!
به هر حال مرحوم میرزااز داشتن رابطه با مرحوم سیدجمال اجتناب داشته است . (حالا به چه دلیل ؟ شاید بتوان مطالبی را حدس زد)این چنین فردی چگونه می توانسته است درالقاء صدور فتوا موثر باشد. علاوه بر این مرحوم سیدمحسن امین معتقداست : نامه های سیدجمال الدین اسدآبادی بعداز صدور حکم به مرحوم میرزا رسیده است .
یکی از سوالاتی که ممکن است به ذهن بیایداین است که : چرا میرز ناصرالدین شاه را عزل نکرد. بااین که زمینه موجود بود و سیدجمال هم براین اصرار داشت ؟
داستانی دراین رابطه نقل می کنم که تا حدودی پاسخ گوی این گونه سوالات است .
آیه الله شیخ عبدالنبی نوری از شاگردان میرزا و در تهران ساکن بود. نجل جلیل ایشان شیخ بهاءالدین نوری در 103 سالگی مرحوم شد. من گاهی خدمت ایشان می رفتم .از قول پدرش برای من نقل کرد:
یک باراز سامراء از طریق ترکیه به مکه مشرف شدم . در بازگشت به استانبول که رسیدم سید جمال با خبر شد و از من ملاقات خواست . وقتی که آمد گفت : پیامی دارم برای میرزا که می خواهم به وسیله شما برای ایشان بفرستم . به میرزا بگو: ناصرالدین شاه فرد فاسدی است .او را ابتداء تکفیر و سپس عزل کند.
به سید گفتم :اگر ناصرالدین شاه را عزل کند چه کسی به جای او بیاید؟
سید جمال گفت : خود من .
گفتم : با چه پشتوانه ای ؟
گفت : به پشتوانه سلطان عبدالحمید!
بااین سخن سیدمخالفت کردم . بگو مگو بالا گرفت . در عین حال نتیجه ای نداد. به سامراء که آمدم خدمت مرحوم میرزا رفتم . میرزا خارج شهر بود.
جریان ملاقات با سید را به ایشان گفتم . میرز فرمود: شما چه جواب دادی ؟
گفتم : مخالفت کردم بااین پیشنهاد.
مرحوم میرزا گفت :اگر موافقت کرده بودی رابطه من با تو قطع می شد. مدانی این پیشنهاد چه مفسده ای دارد؟ معنایش این است که تنها کشور مستقل شیعه استقلال خودش رااز دست بدهد و تبعه دولت عثمانی گردد. این به مصلحت نیست .اگر ما ناصرالدین شاه را عزل نمی کنیم به خاطر این ظاهراست . حفظ
من قبل ازاین که داستان فوق رااز مرحوم شیخ بهاءالدین نوری بشنوم این مساله در ذهنم بود که چرا مرحوم میرز در تلگرافهایش به ناصرالدین شاه تعبیرات محترمانه ای به کار می برد و باالقاب زیادی وی را مورد خطاب قرار می دهد. بعد فهمیدم که سراین مطلب چیست . میرز به خاطر حفظ موقعیت موجود واین که کسیکه بتواند در آن شرایط جانشین ناصرالدین شاه بشود واین استقلال ظاهری را حفظ کند وجود ندارد صلاح نمی داند هیمنه ظاهری شاه را در هم بشکندازاین روی در تعبیرات مانند یک رعیت با ناصرالدین شاه برخورد می کند.

منبع: مجله حوزه خرداد و تیر - مرداد و شهریور 1371، شماره 50 و 51
مصاحبه با آیه الله سید رضی شیرازی
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.