گریه کردم
شعری از عبدالمجید فرائی به مناسبت شهادت حضرت زهرا (س)
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1396/11/11 ساعت 09:16
من چو مادرمردگانم ، در عزایت گریه کردم
گریه کردی،من برای گریه هایت گریه کردم
حضرت صاحب زمان"ع" اکنون عزادار تو باشد
او بریزد اشگ ، من هم،درعزایت گریه کردم
قلب من آتش گرفته ، دیگر آرامش ندارد
بیت الاحزان، ازبرای های هایت ،گریه کردم
مادر سادات ، من ، مانند طفلان یتیمم
فاطمیه ، در عزای جانگزایت ، گریه کردم
شیعیان ماتم زده،هرساله درسوگت نشینند
هر زمان یادم فتاده ، در هوایت گریه کردم
سیلی و دیوار و در، بامن حکایت ها بگوید:
روضه می خواندبرایم،من برایت گریه کردم
واژه ها، بامن عزادارند، با هم اشکریزان
بی امان درکنج خلوت،همنوایت گریه کردم
قصه ی تنهائی مولاعلی "ع" جانم گدازد
درنجف ،درسامره ، درکربلایت، گریه کردم
ای تمام قوم وخویشم،حضرت زهرای اطهر
گر گرفتم ،ناله کردم ،درقفایت،گریه کردم
گفتم وگفتم:"فرائی"طاقتش ازکف برون شد
پیرشد ، پیرانه مادر ، بر حیایت گریه کردم
منبع: تبیان