تبیان، دستیار زندگی

راویان جریان عاشورا

احادیثی كه از واقعه كربلا نقل شده با توجه به این كه تمام یاران امام حسین(ع) شهید شده اند و هیچ كسی باقی نمانده است و كسانی هم كه تا شب قبل در لشكر بوده اند و سپس فرار كرده اند هیچ وقت به ضرر خود حرفی نمیزنند و همچنین لشكریان یزید هیچ وقت وقایع را به درستی بیان نمیكنند زیرا آبروی خود را می برند بنابراین این همه حدیث كه از این واقعه بیان شده است از كجا آمده و آیا ساختگی نمی باشد؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راویان جریان عاشورا
 

پاسخ:راویان جریان عاشورا را مى‏توان به دو گروه تقسیم كرد: الف. خود اهل بیت امام حسین(ع) كه خود در صحنه حاضر بودند، خصوصاً زینب كبرى(س) و امام سجاد و امام باقر(ع)، كه بسیاری از وقایع از این بزرگواران نقل شده است. ب. راویانى كه در لشكر عمر بن سعد بودند، از افراد لشكر، كه كیفیت قتلها و جنگ را نقل كرده‏اند، حتى در مواردى خود قاتلان، كار خود را توضیح داده‏اند؛ مثلاً، حمید بن مسلم ازدى، وقایع گزار كربلاست. او از لشكریان عمر سعد بود كه روز عاشورا، پس از شهادت امام حسین(ع) بر سر آتش زدن خیمه‏ها با شمر مجادله داشت، از جمله كسانى بود كه سر امام حسین(ع) را به كوفه بردند. در لشكر توّابین هم حضور داشته و به قولى از اصحاب امام سجاد(ع) بوده است. بیش‏تر وقایع كربلا از قول او نقل شده است، (جواد محدثى: «فرهنگ عاشورا»، صفحه 154) .
به هر حال عظمت حادثه كربلا و تأثیرات عمیق و گسترده سیاسی و اجتماعی آن در تاریخ اسلام و بویژه تاریخ تشیع، هر ذهن كنجكاو و علاقمند به درك و فهم حقایق تاریخی را به شناخت منابع گزارش های این رویداد سوق می دهد؛ خاصه آن كه از دیرباز ادعای نامكتوب ماندن گزارش های تاریخی در اسلام تا نیمه سده دوم هجری، از سوی خاورشناسان مطرح و شایع شده است. با این حال آنچه در كتاب مقتل الحسین(ع) ابومخنف، (كه اولین كتاب مقتل امام حسین (ع) است) وجود دارد نشان دهد كه بسیاری از راویان اصلی واقعه عاشورا شاهدان عینی و حاضر در میدان كربلا بوده اند و آنچه در منابع مختلف در این باره به دست ما رسیده از ارزش تاریخی بسیار برخوردار است.
تعیین تاریخ دقیق و نام كسی كه نخستین بار به ثبت و تدوین واقعه عاشورا پرداخته، دشوار است؛ زیرا نزدیك به سیزده سده از آن فاصله گرفته ایم. با این حال، می توان با تتبع در منابع و بررسی گزارش ها و اخبار بر جای مانده تا حدودی به حقیقت نزدیك شد. منابع قابل اعتماد تقریباً اتفاق نظر دارند كه برای اولین بار در اوایل سده دوم هجری، ابومخنف لوطبن یحیی بن سعیدبن مخنف بن سلیم ازدی كوفی (ه .م ۱۵۸ ) گزارش های مربوط به واقعه كربلا را در كتابی كه آن را «مقتل الحسین علیه السلام» نامید، گرد آورد. قراین تاریخی نشان می دهد كه ابومخنف كتاب مقتل خود را در حدود دهه سوم از سده دوم هجری تألیف كرده است؛ زیرا هنگامی كه وی در این كتاب به خبر ورود مسلم بن عقیل به كوفه و اقامت او در خانه مختاربن ابی عبید ثقفی اشاره می كند، چنین می افزاید: «خانه ای كه امروز به خانه مسلم بن مسیب شهرت دارد». از این اشاره ابومخنف می توان دریافت كه هنگامی كه او مشغول تألیف كتاب مقتل بوده، خانه مذكور به مسلم بن مسیب تعلق داشته و بنابر روایت طبری مسلم تا سال ۱۲۸ هجری قمری زنده بوده است. از این رو، می توان با ظن قریب به یقین گفت كه كتاب مقتل الحسین در سال های پایانی دهه سوم سده دوم هجری، یعنی بین سال های ۱۲۷ تا ۱۳۰، كه دوره ضعف امویان و مقارن با آغاز دعوت عباسیان است، تدوین شده است و به گفته برخی از محققان هیچ استبعادی ندارد كه این تألیف از سوی امام یا داعیان عباسی به ابومخنف پیشنهاد شده باشد تا از این گزارش های هولناك تاریخی كه لكه ننگی بر دامان خاندان اموی بوده، در تبلیغ و پیشبرد نهضت خود بر ضد امویان و سقوط آنان بهره گیرند، چنان كه عملاً نیز چنین كردند و به نوشته مورخان، یكی از دلایل سقوط امویان، نهضت سیدالشهداء(ع) و فاجعه دردناك كربلا بود، هر چند كه عباسیان پس از پیروزی و جلوس بر مسند خلافت، به رغم آن كه نهایت بهره برداری را از حقانیت و مظلومیت اهل بیت (ع) كرده بودند، خود از همان آغاز در برابر علویان ایستادند و در سركوب آنان فجایعی مرتكب شدند كه ده چندان آن بود كه امویان كرده بودند.
ذكر چند نكته درباره ابومخنف و خاندان او ضروری است، نخست آن كه: جد ابومخنف زائد، یعنی مخنف بن سلیم، در جنگ جمل از همراهان علی(ع) بوده و پیش از نبرد صفین از سوی امیرالمؤمنین (ع) به امارت و ولایت اصفهان و همدان گماشته شده و با شروع جنگ صفین دو نفر را بر جای خویش گمارده و خود در صفین حضور یافته است. دیگر آن كه: میان دانشمندان شیعه در باب مذهب ابومخنف اختلاف وجود دارد. برخی از آنان به شیعه بودن وی تصریح كرده اند، ولی در این كه او شیعه امامی باشد تردید دارند. همچنین قابل ذكر است كه هر چند ابومخنف از نظر علمای اهل سنت به وثاقت شناخته نشده، ولی مورخان بزرگی چون واقدی، ابن قتیبه، طبری و ابن اثیر از او روایت نقل كرده اند.
همچنین بسیاری از راویان اصلی واقعه عاشورا در روایات ابومخنف، شاهدان عینی حاضر در میدان كربلا بوده اند، به عنوان نمونه به چند تن از این راویان اشاره می شود:
شریك بن اعوربن حارث همدانی یكی از این راویان است. وی همراه عبیدالله بن زیاد از بصره به كوفه آمد، ولی بیمار شد و در منزلی كه مسلم بن عقیل پنهان شده بود بستری گردید و با مسلم گفت وگوها داشت و از آنچه در كوفه و روزهای قبل و بعد واقعه رخ داد كاملاً با خبر و شاهد حوادث و اوضاع و احوال آن ایام بوده است. ضحاك مشرقی از دیگر راویان است. وی یكی از اهالی كوفه بود كه دعوت امام را برای یاری نپذیرفت، ولی شب و روز تمام قضایای عاشورا را كه به چشم خود دیده بود در كوفه نقل می كرد. بسیاری از اخبار كربلا توسط این مرد روایت شده و گویی كه وقایع نگار یا سخن گوی حسین بن علی (ع) بوده و وظیفه داشته اخبار این حادثه را به گوش همه برساند.
شبث بن ربعی هم كه از فرماندهان عمربن سعد (سردار سپاه ابن زیاد) در كربلا بود، چند سال پس از حادثه عاشورا، در زمان حكومت مصعب بن زبیر، از این فاجعه سخن می گفت.
علاوه بر افراد مذكور، راویان موثق بسیاری را می توان نام برد كه شاهد عینی حادثه بوده اند و گزارش آنان برای شیعه و سنی حجت و سند است. در این جا فقط به یك نمونه بسنده می شود و از امام علی بن الحسین زین العابدین (ع) یاد می كنیم كه سند برخی از روایات ابومخنف با دو واسطه به آن حضرت می رسد. ابومخنف روایاتی نیز با یك واسطه از امام محمد باقر(ع) و روایاتی چند هم بی واسطه از امام جعفر صادق(ع) نقل كرده است. كتاب مقتل الحسین(ع) ابومخنف كه بر پایه منابع شفاهی محكمی نظیر آنچه گفتیم، تدوین یافته بود از طریق راویان ثقه ای نظیر هشام بن محمدبن السائب كلبی، نسب شناس معروف كوفی (ه.م ۲۰۶ )، به دست مورخان بعدی چون واقدی (ه.م۲۰۷)، طبری (ه.م۳۱۰)، ابن قتیبه (ه.م۳۲۲ )، مسعودی (ه.م۳۴۵ )، شیخ مفید (ه.م۴۱۳ )و دیگران رسیده است. در این جا باید از اخبار مورخ دیگری كه در ثبت و نقل این روایات سهم بزرگی داشته، یعنی عوانه بن الحكم (ه.م۱۵۸۹) هم یاد كرد. در واقع بخش مهمی از اخبار كه به وسیله هشام بن محمد كلبی (ه.م۲۰۶) به دست مورخان بعدی رسیده، نتیجه تلاش ابومخنف و عوانه بن الحكم است و به جرأت می توان همه مورخان بعدی را میراث خوار این دو اخباری بزرگ دانست.
اگر كتاب ابومخنف بر جای مانده و به دست ما رسیده بود، با اطمینان خاطر بسیاری می توانستیم آن را معتبرترین تاریخ واقعه كربلا بخوانیم، اما متأسفانه این كتاب در دسترس نیست، حتی كتاب مقتل الحسین كلبی نیز كه براساس كتاب و روایات ابومخنف و عوانه بن الحكم تدوین شده بود بر جای نمانده است. بنابراین، قدیمی ترین و شاید معتبرترین تاریخی كه حاوی گزار شهای مربوط به این واقعه است «تاریخ الرسل و الملوك» ابوجعفر محمد بن جریر طبری (ه.م ۳۱۰ ) است. هر چند طبری كتابی مستقل در باب این واقعه تألیف نكرده، ولی اخبار و گزارش های هشام كلبی را در ذیل حوادث سال های ۶۰ و ۶۱ آورده است. با دقت در عبارات طبری آشكار می شود كه وی این اخبار را از كتابی كه در اختیار داشته، نقل كرده است و بر پایه قرائنی می توان دریافت كه كتاب های هشام كلبی تا سده های بعد، مثلاً تا سده هفتم هجری، موجود بوده است.
قدیمی ترین متن تاریخی كه پس از طبری گزارش های حادثه عاشورا را بی واسطه از كتاب هشام كلبی نقل كرده است، كتاب «الارشاد» شیخ مفید (ه.م ۴۱۳ ) است. شیخ مفید خود در این كتاب تصریح می كند كه اخبار مربوط به این واقعه را از روایات كلبی نقل كرده است. پس از شیخ مفید باید از سبط ابن جوزی (ه.م۶۵۴ ) یاد كرد كه وی نیز به تصریح خود، در كتاب «تذكره الامه بخصائص الائمه» اخبار كربلا را از هشام كلبی روایت و تحریر كرده است. عنایت به دو نكته، اعتماد و وثوق ما به اعتبار این گزار ش ها و این منابع را افزایش می دهد: نخست، تصریح این مورخان به نقل از متن كتاب مقتل الحسین هشام كلبی و دیگر آن كه با مقایسه و تطبیق متن گزارش هایی كه طبری، شیخ مفید و سبط ابن جوزی از هشام نقل كرده اند در می یابیم كه متن این گزارش ها- جز در برخی از حروف، مثل واو و فاء و برخی كلمات- نهایت تشابه و همانندی را با هم دارند، گویی هر سه نفر این اخبار را از یك متن اخذ و رونویسی كرده اند، به این دو نكته باید نكته مهم دیگری را هم افزود و آن این كه طبری و سبط ابن جوزی از اهل تسنن به شمار می آیند و شیخ مفید از بزرگان شیعه امامیه است. با عنایت به نكته اخیر، تشابه و همخوانی این سه متن اهمیت بیشتری می یابد و به میزان اطمینان و اعتماد خواننده در اعتبار و صحت گزار شهای ارائه شده در آنها می افزاید.
پرسش بسیار مهمی كه به این مطلب ارتباط می یابد و سزاوار است به عنوان یك مسئله مهم مطرح شود، این است كه آیا از كتاب مقتل الحسین(ع) ابومخنف كه تا این حد اهمیت و ارزش تاریخی دارد و احتمالاً تا سده هفتم هجری هم در دسترس مورخان بوده، نسخه ای بر جای مانده است یا نه؟ بحث در این باره نیز مجال بیشتری می طلبد، اما به اجمال باید گفت: در دوره های متأخر و نزدیك به عصر ما، كتابی با نام «مقتل الحسین علیه السلام» منسوب به ابومخنف بن لوطبن یحیی بن سعیدبن مخنف بن سلیم ازدی كوفی در دست است كه به چاپ هم رسیده است. ولی قطعاً می توان گفت كه این كتاب از ابومخنف نیست و بی تردید مؤلف آن شخص دیگری جز ابومخنف معروف است و حتی نمی توان با اطمینان از تاریخ و محل تألیف و نیز تاریخ چاپ آن سخن گفت. دانشمند گرانمایه علامه شرف الدین در كتاب مهم و با ارزش خود «مؤلفان شیعه در صدر اسلام» می نویسد: «كتاب مقتل الحسین(ع) منسوب به ابومخنف مشتمل بر روایاتی است كه ابومخنف خود از آنها خبر ندارد. این كتاب دروغ نامه ای است كه به این مرد نسبت داده اند.» محدث قمی(ره) هم درباره آن می گوید: «كتاب مقتل الحسین علیه السلام ابومخنف كه مورخان بزرگ متقدم بدان اعتماد و استناد و از آن نقل كرده اند مع الاسف نسخه ای از آن به جای نمانده است: اما كتاب المقتل موجود كه بدو منسوب است از او نیست، حتی نمی توان آن را به هیچ یك از مورخان معتمد نسبت داد. «برای تصدیق این سخن كافی است آن چه در این مقتل آمده با آن چه طبری و دیگر مورخان روایت كرده اند مقایسه شود. محدث قمی در دو كتاب «الكنی و الالقاب» و «نفس المهموم» به این مطلب پرداخته است.

منابع معتبر دیگر:

 

لهوف:

رضی الدین ابوالقاسم علی بن موسی بن جعفر بن طاووس معروف به ابن طاووس، كتابی نوشته به نام «لهوف» این كتاب، كتابی است تاریخی و روایی درباره قیام امام حسین(ع) و روایات كتاب بدون سند نوشته شده است. این كتاب مورد اعتماد شیعه است و در قرن هفتم نوشته شده است. تحقیق درباره اول اربعین سید الشهدا، نوشته آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبایی ، ص 79 به بعد شهید آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبایی نویسنده كتاب «تحقیق در اول اربعین حضرت سید الشهدا» گفته است كه لهوف نقلیاتش بسیار مورد اعتماد است و درمیان كتب مقاتل كتاب مقتلی به اندازه اعتبار و اعتماد آن نمی رسد و در اطمینان به آن كتاب، در ردیف اول كتب معتبره مقاتل قرار گرفته است گرچه آن را در اوایل جوانی نوشته است.تحقیق در اول اربعین حضرت سیدالشهداء، ص 7، چاپ سوم، 1368
حاجی نوری به برخی مطالب لهوف ایراد گرفته و گفته چون این كتاب در دوره جوانی سید نوشته شده خالی از اشكال نیست و قاضی به او پاسخ می دهد كه اگر چه در دوره جوانی هم نوشته باشد باز هم بسیار معتبر است و بعد قاضی می گوید: «دلیلی نیست كه ثابت بكند كه سید لهوف آن را در دوره جوانی نوشته باشد.»

نفس المهموم:

این كتاب ازمرحوم شیخ جعفر شوشتری است كه از مفیدترین و ارزنده ترین كتابهای مقتل در بین شیعیان می باشد.

ارشاد:

این كتاب از مرحوم شیخ مفید است كه از معتبرترین كتب شیعه در این ضمینه است.

طبقات‌الكبرى ابن سعد

طبقات‌الكبرى كتابى تاریخى و معتبر است كه در جلد هشتم خود با عنوان «ترجمه الامام الحسین علیه السلام و مقتله» به زندگانى حضرت امام حسین(ع )پرداخته است. بسیارى از پژوهشگران به این منبع استناد مى‌كنند. نویسنده كتاب، ابو عبدالله محمدبن سعد منیع بصرى است كه حدود صد و پنجاه سال پس از شهادت امام حسین(ع) آن را نوشته است. مى‌توان در این كتاب به مواردى از جمله كودكى امام(ع)، احادیث پیامبر(ص) در شان امام(ع)، پیشگویى‌ها درباره شهادت او، رفتن به مكه و كوفه، رخدادهاى روز عاشورا، روانه كردن اسیران به كوفه و شام، دگرگونى‌هاى آفرینش پس از شهادت امام(ع) و قیام توابین و مراثى امام(ع) اشاره كرد.

انساب‌الاشراف

این كتاب نوشته احمد بن یحیى بلاذرى از بزرگان اهل سنت است كه در آن به شرح مفصلى از وقایع كربلا و امام حسین(ع) در روز عاشورا پرداخته شده است. اینكه امام(ع) در مكه و مدینه و در منازل میان راه چه گفت و چه رفتارهایى از خود نشان داد، همه در كتاب «انساب‌الاشراف» ثبت شده است. این كتاب از مهم‌ترین منابع تاریخى است كه بسیارى از وقایع عاشورا را نقل كرده است.

اخبار الطوال

این كتاب نیز یكى از مهم‌ترین منابع تاریخ اسلام است كه دینورى، نویسنده آن پس از رسیدن به واقعه عاشورا، به شرح مفصلى از حوادث آن مى‌پردازد. از جمله مواردى كه در این كتاب ذكر شده است مى‌توان به علل رفتن امام حسین(ع) به مكه، هجرت امام(ع) از مكه به كوفه، ورود امام(ع) به نینوا و ناخشنودى از اینكه در جنگ پیشى بگیرد، شدت یافتن تشنگى در لشگر امام(ع) و روانه كردن عباس(ع) براى تهیه آب، خطبه امام(ع) در شب عاشورا، شهادت على اكبر(ع) و دیگر یاران امام(ع)، تعداد زخم‌هاى امام(ع)، تعداد شهیدانى كه همراه امام(ع) بودند، تغییراتى كه در آفرینش پس از شهادت امام حسین(ع) رخ داد، فرستادن سر مبارك امام حسین(ع) به كوفه، سخن گفتن سر امام حسین(ع) و انتقام خدا از قاتلان امام در دنیا اشاره كرد. دینورى یكى از مورخان اهل سنت است كه در اواخر قرن سوم مى‌زیسته است.

منبع : پرسمان

این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .