آسیب شناسی عاشورا پژوهی
بحث ما اینک آسیب شناسی پژوهش در تاریخ معصومان(ع) نیست؛(2) هر چند که عاشورا پژوهی نیز جزئی از این کل است و هر بحثی در این باره به کل تاریخ معصومان(ع) نیز سرایت دارد، اما جهت گیری در این بحث به دلیل جعل چنین اصطلاحی در این حوزه از تاریخ امامان معصوم(ع) است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1396/11/10 ساعت 21:58
چند سالی است که اصطلاح «عاشورا پژوهی» در محافل علمی و عمومی باب شده و کسانی که در این حوزه – کم یا زیاد – به فعالیت مشغولند «عاشورا پژوه» میگویند. صرف نظر از این که این اصطلاح به چه معنا است و آیا در مصادیق حقیقی خود بکار رفته و میرود، در وهله نخست میتوان این موضوع و حرکت را به فال نیک گرفت و آن را سرآغازی برای یک حرکت عام و کلی و فراگیر در پژوهش تاریخ معصومان(ع) به صورت علمی و روشمند دانست. با این حال منظور از عاشورا پژوهی چیست و عاشورا پژوه کیست؟ آیا هر کسی که قلمی برداشت و مطالبی در باب عاشورا و تاریخ امام حسین(ع) نوشت عاشورا پژوه است؟
بحث ما اینک آسیب شناسی پژوهش در تاریخ معصومان(ع) نیست؛(2) هر چند که عاشورا پژوهی نیز جزئی از این کل است و هر بحثی در این باره به کل تاریخ معصومان(ع) نیز سرایت دارد، اما جهت گیری در این بحث به دلیل جعل چنین اصطلاحی در این حوزه از تاریخ امامان معصوم(ع) است.
با مطالعه تالیفاتی که در این دو دهه نوشته شده است و تلاش زیادی برای روشنتر شدن حوادث این قطعه مهم تاریخ اسلام صورت گرفته، اما با این وصف به نظر میرسد عاشورا پژوهی با انتظاری که از این اصطلاح میرود و نیز سرعت اطلاعاتی که با ابزارهای جدید حاصل شده و تغییر و تحولاتی که در عرصه فرهنگ صورت گرفته و میگیرد گرفتار یک نوع درجا زدنهایی شده که فضای شفافتری از این حادثه عظیم تاریخ اسلام ارائه نمیشود و نظریه پردازی در آن یا وجود ندارد و یا به ندرت نظریه جدیدی ارائه شده است. علت چیست ؟ موانع کدامند؟ آیا عاشورا پژوهی، عاشورا پژوهانی با چنین انتظاری که بیان شد دارد؟
به یقین علل و عوامل زیادی در این باره قابل طرح و گفتگو است؛ اما آنچه در این مجال اندک میتوان گفت این که به یقین عاشورا پژوهی مانند دیگر حوزههای تاریخ معصومان(ع) گرفتار موانع و آفاتی است که برخی از آنها نیز مزمن شده است و رهایی و بهبود از این موانع و آفات نیاز به زمان و فرهنگ سازی در مجامع علمی دارد. برای نمونه به یکی از این موانع و آفات اشاره می شود.
ارسال مسلمات
ارسال مسلمات و به عبارتی دیگر پیش فرضهای قطعی ولی غیرواقعی و یا تصور امور ظنی به یقینی از جمله موانع اصلی عاشورا پژوهی و از عوامل و علل مهم درجا زدن پژوهش در این عرصه است. اگر فضاهای باز و تازهای در این حوزه و عرصه به روی ما باز نمیشود و مانند دیواری بلند مانع دید افقهای تازه است یکی از عوامل آن پیش فرضهای قطعی ولی غیر واقعی است. پژوهش در وقتی متصور است که امری مجهول و ناشناخته باشد، اما وقتی با تصوری غلط اموری غیر واقعی و ظنی به امور قطعی و یقینی تبدیل شد دیگر ذهن آدمی خود را مشغول این نقطه نمیدارد. چون تاریکی نیست که نیاز به روشنایی داشته باشد و ابهامی متصور نمیشود که تلاش برای ابهام زدایی آن نیاز باشد.ارسال مسلمات و یا پیش فرضهای قطعی اما غیر واقعی که به دلایل مختلف از جمله شهرت و یا تعصب و یا عدم تخصص و دیگرعوامل حاصل میشود با دو رویکرد متفاوت و متضاد افراطی و تفریطی روبرو است. توهم نشود که ما در تحقیقات تاریخی و به خصوص عاشورا پژوهی دارای مسلمات و پیش فرضهای قطعی نیستیم. حداقل بنا بر این که ما مسلمان و شیعهایم دارای اصولی هستیم که در جای خود به اثبات رسیدهاند. بنابراین مانع و آفتی که در ادامه توضیح داده خواهد شد در چنین فضا و تصوری است و منظور ما تحقیقات و مطالعاتی بر اساس فضای فکری مستشرقانی نیست که روش پژوهش آنان روش به اصطلاح مکانیکی است.
الف) رد هر گونه پیش فرض قطعی
برخی برای نشان دادن آزاد اندیشی، و با بهانههای مختلف مانند قراآت جدید ، علمی بودن مباحث، و این که ما نباید در مباحث تاریخی هیچ پیش فرضی داشته باشیم، شناسامه دینی و مذهبی خود را پاره کرده و البته بدون داشتن برخی تخصصات لازم، حوزه تشکیک را به همه چیز سرایت داده و اظهار نظر میکنند. به طور مثال این گونه افراد با چنین تصوری بر این باورند که علم کلام را نباید بر تاریخ مقدم کرد. کسی که دغدغهاش اصول عقاید است همیشه گرفتار پیش فرضها و مسلماتی است که تاریخ را آن گونه که اتفاق افتاده نمیتواند و یا نمیخواهد بپذیرد. چنین تصوری بر این باور است که وقتی پیش فرضهای قطعی در نظر گرفته شود معنای آن این خواهد بود که تحقیق، از پیش، نتیجه خود را گرفته است. بنابراین، پیوسته دست به توجیه و رد اخبار و یا تمسک به اخبار ضعیف و غیره میکند تا بدین گونه خدشهای بر عقاید کلامی و یا پیش فرضهای او وارد نشود و این خلاف اصل پژوهش آزاد است.با این وسواسی و عدم اطمینان به هیچ چیز، در عاشورا پژوهی تنها میماند که بگوییم: اما قتل الحسین فقطعی و قطع یدی العباس فظنی و الباقی مردود. اما بر خلاف این تصور وقتی کسی با چنین دیدگاه افراطی، خود را از اصول و مسلمات کلامی و یا علوم دیگر رهانید نتیجهاش بی ثباتی و نوعی هرج و مرج در روش پژوهش تاریخی خواهد بود که اعتنایی به اصول علمی ندارد و فقط نتایج تحقیقی خود را حرف آخر تلقی کند هر چند که مخالف قواعد و قوانین دیگر علوم و یا خرق اجماع و رد تواتر و مقدسات باشد! با چنین دیدگاهی هیچ اشکالی ندارد که پیامبر(ص) در انظار عمومی زنش را بر دوشش سوار کند و یا امام حسن مجتبی(ع) عثمانی مذهب و نعوذا بالله عیاش و امام حسین(ع) رشوه گیر معرفی شود.(3)
چنین افرادی این را توجه ندارند که هر چند هر رشته ای برای خود روش و اصولی برای تحقیق دارد، اما به بهانه این که نباید حوزه ها را با هم خلط کرد، اندیشههای خود را جزیرهای کرده و از هم تفکیک نمایند. این روش، اشتباهی است که نتیجهاش تناقض و تضاد در افکار خواهد بود. اصول علمی و پایه مانند قواعد اصول ، علوم درایه الحدیث و رجال ملاکها و معیارهایی دارد و به هر حال باید در سنجش اخبار تاریخی مورد توجه باشند. مثلا در تعارض جرح و تعدیل راوی حکم چیست ؟ آیا تضعیف بدون بیان علت قابل قبول است؟ و یا روایت شاذ و منکر چه تفاوتی با هم دارند ؟ آیا روایت شاذ می تواند مخصص باشد یا خیر؟ و دهها قواعد دیگر. در باره عقاید کلامی چگونه میتوان از یک سو باور داشت که پیامبر(ص) «علی خلق عظیم» است و از سوی دیگر در تاریخ بپذیرم که بر ابن ام مکتوم غضب نمود و سوره عبس و تولی در نکوهش رفتار پیامبر(ص) نازل شد؟! و یا زن خود را در انظار عمومی بر دوش خود نهاد و یا امام حسن(ع)، مغضوبترین حلال نزد خدا یعنی طلاق را آن قدر انجام بدهد که به مطلاق مشهور شود و زنان او هفتاد و یا نود و یا ۲۵۰ و یا ۳۰۰ زن باشد؟!(4)
در میان اهل سنت اهل الحدیث را داشتهایم که احادیث متواتری چون حدیث غدیر را جعلی دانسته (5) و در میان نویسندگان سلفی کسی مانند دکتر علی محمد صلابی سنت لعن بر امام علی(ع) بر منابر را از سوی معاویه گزارشی کاملا جعلی دانسته و حتی روایات صحاح اهل سنت را در این باره منکر شده است!(6)
ب ) جعل پیش فرضهای قطعی
برخی دیگر، جزم گرایی و پیش فرضهای قطعی خود را چنان توسعه و گسترش داده اند که بسیاری از امور ظنی را که جای تحقیق و پژوهش دارد ، بدون دلیل و تنها بر اثر شهرت و یا تعصب و عوامل دیگر قطعی تصور کرده و حتی اموری را که هیچ ارتباطی به مذهب و مقدسات ندارد در دایره مقدسات و دین قرار داده و با هر گونه پژوهش و تحقیقی که به تردید و یا انکار آن موضوعات بینجامد برخورد میکنند.این روش سدی در برابر پژوهش و دستیابی به حقیقت خواهد بود که در چنین حالتی تنها باید اشتباهات و توهمات را تکرار کرد و هر مقدار که تکرار بیشتر شود اصلاح سختتر خواهد شد، به طوری که حتی گاه پژوهشگران و متخصصان را نیز به اشتباه انداخته است. برای نمونه میتوان به جملاتی که به امام حسین(ع) نسبت داده شده و به صورت حدیث جا افتاده است اشاره کرد مانند ولی سخن مشهور «ان الحیاه عقیده و جهاد» که مصرع بیتی از شعرهای شاعر معاصر مصری احمد شوقی بوده است و یا جمله معروف «ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیاسیوف خذینی» که یکی از ابیات خطیب و شاعر مشهور حسینی ابوالحب حویزی شیخ محسن هویزی حائری (۱۲۳۵-۱۳۰۵) است که در دیوان معروف او الحائریات درج شده است(7)
چنانچه کسی از این غبار توهم عبور نماید و حقیقت مطلب را به دست آورد در مقام طرح و ابلاغ آن با دشواریهای متعدد روبرو خواهد شد. در چنین فضایی بسیاری به محافظه کاری روی آورده و برای این که خود را در معرض تهدیدها و تهمتها قرار ندهند سکوت کرده و یا همان اشتباهات را تکرار میکنند. برخی نیز چنانچه بخواهند حقیقت مطلب را آن گونه که هست طرح نمایند باید منتظر عواقب آن باشند که کمترین آنها منزوی شدن است. این گونه است که علم به حاشیه رفته و افراد جاهل و غوغاسالار قشری مسلک میداندار عرصه فرهنگ خواهند شد. نتیجه نیز روشن است. فرهنگ جامعه تنزل کرده و راه برای خرافه پرستی و خرافه گویی باز میشود.
در حوزه عاشورا پژوهی شاهدیم که مطالب سخیف و بی پایه ای که گاه با مبانی اصلی و اعتقادات مخالف است به صورت امور قطعی حوادث عاشورا بیان میشود. گزارشهای قابل توجهی هنوز وجود دارد که هر چند به صورت ارسال مسلمات جا افتاده است، اما جای تامل و تحقیق دارند و نباید تصور شود که این موارد خطوط قرمزند و یا اموری قطعی هستند که خلاف آنها متصور نیست. برخی از این موارد در باره قیام امام حسین (ع) عبارتند از:
چه اطمینانی وجود دارد که مانعین امام – حتی برخی از خواص – همه خیرخواه بوده و جاسوس یزید نبوده اند؟
چه اطمینانی وجود دارد که اساسا به اسم برخی، گزارشهایی مبنی بر مخالفت آنان با حرکت امام حسین(ع) جعل نشده است؟
چه اطمینانی وجود دارد که همه نویسندگان کوفی، خواهان آمدن امام به کوفه بوده و از سر طرح و نقشه از پیش طراحی شده چنین دعوتی را نکردهاند؟
آیا عملکرد مسلم بن عقیل و رهبران تشیع قابل دفاع است؟
آیا مسلم بن عوسجه که جاسوس را – هر چند با دادن قسمها زیاد – به مخفیگاه مسلم بن عقیل برد اشتباه فاحش نبوده است؟
آیا پیش فرضی مانند اجبار کوفیان برای اعزام به کربلا صحیح است؟
آیا برخی از خطبهها و نامهها که به امام حسین(ع) و امام سجاد(ع) و دیگران نسبت داده شده صحیح است؟
بنابراین چه چیزی در واقع، مسلم و قطعی است و چه چیزی ارسال مسلمات شده و در حقیقت، قطعی نیست؟
پاسخ به این پرسش به مبادی هر گزارشی باز میگردد که تا چه مقدار بر اصول علمی و منبع و گزارش قطعی و صحیح و معتبر استوار است. هر اندازه که عاشورا پژوه بر اصول علمی تسلط داشته باشد و تخصصات لازم را فرا گرفته باشد و بر اساس همان اصول و تخصصها، اظهار نظر کند پژوهشهای او علمی و قابل توجه و دفاع خواهد بود. در غیر این صورت چنانچه مانند گروه نخست به اصول علمی توجهی نداشته باشد و یا مانند گروه دوم پیش فرضهای ساختگی و ظنی بدون دلیل را قطعی تصور نماید راه به بیراه رفته است.
آفت عاشورا پژوهی : برخورد غیر علمی و تخصصی با تاریخ عاشورا
با توجه به این دو مطلب فوق، نتیجه این میشود که در حوزه عاشورا پژوهی نیاز به مجتهد جامع الشرایط داریم. جامع الشرایط یعنی داشتن تخصصات لازم و تسلط بر علوم مورد نیاز حوزهای که میخواهیم اظهار نظر علمی داشته باشیم. به طور مثال ادبیات عرب و علم رجال و حدیث و نیز جغرافیای تاریخی و یا انساب و مانند اینها مورد نیاز در عرصه عاشورا پژوهی است. دستیابی به این هدف نیز با یک سال و دو سال و چند واحد درسی محقق نمیشود، بلکه نیاز به تمرکز چندین و چند سال تحقیق و پژوهش دارد.متاسفانه عاشورا بر خلاف حوادث دیگر تاریخی به دلیل تراژدی بودنش همیشه از جنبه عاطفی و غیر علمی و تخصصی مورد توجه بوده و همین موضوع سبب شده تا این حوزه در تملک افرادی درآید و به عنوان «عاشورا پژوه» شناسنامه برای خود جعل کنند که نه تنها تخصصی در تاریخ ندارند، بلکه اساسا با رشته تاریخ بیگانهاند.
--------------------------------------------------------------------------------
(1) استادیار گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
(2) این دغدغه سالها در ضمیر بنده بود و مترصد فرصتی بودم تا آن را به صورت فراگیر اجرایی نمایم تا این که وقتی مدیریت گروه تاریخ بر عهده اینجانب گذاشته شد این را از اولویت های اصلی گروه قرار دادم و به دنبال آن چند جلسه با مدیران گروه های تاریخ و اساتید در این عرصه پیرامون برگزااری همایشی ملی پیرامون «آسیب شناسی پژوهش در تاریخ معصومان» به رایزنی پرداختیم و با اجماع آراء مدیریت و هدایت این کار به دلیل ماهیت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به این نهاد پژوهشی کشور سپرده شد. یک سال نیز روی آن کار شد، اما متاسفانه به دلایل مختلف که جای ذکر آنها اینجا نیست این مهم به فراموشی سپرده شد.
(3) توجه داشته باشید که این موارد صرفا مثالهای خیالی نیست و در برخی نوشته ها وجود دارد. بنده وقتی با برخی از این نویسندگان حتی فارغ از اندیشهای مذهبی میخواهم با اصول علمی مباحثه کنم با توجیه این که این پژوهش نیز قرائتی دیگر از متون تاریخی است حاضر به پاسخگویی بر اساس قواعد علوم نیستند
(4) برای اطلاع بیشتر و رد این اخبار ر.ک: هدایت پناه ،محمدرضا، تصویر امامان شیعه در دائره المعراف اسلام، قم: مرکز شیعه شناسی ، ص ۱۳۳ – ۱۳۷٫
(5) شخصی مانند پسر ابوداود سجستانی وقتی چنین ادعایی کرد مورخ مشهور اهل سنت ابوجعفر طبری کتاب الولایه را بر رد او نوشت و البته مورد اذیت وآزار حنابله بغداد قرار گرفت و خانه اش سنگسار شد. برای اطلاع بیشتر ر.ک: جعفریان، رسول، بخش های برجای مانده کتاب فضایل علی بن ابی طالب(ع) و کتاب الولایه تالیف ابوجعفر طبری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۶٫
(6) ر.ک: محمد صلابی ، علی محمد، سیره امیرالمؤمنین الحسن بن علی بن ابی طالب(رضی الله عنه) خامس الخلفاء الراشدین: شخصیته و عصره، اردن، دار الکتاب الثقافی، بی تا.
(7) برای اطلاع بیشتر از این گونه مشهورات که هیچ منبع تاریخی صحیحی ندارند ر.ک: صحتی سرودرودی ، محمد، سیمای کربلا ، حریم حریت ، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی ، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش و نیز کتاب دیگر از همین نویسنده با عنوان «عاشورا پژوهی، با رویکردی به تحریف شناسی تاریخ امام حسین(ع)» انتشارات خادم الرضا، چاپ اول، ۱۳۸۴ .
منبع : پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .