تبیان، دستیار زندگی

قرآن خواندن سر مطهرامام حسین ع

آیا قرآن خواندن سر مطهرامام حسین علیه السلام در مجلس یزید و در مسیر راه شام واقعیت دارد و چطور یزید و افراد حاضر در مجلس این معجزه را دیدند و تحت تاثیر قرار نگرفتند؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
قرآن خواندن سر مطهرامام حسین علیه السلام

پاسخ: قرآن تلاوت كردن سر مقدس سید الشهداء علیهم السلام از معتبر ترین و مستند ترین روایات و اسناد تاریخی است، كه در چند مورد انجام گرفته است كه به برخی از آن موارد اشاره می كنیم:
1-زید‌بن‌اَرقم می‌گوید: سر مطهّر را كه بالای نیزه‏ای بود، از پیش من عبور دادند، من در غرفه‏ای بودم. چون برابر من رسید، شنیدم كه آیه «‎اَمْ حَسِبْتَ اَنَّ ‏اَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِیمِ كَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَباً» (كهف، 9. «آیا پنداشتی كه اصحاب كهف و رقیم، آیات شگفتی از نشانه‏های ما بودند؟».) را می‏خواند. به خدا سوگند، مو بر تنم راست شد و صدا زدم: ای پسر رسول‌خدا، به خدا سوگند، (داستان) سر تو بسیار شگفت‏تر است.( شیخ مفید، الإرشاد، ج2، ص 117؛ طبرسی، اعلام الوَریٰ باعلام الهُدیٰ، ص248؛ اربلی، كشف الغمة فی معرفة‌الائمه‰، ج2، ص 279. در توضیح مقصود زیدبن‌اَرْقَم می‎توان گفت: كه اگرچه ماجرای اصحاب كهف و رقیم شگفت‎انگیز بوده است، اما آنان پس از مرگشان سخن نگفتند، اما داستان سر تو شگفت‎انگیزتر است، چرا كه پس از جدا شدن از بدن، سخن گفته و قرآن می‎خواند.)
ابن‌شهرآشوب می‎نویسد:
سر امام حسین ـ ع ـ را در كوفه، در بازار صرّ‎افان بر نیزه كرده بودند، از سر، صدایی آمد و سوره كهف را تا آیة «إنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِم وَ زِدْناهُم هُدیً» (كهف، 13. «آنان جوانانی (یا جوان‎مردانی) بودند كه به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایت‎شان افزودیم». ) تلاوت كرد. این امر شگفت‌انگیز جز بر گمراهی آنان نیفزود. چون آنان سر را بر درختی آویختند، از آن سر تلاوت آیة «وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا اَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ»( شعرا، 227. «آنان كه ستم كردند، به زودی می‎دانند كه به كدام بازگشت‎گاه باز خواهند گشت».) شنیده شد.( ابن‌شهرآشوب، مناقب آل‌ابی طالب، ج4، ص 68.)
2-قرآن خواندن و سخن گفتن سر امام حسین ـ ع ـ با حارث‌بن‌وُكَیْدَه
یكی دیگر از موارد قرآن خواندن سر مقدس ابی عبدالله علیه السلام مربوط به حوادث بین راه كوفه تا شام است، طبری امامی به نقل از حارث‌بن‌وُكَیْدَه، چنین نگاشته است:
من از حاملان سرِ حسین بودم كه شنیدم سر، سورة كهف را می‎خواند. در خود شك كردم كه من صدای ابی‎عبدالله را می‎شنوم. به من گفت: ای پسر وكیده، آیا دانستی همة ما ائمه زنده هستیم و نزد پروردگارمان روزی می‎خوریم؟
با خود گفتم: سر را سرقت كنم. فرمود: ای پسر وُكَیْدَه، این كار برای تو ممكن نیست. (گناه) ریختن خونم نزد خدا بزرگ‎تر از حمل سرم است. رهایشان كن، زمانی كه غُل‎ها و زنجیرها در گردن‎هایشان باشد و بر رو (به سوی جهنم) كشیده شوند، خواهند دانست.( محمدبن‌جریر طبری، دلائل‌الامامة، ص78 و همو، نوادر المعجزات، ص 110 ـ 111. )
3-از مِنهال‌بن‌عمرو نقل شده است كه من در دمشق بودم و دیدم وقتی سر حسین‌بن‌علی وارد شهر دمشق شد مردی در جلوی او سورة كهف را می‌خواند تا به این آیه رسید: «أمْ حَسِبْتَ أنَّ أصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقیمِ كانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً» در این لحظه، خداوند سر را به سخن آورد كه با بیان فصیح فرمود: كشتن من و حمل سر من از ماجرای اصحاب كهف عجیب‌تر است.( قطب‌الدّین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج2، ص577.) ابن‌شهرآشوب اضافه می‌كند كه علاوه بر آن، ذكر «لا قُوّةَ الا بِالله» نیز از سر حضرت شنیده شده است.( ابن‌شهرآشوب، مناقب آل‌ابی‌طالب، ج4، ص68)

منبع : پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .