ریشه یابی ریا
ریا از چه چیزی ناشی می شود. ریشه های آن چیست؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1396/11/10 ساعت 12:52
ریشه یابی ریا:
ریا یعنی نشان دادن عبادت و بندگی به مردم برای جلب شهرت یا مال و مقام دنیوی. بنابر این ریا ریشه در دنیا دوستی و مال و مقام دوستی دارد و خاص انسان های دنیا طلب و اهل دنیا است. اینگونه دنیا دوستی چون شرك خفی است و ریشه شرک در نفاق است، بنابراین ریا ریشه در شرک و نفاق هم دارد.ریا کار ، اگر ایمان کامل داشته باشد می داند که ریا برای جلب مردم سودمند نخواهد بود . آن چه خدای خواسته به او می رسد و اگر خدای نخواهد ، تمامی آن چه او رشته است پنبه خواهد شد ، بلکه ریا رسوا و مفتضحش خواهد ساخت ، در نتیجه ، محرومیت ها کشیده و از ملک زرق و ریا دست خالی باز گشته ، بلکه بار رسوایی دنیاو حرمان از بهشت خدای را در آخرت ، بر دوش گرفته ، مراجعت کرده است .
ریا از آن جا ناشی میشود كه انسان خیال میكند در مقابل خداوند ، مردم هم چیزی هستند و میشود با جلب توجه مردم ، انسان به جاه و مقامی برسد ، و این شرك در توحید افعالی است . آدمی با باور به توحید افعالی از ریا خلاص میشود . یعنی این كه انسان واقعا یك واقعیت قطعی را درك و قبول كند و آن این است كه همه چیز دست خداست . دلهای مردم نیز در اراده و اختیار او است . اگر به یقین بدانیم كسی كه با خدا است ، همه چیز دارد و كسی كه از او جدا است ، هیچ چیز ندارد و ایمان حقیقی به قرآن داشته باشیم كه میفرماید : همة عزت ها از آن خداست هرگز برای جلب توجه مردم و كسب وجاهت و آبرو یا جلب اعتماد آنها خود را آلوده به اعمال نفاق آلوده و ریایی نمیكنیم . فرعون با تمام قدرت برای نابودی حضرت موسی? اقدام كرد و چقدر نوزاد پسر را كشت تا بچهای را كه بر باد دهندة تخت و تاج او خواهد بود ، در نطفه خفه كند ، ولی ارادة حق تعالی بر این بود كه موسی? در دربار فرعون پرورش یابد . پس اگر قلب یقین كند چنانچه همة عالم تصمیم به نابودی یا بی آبرو كردن ما بگیرند ، ولی مشیت الهی بر عكس آن باشد ، همان خواهد شد كه قلم تقدیر نوشته است و هرگز اعمال ریایی از ما سر نمیزند.
در تفسیر نمونه هم آمده است : درباره ریاكاران از امام صادق (ع ) مى خوانیم كه فرمود: الریاء شجرة لا تثمر الا الشرك الخفى ، و اصلها النفاق !: ریا و ظاهر سازى ، درخت (شوم و تلخى ) است كه میوه اى جز شرك خفى ندارد و اصل و ریشه آن نفاق است .
درمان ریا:
ریا عبارت است از این که انسان بخواهد با نشان دادن اعمال و کارهای نیک خود به دیگران در پیش آنان اعتبار و منزلت کسب کند.[1] و اگر عبادتی انجام می دهد یا اقدام به کار خیری و عمل صالحی می کند، هدفش این است که مردم را از کار خود آگاه کند و مردم او را تمجید و ستایش کرده، انسان خوبی بدانند.در مقابل ریا اخلاص قرار دارد که عبارت است از خالص کردن قصد و نیت برای خداوند متعال و خالی کردن نیت از غیر خدا و این که همه کارها فقط و فقط برای اطاعت امر پروردگار و کسب رضای الاهی انجام شود.
راه های درمان ریا:
بعضی از راه های درمان ریا عبارت اند از:1- توجه به خشم و غضب الاهی؛ ریا کردن در انجام عبادات و اوامر الاهی در حقیقت نوعی استهزا و مسخرکردن دستورات پروردگار است و موجب غضب او خواهد شد.
2- توجه به بی ارزشی پاداش و تشویق مردم در مقابل پاداش پروردگار قادر متعال؛ اگر کسی پاداش ها و تشویق های زود گذر مردم را با اجر و پاداش های ماندگار الاهی مقایسه کند هرگز عملی را به خاطر تشویق مردم انجام نخواهد داد.
3- توجه به خلف وعده ها، نا سپاسی ها و فراموش کاری های مردم، اگر انسان توجه کند بسیاری از مردم در مقابل خدمتی که به آنها می شوند ناسپاسند و اصلاً خدمات و نیکی هایی را که در حق شان می شود به حساب نمی آورند تا به فکر قدر دانی و جبران آن باشند و گروه زیادی از آنان که خدمات و نیکی ها را به حساب می آورند خیلی زود آنها را فراموش می کنند. و برخی از کسانی که قصد جبران کردن دارند قدرت و امکانات این کار را ندارند. و کسانی هم که بتوانند سپاس و تشکری به جا آورند تشکرشان ارزش چندانی ندارد. در حالی که خداوند هیچ عمل خیری را که خالصانه انجام شده باشد را بی پاداش نمی گذارد و هیچ عملی را فراموش نمی کند؛ زیرا بر همه چیز آگاه است و بر انجام هر کاری و دادن هر پاداشی توانا است.
4- توجه به قدرت خداوند در تسخیر دل ها و قلب ها؛ انسان طبیعتاً دوست دارد مورد تشویق و محبت مردم باشد و همه از او به نیکی یاد کنند، اما باید توجه داشته باشد که قلوب مردم و جلب محبت آنان به سوی افرادی که خالصانه اعمال نیک را انجام می دهند به دست او است، پس اگر اعمال خود را خالص کنند قطعا مدح و ستایش و قدردانی مردم را نیز خواهند داشت.
5- توجه به قدرت خداوند در افشا کردن ریاکاری ها در نزد مردم و رسوایی آن؛ کسی که بداند اگر مردم متوجه شوند این انسانی که این طور با سوز نماز می خواند و یا مخارج کار خیری را بر عهده دارد در نیت خود خالص نیست قطعاً هیچ تشکری از او نخواهند کرد، هیچ گاه حاضر نخواهد شد زحمات خود را با ریا کاری از دست بدهد.
6- توجه به این که ریا نابود کننده اجر و پاداش اخروی اعمال انسان است؛ کسی که توجه داشته باشد که عملی که ذره ای ریا و نا خالصی در آن وجود داشته باشد در پیشگاه خداوند متعال فاقد هر گونه ارزش و پاداش است و خداوند هیچ اجری به آن نخواهد داد متوجه می شود که عمل ریایی بالا ترین خسران و ضرر است.
7- عادت دادن خود به این که اعمال و کارهای نیک خود را در پنهانی انجام دهد.[2] این یک راه عملی برای نجات از آفت ریا است.
البته باید توجه داشت در برخی از موارد اظهار و آشکار کردن عمل نیک نه تنها ریا و مبغوض نیست، بلکه بسیار پسندیده است:
1- انجام آشکار اعمال نیک و صالح به قصد تشویق دیگران
2- انجام آشکار عبادات و اعمال به قصد تبلیغ دین. زیرا بسیار واضح است که تبلیغ مخفیانه معنا ندارد.
نکته مهم این که در بسیاری از موارد واقعاً انجام کاری به صورت آشکار ریا نیست، بلکه انجام وظیفه است، ولی شیطان وسوسه می کند تا انسان را از فیض شرکت در انجام کارهای خیر و عبادات دسته جمعی باز دارد، باید این موارد را شناخت و برای مبارزه با شیطان شائبه ریا را نادیده گرفت و آنها را آشکارا انجام داد؛ زیرا امروزه بسیاری از کارها مثل شرکت در نماز جمعه و جماعات و نماز خواندن در مسجد و... یک امر عادی است و جنبه ریایی ندارد.
درمان ریا:
ریا عبارت است از این که انسان بخواهد با نشان دادن اعمال و کارهای نیک خود به دیگران در پیش آنان اعتبار و منزلت کسب کند.و اگر عبادتی انجام می دهد یا اقدام به کار خیری و عمل صالحی می کند، هدفش این است که مردم را از کار خود آگاه کند و مردم او را تمجید و ستایش کرده، انسان خوبی بدانند.در مقابل ریا اخلاص قرار دارد که عبارت است از خالص کردن قصد و نیت برای خداوند متعال و خالی کردن نیت از غیر خدا و این که همه کارها فقط و فقط برای اطاعت امر پروردگار و کسب رضای الاهی انجام شود.
راه های درمان ریا:
بعضی از راه های درمان ریا عبارت اند از:1- توجه به خشم و غضب الاهی؛ ریا کردن در انجام عبادات و اوامر الاهی در حقیقت نوعی استهزا و مسخرکردن دستورات پروردگار است و موجب غضب او خواهد شد.
2- توجه به بی ارزشی پاداش و تشویق مردم در مقابل پاداش پروردگار قادر متعال؛ اگر کسی پاداش ها و تشویق های زود گذر مردم را با اجر و پاداش های ماندگار الاهی مقایسه کند هرگز عملی را به خاطر تشویق مردم انجام نخواهد داد.
3- توجه به خلف وعده ها، نا سپاسی ها و فراموش کاری های مردم، اگر انسان توجه کند بسیاری از مردم در مقابل خدمتی که به آنها می شوند ناسپاسند و اصلاً خدمات و نیکی هایی را که در حق شان می شود به حساب نمی آورند تا به فکر قدر دانی و جبران آن باشند و گروه زیادی از آنان که خدمات و نیکی ها را به حساب می آورند خیلی زود آنها را فراموش می کنند. و برخی از کسانی که قصد جبران کردن دارند قدرت و امکانات این کار را ندارند. و کسانی هم که بتوانند سپاس و تشکری به جا آورند تشکرشان ارزش چندانی ندارد. در حالی که خداوند هیچ عمل خیری را که خالصانه انجام شده باشد را بی پاداش نمی گذارد و هیچ عملی را فراموش نمی کند؛ زیرا بر همه چیز آگاه است و بر انجام هر کاری و دادن هر پاداشی توانا است.
4- توجه به قدرت خداوند در تسخیر دل ها و قلب ها؛ انسان طبیعتاً دوست دارد مورد تشویق و محبت مردم باشد و همه از او به نیکی یاد کنند، اما باید توجه داشته باشد که قلوب مردم و جلب محبت آنان به سوی افرادی که خالصانه اعمال نیک را انجام می دهند به دست او است، پس اگر اعمال خود را خالص کنند قطعا مدح و ستایش و قدردانی مردم را نیز خواهند داشت.
5- توجه به قدرت خداوند در افشا کردن ریاکاری ها در نزد مردم و رسوایی آن؛ کسی که بداند اگر مردم متوجه شوند این انسانی که این طور با سوز نماز می خواند و یا مخارج کار خیری را بر عهده دارد در نیت خود خالص نیست قطعاً هیچ تشکری از او نخواهند کرد، هیچ گاه حاضر نخواهد شد زحمات خود را با ریا کاری از دست بدهد.
6- توجه به این که ریا نابود کننده اجر و پاداش اخروی اعمال انسان است؛ کسی که توجه داشته باشد که عملی که ذره ای ریا و نا خالصی در آن وجود داشته باشد در پیشگاه خداوند متعال فاقد هر گونه ارزش و پاداش است و خداوند هیچ اجری به آن نخواهد داد متوجه می شود که عمل ریایی بالا ترین خسران و ضرر است.
7- عادت دادن خود به این که اعمال و کارهای نیک خود را در پنهانی انجام دهد.[این یک راه عملی برای نجات از آفت ریا است.
البته باید توجه داشت در برخی از موارد اظهار و آشکار کردن عمل نیک نه تنها ریا و مبغوض نیست، بلکه بسیار پسندیده است:
1- انجام آشکار اعمال نیک و صالح به قصد تشویق دیگران
2- انجام آشکار عبادات و اعمال به قصد تبلیغ دین. زیرا بسیار واضح است که تبلیغ مخفیانه معنا ندارد.
نکته مهم این که در بسیاری از موارد واقعاً انجام کاری به صورت آشکار ریا نیست، بلکه انجام وظیفه است، ولی شیطان وسوسه می کند تا انسان را از فیض شرکت در انجام کارهای خیر و عبادات دسته جمعی باز دارد، باید این موارد را شناخت و برای مبارزه با شیطان شائبه ریا را نادیده گرفت و آنها را آشکارا انجام داد؛ زیرا امروزه بسیاری از کارها مثل شرکت در نماز جمعه و جماعات و نماز خواندن در مسجد و... یک امر عادی است و جنبه ریایی ندارد.
همچنین می توان گفت: برای درمان این بیماری قلبی سه راه وجود دارد:
الف) درمان كوتاه مدت
برای این كه فرد مبتلا به ریا، بتواند - در مدت كوتاهی - از این مرض قلبی نجات پیدا كند، سفارش شده است كه واجبات و به ویژه مستحبات را در خلوت انجام دهد . روشن است كه چنین فردی، هر چند ممكن است وقت نماز یا مكان نماز را به گونهای انتخاب كند كه كسی نبیند، اما مشكل این است كه در بیشتر اوقات، نمیتوان واجباتی چون نماز و روزه را مخفیانه انجام داد . به همین دلیل، این یك درمان موقتی، علاج اورژانسی و همانند قرص مسكن عمل میكند و در حقیقت درمان ریا نیست . از این رو ممكن استشیطان در فرصتهایی او را فریب دهد و فرد به عمل ریایی مبتلا شود .
ب) برنامهی میان مدت
عمل به این برنامه، مقدمات طولانی دارد، اما درمانی ریشهای است. درمان اساسی این است كه فرد آلوده به ریا، پیرامون عمل ریایی و عمل از روی اخلاص، اندیشه كند و تفاوت بین آن دو را دریابد . قرآن كریم از این راه برای تربیت انسان استفاده كرده است و میفرماید: مثل كسانی كه برای خدا انفاق میكنند و انگیزهی خودنمایی ندارند، همانند كشاورزی است كه دانهای را در زمین حاصلخیز بیافشاند و به موقع آبیاری كند تا این دانه سبز و از آن هفتخوشه بیرون آید كه هر خوشهای صد دانه و بلكه بیش ا زهفتصد دانه بار آورد . پس كار سالم و خالص چنین بركاتی را به دنبال دارد.
اما كار ریایی مثل این است كه كسی روی سنگ صاف، قصد زراعت داشته، منتظر بازده آن باشد. زمانی كه باران بر این صخره ببارد، همان دانهی افشانده شده را نیز از بین خواهد برد. به دیگر سخن پس از مدتی در مییابد كه تمام زحماتی كه كشیده است، حتی همان سرمایهی اولیه - دانه - را نیز از دست داده است.
تفاوت این دو عمل تنها به نیت و انگیزهی فرد است. عمل خارجی دانه است و بارانی كه آسمان میآید. این دانه (عمل) در جای مناسبی (قلب پاك) قرار میگیرد، رشد میكند و صدها برابر نتیجه میدهد. اما وقتی نیت پاك نباشد مثل زراعت روی صخره صاف است كه پس از مدتی آن دانه (عمل) پوسیده میشود و از بین میرود. تصور كنید كه اگر انجام عملی مانند حج با آن همه مقدمات و شرایط ویژه و زحمتبسیار، به هنگام عمل یا پس از عمل به ریا آلوده شود، آیا جبران آن به سادگی ممكن خواهد بود؟!
توجه به این نكته ضروری است: فردی كه در نماز ریا میكند، افزون بر این كه نمازش باطل میشود (مثل كسی كه نماز نخوانده) برای این نوع عبادت مجازات هم میشود. بنابراین چرا انسان عملش را برای خدا خالص نكند، تا از این همه بركات محروم شود .
برای این كه فرد مبتلا به ریا، بتواند - در مدت كوتاهی - از این مرض قلبی نجات پیدا كند، سفارش شده است كه واجبات و به ویژه مستحبات را در خلوت انجام دهد.
ج) برنامهی بلند مدت
درمان دراز مدت ریا این است كه فرد آلوده به ریا، تلاش كند ریشههای خودنمایی و ریاكاری را از بین ببرد . انگیزهی انسان از نشان دادن عمل به دیگران چیست؟ آیا انتظار تعریف و تمجید از دیگران دارد؟ تعریف دیگران چه نتیجهای در پی خواهد داشت؟ اگر درست دقت كنیم انگیزهی اصلی ریاكار این است كه وی به كمك و دستیابی به سود - مادی ومعنوی - از دیگران امید دارد . وقتی میبیند دیگران مؤمن هستند و آدمهای خوب را دوست دارند و به آنها خدمت میكنند، با این عمل ریایی میخواهد خویش را خوب جلوه دهد تا از این منافع برخوردار شود . بنابراین برای درمان قطعی ریا باید از امید داشتن به دیگران و اعتماد به آنان دستشست و تنها به خدا امید و اعتماد داشت.
به دیگر سخن، برای این كه ریشهی ریاكاری سوزانده شود، باید توحید افعالی را در خویش تقویت نمود . برای تقویت توحید افعالی، اگر فرد قدرت تعقل قوی دارد، تلاش كند با دلیل و برهان، سپس با تجارب شخصی با دیگران، دریابد كه همه كارهی عالم خداوند است و از آفریدهای خداوند - بی اذن او - هیچ كاری بر نمیآید .
اگر قدرت تعقل و استدلال عقلیاش خیلی قوی نیست، به استدلالهای نقلی از آیات و روایات توجه كند . وقتی به لحن و ترجمهی قرآن نگاه میكنیم، میبینیم همهی كارها را به خدا نسبت میدهد . به عنوان نمونه همه میدانیم كه باران چگونه نازل میشود، اما خداوند اصرار دارد كه ای انسان بفهم كه خدا باران نازل میكند . دانهای كه روی زمین میروید، خداوند آن دانه را میشكافد و میرویاند . بیانات قرآن برای این است كه دل انسان را متوجه خدا كند، هر چند آن اسباب و مسببات را انكار نمیكند . اما سر سلسله دستخداوند است و هدف این است كه انسان با آن سلسله جنبان آشنا شود .
در اموری معنوی هم همینطور است. روزی دست او است. نمونهی آن را قرآن در داستان مریم (س) نقل نموده است. هدایت و گمراهی هم دستخداوند است. اگر ما این معارف را از قرآن یاد بگیریم، آن وقت زمینهی ریا از بین خواهد رفت. قرآن میفرماید: اگر خدا بخواهد ضرری به كسی برسد و تمام عالم جمع شوند، نمیتوانند جلو آن ضرر را بگیرند و اگر خدا بخواهد خیری به كسی برسد، هیچكس نمیتواند جلو آن خیر را بگیرد . عزت و ذلت در دست او است. اگر فرد به این باور راه یافت، دل به این و آن نمیبندد. آری تملق گفتن برای تحصیل علم جایز است، اما باید دانست كه حقیقت علم دستخداوند است. اگر خدا اراده نكند، انسان سادهترین مطلب را نمیتواند بفهمد، یا اگر فهمید یادش میرود .
در حدیث قدسی آمده است كه خداوند میفرماید: به عزت و جلالم قسم، به تسلطی كه بر عالم دارم و آن را اداره میكنم، اگر كسی به غیر از من امید ببندد، امیدش را نا امید میكنم . سپس به صورت گله میگوید: بندهی من خیال میكند كارها در دست دیگران است؟ تدبیر آسمان و زمین و اختیار همه چیز به دست من است و تو سراغ دیگران میروی؟! دیگران از خود چیزی ندارند .
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .