تبیان، دستیار زندگی

ریشه یابی ریا

ریا از چه چیزی ناشی می شود. ریشه های آن چیست؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 


ریشه یابی ریا

ریشه یابی ریا:

ریا یعنی نشان دادن عبادت و بندگی به مردم برای جلب شهرت یا مال و مقام دنیوی. بنابر این ریا ریشه در دنیا دوستی و مال و مقام دوستی دارد و خاص انسان های دنیا طلب و اهل دنیا است. اینگونه دنیا دوستی چون شرك خفی است و ریشه شرک در نفاق است، بنابراین ریا ریشه در شرک و نفاق هم دارد.
ریا کار ، اگر ایمان کامل داشته باشد می داند که ریا برای جلب مردم سودمند نخواهد بود . آن چه خدای خواسته به او می رسد و اگر خدای نخواهد ، تمامی آن چه او رشته است پنبه خواهد شد ، بلکه ریا رسوا و مفتضحش خواهد ساخت ، در نتیجه ، محرومیت ها کشیده و از ملک زرق و ریا دست خالی باز گشته ، بلکه بار رسوایی دنیاو حرمان از بهشت خدای را در آخرت ، بر دوش گرفته ، مراجعت کرده است .
ریا از آن جا ناشی میشود كه انسان خیال میكند در مقابل خداوند ، مردم هم چیزی هستند و میشود با جلب توجه مردم ، انسان به جاه و مقامی برسد ، و این شرك در توحید افعالی است . آدمی با باور به توحید افعالی از ریا خلاص میشود . یعنی این كه انسان واقعا یك واقعیت قطعی را درك و قبول كند و آن این است كه همه چیز دست خداست . دلهای مردم نیز در اراده و اختیار او است . اگر به یقین بدانیم كسی كه با خدا است ، همه چیز دارد و كسی كه از او جدا است ، هیچ چیز ندارد و ایمان حقیقی به قرآن داشته باشیم كه میفرماید : همة عزت ها از آن خداست هرگز برای جلب توجه مردم و كسب وجاهت و آبرو یا جلب اعتماد آنها خود را آلوده به اعمال نفاق آلوده و ریایی نمیكنیم . فرعون با تمام قدرت برای نابودی حضرت موسی? اقدام كرد و چقدر نوزاد پسر را كشت تا بچهای را كه بر باد دهندة تخت و تاج او خواهد بود ، در نطفه خفه كند ، ولی ارادة حق تعالی بر این بود كه موسی? در دربار فرعون پرورش یابد . پس اگر قلب یقین كند چنانچه همة عالم تصمیم به نابودی یا بی آبرو كردن ما بگیرند ، ولی مشیت الهی بر عكس آن باشد ، همان خواهد شد كه قلم تقدیر نوشته است و هرگز اعمال ریایی از ما سر نمیزند.
در تفسیر نمونه هم آمده است : درباره ریاكاران از امام صادق (ع ) مى خوانیم كه فرمود: الریاء شجرة لا تثمر الا الشرك الخفى ، و اصلها النفاق !: ریا و ظاهر سازى ، درخت (شوم و تلخى ) است كه میوه اى جز شرك خفى ندارد و اصل و ریشه آن نفاق است .

درمان ریا:

ریا عبارت است از این که انسان بخواهد با نشان دادن اعمال و کارهای نیک خود به دیگران در پیش آنان اعتبار و منزلت کسب کند.[1] و اگر عبادتی انجام می دهد یا اقدام به کار خیری و عمل صالحی می کند، هدفش این است که مردم را از کار خود آگاه کند و مردم او را تمجید و ستایش کرده، انسان خوبی بدانند.
در مقابل ریا اخلاص قرار دارد که عبارت است از خالص کردن قصد و نیت برای خداوند متعال و خالی کردن نیت از غیر خدا و این که همه کارها فقط و فقط برای اطاعت امر پروردگار و کسب رضای الاهی انجام شود.

راه های درمان ریا:

بعضی از راه های درمان ریا عبارت اند از:
1- توجه به خشم و غضب الاهی؛ ریا کردن در انجام عبادات و اوامر الاهی در حقیقت نوعی استهزا و مسخرکردن دستورات پروردگار است و موجب غضب او خواهد شد.
2- توجه به بی ارزشی پاداش و تشویق مردم در مقابل پاداش پروردگار قادر متعال؛ اگر کسی پاداش ها و تشویق های زود گذر مردم را با اجر و پاداش های ماندگار الاهی مقایسه کند هرگز عملی را به خاطر تشویق مردم انجام نخواهد داد.
3- توجه به خلف وعده ها، نا سپاسی ها و فراموش کاری های مردم، اگر انسان توجه کند بسیاری از مردم در مقابل خدمتی که به آنها می شوند ناسپاسند و اصلاً خدمات و نیکی هایی را که در حق شان می شود به حساب نمی آورند تا به فکر قدر دانی و جبران آن باشند و گروه زیادی از آنان که خدمات و نیکی ها را به حساب می آورند خیلی زود آنها را فراموش می کنند. و برخی از کسانی که قصد جبران کردن دارند قدرت و امکانات این کار را ندارند. و کسانی هم که بتوانند سپاس و تشکری به جا آورند تشکرشان ارزش چندانی ندارد. در حالی که خداوند هیچ عمل خیری را که خالصانه انجام شده باشد را بی پاداش نمی گذارد و هیچ عملی را فراموش نمی کند؛ زیرا بر همه چیز آگاه است و بر انجام هر کاری و دادن هر پاداشی توانا است.
4- توجه به قدرت خداوند در تسخیر دل ها و قلب ها؛ انسان طبیعتاً دوست دارد مورد تشویق و محبت مردم باشد و همه از او به نیکی یاد کنند، اما باید توجه داشته باشد که قلوب مردم و جلب محبت آنان به سوی افرادی که خالصانه اعمال نیک را انجام می دهند به دست او است، پس اگر اعمال خود را خالص کنند قطعا مدح و ستایش و قدردانی مردم را نیز خواهند داشت.
5- توجه به قدرت خداوند در افشا کردن ریاکاری ها در نزد مردم و رسوایی آن؛ کسی که بداند اگر مردم متوجه شوند این انسانی که این طور با سوز نماز می خواند و یا مخارج کار خیری را بر عهده دارد در نیت خود خالص نیست قطعاً هیچ تشکری از او نخواهند کرد، هیچ گاه حاضر نخواهد شد زحمات خود را با ریا کاری از دست بدهد.
6- توجه به این که ریا نابود کننده اجر و پاداش اخروی اعمال انسان است؛ کسی که توجه داشته باشد که عملی که ذره ای ریا و نا خالصی در آن وجود داشته باشد در پیشگاه خداوند متعال فاقد هر گونه ارزش و پاداش است و خداوند هیچ اجری به آن نخواهد داد متوجه می شود که عمل ریایی بالا ترین خسران و ضرر است.
7- عادت دادن خود به این که اعمال و کارهای نیک خود را در پنهانی انجام دهد.[2] این یک راه عملی برای نجات از آفت ریا است.
البته باید توجه داشت در برخی از موارد اظهار و آشکار کردن عمل نیک نه تنها ریا و مبغوض نیست، بلکه بسیار پسندیده است:
1- انجام آشکار اعمال نیک و صالح به قصد تشویق دیگران
2- انجام آشکار عبادات و اعمال به قصد تبلیغ دین. زیرا بسیار واضح است که تبلیغ مخفیانه معنا ندارد.
نکته مهم این که در بسیاری از موارد واقعاً انجام کاری به صورت آشکار ریا نیست، بلکه انجام وظیفه است، ولی شیطان وسوسه می کند تا انسان را از فیض شرکت در انجام کارهای خیر و عبادات دسته جمعی باز دارد، باید این موارد را شناخت و برای مبارزه با شیطان شائبه ریا را نادیده گرفت و آنها را آشکارا انجام داد؛ زیرا امروزه بسیاری از کارها مثل شرکت در نماز جمعه و جماعات و نماز خواندن در مسجد و... یک امر عادی است و جنبه ریایی ندارد.

درمان ریا:

ریا عبارت است از این که انسان بخواهد با نشان دادن اعمال و کارهای نیک خود به دیگران در پیش آنان اعتبار و منزلت کسب کند.و اگر عبادتی انجام می دهد یا اقدام به کار خیری و عمل صالحی می کند، هدفش این است که مردم را از کار خود آگاه کند و مردم او را تمجید و ستایش کرده، انسان خوبی بدانند.
در مقابل ریا اخلاص قرار دارد که عبارت است از خالص کردن قصد و نیت برای خداوند متعال و خالی کردن نیت از غیر خدا و این که همه کارها فقط و فقط برای اطاعت امر پروردگار و کسب رضای الاهی انجام شود.

راه های درمان ریا:

بعضی از راه های درمان ریا عبارت اند از:
1- توجه به خشم و غضب الاهی؛ ریا کردن در انجام عبادات و اوامر الاهی در حقیقت نوعی استهزا و مسخرکردن دستورات پروردگار است و موجب غضب او خواهد شد.
2- توجه به بی ارزشی پاداش و تشویق مردم در مقابل پاداش پروردگار قادر متعال؛ اگر کسی پاداش ها و تشویق های زود گذر مردم را با اجر و پاداش های ماندگار الاهی مقایسه کند هرگز عملی را به خاطر تشویق مردم انجام نخواهد داد.
3- توجه به خلف وعده ها، نا سپاسی ها و فراموش کاری های مردم، اگر انسان توجه کند بسیاری از مردم در مقابل خدمتی که به آنها می شوند ناسپاسند و اصلاً خدمات و نیکی هایی را که در حق شان می شود به حساب نمی آورند تا به فکر قدر دانی و جبران آن باشند و گروه زیادی از آنان که خدمات و نیکی ها را به حساب می آورند خیلی زود آنها را فراموش می کنند. و برخی از کسانی که قصد جبران کردن دارند قدرت و امکانات این کار را ندارند. و کسانی هم که بتوانند سپاس و تشکری به جا آورند تشکرشان ارزش چندانی ندارد. در حالی که خداوند هیچ عمل خیری را که خالصانه انجام شده باشد را بی پاداش نمی گذارد و هیچ عملی را فراموش نمی کند؛ زیرا بر همه چیز آگاه است و بر انجام هر کاری و دادن هر پاداشی توانا است.
4- توجه به قدرت خداوند در تسخیر دل ها و قلب ها؛ انسان طبیعتاً دوست دارد مورد تشویق و محبت مردم باشد و همه از او به نیکی یاد کنند، اما باید توجه داشته باشد که قلوب مردم و جلب محبت آنان به سوی افرادی که خالصانه اعمال نیک را انجام می دهند به دست او است، پس اگر اعمال خود را خالص کنند قطعا مدح و ستایش و قدردانی مردم را نیز خواهند داشت.
5- توجه به قدرت خداوند در افشا کردن ریاکاری ها در نزد مردم و رسوایی آن؛ کسی که بداند اگر مردم متوجه شوند این انسانی که این طور با سوز نماز می خواند و یا مخارج کار خیری را بر عهده دارد در نیت خود خالص نیست قطعاً هیچ تشکری از او نخواهند کرد، هیچ گاه حاضر نخواهد شد زحمات خود را با ریا کاری از دست بدهد.
6- توجه به این که ریا نابود کننده اجر و پاداش اخروی اعمال انسان است؛ کسی که توجه داشته باشد که عملی که ذره ای ریا و نا خالصی در آن وجود داشته باشد در پیشگاه خداوند متعال فاقد هر گونه ارزش و پاداش است و خداوند هیچ اجری به آن نخواهد داد متوجه می شود که عمل ریایی بالا ترین خسران و ضرر است.
7- عادت دادن خود به این که اعمال و کارهای نیک خود را در پنهانی انجام دهد.[این یک راه عملی برای نجات از آفت ریا است.
البته باید توجه داشت در برخی از موارد اظهار و آشکار کردن عمل نیک نه تنها ریا و مبغوض نیست، بلکه بسیار پسندیده است:
1- انجام آشکار اعمال نیک و صالح به قصد تشویق دیگران
2- انجام آشکار عبادات و اعمال به قصد تبلیغ دین. زیرا بسیار واضح است که تبلیغ مخفیانه معنا ندارد.
نکته مهم این که در بسیاری از موارد واقعاً انجام کاری به صورت آشکار ریا نیست، بلکه انجام وظیفه است، ولی شیطان وسوسه می کند تا انسان را از فیض شرکت در انجام کارهای خیر و عبادات دسته جمعی باز دارد، باید این موارد را شناخت و برای مبارزه با شیطان شائبه ریا را نادیده گرفت و آنها را آشکارا انجام داد؛ زیرا امروزه بسیاری از کارها مثل شرکت در نماز جمعه و جماعات و نماز خواندن در مسجد و... یک امر عادی است و جنبه ریایی ندارد.
همچنین می توان گفت: برای درمان این بیماری قلبی سه راه وجود دارد:
الف) درمان كوتاه مدت
برای این كه فرد مبتلا به ریا، بتواند - در مدت كوتاهی - از این مرض قلبی نجات پیدا كند، سفارش شده است كه واجبات و به ویژه مستحبات را در خلوت انجام دهد . روشن است كه چنین فردی، هر چند ممكن است وقت نماز یا مكان نماز را به گونه‏ای انتخاب كند كه كسی نبیند، اما مشكل این است كه در بیش‏تر اوقات، نمی‏توان واجباتی چون نماز و روزه را مخفیانه انجام داد . به همین دلیل، این یك درمان موقتی، علاج اورژانسی و همانند قرص مسكن عمل می‏كند و در حقیقت درمان ریا نیست . از این رو ممكن است‏شیطان در فرصت‏هایی او را فریب دهد و فرد به عمل ریایی مبتلا شود .

ب) برنامه‏ی میان مدت
عمل به این برنامه، مقدمات طولانی دارد، اما درمانی ریشه‏ای است. درمان اساسی این است كه فرد آلوده به ریا، پیرامون عمل ریایی و عمل از روی اخلاص، اندیشه كند و تفاوت بین آن دو را دریابد . قرآن كریم از این راه برای تربیت انسان استفاده كرده است و می‏فرماید: مثل كسانی كه برای خدا انفاق می‏كنند و انگیزه‏ی خودنمایی ندارند، همانند كشاورزی است كه دانه‏ای را در زمین حاصل‏خیز بیافشاند و به موقع آبیاری كند تا این دانه سبز و از آن هفت‏خوشه بیرون آید كه هر خوشه‏ای صد دانه و بلكه بیش ا زهفتصد دانه بار آورد . پس كار سالم و خالص چنین بركاتی را به دنبال دارد.
اما كار ریایی مثل این است كه كسی روی سنگ صاف، قصد زراعت داشته، منتظر بازده آن باشد. زمانی كه باران بر این صخره ببارد، همان دانه‏ی افشانده شده را نیز از بین خواهد برد. به دیگر سخن پس از مدتی در می‏یابد كه تمام زحماتی كه كشیده است، حتی همان سرمایه‏ی اولیه - دانه - را نیز از دست داده است.
تفاوت این دو عمل تنها به نیت و انگیزه‏ی فرد است. عمل خارجی دانه است و بارانی كه آسمان می‏آید. این دانه (عمل) در جای مناسبی (قلب پاك) قرار می‏گیرد، رشد می‏كند و صدها برابر نتیجه می‏دهد. اما وقتی نیت پاك نباشد مثل زراعت روی صخره صاف است كه پس از مدتی آن دانه (عمل) پوسیده می‏شود و از بین می‏رود. تصور كنید كه اگر انجام عملی مانند حج‏ با آن همه مقدمات و شرایط ویژه و زحمت‏بسیار، به هنگام عمل یا پس از عمل به ریا آلوده شود، آیا جبران آن به سادگی ممكن خواهد بود؟!
توجه به این نكته ضروری است: فردی كه در نماز ریا می‏كند، افزون بر این كه نمازش باطل می‏شود (مثل كسی كه نماز نخوانده) برای این نوع عبادت مجازات هم می‏شود. بنابراین چرا انسان عملش را برای خدا خالص نكند، تا از این همه بركات محروم شود .
برای این كه فرد مبتلا به ریا، بتواند - در مدت كوتاهی - از این مرض قلبی نجات پیدا كند، سفارش شده است كه واجبات و به ویژه مستحبات را در خلوت انجام دهد.
ج) برنامه‏ی بلند مدت
درمان دراز مدت ریا این است كه فرد آلوده به ریا، تلاش كند ریشه‏های خودنمایی و ریاكاری را از بین ببرد . انگیزه‏ی انسان از نشان دادن عمل به دیگران چیست؟ آیا انتظار تعریف و تمجید از دیگران دارد؟ تعریف دیگران چه نتیجه‏ای در پی خواهد داشت؟ اگر درست دقت كنیم انگیزه‏ی اصلی ریاكار این است كه وی به كمك و دست‏یابی به سود - مادی ومعنوی - از دیگران امید دارد . وقتی می‏بیند دیگران مؤمن هستند و آدم‏های خوب را دوست دارند و به آن‏ها خدمت می‏كنند، با این عمل ریایی می‏خواهد خویش را خوب جلوه دهد تا از این منافع برخوردار شود . بنابراین برای درمان قطعی ریا باید از امید داشتن به دیگران و اعتماد به آنان دست‏شست و تنها به خدا امید و اعتماد داشت.
به دیگر سخن، برای این كه ریشه‏ی ریاكاری سوزانده شود، باید توحید افعالی را در خویش تقویت نمود . برای تقویت توحید افعالی، اگر فرد قدرت تعقل قوی دارد، تلاش كند با دلیل و برهان، سپس با تجارب شخصی با دیگران، دریابد كه همه كاره‏ی عالم خداوند است و از آفریده‏ای خداوند - بی اذن او - هیچ كاری بر نمی‏آید .
اگر قدرت تعقل و استدلال عقلی‏اش خیلی قوی نیست، به استدلال‏های نقلی از آیات و روایات توجه كند . وقتی به لحن و ترجمه‏ی قرآن نگاه می‏كنیم، می‏بینیم همه‏ی كارها را به خدا نسبت می‏دهد . به عنوان نمونه همه می‏دانیم كه باران چگونه نازل می‏شود، اما خداوند اصرار دارد كه ای انسان بفهم كه خدا باران نازل می‏كند . دانه‏ای كه روی زمین می‏روید، خداوند آن دانه را می‏شكافد و می‏رویاند . بیانات قرآن برای این است كه دل انسان را متوجه خدا كند، هر چند آن اسباب و مسببات را انكار نمی‏كند . اما سر سلسله دست‏خداوند است و هدف این است كه انسان با آن سلسله جنبان آشنا شود .
در اموری معنوی هم همین‏طور است. روزی دست او است. نمونه‏ی آن را قرآن در داستان مریم (س) نقل نموده است. هدایت و گمراهی هم دست‏خداوند است. اگر ما این معارف را از قرآن یاد بگیریم، آن وقت زمینه‏ی ریا از بین خواهد رفت. قرآن می‏فرماید: اگر خدا بخواهد ضرری به كسی برسد و تمام عالم جمع شوند، نمی‏توانند جلو آن ضرر را بگیرند و اگر خدا بخواهد خیری به كسی برسد، هیچ‏كس نمی‏تواند جلو آن خیر را بگیرد . عزت و ذلت در دست او است. اگر فرد به این باور راه یافت، دل به این و آن نمی‏بندد. آری تملق گفتن برای تحصیل علم جایز است، اما باید دانست كه حقیقت علم دست‏خداوند است. اگر خدا اراده نكند، انسان ساده‏ترین مطلب را نمی‏تواند بفهمد، یا اگر فهمید یادش می‏رود .
در حدیث قدسی آمده است كه خداوند می‏فرماید: به عزت و جلالم قسم، به تسلطی كه بر عالم دارم و آن را اداره می‏كنم، اگر كسی به غیر از من امید ببندد، امیدش را نا امید می‏كنم . سپس به صورت گله می‏گوید: بنده‏ی من خیال می‏كند كارها در دست دیگران است؟ تدبیر آسمان و زمین و اختیار همه چیز به دست من است و تو سراغ دیگران می‏روی؟! دیگران از خود چیزی ندارند .
منبع:پرسمان


این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .