یوگا چه ربطی به عرفان دارد؟
بی ارتباط بودن عرفان ادعایی یوگا با عرفان حقیقی است که یوگا نسبت به باخدایی و بی خدایی موضعی ندارد و همه کس را میپذیرد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1396/11/10 ساعت 22:06
اگر منظور از عرفان رسیدن به قدرت های غیر عادی است که مرتاضان ادعا می کنند؛ باید گفت: این گونه قدرت¬ها ضمن این که با معجزات و کرامات اولیای الهی از نظر ماهوی تفاوت دارد و از دو سنخ محسوب می¬شوند اولا، مخصوص یوگی¬ها و مرتاضان نیست؛ ثانیاً، این گونه قدرت ها به خودی خود دلیل بر هیچ امری نیست؛ چه برسد به این که روشنگر راه حقیقت و عرفان ناب و معنویت راستین باشد. به عبارت دیگر هر کسی چه خدا باور و چه بی ارتباط با خدا می تواند به روح خویش سختی هایی را تحمیل نماید و با ریاضت هایی می تواند بعضی امور غیر عادی را انجام دهد. آیا انجام چنین کارهایی به معنی ارتباط با خداست؟ کسی که در کارش هیچ قصد خدایی ندارد؛ چگونه با این کارش، چیزی را که از اساس قصد نکرده، ـ یعنی همان رضایت خدا ـ بدست می اورد؟
به علت بی ارتباط بودن عرفان ادعایی یوگا با عرفان حقیقی است که یوگا نسبت به باخدایی و بی خدایی موضعی ندارد و همه کس را می¬پذیرد؛ منکر خدا هم می تواند یک یوگی باشد: چنان که مروجین یوگا تصریح کرده اند:
«کسی که به خدا اعتقاد ندارد، می¬تواند از کیش یوگا بهره ببرد؛ با این توضیح که درک مراحل بالای یوگا (سمادهی) برای او راهی است به سوی شادابی و تجدید انرژی یا حالتی است ذهنی که احساس یکی بودن با کائنات در آن موج می¬زند. به هر تقدیر، باور دینی، جنسیت، سن و نژاد، هرچه باشد، با یوگا همخوان است. به تعبیر راماکریشنا: «از طریق یوگا؛ یک هندو، هندویی بهتر؛ یک مسیحی، مسیحی بهتر؛ یک مسلمان ، مسلمان بهتر و یک یهودی، یهودی بهتری خواهد بود.»
معلوم می شود یوگا به صورت زیربنایی یعنی به همان شکلی که الان در هند ترویج می شود، نگاه خدایی و خداگرایی در آن کاملا کمرنگ است. و اگر در ایران کسی ادعا کند که یوگا انسان را به خدا می رساند؛ او از اساس یوگا را با نظام معرفتی اش و چار چوب جهان شناسی اش ندیده و نفهمیده است.
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .