تبیان، دستیار زندگی

شهید بهشتی و بازسازی اندیشه دینی؟

لطفا در مورد نقش شهید بهشتی در بازسازی اندیشه دینی توضیحات مفصلی ارائه فرمایید؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
 اندیشه دینی
با سلام،بازسازی اندیشه دینی یكی از مؤلفه های اساسی گفتمان دینی-سیاسی ایران معاصر به شمار می آید كه در جهت تجدید حیات دینی و كارآمدتر كردن دین صورت پذیرفته است.این بازسازی متضمن اهدافی چون تعمیم اندیشه دینی برای ایفای نقش برتر سیاسی و اجتماعی، همانند كردن آن با مقتضیات زمان و بهره گیری از توانمندیهای دین برای مبارزه با استبداد داخلی و سلطه خارجی بوده است. گسترش دامنه این بازشناسی در میان اندیشمندان شیعی ایران نقطه عطفی در تحولات فكری و عملی تاریخ معاصر ایران است. منظور از بازسازی فكر دینی، همه تلاشهایی است كه برای كارآمدتر كردن دین و تجدید حیات آن صورت پذیرفته و آثار عمیقی بر تفكر و شاكله روحانیت معاصر شیعه بر جای گذاشته است.این بازسازی متضمن اهدافی چون تعمیم دین برای ایفای نقش برتر سیاسی و اجتماعی، همانند كردن آن با مقتضیات زمان و بهره گیری از دین برای مبارزه با استبداد داخلی و سلطه خارجی بوده است؛ازاین رو، ملاحظه می شود كه طرح مجدد آن به ویژه در سالهای پس از 1320 نمودی كاملا دفاعی داشته است و سعی می كند كه از موجودیت دین به وسیله تجهیز درونی دفاع كرده و در نهایت نیز به موضعی تهاجمی دست یابد.
به لحاظ تاریخی دوره پس از جنگ جهانی دوم در ایران شروع یك دگرگونی كامل در دریافت مذهبی و نیز ساخت تفكر دینی علمای شیعه است؛چراكه در شرایط جدید پس از سقوط رضا شاه از یك سو جریانهای چپ مبتنی بر ماركسیسم به مثابه مهم ترین جریان روشنفكری مطرح شدند كه از اصلی ترین پایه های آن، ضدیت با دین و اندیشه دینی بود و از سوی دیگر، دین ستیزی در قالب پیراستن مفاهیم سنتی از دین توسط برخی از روشنفكران همچون احمد كسروی ترویج شد.این چالشها و مبارزه طلبیها واكنشهایی را در لایه های مذهبی جامعه در پی داشت.دگرگونی یادشده از لحاظ كمّی و كیفی تا پیروزی انقلاب اسلامی روند فزاینده ای یافت و تأثیر جدی بر تفكر سیاسی معاصر شیعه بر جای گذاشت؛هرچند به طور كلی جریان تفكر اسلام فقاهتی در اصل ارائه دهنده بینش سنتی بود ولی در عین حال، در درون خود آمادگی لازم برای نواندیشی را فراهم ساخت و در كنار آن اندیشه گرانی ظهور كردند كه با طرح دیدگاههای خویش و به ویژه بیان دین به زبان روز و بر اساس مقتضیات زمان و مكان، تحولی عمده در پذیره های سنتی-دینی ایجاد كردند.این جریان فراتر از آنكه دكتر عنایت آن را در چارچوب علل و انگیزه های اجتماعی تحلیل كرده (عنایت، 1365، ص 78)، به شكل شگفت آوری سیاسی نیز بوده است.
سخنگویان عمده این تحول را در این دوران، می توان افرادی چون آیت اللّه بروجردی(ره)، علامه طباطبایی(ره)، امام خمینی(ره)، استاد مطهری(ره)، شهید بهشتی و... قلمداد كرد كه بیشترشان ضمن تلاش برای طرح مجدد دین در جامعه، در آماده سازی تفكر دینی برای ایفای نقش برتر سیاسی-اجتماعی جدی بودند. كوششهای آنها در میان جامعه شیعی ایران، بیشتر صرف هدفهای مهمی چون آماده سازی دینی برای ایجاد یك حركت فعال بر اساس دین، مبارزه با بی دینی و تفسیر نوین از پذیره های سنتی شیعه، آزادیخواهی و مبارزه با استعمار خارجی بوده است.(منبع: مقاله بازسازی اندیشه دینی و تأثیر آن بر گفتمان سیاسی شیعه در ایران معاصر، نوشته جلال درخشه، فصلنامه دانش سیاسی، شماره 3)
بی تردید، شهید بهشتی از شخصیت های علمی و سیاسی برجسته در تاریخ معاصر ایران است كه نقش برجسته ای در بازسازی اندیشه دینی داشته است. افكار و اندیشه های این شخصیت علمی و سیاسی از ابعاد گوناگونی برخوردار است. اندیشه شهیدبهشتی از خصلت و سرشت نوگرایانه ای برخوردار بوده، حاصل بكارگیری رویكردی نوگرایانه به دین در پاسخ به پرسش ها است . نوگرایی دینی با اصالت بخشیدن به سنت دینی، در صدد باز سازی آن در زمینه تجدد است . این جریان ازسویی با اصالت بخشیدن به سنت دینی ، مرجعیت دین در تنظیم زندگی سیاسی اجتماعی را می پذیرد اما از سوی دیگر به ضرورت باز سازی سنت دینی در دوران حاضر برای پاسخ گویی به نیاز های جدید باور دارد.
شهیدبهشتی با رویكردی نوگرایانه، ضمن اصالت بخشیدن به سنت اسلامی، از باز سازی آن در زمینه تجدد و به منظور پاسخ گویی به پرسش ها و نیازهای امروزین، دفاع می كند. آزمون این مدعا مستلزم فهم دیدگاه وی درباره اسلام و جامعه نمونه اسلامی است.
1 . اسلام شناسی
دكتر بهشتی شناختی نوگرایانه از اسلام داشته ، با چنین رویكردی اسلام را نیز معرفی می كند . منبع چنین شناختی متون دینی و به ویژه قرآن كریم به مثابه متن نخستین اندیشه اسلامی است امّا آنچه كه شناخت وی را از دیگر گونه های معرفتی متمایز می سازد ، رویكرد نو گرایانه وی در مراجعه به این متن است . این رویكرد در روش شناسی دكتر بهشتی نمایان است .
روش شناسی شهید بهشتی در مراجعه به قرآن كریم بر دو اصل بنیادین بنا شده است . اصل نخست ، قابلیت فهم همگانی قرآن كریم است . به عقیده وی، ” بی شك قرآن برای استفاده همگان آمده است و این مطلبی است كه آیات قرآن روی آن تأكید فراوان دارد ” . (بهشتی ، سید محمد حسین ( 1390 ) ، روش برداشت از قرآن ، تهران : بقعه ، چاپ سوم،1390 : 11 ) البته این امر، به مفهوم امكان فهم همه آیات برای همگان نمی باشد چرا كه قرآن كریم برخوردار از برخی آیاتی است موسوم به متشابه كه فهم آنان نیازمند برخورداری از توانایی ها و قابلیت هایی است كه همگان ممكن است دارا نباشند . از این رو، شهیدبهشتی با اذعان به این واقعیت اینگونه نتیجه گیری می كند كه ” قسمت عمده قرآن برای فهم عموم مردم است نه برای فهمیدن گروهی خاص ” ( همان ، 12 ) .
از نظر شهید بهشتی اگر چه ” قرآن كلامی است كه در شرایط تاریخی خاصی نازل شده و به مسائل آن زمان نظر دارد امّا به حكم این كه كتابی جاوید و جهانی است ، هرگز نمی توان مقصود از آیات را به آن چه مربوط به شرایط ویژه آن زمان است، محدود كرد ” ( همان ، 24 ) و در نتیجه قابل تعمیم به زمانها و مكانهای دیگر است . این دیدگاه از آنجا كه فهم قرآن كریم را تاریخمند ندانسته و به تعمیم چنین فهمی به زمانها و مكانهای دیگر دانسته ، در نتیجه احكام بر گرفته از آیات را در زمان حاضر نیز لازم الاجراء می داند، با رویكرد تجدد گرایانه متمایز می گردد و از آنجا كه تعمیم چنین فهمی مستلزم ” تسلط بیشتر بر فهم همه قرآن ” است ( همان ، 25 ) و در نتیجه نیازمند اجتهاد پویا و مطابق با شرایط زمانی و مكانی است ، با رویكرد سنت گرایانه نیز فاصله پیدا می كند . چنین اجتهادی در واقع برداشتی از قرآن كریم است كه به حكم تعدد اجتهادات می توان به تعدد برداشت ها و تفاسیر از قرآن كریم نیز حكم راند . این نتیجه گیری، پای اصل بنیادین دیگر را در روش شناسی شهید بهشتی به میان می آورد .
اصل دوم ، عدم جواز تفسیر به رأی است . بر اساس این اصل تعدد تفاسیر تا جایی معتبر شناخته می شود كه منطبق بر قواعد تفسیری بوده و نه بر دریافت شخصی مفسّر بدون توجه به قواعد مذكور . به همین دلیل ، شهید بهشتی به سطوح فهم قرآن كریم اعتقاد داشته ، بر این باور است كه ” در سطوح بالاتراز سطح عمومی و همگانی ، فهم قرآن نیاز به تخصص دارد و در برخی از سطوح نیاز به استفاده از سرچشمه وحی نیز لازم است ” ( همان ، 36 ) . وی دلیل چنین نیازی را عدم جواز تفسیر به رأی با وجود آیات متشابه در قرآن كریم می داند .
در مجموع شهید بهشتی امكان ارائه برداشت ها و تفاسیر متعدد از قرآن كریم و استفاده از احادیث برای فهم قرآن كریم را می پذیرد امّا به شرط آن كه به ” حد تفسیر به رأی و به حد تحمیل عقاید دلخواه به قرآن نرسد ” ( همان ، 48 ) شهیدبهشتی با چنین رویكردی، به شناخت اسلام می پردازد . وی در تفسیر آیات 18 تا 25 از سوره آل عمران ، ذیل آیه ” انّ الدین عندالله الاسلام ” در توضیح مفهوم اسلام می نویسد :
” از بررسی آیات قرآن بدست می آید كه در این كتاب آسمانی از دو نوع پذیرش ، از دو نوع قبول دعوت پیامبر یاد می شود : یك نوع عبارت است از اسلام سیاسی ، مصلحتی و تابعیتی ، دوم اسلام واقعی ، قلبی ، سازنده و عملی ” (سید محمد حسین ( 1385 ) سه گونه اسلام ، تهران : بقعه : 14 ) به عقیده شهید بهشتی مقصود از اسلام سیاسی، مصلحتی و تابعیتی ، اسلامی است كه خداوند متعال در آیات 14 تا 18 سوره حجرات به آن اشاره نموده است . این اسلام ، اسلام اعراب بیابانی است كه گفتند ما ایمان آوردیم و خداوند به پیامبر (ص) می فرماید : ” قل لم تؤمنوا و لكن قولوا اسلمنا و لمّا یدخل الایمان فی قلوبكم ” ( حجرات / 14 ) . ” بگو ایمان نیاورید و لكن می گویند اسلام آوردیم و تسلیم شدیم بی آنكه هنوز ایمان در قلبهای شما راه یافته باشد ” .
شهید بهشتی مصداق این افراد را در زمانهای مختلف ، اكثریتی از مردم می داند كه طالب زندگی بوده ، به روز مره گی خو كرده و خواهان یك نظام و قدرتی هستند كه در پناه آن نظام و قدرت بتوانند زندگی روز مره را بگذرانند . ( همان : 18 ) در برابر بر اساس آیات مذكور ، اسلام راستین و واقعی ، اسلامی است كه در افرادی وجود دارد كه بی آنكه شك كنند ، به خدا و پیامبرش ایمان آورده اند و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كرده اند .شهید بهشتی مصداق این افراد را ” جستجو گران راستین حق جویِ حق پویی ” می داند ” كه دلشان در عشق حق می تپد ، سالها به این سو و آن سو رفته اند ، جست و جو كرده اند و گمشده خود را پیدا نكرده اند . حال نهضتی تازه پیدا شده ، دعوتی تازه به گوش آنها می خورد ، به سراغ این دعوت می روند كه ببینند آیا آن راه راستی كه می خواهند در همین دعوت به دستشان می آید یا خیر ” ( همان : 16 ) .
زیر بنای اصلی مكتب اسلام در اسلام شناسی شهید بهشتی مفهوم حق به معنای هدفداری است . همانطوریكه در جهان هستی این هدف داری صدق می كند بر انسان نیز اطلاق می گردد . بر این اساس ، نكته بسیار مهمی مورد توجه شهید بهشتی قرار می گیرد كه نگاه نوگرایانه وی را نمایان می سازد . از نظر وی هم توحید و هم حق مداری قابل درك بوده و از این رو ، انسان می تواند با تأمل خود به شناخت آنها نائل آید و بنابر این در اسلام شناسی شهید بهشتی ، ” اسلام از روشنترین شناختهای بشر شروع می شود و در مسیر خود به وحی و پیغمبر برخورد می كند . ادامه راهش با عقل و وحی هر دو است ” ( همان : 39 ) شناخت نوگرایانه شهید بهشتی از اسلام، امكان طرح مفهوم اسلام به مثابه ایدئولوژی را فراهم می سازد . مقصود از ایدئولوژی آن جهت گیری كلانی است كه بر فعالیت های فردی و اجتماعی حكمفرماست . اسلام به مثابه ایدئولوژی به همین دلیل ، ارتباط تنگاتنگ عمل و ایمان اسلامی را به همراه دارد . از نظر شهیدبهشتی چنین نگرشی به اسلام ، امكان شكل گیری جامعه نمونه اسلامی را فراهم می سازد .
2 . جامعه نمونه اسلامی
شهید بهشتی با طرح اسلام به مثابه ایدئولوژی، در صدد طراحی الگویی از جامعه نمونه اسلامی است . به دیگر سخن، اسلام به مثابه ایدئولوژی در بر گیرنده دو ركن اساسی ایمان و عمل است كه بر اساس آن ها می توان الگویی جامعه نمونه اسلامی را طراحی و پیاده كرد . از دیدگاه وی جامعه نمونه اسلامی، جامعه ای است كه ” در آن اسلام و تعالیم آن، تعالیم خاص، همه جانبه و متحرك آن، محور اساسی زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی در همه زمینه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اخلاقی و عبادی باشد ” ( سید محمد حسین بهشتی، 1386، اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا ، تهران : بقعه : 56 ) دقّت در این تعریف نگاه نوگرایانه وی را به اسلام نشان می دهد كه بر اساس آن، اسلام برخوردار از تعالیم همه جانبه و متحرك است و ابعاد گوناگون زندگی انسان را در بر گرفته و موجبات پویایی آن را فراهم می سازد . جامعه ای كه در آن چنین برداشتی از اسلام حاكم گردد، جامعه نمونه اسلامی را ، به عقیده شهید بهشتی، تحقق می بخشد . این جامعه در اندیشه سیاسی وی برخوردار از شاخص هایی مثل جامعه تشكیلاتی، آزاد، عادلانه و دارای نظم مردمی است.(منبع: مقاله نوگرایی دینی در اندیشه سیاسی شهید بهشتی، نوشته دكتر منصور میر احمدی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران)
نام سایت:پرسمان/اندیشه سیاسی

این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .