تبیان، دستیار زندگی

روش سیر و سلوک

شناخت خداوند مبتنی بر تصور صحیح از او است. خدای متعال متن وجود و حیات و قدرت ساری و جاری در تمام هستی است. هیچ ذره ای در جهان هستی نیست كه در باطن و ظاهر آن خدای متعال با وجود، حیات و قدرت و علم و سایر صفات خویش حضور و ظهور نداشته باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :


روش سیر و سلوک
راه سیر و سلوک عرفانی چگونه است؟ لطفا به طور کامل تشرییح فرمایید؟
معرفت و وصول به خداوند هدف عرفان و سلوك عملی است. حركت و رسیدن به این مقصد به دو صورت نظری و عملی میسر است كه در قالب سیر و سلوك الی الله عرضه و معرفی می شود، سیر و سلوك انسان به سوی خداوند، مهمترین و اساسی ترین وظیفه یک مسلمان است که با عزم و اراده ای استوار و کوششی پی گیر انجام پذیر است.
سلوك نظری برای شناخت هر چه بهتر خداوند و قرب معرفتی به او است و سلوك عملی برای نزدیك شدن و قرب عملی به خدای متعال می باشد. هر یك از سلوك نظری و عملی دارای مراحل و منازل و روش ها و شرایط فراوانی است كه اشاره به آنها در یك پاسخ نامه نمی گنجد. پس در حال حاضر و به ناچار تنها به روش كلی آن اشاره می كنیم و منابعی نیز معرفی می گردد.
اهمیت این موضوع را می توان از سوره «الشمس» همان آیه ای كه اشاره كردید، فهمید که خداوند پس از یازده قسم می فرماید رستگاری و خوشبختی فقط در سایه خودسازی حاصل می شود.
براى این منظور، اولین مرحله به تعبیر اصحاب سیرو سلوك «یقظه و بیدارى از خواب غفلت و توجه به غافل بودن خویش» مى‏باشد. پس از آن مى‏بایست انسان عزم خود را جزم كرده و تصمیم قاطع بگیرد كه همیشه تابع خواست خداوند بوده و همواره در صدد انجام تكالیف الهى باشد، چه در امورى عبادى و چه در امور اجتماعى و دیگر ابعاد زندگى. هر قدمى كه بر مى‏دارد و هر سخنى كه مى‏گوید و هر برنامه‏اى كه دارد نخست ببیند آیا رضاى خداوند در آن مى‏باشد یا نه والا از آن صرف نظر نماید.
در حدیثى آمده است: «كمال در این است كه انسان خواسته‏هایش را در مسیر الهى قرار دهد و نیرویش را در جهت رضایت حضرتش صرف كند».
در این مسیر دو کوشش به طور موازی و همزمان انجام می پذیرد:
الف) سلوك نظری: در این راستا انسان باید آگاهى و معارف خویش را با مطالعات دینى در بعد عقاید، اخلاق، احكام و دستورات الهى افزون سازد، تا با بصیرت و شناخت و آگاهى در راه خداوند قدم نهد و در صراط مستقیم گام بردارد. چه این که بدون آن انسان دچار قشرى‏گرى، درویش‏مآبى و صوفى مسلكى خواهد شد.
اصلی ترین آگاهی هایی كه انسان در این مسیر بدان نیاز دارد چند چیز است:
1- شناخت ذات هستی به عنوان پدید آورنده و ظاهر كننده انسان و جهان.
2- شناخت انسان به عنوان كاملترین مظهر خداوند و پدیده ای كه در او استعداد خلافت الهی نهاده شده است و جانشین خدا در زمین است.
3- شناخت دین و رابطه میان انسان با خداوند. این رابطه بر اساس ظهور تعریف می شود ، یعنی انسان مظهر خدا است و كمال او هم در همین مظهریت و تقویت آن است . انسان به هر مقدار كه استعداد های الهی خویش را شكوفا می نماید، به خدا نزدیك تر می شود و به هر مقدار كه به خدا نزدیك می شود از كمال و سعادت بیشتری برخوردار خواهد شد.
4- شناخت معاد و رستاخیز و اینكه انسان بعد از مرگ از این دنیا به عالم دیگری منتقل می شود و در قیامت دوباره زنده خواهد شد و به نتیجه اعمال و رفتار خود در دنیا خواهد رسید.

خداشناسی:

شناخت خداوند مبتنی بر تصور صحیح از او است. خدای متعال متن وجود و حیات و قدرت ساری و جاری در تمام هستی است. هیچ ذره ای در جهان هستی نیست كه در باطن و ظاهر آن خدای متعال با وجود، حیات و قدرت و علم و سایر صفات خویش حضور و ظهور نداشته باشد. تمامی پدیده های جهان، ظهور صفات خداوندی هستند و شما می توانید از پس هر پدیده و صفت كمالی كه در هستی مشاهده می كنید، ذات وجود و خدای متعال را مشاهده نمایید، خداوند، یعنی منبع وجود، حیات، علم، قدرت و سایر كمالاتی كه در طبیعت و تمام هستی ظهور و نمود دارد. رسیدن به شناخت عمیق و عرفانی خداوند مستلزم تلاش فراوان و گذر از مراحل و مراتب خداشناسی است كه درادامه بدان اشاره خواهیم نمود.
مشكل شناختى انسان نسبت به خداوند، یك مشكل تصدیقى نیست، تا بحث شك كه از مباحث تصدیقى است بر آن مطرح باشد. مشكل انسان در این زمینه بیشتر یك مشكل تصورى است. وجود خداوند موضوعى است كه اگر خوب تصور شود، تصدیق آن از بدیهیات است و از نظر علمى شك در بدیهیات بى‏معنا است.


روش شناخت خداوند:

ما برای شناخت خدای متعال سه راه در پیش روی خود داریم كه به صورت مرحله ای طی می شوند.
مرحله اول شناخت او با آیات آفاقی و انفسی است. این همان راه شناخت خداوند از طریق نشانه های او در طبیعت و روش تجربی است و لازم است كه انسان در ابتدای راه شناخت از طریق شناخت طبیعت و نشانه های تكوینی و و همچنین مطالعه آیات تدوینی قرآن كریم به معرفت خدای متعال دست یابد.
البته شناخت خداوند منان با آیات انفسی مفیدتر است ( من عرف نفسه فقد عرف ربه) چون معمولاً با اصلاح صفات و اعمال نفس همراه است.
بنابراین اندیشیدن در آیات آفاقی و انفسی به شناخت خداوند منتهی می‌شود و این نیز به نوبة خود راهنمای انسان به سوی حق و شریعت الهی خواهد بود.
این راه که در کتاب شریف توحید مفضل پی گیری شده است بهترین راه خدا شناسی برای مبتدیان است.
دوم شناخت خداوند از طریق عقل است. نیرویی که بیشتر عمل كردش محاسبه و درک وجودات وصفی و صفات الهی است. این روش طریق خواص از مردم می‌باشد، كسانی كه پس از مطالعه در طبیعت و آیات تكوینی او در خلقت، از طریق استدلال و برهان عقل و فلسفه و حكمت به شناخت خدای تعالی می پردازند.
سوم شناخت خداوند لطیف از طریق رؤیت و ابزار دل می‌باشد كه طریق اولیاء است و همگان را به آن راه نیست مگر مسیری که به عنوان سیر و سلوك ترسیم شده طی نمایند, یعنی از طریق طبیعت و شناخت آفاقی و انفسی به عقل و استدلال عقلی راه یابند و با گذر از عقل به عشق و عرفان برسند و اهل مشاهده و معاینه و وصول به حق تعالی شوند.
این سخن مولای عارفان علی(ع) و همچنین اهل معرفت است كه گفته اند: من در همه چیز خدا را می بینم. خدای واقعی همان است كه در همه چیز ظهور دارد و نهایت عرفان اهل معرفت هم همین است كه خدا را در همه چیز ببینند. از دیدگاه عرفان خدای تعالی همان متن وجود و هستی است و هر چه كه غیر ذات هستی وجود دارد مظاهر او است. مظاهر هم در حقیقت او را نشان می دهند چون ظهور او هستند و اگر انسان دقت كند خداوند را در تمام مظاهر هستی خواهد دید و می توان گفت اشیا در حقیقت آینه هایی هستند كه خداوند را نشان می دهند و به قول قرآن كریم آیه ها و نشانه های او هستند. منتهی باید توجه كنید كه اینگونه رویت مخصوص اهل معرفت است و اهل عقل و فلسفه و همچنین اهل تجربه و علم از آن محرومند، مگر اینكه ایشان نیز چنین اعتقاد و كنكاشی را بپذیرند و رو به سوی عرفان و شهود خدای متعال بیاورند.
به بیان دیگر ، انسانها به سه صورت، معرفت حق تعالی را حاصل می‌كنند. اول تقلید كه در این روش خداوند به واسطه حواس و امور قابل احساس شناخته می‌شود، دوم تحقیق و استدلال كه در این روش خداوند به واسطه عقل و برهان شنـاخته می‌شود و سوم كشف و رویت كه در این روش خدای متعال به واسطه مكاشفات درونی، شناخته می‌شود.
روش خداشناسی تجربی و خدایابی از طریق رجوع و توجه به طبیعت و خلقت، اولین و همگانی ترین روش خداجوئی است. آنگاه که انسان به آسمان و زمین و آنچه در آنهاست نظر می کند و از فرط هیجان و شگفتی ساعت ها به آن ها خیره می ماند، ناخواسته اقرار می کند به حکمت و دانش و تدبیری که در پس این مناظر شگفت انگیز وجود دارد. و چون دانش و حکمت از آن موجودی عاقل و داناست، به وجود او نیز اعتراف و اذعان می کند.
انسان آنگاه که دارای جهان بینی الهی باشد به هر چه نگاه کند خدا را در پس آن حاضر خواهد دید. چه آنگاه که به طبیعت چشم دوخته است و چه آنگاه که با قوانین فیزیکی و شیمیائی حاکم بر طبیعت سر و کار دارد. چرا که انسان فقط کاشف آن قوانین و بینده آن مناظر است نه خالق آنها. پس جا دارد که از خود بپرسید اینها از کجا آمده اند و چه کسی آنها را آفریده است.
کتاب «توحید مفضل» که حضرت امام جعفر صادق (ع) به مفضل املاء کردند و وی نیز گفته های ایشان را به رشته تحریر درآورند، پر است از توجه به خلقت و اندیشیدن در آفرینش الهی. چرا که یکی از راههای شناخت خداوند تفکر در آثار، مخلوقات و معلولات او و اندیشیدن درباره ظرافت آفرینش آنهاست. روشی که هر فردی را و یا هر مقدار دانش و معلوماتی، به درک و تامل وا می دارد. و در واقع آنکه از دانش بهره بیشتری دارد با دیدن شگفتی های آفرینش بیشتر شگفت زده شده و به فکر می رود.
رسیدن از معلول علت در واقع یکی از دلایل فلسفی اثبات خداوند است که فلیسوفان به عنوان اولین دلیل برای اثبات وجود خداوند از آن مدد می جویند.
خداوند در قرآن نیز بسیار از طبیعت و آفرینش موجودات یاد کرده و ما را به توجه بدان ترغیب نموده است، آیاتی که یا اشاره به خود طبیعت و آثار آن دارد و یا به واقع و حوادث واقع شده در جهان اشاره می کند، آیاتی مانند؛ آیه 17 و 18، سوره غاشیه: «أَ فَلا یَنْظُرُونَ إِلَى اْلإِبِلِ كَیْفَ خُلِقَتْ* وَ إِلَى السَّماءِ كَیْفَ رُفِعَتْ؛ آیا به شتر نمى‏نگرند كه چگونه آفریده شده و به آسمان كه چگونه برافراشته شده».
و آیه 5 سوره طارق: «فَلْیَنْظُرِ اْلإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ؛ پس انسان باید بنگرد كه از چه آفریده شده است».
آیه 185، سوره اعراف: «أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فی مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللّهُ مِنْ شَیْ‏ءٍ وَ أَنْ عَسى‏ أَنْ یَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیّ‏ِ حَدیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ؛ آیا در ملكوت آسمانها و زمین و هر چیزى كه خدا آفریده است ننگریسته‏اند و اینكه شاید هنگام مرگشان نزدیك شده باشد پس به كدام سخن بعد از قرآن ایمان مى‏آورند».
آیه 5، سوره ق: «أَ فَلَمْ یَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَیْفَ بَنَیْناها وَ زَیَّنّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ؛ مگر به آسمان بالاى سرشان ننگریسته‏اند كه چگونه آن را ساخته و زینتش داده‏ایم و براى آن هیچ گونه شكافتگى نیست».
و آیات بسیار دیگر که گویای توجه خاص آیات قرآن به طبیعت و آثار خلقت است.
ب) سلوك عملى: سلوك عملی هم دارای مراحلی است: رسیدن به قرب الهی و شكوفایی استعداد ها، تنها در ظرف عبودیت و پرستش امكان پذیر است و در خارج از حوزه دین و عبودیت خداوند، چیزی جز فلاكت و شقاوت در انتظار انسان نیست. پرستش؛ یعنی كارهایی كه انسان را به خدا نزدیك و شبیه می كند.
الف) تحقق ظرف عبودیت كه خود دارای دو مرحله می باشد.
1- قرب فرایض : در وهله سالك می كوشد واجبات الهى را بدون اندك كم و كاست انجام دهد و از محرمات و معاصى با تمام وجود چشم پوشد.
2- قرب نوافل: در مرحله دوم كه مرحله بالاتری است سالك می كوشد تا به مستحبات و نوافل بپردازد و از مكروهات دورى گزیند.
این دو مرحله برای سالك بسیار مهم و اساسی است و نباید نسبت به آنها اهمال كرد. اما روش كار این است كه تمرین و ممارست كنید و تمام تلاش خود را بكار بندید و حتی المقدور خود را از گناهان دور كنید و همه واجبات را - همان گونه كه در رساله های عملیه آمده است - انجام دهید. این كار تمرین مستمر می خواهد و مدتی وقت شما را می گیرد تا ملكه شما شود. اگر در ابتدای كار دچار مشكلی یا گناهی یا كاهلی شدید, غم به خود راه ندهید و خود را به خدا بسپارید و از شر شیطان و نفس به خدا پناه ببرید و با آب توبه خود را شستشو بدهید تا خداوند شما را پاك كند و توكل خود را از دست ندهید و ناامید نشوید. زیرا در این مرحله شیطان همه تلاش خود را می كند تا شما را از راه بدر كند و با القاء ناامیدی و ناتوانی شما را خسته كند. اما چنانكه گفتیم روزی روز به روز است و باید حلاوت اتیان دستورات الهی و دوری گناه را به خود بچشانید. می توانید برنامه چهل روزه و تمرینهای چهل روزه برای خود بگذارید. آنگاه كه در مرحله قرب نوافل به نتیجه مطلوب رسید و نفس خود را بر آن آماده كردید، به سراغ قرب نوافل بروید و همین روش را در آنجا پیاده كنید. در این راه اهتمام به نمازهای پنجگانه شبانه روز و نافله های آن به ویژه نافله شب و سحر خیزی حتی 10 تا 15 دقیقه به اذان صبح توصیه می شود.
ب) در این مرحله سالك می كوشد تا خویش را از تمامى اوصاف رذیله دور سازد و خود را به زیور اخلاق حسنه وملكات فاضله بیاراید ، زیرا وجود صفات رزیله مانع تحقق ظرف عبودیت و قرب است و وجود صفات حسنه در این زمینه به سالك كمك خواهد كرد. به طور مثال كسی كه دارای زیله بخل است ، در ظرف عبودیت قادر به انجام واجبات مالی و انفاق در راه خدا نیست و به عكس كسی كه جواد است این فرایض و نوافل را به راحتی انجام می دهد.
ج) همگام با سایر مراحل كار بزرگ دیگری كه باید در دستور و برنامه سالك قراربگیرد مرحله آزاد سازی و كسب حریت است.
آزاد ساختن نفس از هر آنچه كه او را اسیر خود ساخته و توان پیشرفت و سلوك را از او سلب نموده است ، آزادی او پر خوری ، پر خوابی، پر گویی ، لذت گرایی افراطی، اسارت ثروت ، قدرت ، شهرت، شهوت، عادت، دلبستگی های افراطی به امور دنیوی، وابستگی های افراطی به اشیاء و افراد، مد گرایی، غرب گرایی و خلاصه هر چیزی كه به نحوی انسان را اسیر می سازد و امكان حركت در مسیر عبودیت و قرب را از او سلب می نماید.
در این مرحله لازم است از آنچه كه او را از خدا دور مى‏دارد، دورى گزیند و سراپاى وجود خویش و همه اعمال خود را الهى كند. حتى خواب و خوراك و لباس خویش را براى خدا وطبق آنچه او مى‏پسندد انجام دهد.
براى انجام این امور دستور كلی كه سالك نیاز دارد تنبه و بیدارى وتوجه و مراقبت دائمى نسبت به خود و افعال و احوال خویش و از همه مهمتر حضور قلب و توجه به معبود در نماز است. مرحوم علامه طباطبائی تأیید بسیاری بر مشارطه و مراقبه و محاسبه دارند. به این معنی كه ابتدای صبح با خود شرط كنید كه كارهایتان برای خدا باشد و در برنامه ریزی منظم برنامه زندگی معنوی خود را بریزید و در وسط روز مراقب خود باشید كه از جاده سلوك خارج نشوید و آخرت شب و پیش از خواب از خود حساب بكشید كه تا چه حد بر اساس روش درست عمل كرده اید.
پیامبر اكرم(ص) فرمود: من اَخلَص للّه اربعین صباحا جرت ینابیع الحكمة من قلبه الى لسانه. مقصود از این سخن آن است كه اگر كسى در چهل روز تمام رفتار و فعالیت‏ها واندیشه‏هایش را براى رضاى خدا و در راستاى خشنودى او انجام دهد و نه تنها هیچ گناهى انجام ندهد، بلكه هیچ سخنى و كارى بدون قصد قربت نداشته باشد، پاداشى كه خداوند به او عنایت مى‏كند آن است كه پرده‏ها و حجاب‏ها را از مقابل دیده و گوش او بر خواهد داشت تا حقایقعالم را بشنود و ببیند، و هنگامى كه حقایق عالم و حكمت‏هاى خلقت را شناخت، قلب او آیینه حكمت الهى مى‏شود و آن حكمت همچون آب زلال كوثر بر زبان او جارى شده و دیگران را از عطش معنوى نجات خواهد داد.
آب كم‏جو تشنگى آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست
تو به هر حالى كه باشى مى طلب آب مى جو دائما اى خشك لب
كان لب خشكت گواهى مى‏دهد كو به آخر بر سر منبع رسد
به طور كلی برخی از آداب و لوازم سلوك الی الله به طور اختصار در این بیت بیان شده است:
صمت و جوع و سهر و عزلت وذكری به دوام ناتمامان جهان راكند این پنج تمام
كه به طور اختصار پیرامون آن توضیح می دهیم:
1. صمت (سكوت) : مراد از آن نگهداری و حفظ و كنترل زبان از زیاده روی و گفتار غیر ضروری است . سالك باید در گفتار به قدر ضرورت و اقل امكان اكتفا نماید. و این صمت در همه دوران سلوك در همه اوقات لازم است. در حدیثی از حضرت صادق(ع) آمده است: «الصمت باب من ابواب الحكمه و انه دلیل علی كل خیر، یعنی: سكوت دری از درهای حكمت و راهنمای به هر خیر و نیكی است.»
2. جوع (گرسنگی) و كم خوری: البته به اندازه ای كه باعث ضعف نگردد و احوال انسان را پریشان نسازد. حضرت صادق(ع) در حدیثی می فرماید: «الجوع ادام المؤمن و غذاء الروح و طعام القلب؛ گرسنگی خورش مومن و غذای قلب و روح او است» گرسنگی موجب سبكی و نورانیت نفس میگردد و فكر در حال گرسنگی می تواند به پرواز در آید غذای زیاد نفس را ملول و خسته و سنگین می كند و از سیر در آسمان معرفت باز می دارد.
3. سهر : منظور بیداری سحرگاهی و به پا خاستن برای عبادت پروردگار در نیمه شب است كه از موثرترین وسیله برای تقرب به پروردگار و وصول به رضای حق است و همه بزرگان اهل كمال بر آن تأكید داشته و آیات و روایات فراوانی در این باره داریم و برخی بزرگان رسیدن به كمال را بدون نماز شب و شب زنده داری ناممكن دانسته اند.
خداوند در باره بندگان خاص حق می فرماید: «كانواقلیلا من اللیل مایهجعون . و با لاسحار هم یستغفرون؛ مقدار كمی از شب می خوابند و در دل شب و سحرگاه از پروردگار طلب غفران و آمرزش می كنند»
4. عزلت: هر چند اسلام دینی اجتماعی است و دستورات اجتماعی آن فراوان است و پیروانش را به ارتباط با یكدیگر و تقویت آن سفارش فراوان نموده و در متن اسلام عزلت و گوشه نشینی و خلوت وجود ندارد ولی در حاشیه آن و به عنوان دارویی مسكن و وضعیتی موقت سفارش به عزلت شده است و منظور كناره گیری از غیر اهل الله است كه در ابتدا به صورت كناره گیری ظاهری و فیزیكی است ولی در افرادی كه نفس قوی تری دارندمانند انبیا و اولیا و پیروان خاص آنها ، این عزلت ، عزلت با قلب و روح است نه كناره گیری ظاهری و فیزیكی ، هر چند همه پیامبران در طول عمر خود دوره ای از عزلت و خلوت را به صورت چوپانی و انس با طبیعت و دوری از مردم گذرانده اند و هدف این است كه نفس ضعیف با تفكر و تقویت معنوی خود ، بتواند در اجتماع حضور یابد و مردم را ارشاد نماید و خود آلوده به آلودگی های اجتماع و انحرافات آن نگردد.
5. ذكر: منظور یاد پروردگار است كه یا به صورت ذكر لفظی است و یا ذكر قلبی و عمده توجه و یاد قلبی است و ذكر لفظی وسیله و مقدمه ای برای آن ذكر قلبی است.
از عواملی كه در سلوك دارای نقشی محوری و زیربنایی است «مراقبه» است كه مورد تأكید قرآن كریم و روایات اهل بیت(ع) و بزرگان سلوك است و به منزله عمود خیمه سیر و سلوك است. معنای مراقبه آن است كه سالك در همه احوال مراقب و مواظب باشد از آن چه وظیفه اوست تخطی نكند. البته مراقبه معنای عامی دارد و به اختلاف مقامات و درجات و منازل سالك تفاوت می كند در ابتدای امر سلوك، مراقبه عبارت است از آن كه از آن چه به حال دین و دنیای او نفعی ندارد، اجتناب كند و سعی کند خلاف رضای خداوند در گفتار و کردارش نباشد و به تدریج بالاتر می رود تا آن جا که گاهی مراد از مراقبه توجه به سکوت نفس و گاهی توجه به مراتب حقیقت اسماء و صفات کلی الهی می باشد.
از نکات مهم در راه سلوک و آداب آن رعایت «رفق» و مدارا در سلوک است و این از امور مهمی است که باید سالک الی الله آن را رعایت کند، چون غفلت و بی توجهی به آن سالک را از ترقی و سیر باز می دارد و گاهی به طور کلی از سفر ممنوع خواهد شد. سالک در ابتدای سفر در خود شور و شوق زاید الوصفی می یابد و به دنبال آن سعی می کند اعمال زیاد و عبادات فراوانی انجام دهد و بیشتر وقت خود را صرف عبادت و گریه و تضرع می کند و به هر عملی دست می زند و از هر کسی کلمه ای می آموزد و از هر غذای روحانی لقمه ای بر می دارد. این طرز عمل نه تنها سودمند نمی باشد بلکه زیانبار نیز می باشد چون در اثر تحمیل بار سنگین بر نفس، نفس عکس العمل نشان می دهد و عقب می زند و در نتیجه سالک از همه کارها باز می ماند و دیگر در خود میل و رغبتی برای انجام جزئی ترین کارهای مستحبی پیدا نمی کند. بنابراین سالک نباید فریب شوق اولیه خود را بخورد و بار سنگین بر دوش نفس بگذارد بلکه باید با دوراندیشی استعداد و ویژگی های روحی و وضع کار و شغل و میزان ظرفیت خود را بسنجد و آن مقدار عمل و عبادت که از استعداد او کمتر و کوچکتر است انتخاب کند و بر آن مداومت ورزد تا کاملا بهره روحی و معنوی خود را از آن عمل دریافت کند و وقتی مشغول عبادت است با آن که هنوز میل و رغبت دارد از عبادت دست بکشد تا همیشه خود را تشنه عبادت ببیند. در مورد خوراک و خواب باید حد وسط و اعتدال را رعایت کرد به گونه ای که هم شکم پرور و تنبل بار نیاید و هم باعث مریضی و بی حال و ضعف نشود و رعایت اعتدال در امر سلوک در همه امور شرط اساسی این راه است.
از مسائل مهم در امر سلوک وجود مرشد و استاد راه است که واقعا راه رفته و وارسته باشد و بتواند دست سالک را گرفته و منزل به منزل راه ببرد. از برخی بزرگان نقل شده که اگر انسان نیمی از عمرش را صرف یافتن استادی مناسب و خبره نماید ارزش دارد. البته شناخت استاد راه کار ساده ای نمی باشد و این شناخت جز با مصاحبت و همراهی با او در آشکار و پنهان و اطمینان از او حاصل و عملکرد او حاصل نمی گردد. مدعیان کمال و عرفان فراوانند و همواره کسانی که از کمال و معنویت بهره ای ندارند برای باز کردن دکان و جلب منافع شخصی ادعای ارشاد و راهنمایی سالکان و شیفتگان کمال را داشته اند و باعث گمراهی وانحراف جوانان پاک دل و طالب معنا شده اند و ظهور کرامات و خوارق عادات و خبر دادن از اموری غیبی و سایر کارهای غیر عادی دلیل بر استاد بودن و راهنما بودن کسی نمی باشد. البته اگر دسترسی نداشتن به استادی شایسته و راه رفته معنایش محروم ماندن از کمال و معنویت نمی باشد بلکه می توان با استفاده از راهنمایی ها و هدایت های قرآنی و پیروی از دستورات پیشوایان دینی و دعا و تضرع و توسل به اهل بیت(ع) راه کمال را بپیماییم و با لبیک به ندای فطرت خداجو و رعایت تقوا و انجام واجبات و دوری از محرمات چراغ بندگی را در دل برفروزد و به مقام قرب الهی متناسب با ظرفیت خود برسد.
باید توجه داشت پیمودن راه بندگی و قرب با فعالیت های اجتماعی و تحصیل و کار هیچ گونه منافاتی ندارد و این از ویژگی های دین مبین و سعادت آفرین اسلام است که بین این گونه فعالیت ها و قرب حق هیچ منافاتی قائل نیست و اتفاقا راه کمال از همین کانال می گذرد و اگر نیت خدمت به بندگان خدا و حل مشکلات آنها و پیشرفت میهن اسلامی باشد، تحصیل و خدمت و کار عین خشنودی حق و عمل به دستورات او و موجب تسریع در رسیدن به کمال می گردد.
یكی دیگر از كارهایی كه توصیه می شود.یكی دیگر از كارهایی كه توصیه می شود مطالعه كتابهای مفید در این زمینه است:
1ـ كتابهای استاد آیت الله حسن زاده آملی
2ـ چهل حدیث امام خمینى (ره)
3ـ آداب الصلاه امام خمینى (ره)
4ـ نقطه‏هاى آغاز در اخلاق اسلامى مهدوى كنى
5ـ رساله سیرو سلوك علامه بحر العلوم
6 - رساله لب اللباب در سیر و سلوك اولی الالباب درس اخلاق علامه طباطبائی و نگارش علامه طهرانی. كتاب ردیف 5 و6 مكمل هم هستند و انتشارات حكمت در تهران آنها را منتشر كرده اند و دستور العمل مناسبی توسط دو تن از بزرگان عرفان برای راهیان كوی دوست نگارش داده اند كه مطالعه و تدبر در آن دو كتاب توصیه می شود. این دو كتاب مبتنی بر روایت ذیل هستند كه خود منبع درجه یك برای سیر و سلوك عارفان است.آری اگر این دو كتاب را مطالعه كنید، حقیقت مطلب بیشتر برای شما روشن می شود.
7 - كتابهای مرحوم میرزا جواد ملكی به ویژه رساله لقاء الله ایشان كه انتشارات فیض آن را منتشر كرده است.
8 - كتابهای استاد آیت الله جوادی آملی به ویژه اسرار عبادات و تفاسیر موضعی ایشان
9 - كتابهای استاد آیت الله محمد شجاعی به ویژه مقالات ایشان كه در سه جلد و در آداب سیر و سلوك نگاشته شده و انتشارات سروش آنها را منتشر كرده است.
10 - حقایق ملامحسن فیض كاشانی و ترجمه ساعد خراسانی
بجز این كتابها، كتابهای دیگری نیز است، مثل زندگی نامه بزرگان علماء و عرفاء كه در ما ایجاد شوق می كند تذكر این نكته نیز لازم است كه لازم نیست همه این كتابها را با هم بخوانید، بلكه بهتر است كه این كار را نكنید. توصیه می شود كه ابتداء مقالات استاد شجاعی را مطالعه كنید و آنگاه كتابهای ردیف 5 و 6 و بعد دیگر كتابها یی كه مناسب حال خود یافتید. البته اگر استاد و راهنمایی پیدا كنید كه در این امر شما را كمك كند كه چه بهتر؛ وگرنه به ما نامه بنگارید و تا حد مقدور شما را راهنمایی می كنیم.
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .