رقیه و سكینه
حضرت رقیه و سكینه؟سن/مادر/نحوه زندگی و شهادت/آیا این دو یك نفر هستند؟آیا سكینه با فاطمه دختر امام حسین (ع) یكی هستند؟چه اتفاقاتی برا این دو در واقعه كربلا رخ داد؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1396/11/10 ساعت 15:27
پاسخ: در پاسخ به سوال شما در مورد حضرت رقیه باید گفت كه دو نظریه متفاوت اما قابل جمع در مورد این مسئله وجود دارد:
الف) در میان منابع كهن و اصیل تاریخ و همچنین در كتابهایی كه تحت عنوان «مقتل» پیرامون شهادت امام حسین(ع) نوشته شدهاند (از قبیل: تاریخ الامم و الملوك، محمد بن جریر طبری؛ الارشاد، شیخ مفید؛ مناقب آل ابیطالب، ابن شهراشوب؛ اعلام الوری، طبرسی؛ نسب قریش، مصعببنعبدالله الزبیری؛ انساب الاشراف، بلاذری؛ تذكرة الخواص، سبط بن جوزی و ...) هیچ نامی از حضرت رقیه به میان نیامده است. مورخان و مقتل نویسان فقط از دو دختر امام حسین به نامهای: فاطمه و سكینه یاد كرده اند. و در هیچ یك از منابع اولیه (یعنی از زمان شهادت تا شش قرن پس از آن) نامی از رقیه (فاطمه صغری) موجود نیست. این نام در منابع متاخر (مربوط به صدههای اخیر)از قبیل: نفس المهموم (ص 415-416)؛ معالی السبطین (ج2، ص170)؛ منتهی الآمال(ج1، ص807 و ...)؛ به ادبیات عاشورا وارد شده است.
ب) در برخی منابع تعداد فرزندان امام حسین را (بجای 6 فرزند) ده نفر ذكر كردهاند كه عبارتند از: شش پسر و چهار دختر. در این میان نام سه تن از دختران امام حسین(ع) را آورده و هیچكدام به نام دختر چهارم اشارهای نمیكنند. از این میان به عنوان نمونه میتوان به:
1- «اربلی» نویسنده كتاب «كشف الغمه» اشاره نمود وی به نقل از شخصی به نام كمال الدین مىنویسد: امام حسین ده فرزند داشت. شش پسر و چهار دختر. و از دخترها زینب، فاطمه و سكینه را نام میبرد و چهارمى را نام نمىبرد. (جلد دوم، چاپ اول، تبریز، 1381 هجرى قمرى، ص 38 ).
2- علامه مجلسی نیز همین حرف را به نقل از كمالالدین بن طلحه آورده است. (بحارالانوار، ج 45، ص 331).
3- نویسنده كتاب «ناسخ التواریخ»، آورده است: محمد بن طلحه شافعى در «مطالب السؤل» مىگوید: امام حسین(ع) چهار دختر داشت: فاطمه، سكینه، زینب. و چهارمى را نام نبرده است (چاپ سوم، جلد چهارم سید الشهداء ، ص 238).
4- در كتاب «منتخب التواریخ» آمده است: یكى از قبورى كه در شام واقع است، قبر حضرت رقیه بنت الحسین(ع) است. پس از آن داستان جالبى را نقل مىكند. مىگوید: شیخ محمدعلى شامى به من گفت: پدر بزرگ مادرى من سید ابراهیم دمشقى سه دختر داشت. دختر بزرگ، شبى در خواب حضرت رقیه را مىبیند. حضرت رقیه با او مىگوید: به پدرت بگو كه به والى شام خبر بدهد كه در قبر من آب افتاده، بیاید و تعمیر كند. دختر خواب را به پدر مىگوید ولى پدر مىترسد و خبر نمىكند. شب دوم دختر وسط و شب سوم دختر سوم، همین خواب را مىبینند و شب چهارم خود سید ابراهیم آن حضرت را در خواب مىبیند و با عتاب به او مىگوید: چرا به والى خبر نمىدهى؟! سید نزد والى شام رفت و ماجرا را گفت. والى دستور داد علماى شیعه و سنى آمدند. والى گفت: قفل حرم به دست هر كس باز شود او متصدّى نبش قبر است. قفل به دست سید ابراهیم باز شد. سید قبر را نبش كرد و آن بچه را بیرون آورد و در بغل نگهداشت و قبر را تعمیر كرد. سید پس از پایان كار از خدا خواست خدایا پسرى برایم عطا كن. دعاى او قبول شد و سید مصطفى به دنیا آمد. والى شام ماجرا را به سلطان عبدالحمید عثمانى نوشت. سلطان عبدالحمید سید ابراهیم را متولى قبور شریفه كرد. و همین الآن تولیت قبور شریفه به دست سید عباس است كه پسر سید مصطفى است. این ماجرا گویا در سال 1280 قمرى روى داده است(ص 388، چاپ اول).
5- در میان منابع قدیمی تنها كسی كه درباره خرابه شام و درگذشت دختر سه و یا چهار ساله امام حسین، گزارشی كوتاه ارائه كرده است عماد الدین حسن بن علی طبری صاحب كتاب «كامل بهایی» میباشد كه وی نیز نامی از دختر متوفی نبرده است. مأخذ یگانه و اصلی عماد الدین طبری نیز كتاب «حاویه در مثالب معاویه»است كه نویسنده آن «قاسم بن محمد بن احمد ماموفی» از علمای سنی مذهبی است كه ظاهرا انسان معتدل و بدون تعصبی بوده است. به جز منبع مزبور در هیچكدام از منابع معتبر و كهن، ذكری از حكایت دختری خردسال كه با دیدن سر بریده پدرش جان سپرده باشد به میان نیامده است. ایشان جریان را اینگونه نقل می كنند: در كتاب «حاویة در مثالب معاویة» آمده است كه زنان خاندان نبوت در حالت اسیرى، حال مردانى را كه در كربلا شهید شده بودند، مخفى مىداشتند و به پسران و دختران آنان مىگفتند: پدرتان به سفر رفته و برمىگردد. پس از آنكه به دستور یزید زنان و كودكان اسیر را در جوار خانه یزید جاى دادند، در میان آنان دختركى چهار ساله شبى خواب دید. از خواب بیدار شد و گفت: بابام حسین كجاست؟ همین الآن او را در خواب دیدم و خیلى هم پریشان بود. زنان و كودكان، همه به گریه افتادند. سر و صداى گریه یزید را از خواب بیدار كرد. یزید گفت: چه خبر است؟ گفتند: بچهاى پدرش را مىخواهد و براى همین زنان و كودكان گریه مىكنند. یزید دستور داد: سر پدرش را ببرید و در كنار او بگذارید. مأموران یزید سر امام حسین را آوردند و در برابر چشمان آن بچه قرار دادند. دختر چهار ساله وقتى نگاهش به آن سر افتاد ترسید و فریادى برآورد و پس از آن بیمار شد و وفات كرد. (عماد الدین طبرى، كامل بهائى، ج2، ص 179، چاپ اول، قم، مؤسسه طبع و نشر قم، 1376 ش).
سایر كتابهایی كه از این تاریخ به بعد نوشته شدهاند با استناد به این كتاب، داستان رقیه را ذكر كرده اند.
توجه به یك نكته ضروری:
توجه به این نكته نیز در اینجا لازم به نظر میرسد كه: یكی از بانوانی كه پس از واقعه كربلا به اسارت در آمد شخصیتی است به نام «رقیه همسر مسلم بن عقیل» كه دختر حضرت على(ع) بوده است، در مورد وی آمده است كه ایشان در شام وفات كرده اند.نتیجه:
شاید بتوان از مجموع مطالب فوق به این نتیجه رسید كه:
اصل مسئله ثابت است و آن اینكه یكی از وابستگان به اهلبیت(ع) در شام مدفون است. حال یا دختر امام علی و دختر امام حسین هر دو در شام مدفونند(وبرخی وی را با رقیه دختر امام علی همنام گرفته یا اشتباها نام وی را نیز رقیه ذكر كردهاند) یا فقط شخصی به نام رقیه دختر امام علی(ع).
اما باید به این نكته هم توجه داشته باشیم كه مشهور میان متاخرین از علما این است كه امام حسین(ع) فرزندی به نام رقیه داشته است و قبری كه اكنون در دمشق است از آن رقیه سه ساله است. لذا می توان به این مطلب هم با استناد به كلمات این بزرگان ملتزم شد.
اما در مورد حضرت سكینه:
حضرت سكینه، دختر ابى عبدالله الحسین (ع) و حضرت رباب است. نام اصلى وى، آمنه یا امیمه بود و مادرش رباب او را به سكینه ملقّب ساخت.( منتهى الآمال، ج 1، ص 462 و وفیات الأعیان، ج1، ص 379 (این بانوى شریف علوى در دامن مهرانگیز پدر ارجمندش حضرت امام حسین (ع)و مادر گرانمایهاش حضرت رباب (س)و عمه بزرگوارش حضرت زینب كبرى(س)پرورش یافت و از راهنمایى و تربیت ناب برادرش حضرت على بن الحسین(ع)، معروف به زین العابدین در ایّام امامت آن بزرگوار، بهرههاى وافر یافت.
وى از زنان خردمند و داناى عصر خویش بود. علاوه بر بهرهمندى كامل از حُسن جمال، از فضایل معنوى مانند تعّبد، تدیّن و تقواى الهى برخوردار بود و در زمینه شعر، سخنورى و فصاحت بیان از ممتازان عصر و خانه وى، همیشه مجمع ادبا، شُعرا و سخن سرایان عرب بود.( اعلام النّساء، ج 2،ص 202)
درباره تاریخ تولدش، اطلاع دقیقى در دست نیست. امّا وى در واقعه عاشورا، دخترى رشید و بالغ بود. برخى از مورخان، وى را در واقعه كربلا، بین ده تا سیزده ساله خواندهاند. بنابراین تولدش باید میان سالهاى 47 تا50 قمرى باشد. او در مدینه و در اواخر عصر امامت حضرت امام حسن مجتبى (ع)دیده به جهان گشود.( شام، سرزمین خاطرهها، ص 104 (
سكینه در كربلا حاضر بود و به همراه اسیران به شام رفت و بعد به مدینه برگشت و در مدینه وفات یافت (منتهی الامال، ج 1، ص 854 - سفینه البحار، ج 1، ص 638، ماده سكن - منتخب التواریخ، محمد هاشم خراسانی، ص 244).
امام حسین (ع) به تمامى فرزندانش، از جمله سكینه، عشق و علاقه داشت و آنان را به خاطر برخوردارى از فضایل و كمالات نفسانى، بسیار دوست مىداشت. روایت شده كه آن حضرت درباره سكینه و مادرش رباب و خانهاى كه آن دو در آن زندگى مىكردند شعرى عاطفى سرود كه ترجمهاش چنین است : به جانت سوگند ! من به راستى خانهاى كه سكینه و مادرش رباب در آن باشند، دوست دارم. من آن دو را دوست دارم و براى آنان دارایىام را نثار مىكنم و هیچ ملامتگرى نمىتواند مرا در این كار سرزنش كند.( منتهى الآمال، ج 1، ص 463)
آن حضرت، پس از واقعه كربلا، به مدت 57 سال زندگى كرد. در آغاز، تحت كفالت برادر بزرگوارش امام زین العابدین (ع)قرار داشت تا این كه ازدواج نمود و به خانه همسرش نقل مكان كرد. این بانوى مكرمه، بین 67 تا 70 سال زندگى كرد و سرانجام در كمال شرافت و عفت دار فانى را وداع گفت.
درباره در گذشت این بانوى بزرگ علوى، دو روایت نقل شده است: روایت نخست حاكى است كه وى در پنجم ربیع الاوّل سال 117 هجرى قمرى و در عصر خلافت هشام بن عبدالملك و در حاكمیت خالد بن عبدالملك بن حارث، در مدینه بدرود حیات گفت و روایت دیگر مىگوید كه وى در پنجم ربیع الاوّل سال 126 هجرى قمرى در مكه معظمه وفات یافت .( شام، سرزمین خاطرهها، ص 107؛اعلام النسّاء، ج 2، ص 224؛ وفیات الأعیان، ج 1، ص 378 (
به هر روى، در گذشت وى در پنجم ربیع الاوّل، مورد اتفاق تاریخ نگاران و سیره نویسان است. در همان سالى كه حضرت سكینه (ع) وفات یافت، خواهرش حضرت فاطمه بنت الحسین (ع)نیز در مدینه بدرود حیات گفت. (وقایع الایام، ص 206 (
منبع : پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .