تبیان، دستیار زندگی

عرفان حلقه و اتصال به شعور كیهانی

اگر شبكه‌ی شعور كیهانی را به تعبیر عرفان حلقه رحمت عام خدا بدانیم یا شعور الاهی بدانیم مشتمل بر جنبه‌های منفی و مثبت پنداشتن آن خطایی فاحش و سقوطی سخت در راه خداشناسی است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :


عرفان حلقه و اتصال به شعور كیهانی
اساسی‌ترین موضوع در عرفان حلقه، اتصال به حلقه‌های شبكه‌ی شعور كیهانی است. بزرگ‌ترین ارمغانی كه عرفان حلقه به پیروان خود می‌بخشد و مدعی است كه با این ارمغان پیروانش را در مسیر عرفان عملی قرار می‌دهد و پیش می‌برد، همین اتصالات است.
اما شعور كیهانی چیست؟ اتصال به آن چه معنایی دارد؟ و چگونه این اتصال افراد را در مسیر عرفان عملی قرار می‌دهد؟ این پرسش‌های اساسی برای تمامی كسانی كه فرصت تأمل روی گفته و نوشته‌های عرفان حلقه را به خودشان می‌دهند، پیش می‌آید. در این مقاله‌ی كوتاه به بررسی این پرسش‌ها، پاسخ‌ها و ادعاهایی كه از منابع عرفان حلقه برای آن‌ها به دست می‌آید، می‌پردازیم.

شعور كیهانی

از دیدگاه عرفان حلقه، شعور كیهانی هوشمندی نهفته در جهان مادی است. به این معنا كه اگر از منظر فیزیك كوآنتوم جهان مادی به واقع انرژی است، از منظر عرفان حلقه جهان مادی از شعور آفریده شده و حقیقتاً شعور است.
«جهان هستی مادی از شعور آفریده شده و تمامی اجزا و ذرات آن شعور هستند.» (انسان از منظری دیگر.ص69) با این وصف شعور كیهانی حقیقتی متعالی نیست، بلكه جوهره‌ی اصلی این جهان است كه تمامی جهان مادی از آن درست شده است. شعور كیهانی در حقیقت میلی درونی است كه هر ذره را به رقص و حركت وادار می‌كند؛ (انسان از منظری دیگر.ص59) و حقیقتی را كه به صورت ماده به نظر ما می‌رسد، پویا می‌سازد.
جهان مادی اگر چه به واقع همان‌طور كه می‌بینیم به نظر ما می‌رسد، اما در حقیقت شعور است و از ذرات و اجزای شعوری تشكیل شده است و عرفان حلقه می‌كوشد تا مردم را به این شعور متصل كند. از نظر حلقه این شعور همان رحمت عام خداست كه تمامی موجودات را فراگرفته و اتصال با آن، راه خداشناسی است.   (انسان‌از منظری دیگر ص 15تا18)با این وصف در اساس‌نامه‌ی عرفان حلقه آمده است كه شعور كیهانی یا هوشمندی الاهی شامل دو شبكه‌ی منفی و مثبت است. (عرفان كیهانی (حلقه).ص93)
اگر شبكه‌ی شعور كیهانی را به تعبیر عرفان حلقه رحمت عام خدا بدانیم یا شعور الاهی بدانیم مشتمل بر جنبه‌های منفی و مثبت پنداشتن آن خطایی فاحش و سقوطی سخت در راه خداشناسی است. اساساً رحمت منفی یا شعور منفی در عالم وجود ندارد، به‌خصوص آن‌گاه كه به خداوند نسبت داده می‌شود. قهر خداوند منفی نیست بلكه عملكرد بنده، منفی است كه او را سزاوار قهر الاهی می‌سازد. قهر خداوند كاملاً مثبت است و از حكمت، قدرت و عدالت او جاری می‌شود. كسانی كه از رحمت خداوند برخوردار می‌گردند منفی یا مثبت عمل می‌كنند. فرصتی كه خداوند به شیطان داد، منفی نیست بلكه او و عملش با تباه كردن این فرصت منفی می‌شوند و در شقاوت خود بیش‌تر و بیش‌تر فرو می‌روند.
شعور منفی وجود ندارد، از دیدگاه قرآن كریم موجودات عالم یا با شعوراند و یا بی‌شعور. البته كسانی كه در شمار از گروه اول نیستند، ممكن است شعور الاهی را منفی تصور كنند و متوجه نشوند كه مشكل در خودشان است. زیرا به طور معمول حبّ ذات باعث می‌شود كه انسان نقایص خود را نبیند و متوجه اشكالات خود نشود. اما برهان‌های قاطع و نشانه‌های روشن تأیید می‌كند كه هوشمندی الاهی سراسر مثبت است و رحمت عام و خاص او سراسر خیر و روشنایی است، اما كسانی هستند كه از شعور الاهی كناره می‌گیرند و از رحمت او به درستی بهره نمی‌برند، در شبكه‌ی منفی قرار می‌گیرند.

خداشناسی، چگونه؟

پرسش دیگر این است كه عرفان حلقه در جست‌وجوی خداشناسی و ارتباط با خداست و یا به شعور كیهانی سرگرم شده است؟
تبیینی كه از خداشناسی و راه خداشناسی در عرن حلقه وجود دارد این است: «عرفان كیهانی (حلقه)، شعور الاهی را به طور نظری و عملی ثابت نموده، از این راه وجود صاحب این هوشمندی یعنی خداوند را به اثبات می‌رساند و در واقع این عرفان، منجر به خداشناسی عملی می‌گردد.»  (عرفان كیهانی (حلقه).ص71، نیز انسان از منظری دیگر.ص94)
این تبیین از خداشناسی بسیار ناقص و در راه خداشناسی ناكام كننده است. بسیاری از مادی‌گرایان كه منكر وجود خدا هستند، شعور كیهانی را می‌‌پذیرند و معتقدند كه ماده خود، هوشمند است و اگر در عالم نظم و تدبیری دیده می‌شود، سرچشمه‌ای فراتر از همین عالم مادی ندارد. تئوری شعورمندی عالم در سده‌های اخیر از سوی كسانی بازتولید و مطرح شده كه منبع هوشمندی فراتر از طبیعت را نفی می‌كنند و برای توجیه تدبیر و حكمتی كه در جهان جاری است، به خود مختار بودن و شعورمندی ماده، معتقد شده‌اند.
بنابراین كسی كه خداوند را نشناخته باشد، با تبیین‌هایی كه در عرفان حلقه وجود دارد در خدانشناسی خود ثابت قدم می‌شود، نه این‌كه به خداشناسی برسد، هر چقدر هم كه شعور كیهانی در عمل بیش‌تر اثر بگذارد، در افراد بی‌ایمان به خدا، ایمان به شعور هستی مادی بیش‌تر می‌شود، نه ایمان به الله تبارك و تعالی.
استفاده از تعابیری مثل این‌كه شعور كیهانی «یدالله» و «حبل‌الله» است، موجب معرفت خداوند، ایمان به او یا تقویت باور نمی‌شود. انسان می‌تواند با معرفت عقلانی و سپس برافروختن آتش عشق الاهی به سوی او برود. معرفت عقلانی كه منطق روشن، برهان محكم و توصیف درست از اسما و صفات الاهی را می‌خواهد. شناخت، مقدمه‌ی عشق است، كسی كه با قلب پاك او را بشناسد، عشق به او را تجربه خواهد كرد و عشق الاهی وجودش را فرا خواهد گرفت.
براهین خرد پسند و یا دست كم اقنای عقلی در مورد معرفت خداوند می‌تواند بسیاری از آشفتگی‌های ذهنی را در راه معرفت به سامان آورد، اما در عرفان حلقه از این ظرفیت استفاده نمی‌شود. زمینه‌سازی برای كشف و شهود و چشیدن عشق الاهی در هیچ یك از تعالیم عرفان عملی حلقه دیده نمی‌شود. تنها یك اتصال است كه قرار است درهای معرفت را بگشاید و بدون عمل، عرفان عملی را به ارمغان آورد.
عرفان حلقه همه‌ی راه‌های معرفت و عشق الاهی را بسته است. نه با منطق و عقل عبودیت كاری دارد و نه از توصیف صفات الاهی چنان‌كه در قرآن كریم و سایر كتاب‌های آسمانی آمده، بهره می برد. نسبت به دین‌داری و بی‌دینی، پرهیزكاری و خیانت‌كاری، پاكی و ناپاكی هم بی‌تفاوت است،(انسان از منظری دیگر. ص15، عرفان كیهانی.ص102)  پس چگونه می تواند خداشناسی را محقق كند؟


خداشناسی فرعی بر شناخت و پیوند با شعور كیهانی

تكیه گاه عرفان حلقه، شعور كیهانی است و خداوند طفیل بحث از شعور كیهانی مورد اشاره قرار می‌گیرد. «همه‌ی انسان‌ها می‌توانند در هوشمندی و شعور حاكم بر جهان هستی به توافق و اشتراك نظر رسیده، پس از آزمایش و اثبات آن، به صاحب این هوشمندی كه خداوند می‌باشد، برسند.»  (عرفان كیهانی.ص58)
در این مجموعه از اصول و آموزه‌ها، ناشناختنی پنداشتن خداوند به كمك جایگزینی شعور كیهانی و كنار گذاشتن، كم‌رنگ كردن معرفت خدا و عشق به او آمده است و به این ترتیب تمام تكیه‌ی این عرفان از خداوند به شعور كیهانی كه شعور هستی مادی است، منتقل و محدود می‌شود.
«انسان نمی‌تواند عاشق خدا شود، زیرا انسان از هیچ طریقی قادر به فهم او نیست و در حقیقت خدا عاشق انسان می‌شود و انسان معشوق می‌باشد و مشمول عشق الهی و انسان می‌تواند فقط عاشق تجلیات الاهی، یعنی مظاهر جهان هستی شود.»(عرفان كیهانی.ص124) و «تجلیات الاهی = شعور كیهانی»  (عرفان كیهانی.ص63)
بنابراین انسان تنها می‌تواند هوشمندی هستی مادی را بشناسد و به آن عشق بورزد. این شالوده‌ی غیر الاهی كه به لحاظ روشی بر روی یافتن قدرت درمانگری به عنوان راه خداشناسی تكیه می‌كند، در مقام هدف‌گذاری كاملاً از خداوند دور شده و این طور بیان می‌دارد كه:
«درمانگری، به عنوان یك روش تجربی برای درك عرفانی موضوع كمال، در راه رسیدن به اهداف زیر مورد استفاده قرار می‌گیرد: - شناسایی و آشنایی عملی با هوشمندی حاكم بر جهان هستی (شعور الهی) – رهایی از گرفتاری در خویشتن – خدمت به خلق و انجام عبادت عملی – شناختن گنج درون و توانایی‌های ماورایی – انسان‌شناسی (به عنوان بخشی از خودشناسی) – حركت در جهت نزدیكی به دیگران و فراهم نمودن امكان وحدت.» (عرفان كیهانی.ص106و107)
در این اصل از اساس‌نامه‌ی حلقه كه به هدف‌گذاری مربوط می‌شود، محوریّت هوشمندی هستی مادی یا شعور كیهانی به صورت انحصار اهداف در گرایش به قدرت‌های ماورایی، استفاده‌ی عملی از قدرت هوشمندی كیهانی و نزدیكی انسان‌ها به هم بروز پیدا كرده است. نكته‌ی مهم و قابل توجه در این اهداف این است كه هیچ نامی از خداوند برده نمی‌شود و قدرت شعور كیهانی نقش اصلی را در آن پیدا كرده است.
با این‌كه این اهداف نوعی خود مداری و انسان محوری را به نمایش می‌گذارد، اما تحلیل این اهداف در بافت كلی اصول و آموزه‌های عرفان حلقه، محوریت شعور كیهانی را نشان می‌دهد. تكیه به شعور كیهانی به جای تكیه به خداوند، مبانی انسان شناسی حلقه را تحت تأثیر قرار داده است. از نظر آن‌ها انسان فراتر از وجود شخصی خود در بستر هستی مادی، شعور و انرژی كیهانی تعریف می‌شود.
«فرا كل نگری، نگرشی است نسبت به انسان كه در آن انسان به عظمت و وسعت جهان هستی دیده می‌شود. در این دیدگاه، انسان متشكل است از كالبدهای مختلف، مبدل‌های انرژی، كانال‌های انرژی، حوزه‌های انرژی، شعور سلولی، فركانس ملكولی و... و بی‌نهایت اجزای متشكل ناشناخته‌ی دیگر»(عرفان كیهانی.ص109)
در این تعریف جنبه‌های متعالی و روحانی انسان به عنوان ملاك خلیفه‌ی الاهی بر روی زمین، به هیچ وجه ملاحظه نشده و تنها بعد مادی او در قالب سلول، مولكول، كانال‌ها، فركانس‌های انرژی و شعور سلولی مورد توجه قرار گرفته است.


حذف باورها و تمامی مقدسات

عرفان عملی حلقه، بر اتصال با شعور كیهانی بنا شده است و همان‌طور كه گفته شد، این اتصال را موجب خداشناسی عملی معرفی می‌كنند. حالا نوبت به پاسخ این پرسش می‌رسد كه این اتصال چیست و چگونه امكان‌پذیر است؟
در عرفان حلقه، اعتقاد بر این است كه اتصال با شعور كیهانی هیچ شرط و خصوصیتی ندارد و همه می‌توانند به آن متصل شوند و پای در راه عرفان عملی گذارند، زیرا شعور كیهانی رحمت عام خداوند و در برگیرنده‌ی تمامی انسان‌هاست، با صرف نظر از خوبی و بدی، پاكی و ناپاكی، دین و مذهب و غیره ...
«نظر به این‌كه شعور الاهی نیاز به هیچ مكملی ندارد، ‌لذا چیزی تحت هر نام و عنوان، قابل اضافه كردن به آن نبوده و این موضوع به راحتی قابل اثبات می‌باشد؛ چرا كه با حذف عامل اضافه شده، مشاهده می‌شود كه حلقه‌ی وحدت هم‌چنان عمل می‌نماید و این خود رسواكننده‌ی بدعت گذاران و متقلبان خواهد بود، كه در دل این رابطه برای تشخیص حق از باطل وجود دارد. در این رابطه، هیچ‌گونه بدعتی پذیرفته نیست و فقط نشان دهنده‌ی میل فرد به خودنمایی و مطرح نمودن خود می‌باشد.»(عرفان كیهانی (حلقه).ص103)
با این عقیده مبنی بر این‌كه در پیوند با حلقه‌های شعور كیهانی در صورت حذف عوامل زاید اشكالی در كاركرد حلقه‌ها ایجاد نمی‌شود، در دوره‌های آموزشی عرفان حلقه موضوع توسل به معصومین و زیارت حرم‌های مقدس و دعاهای مربوط، مورد نفی و نكوهش قرار می‌گیرد. زیارت از نظر آن‌ها مكان‌پرستی و توسل شخص‌پرستی، روح‌پرستی و مرده‌پرستی است؛ فرقه‌ی حلقه حتا تكریم قرآن كریم را كتاب‌پرستی می‌پندارد و از خواندن آن كه شفا و رحمت است، بر بالین بیماران جلوگیری می‌كند. چنان‌كه در اصل دیگری از اساس‌نامه‌ی آن‌ها، آمده است.  (عرفان كیهانی (حلقه).ص119و120)
اعضای این فرقه گاهی می‌گویند ما اگر از توسل به پیامبر و خاندانش یا قرآن نهی می‌كنیم برای این است كه استفاده‌ی ابزاری از آن‌ها شایسته نیست. درحالی‌كه با تأكید بر منزلت شعور كیهانی و نقش بی‌بدیل آن در واسطه‌گری میان انسان و خدا، شفا جستن از آن را ناشایست نمی‌دانند. پرسش این است كه حذف قرآن و عترت از رابطه‌ی میان انسان با خدا برای تكریم آن‌هاست یا ایجاد تغییر در باورها و شكستن اركان دین؟ به خصوص آن‌جا كه آقای «طاهری» در پاسخ به پرسشی دراین باره می‌گویند:
«ائمه‌ی اطهار مثل مال، زن و فرزند ممكن است در نظر ناظری تجلیات زیبای الاهی برای تسهیل در مسیر كمال باشند و می‌توانند هر یك برای وی به من دون الله تبدیل شوند.» (نتیجه امواج تهاجم.ص49)
آیا به‌راستی نقش و منزلت اهل بیت و رسول خدا همین است و آن‌ها هیچ كاركرد ویژه‌ای در هدایت انسان‌ها در جهت بسط تعالیم الاهی در فرهنگ بشری ندارند؟

عرفان و اتصالات

حالا بر فرض صحت این حرف‌ها كه پاكان و ناپاكان اگر بخواهند از رحمانیت برخوردار شوند، هیچ افزوده‌ای به شعور كیهانی و حلقه‌های رحمانی لازم نیست و هر چه به میان آید بدعت‌گذاری و تقلب است؛ در جایی از مانیفست عرفان حلقه، این طور می‌خوانیم:
«برای بهره‌برداری از عرفان عملی عرفان كیهانی (حلقه)، نیاز به ایجاد اتصال به حلقه‌های متعدد شبكه‌ی شعور كیهانی می‌باشد و این اتصالات،‌ اصل لاینفك این شاخه‌ی عرفانی است. جهت تحقق بخشیدن به هر مبحث در عرفان عملی، نیاز به حلقه‌ی خاص و حفاظ‌های خاص آن حلقه می‌باشد. اتصال به دو دسته كاربران و مربیان ارایه می‌شود، كه تفویضی بوده، در قبال مكتوب نمودن سوگند نامه‌های مربوط، به آنان تفویض می‌گردد. تفویض‌ها، توسط مركزیت كه كنترل و هدایت‌كننده‌ی جریان عرفان كیهانی (حلقه) می‌باشد، انجام می‌گیرد.» (عرفان كیهانی (حلقه).ص80)
به این ترتیب مركزیت عرفان حلقه تنها راه ارتباط با رحمت عام الاهی است! و مربیان عرفان حلقه كه اتصال را از مركز عرفان حلقه دریافت كرده‌اند می‌توانند آن را به دیگران انتقال دهند. یعنی اتصال به رحمت عام الاهی با وساطت فیض در سلسله مراتب عرفان حلقه امكان پذیر است! با این وصف، یك مربی عرفان حلقه اگرچه دروغ‌گو باشد و یا خود را به ناپاكی‌های دیگر بیالاید، چون اتصال به رحمت عام الاهی فراتر از این قیدهاست و او اتصال را از مركزیت و سلسله مراتب عرفان حلقه دریافت كرده و اجازه‌ی تفویض را هم گرفته است، می‌تواند به هر كاری دست بزند.

نتیجه‌گیری

بنابراین رحمت عام الاهی با اجازه‌ی مركزیت عرفان حلقه در دسترس بندگان خدا قرار می‌گیرد و در این بین نقش و تأثیر قرآن، پیامبران، اهل بیت، اخلاق، پاكی و ایمان به خداوند و عشق به او، مردود است و تنها مركزیت عرفان حلقه و سلسله مراتب مربیان آن واسطه‌ی فیض شعور الاهی و اتصال به رحمت عام حق تعالی هستند.
برای نقش واسطه‌ی فیض بودن مركزیت و سلسله مراتب عرفان حلقه، توصیف‌های زیبایی بیان شده، از جمله این‌كه «از آن‌چه را كه روزی آسمانی دارند، مانند روزی زمینی خود،‌ به دیگران انفاق كنند «مما رزقناهم ینفقون» و از اتصال خود برای آن‌ها نیز ایجاد اتصال كنند.» (انسان از منظری دیگر.ص15و16)
این توصیفات زیبا و استفاده‌ی تأویلی از آیات قرآن مشكل تناقض‌گویی را پیچیده‌تر می‌كند. از دیدگاه قرآن رحمت عام الاهی در دسترس همه می‌باشد و هیچ اختیاری در اصل استفاده از آن وجود ندارد و تنها نحوه‌ی استفاده از آن در اختیار انسان است. نعمت‌ها و مهلت‌هایی كه بین مؤمنان و كافران مشترك است از رحمت عام سرچشمه می‌گیرد و كسانی كه از آن درست استفاده كنند و به راه ایمان و شكرگذاری و عشق به خداوند قدم بردارند در حقیقت به حلقه‌ها یا مراتب رحمت خاصه و رحیمیت خداوند متصل شده‌اند. «و كان بالمؤمنین رحیماً»  بنابراین تناقض بزرگ عرفان حلقه را می‌توانیم این طور عنوان‌گذاری كنیم:
رحمت عام خدا (شعور كیهانی) فقط در دست ماست و هر عاملی غیر از مركزیت عرفان حلقه زاید است، حتا ایمان به خدا، پاكی و پرهیزكاری در عرفان حلقه فزوده‌ و زاید تلقی می‌شوند.
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .