دشت کربلا
درسته كه میگن كربلا زمینش طوریه كه اگر یه متر بكنی آب ازش بیرون میاد اگر اینطوره چرا امام حسین(ع) این كار و نكردند؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1396/11/10 ساعت 15:27
پاسخ: موضوع تشنگى و عطش امام حسین(ع) و اصحابشان در كربلا حقیقتی است كه نه تنها مورخان[1] از آن یاد كرده اند بلكه امام زمان (عج) نیز در زیارت ناحیه مقدسه به آن اشاره نموده، میفرمایند:«فَمَنَعُوكَ الماءَ وَ وُرُودَه»«پس آب و ورود بر آن را بر تو ممنوع كردند». براى كسى كه اندكى در منابع تاریخى و ادبى سیر كند، تردیدى باقى نمىماند كه یكى از ویژگىهاى واقعه عاشورا، محدودیت آب براى اهل بیت(ع) بوده است. مدّت زمان محاصره و قطع راه ارتباط با آب از روز هفتم محرم بوده است؛ و در این فاصله امام حسین(ع) به طرق گوناگون آب مورد نیاز اردوی خویش را تامین میكرده است. بنابر روایت ابن اعثم و ابن شهراشوب، امام حسین(ع) در جلوی خیمه چاهی حفر كرد كه آب گوارایی داشت. ابن اعثم در این باره اظهار می دارد كه: «چون عطش بر ایشان غالب گشت، حسین(ع) تبری برگرفت و از سمت خیمه زنان، نوزده گام به سوی قبله رفت، و زمین را كند. چشمه آبی ظاهر شد، آبی گوارا و شیرین. سپس به اصحابش دستور داد آب بخورند و مشكها را پر كنند».[2]
حفر چاه با آبی گوارا به دست مبارك امام با توجه به مقام امامت آن حضرت امری طبیعی بود؛ زیرا بنابر روایاتی، مردم آن عصر بین آن حضرت و گوارایی و بركت آب، ارتباطی معنادار قایل بودند. بنابر روایت ابن عساكر امام حسین هنگامی كه از مدینه به مكه میرفتند با عبدالله بن مطیع برخورد كردند كه در حال حفر چاهی بود. ابن مطیع به امام عرض كرد: «این چاه را من به آب رسانده ام و امروز ابتدای آب دهی آن است كه با دَلْو خارج میشود پی ای كاش برای ما در آن از خدا بركت میخواستی». امام فرمودند: «از آب آن بیاور» وی نیز چنین كرد و آن حضرت آشامید و مضمضه نمود سپس آب را به چاه برگرداند. پس آب چاه گوارا و زیاد شد».[3]
نتیجه اینكه: امام حسین وقتی كه مشاهده كرد كه دشمن بین او و آب حایل شده است آب مورد نیاز اردوی خود را از طریق حفر چاه تامین نمود. و این مطلب از گزارشی كه برای عبیدالله بن زیاد فرستادهاند به خوبی معلوم میشود. او طی نامهای به عمر سعد مینویسد: «اما بعد به من چنان رسانیده اند كه حسین و یاران او چاه كنده و آب بر میدارند، لذا آنان را هیچ فروماندگی نیست. چون بر مضمون نامه وقوف یابی باید كه حسین و یاران او را از كندن چاه منع كنی و نگذاری كه به آب دست یابند».[4]
برای ما به درستی معلوم نیست كه سرنوشت چاه چه شده است. اما با توجه به اینكه امام حسین(ع) سی تن از سواران و بیست تن از پیادگان سپاه خود را به فرماندهی برادرش حضرت عباس(ع) جهت آوردن آب به سوی فرات فرستاده و آنها با درگیری با محافظانِ شریعه فرات موفق شدند بیست مشك آب برای امام و یارانش بیاورند می توان به این نتایج رسید:
1- امكان استفاده از چاه (حفر شده توسط امام) وجود نداشته و الا معنا نداشت كه امام یاران خود را برای آوردن تنها بیست مشك آب به سوی فرات بفرستد.
2- از اینكه پنجاه تن از یاران امام به سمت فرات حمله میكنند و حتی با لشكر دشمن درگیر میشوند، اما اقدام به كندن چاه نمیكنند میتوان استفاده نمود كه امكان حفر مجدد چاه هم وجود نداشته، زیرا اگر چنین امكانی وجود داشت یاران امام به جای درگیری با لشكر دشمن در شریعه فرات، برای حفر چاه با آنان درگیر میشدند.
3- با رسیدن نامه عبیدالله مبنی بر منع امام حسین از حفر چاه آنان با حساسیت ویژهای تكرار نشدن این عمل را به هر قیمت ممكن دنبال میكردند تا آنجا كه اصحاب امام به شریعه فرات دست یافته آب بر میدارند اما دیگر سخنی از حفر چاه در تاریخ به میان نمیآید.
4- آنگونه هم كه برای شما نقل شده (كه با كندن 1 متر در كربلا میتوان به آب رسید) نیست. زیرا امام و یارانش در شب عاشورا خندق بزرگ و عمیقی را در اطراف خیمه ها حفر كردند[5] تا به هنگام جنگ، دشمن نتواند از پشت سر به آن ها حمله كند. اگر اینگونه بود كه برای شما نقل شده باید این خندق مالامال از آب میشد.
--------------------------------------------------
[1]. در این مورد علاوه بر منابع متعدد تاریخى، میتوان به انبوهى از ادبیات شكل گرفته پس از واقعه كربلا نیز اشاره كرد؛ یعنى، موضوع به قدرى مسلّم و جدّى بوده است كه، شاعران نامدار، براساس آن شعر سرودهاند. براى مطالعه بیشتر ر.ك: 1- طبرى، تاریخ الامم والملوك، (م310)ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر، چ پنجم، 1375ش، ج7، ص 2963 به بعد؛ 2- ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبیین، (م 356)، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دار المعرفة، بى تا، ص84 به بعد؛ 3- أبو الفداء اسماعیل بن عمر بن كثیر الدمشقى، 4- البدایة و النهایة، (م 774)، بیروت، دار الفكر، 1407ق، ج8، ص 174 به بعد؛ 5- سید ابن طاووس، اللهوف فی قتلى الطفوف، قم، انوارالهدی، 1417ق، ص47 به بعد؛ 6- ابن قولویه قمی، كامل الزیارات، تحقیق: جواد قیومی، نشرالفقاهه، 1417ق؛ 7- علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 45، ص 149 - ج 101، ص 46.
[2]. ابن اعثم كوفی، كتاب الفتوح، مصحح: طباطبایی مجد، مترجم: مستوفی هروی، آموزش و پرورش، تهران، 1372ش، ص 893؛ ، ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب،مصحح: رسولی محلاتی، موسسه انتشارات علامه، بیتا، ج4، ص50.
[3]. ابن عساكر، ترجمه الامام الحسین من تاریخ مدینه دمشق، مصحح: محمودی، موسسه المحمودی للطباعه و النشر، بیروت، 1398ق، ص 155. این امر در مورد سایر ائمه نیز صادق است كه در این مورد میتوان به روایات شیخ صدوق و ابن شهراشوب اشاره نمود.
[4]. ابن اعثم كوفی، كتاب الفتوح، مصحح: طباطبایی مجد، مترجم: مستوفی هروی، آموزش و پرورش، تهران، 1372ش، ص 893.
[5] . مجلسی، بحار الانوار، ج45، ص4.
منبع : پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .