نا امیدی از رحمت خدا کفر است
چیزی همتای خدا و همسنگ خدا که با خدا باشد نیست، او چون مطلق است با همه است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1396/11/10 ساعت 15:27
نا امیدی از رحمت خدا کفر است/ شناخت حق مستلزم توجه به سیره ائمه است، حضرت آیتالله جوادی آملی با بیان این که یاس از رحمت خداوند تبارک و تعالی کفر است، گفت: دلیل کسی که خودکشی میکند این است که این فطرت در اغراض و غرایز دفن میشود و انسان صدای فطرت را دیگر نمیشنود، انسان گاه فطرت را زنده به گور میکند و صدای او دیگر در نمیآید. به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیتالله جوادی آملی پیش از ظهر امروز در مسجد اعظم به تفسیر آیات پایانی سوره عنکبوت پرداخت و گفت:
در آیه «وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّن نَّزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ مِن بَعْدِ مَوْتِهَا لَیَقُولُنَّ اللَّـهُ ۚ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ» اینها از نظر عقل نظری و عملی عاقل نیستند، خدا در آیه 65 از راه درونی کمک میگیرد، فرمود شما اگر بیمار، درمانده شوید یا در غربت و در سفر گرفتار شوید آیا ناامید هستید یا همچنان به قدرتی امید دارید، اگر انسان در حال غرق شدن باشد نا امید نیست بلکه قلبش متوجه کسی است که میتواند اقیانوس را مهار کند، هم با خبر است و هم توانمند، انسان چه عبریزبان باشد چه عربیزبان وقتی در جایی غرق شد به قدرت قادر و علیم مطلق تکیه میکند، کسی این موضوع را به انسان تعلیم نداد.
وی افزود: دلیل کسی که خودکشی میکند این است که این فطرت در اغراض و غرایز دفن میشود و انسان صدای فطرت را دیگر نمیشنود، دسیسه این است که انسان چیزی را در خاک قرار دهد و مقداری خاک بر روی آن بریزد، همین معنا اگر تشدید شود و به صورت مبالغه در بیاید میشود «دَسَّاهَا»، انسان گاه فطرت را زنده به گور میکند و صدای او دیگر در نمیآید، یأس از رحمت خدا کفر است، اینکه انسان بگوید دیگر کسی نیست که مشکل من را حل کند این کفر است، اگر انسان از عمل خود مأیوس باشد کفر نیست.
مفسر برجسته قرآن کریم با اشاره به آیه «فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّـهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ» خاطرنشان کرد: اینان اگر به دنیا بازگردند به همان روش باطل خود بازمیگردند و این به دلیل استقرار همان کفر و شرک در وجود آنان است، اما بعد که از دریا نجات مییابند به زندگی شرکآلود خود باز میگردد، این «ل» در «لیتمتعوا» یا امر است یا «ل» غایت، اگر امر باشد به این معنا است که « سَوَاءٌ عَلَیْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَکُن مِّنَ الْوَاعِظِینَ»، این به منزله بیماری است که در ابتدا نیاز به بهداشت و درمان دارد، گاه نیز این بیمار دچار غدهای است که قابل علاج نیست، این پزشک بدون اینکه به مریض بگوید معالجهشدنی نیستی میگوید هر غذایی خواستید میل کنید، یعنی اینکه کار او تمام شده است، آیه محل بحث و آیه « اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ» به معنای اباحهگری نیست، بلکه به این معنا است که کارتان گذشته است و هر چه دلتان خواست بکنید، این در واقع امر نیست، اگر کسی ببیند دیگری به هیچ وجه به صراط مستقیم تن در نمیدهد به او گفته میشود هر کار میخواهی بکن.
خداوند به مکه امنیت داد
وی با قرائت آیه «أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا وَیُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَفَبِالْبَاطِلِ یُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّـهِ یَکْفُرُونَ» اظهار داشت: خداوند میفرماید ما شما را از مشکلات بسیاری نجات دادیم، زندگی مکه جایی برای کشاورزی نداشت، اما «یُجْبَىٰ إِلَیْهِ ثَمَرَاتُ کُلِّ شَیْءٍ رِّزْقًا مِّن لَّدُنَّا» ما همه چیز را به شما دادیم، اقتصاد و امنیت را به شما دادیم، خداوند به برکت بیتالله و به برکت سرزمین وحی بودن این سرزمین را امن کرد، در حالی که در اطراف مکه تارج میکردند و میربودند «و یتخطف الناس من حولهم» آدمربایی و قتل و غارت در حول مکه وجود داشت اما سرزمین مکه امنیت داشت.حضرت آیتالله جوادی آملی با اشاره به آیه «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّـهِ کَذِبًا أَوْ کَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُ أَلَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْکَافِرِینَ» بیان داشت: آنی که خدا نفی کرده شما اثبات کردید و آنی که خدا اثبات کرده شما نفی کردید، برای خدا شریک قائل شدید در حالی که خداوند شریکی ندارد، وحی و نبوت را نفی کردید در حالی که خداوند وحی و نبوت دارد، ظالمتر از شما چه کسی است؟، در پایان میگوید «أَلَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْکَافِرِینَ» آیا در جهنم جا برای کافران وجود ندارد.
خداوند معیت ویژه با مؤمنان دارد
وی با قرائت آیه «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّـهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» اظهار داشت: این مطلب در ابتدای سوره عنکبوت نیز این آمد، هم با نفس اماره و هم با دشمن بیرون و هم با ابلیس جهاد آمده است، این جهاد فی سبیلالله هدایت است، اگر فرمود «زِدْنَاهُمْ هُدًى» اگر فرمود «وَمَن یُؤْمِن بِاللَّـهِ یَهْدِ قَلْبَهُ» به این معنا است که اینها بخشی از هدایت را دارند و در راه خدا جهاد میکنند ما هدایت آنان را تکمیل میکنیم، «وَإِنَّ اللَّـهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» خداوند سه معیت دارد، معیت عام، خداوند با هر چیزی هست، یک معیت ویژه با محسنان و متقیان دارد، یک معیت خاص هم با کفار و ظالمان دارد «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ»، به حضرت موسی(ع) فرمود به نزد فرعون برو که من با هر سه شما هستم، در آیه محل بحث معیت ویژه با مومنان مطرح است، این هدایت افزون تنها به راهنمایی نیست، علم بیشتر و رهنمود بیشتر نیز انجام میدهد و ایصال به مطلوب هم دارد، گرایشی و علاقهای در انسان ایجاد میکنند، برخی نسبت به مطالعه و نماز اول وقت کمحوصله هستند.عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بیان داشت: «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یَدُورُ حَیْثُمَا دَارَ» بحث دیگری است، چیزی همتای خدا و همسنگ خدا که با خدا باشد نیست، او چون مطلق است با همه است، آن حق مقارن ندارد، یک حق به نام حق عالم که فیض است، این حق از خداست نه خدا، فیض، وجه و سعه رحمت از خداست، وجود مبارک حضرت امیر(ع) با این حق است، اگر بخواهیم بفهمیم حق کدام است باید از ائمه(ع) بگیریم، اگر در جهان امکان و جهان قانونگذاری ببینم حق چیست از این رو باید به سراغ ائمه(ع) برویم که چه کردند، پیامبر(ص) درباره علی(ع) دعا کرد خدایا به گونه ای علی را حفظ کن که هر جا او هست حق باشد، یعنی حق را تابع او قرار بده، باید ببینیم پیامبر(ص) و ائمه(ع) چه گفتند بعد آن را حق میدانیم
منبع : پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .