تبیان، دستیار زندگی

سجده فرشتگان بر آدم

خداوند نگفت كه شما ملائكه دروغ مى‏گویید؛ بلكه حرفشان را پذیرفت. آنها گفتند: آدم، خون‏ریزى مى‏كند و خدا نگفت كه نمى‏كند؛ زیرا به طور طبیعى، موجودات زمینى، به جهت تزاحم و محدودیت امكانات، چه بسا با یكدیگر درگیر شوند و فساد و خون‏ریزى پیش آید؛ چنان كه در حیوانات نیز این‏گونه بوده است؛ اما از آن جا كه در میان انسان‏ها، كسانى قابلیت دارند كه به مقام خلافت الهى برسند و واسطه فیض الهى شوند، خداوند فرمود: (إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ)؛ یعنى حرف شما درست است؛ اما من یك چیز دیگرى مى‏دانم؛ یعنى خیر بزرگ‏ترى در آن است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سجده فرشتگان بر آدم

سجده فرشتگان بر آدم

  براى پاسخ به این پرسش، ابتدا به چند نكته زیر اشاره مى‏كنیم:
نكته اول: خداوند از سؤال و پرسش ملائكه عصبانى نشد؛ چون خدا، خداى عقل و منطق است و هیچ وقت از پرسش‏گرى بدش نمى‏آید؛ با این تفاوت كه گاهى سؤال، استفهامى و براى فهم و درك مطلب است و گاهى سؤال، اعتراضى و شیطنت‏آمیز است.
گروه اول، فرشته‏گونه و رحمانى هستند و نشانه آن این است كه پس از دریافت پاسخ، مى‏پذیرند و سر به سجده مى‏آورند.
اما گروه دوم، شیطانى و لجاجت پیشه هستند و نشانه آن این است كه پس از دریافت جواب، تكبر مى‏ورزند و سرپیچى مى‏كنند.
نكته دوّم: خداوند نگفت كه شما ملائكه دروغ مى‏گویید؛ بلكه حرفشان را پذیرفت. آنها گفتند: آدم، خون‏ریزى مى‏كند و خدا نگفت كه نمى‏كند؛ زیرا به طور طبیعى، موجودات زمینى، به جهت تزاحم و محدودیت امكانات، چه بسا با یكدیگر درگیر شوند و فساد و خون‏ریزى پیش آید؛ چنان كه در حیوانات نیز این‏گونه بوده است؛ اما از آن جا كه در میان انسان‏ها، كسانى قابلیت دارند كه به مقام خلافت الهى برسند و واسطه فیض الهى شوند، خداوند فرمود: (إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ)؛ یعنى حرف شما درست است؛ اما من یك چیز دیگرى مى‏دانم؛ یعنى خیر بزرگ‏ترى در آن است.
حال خدا مى‏خواهد اثبات كند كه دستور سجده فرشتگان بر آدم، منطقى است. خداوند اسمایى را یاد آدم داد؛ (وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها). (ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ) و بعد ایشان را بر فرشتگان عرضه داشت؛ (فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ)؛ به ملائكه گفت: اگر راست مى‏گویید، اسم‏هاى اینها را برایم بگویید؟
(قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَكِیمُ)؛ «گفتند: منزهى تو! ما را جز آن چه [خود] به ما آموخته‏اى، هیچ دانشى نیست؛ تویى داناى حكیم».
(قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ)؛ «آدم! تو فرشتگان را از اسامى آنان خبر بده».
(فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ)؛ «چون آدم، فرشتگان را از اسامى آنان خبر داد».
(قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)؛ « [خدا] گفت: [دیدید كه گفتم من یك چیزى مى‏دانم كه شما نمى‏دانید] آیا به شما نگفتم كه من نهان آسمان‏ها و زمین را مى‏دانم»؟
(وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ)؛ «و هر آن چه را كه آشكار مى‏كنید و پنهان مى‏داشتید، مى‏دانم»؟
(وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا) و در این زمان كه همه فرشتگان قانع شدند، همه سجده كردند.
در این جا مطلب دقیق‏ترى وجود دارد كه باید بررسى و بیان شود و آن این كه این علم اسما، چه علمى بوده كه وقتى خدا به آدم یاد داد و بعد آدم به فرشته‏ها یاد داد، ملائك راضى شدند كه سجده كنند؟ این آیات، نشان مى‏دهد كه آن اسما از مقوله لفظ- مثل زید، بكر، حسن و حسین- نبوده، بلكه خداوند مى‏خواست فرشتگان را با حقایق و موجوداتى عالى، آشنا كند كه مقام نورانى آنها بر اهل آسمان‏ها و زمین پوشیده مى‏باشد و به همین جهت، خداوند در این آیات، نخست مى‏فرماید: (وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها) كه ضمیر «ها»، مؤنث است و به اسما مى‏خورد؛ یعنى همه آن اسما را یاد آدم داد؛ سپس مى‏فرماید:
(ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ) كه «هُم»، ضمیر جمع مذكر و براى ذوى‏العقول مى‏آید؛ یعنى ایشان را [خود موجودات را] بر فرشتگان عرضه كرد؛ یعنى اصلًا ورق‏ برگشت و بحث از اسما و الفاظ، به حقایق و موجودات صاحب عقل و حیات، ارتباط پیدا كرد.
در جمله‏ (فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ)، نیز «هؤلاء» براى جمع ذوى‏العقول مى‏آید. خدا به ملائكه گفت: اسماى این حقایق و موجودات را به من خبر بدهید؛ اما چون مقام بلند این ذوات مقدسه، پوشیده از اهل آسمان‏ها و زمین بود و از احاطه علمى فرشتگان بالاتر بود، اظهار بى‏اطلاعى كردند؛ پس خداوند به حضرت آدم امر كرد كه آنان را از این حقیقت آگاه كند؛ (قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ) و در این جا بود كه حضرت آدم، فرشتگان را از حقیقت آن موجودات مقدس، آگاه كرد.
(فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ)؛ وقتى آدم خبر داد ملائكه را به اسماى ایشان، خداوند گفت: من مى‏دانم و شما نمى‏دانید؛ پس سجده كنید.
مرحوم علامه طباطبائى مى‏فرماید آنها موجوداتى بودند كه نزد خداوند وجود داشتند و ملائكه تا به حال آنان را ندیده بودند و پشت پرده غیب بودند.
«انزل اللَّه سبحانه كل اسم فى العالم بخیرها و بركتها»؛ «خداوند هر اسمى را به بركت وجود آنها نازل كرده و آن چه در آسمان‏ها و زمین است، از نور آنها برگرفته شده».


چنان كه در جامعه كبیره آمده است:

«خلقُكم الله انواراً فجعلكم بِعَرشِهِ مُحدقین»؛ «خداوند شما را [نور وحقیقت شما را نه جسم شما را] خلق‏كرد؛ سپس شما را به گرد عرش خویش به طواف درآورد».
«حتى مَنَّ علینا بكم فَجَعلَكُم فى بیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْكَرَ فِیهَا اسمه»؛ «تا این‏كه خداوند بر مردم منت گذاشت و شما را در همین خانه‏هاى گلى قرار داد و رخصت داد كه [قدر و منزلت‏] شما رفعت یابد و نام شما در آن خانه‏ها یاد شود».
هر چه در عالم هست، از بركت وجود نورانى آن ذوات مقدسه است كه مقامشان، نهان و پوشیده از اهل آسمان‏ها و زمین است. وقتى فرشتگان با این حقایق آشنا شدند، فرمان سجده را به جان پذیرفتند و بر این مقامات، سجده كردند.
نتیجه بحث این شد كه خداوند حقایق نورى چهارده معصوم را نشان ملائكه داد و گفت كه سجده شما، بر شخص آدم نیست؛ بلكه از نسل آدم، چهارده معصوم را داریم و وقتى آنها چهارده معصوم را دیدند، متوجه شدند كه مقام آنها با خودشان قابل مقایسه نیست؛ (فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ. إِلَّا إِبْلِیسَ).
دلیل این كه مراد از اسما، اسامى و حقیقت چهارده معصوم است، این است كه با وجودى كه طبق قاعده ادبیات عرب، ضمیرى كه به اسما باید برگردد، ضمیر مؤنث (ها) است، ولى خداوند فقط یك‏بار از این ضمیر استفاده كرد و در بقیه موارد از ضمیر (هُم) یا (هؤلاء) كه براى جمع صاحبان عقل است، استفاده كرد (مانند: عرضهم، انبئهم بأسمائهم، انباءهم باسمائهم و انبئونى باسماء هؤلاء).
بنابراین، این كه برخى مفسران گفته‏اند كه اگرچه فرشتگان نیز توانایى یادگیرى و بهره‏مندى از علم الهى را داشتند، اما از این آیات به خوبى آشكار مى‏شود كه توانمندى آدم جهت یادگیرى و بهره‏مندى از علم الهى،
بسیار گسترده است و فرشتگان داراى مقام معلوم و محدوده خاص خود مى‏باشند و به همین جهت، با دیدن توانمندى آدم، در برابر او سجده كردند و خضوع و تواضع خود را نشان دادند نظر صحیحى نمى‏باشد؛ زیرا اگر فقط خداوند اسم‏هایى را به آدم آموخت و آموزش آن به ملائكه هم ممكن بود، ملائكه مى‏توانستند بگویند: خدایا! اگر تو آن اسم‏ها را به ما هم آموزش‏دهى، ما یاد خواهیم گرفت و دیگر آدم بر ما فضیلتى نخواهد داشت و از عدم درخواست آنها معلوم مى‏شود كه آنها ظرفیت آن مسئله را نداشتند (زیرا آن اسما، اشخاصى بودند كه وجود جسمانى آنان از صلب آدم به وجود مى‏آمد).
علاوه بر این، اگر آن اسما و علم، از مقوله لفظ بود، با بیان آنها توسط آدم براى ملائكه، آنها نیز یاد مى‏گرفتند و دوباره مى‏توانستند بگویند: ما نیز مانند آدم آن اسما را بلد هستیم؛ پس چرا بر او سجده كنیم؟
بنابراین، نتیجه مى‏گیریم كه سجده ملائكه، در واقع، بر انسان كامل بود كه چهارده معصوم مى‏باشند و آفرینش حقیقت آنان، قبل از همه موجودات بود و آنان، واسطه فیض خداوند براى همه موجودات مى‏باشند و به همین جهت، سؤال و اعتراض ملائكه نسبت به سجده بر آدم، صحیح نبود.
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .