سجده فرشتگان بر آدم
خداوند نگفت كه شما ملائكه دروغ مىگویید؛ بلكه حرفشان را پذیرفت. آنها گفتند: آدم، خونریزى مىكند و خدا نگفت كه نمىكند؛ زیرا به طور طبیعى، موجودات زمینى، به جهت تزاحم و محدودیت امكانات، چه بسا با یكدیگر درگیر شوند و فساد و خونریزى پیش آید؛ چنان كه در حیوانات نیز اینگونه بوده است؛ اما از آن جا كه در میان انسانها، كسانى قابلیت دارند كه به مقام خلافت الهى برسند و واسطه فیض الهى شوند، خداوند فرمود: (إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ)؛ یعنى حرف شما درست است؛ اما من یك چیز دیگرى مىدانم؛ یعنى خیر بزرگترى در آن است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1396/11/10 ساعت 16:14
سجده فرشتگان بر آدم
براى پاسخ به این پرسش، ابتدا به چند نكته زیر اشاره مىكنیم:نكته اول: خداوند از سؤال و پرسش ملائكه عصبانى نشد؛ چون خدا، خداى عقل و منطق است و هیچ وقت از پرسشگرى بدش نمىآید؛ با این تفاوت كه گاهى سؤال، استفهامى و براى فهم و درك مطلب است و گاهى سؤال، اعتراضى و شیطنتآمیز است.
گروه اول، فرشتهگونه و رحمانى هستند و نشانه آن این است كه پس از دریافت پاسخ، مىپذیرند و سر به سجده مىآورند.
اما گروه دوم، شیطانى و لجاجت پیشه هستند و نشانه آن این است كه پس از دریافت جواب، تكبر مىورزند و سرپیچى مىكنند.
نكته دوّم: خداوند نگفت كه شما ملائكه دروغ مىگویید؛ بلكه حرفشان را پذیرفت. آنها گفتند: آدم، خونریزى مىكند و خدا نگفت كه نمىكند؛ زیرا به طور طبیعى، موجودات زمینى، به جهت تزاحم و محدودیت امكانات، چه بسا با یكدیگر درگیر شوند و فساد و خونریزى پیش آید؛ چنان كه در حیوانات نیز اینگونه بوده است؛ اما از آن جا كه در میان انسانها، كسانى قابلیت دارند كه به مقام خلافت الهى برسند و واسطه فیض الهى شوند، خداوند فرمود: (إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ)؛ یعنى حرف شما درست است؛ اما من یك چیز دیگرى مىدانم؛ یعنى خیر بزرگترى در آن است.
حال خدا مىخواهد اثبات كند كه دستور سجده فرشتگان بر آدم، منطقى است. خداوند اسمایى را یاد آدم داد؛ (وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها). (ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ) و بعد ایشان را بر فرشتگان عرضه داشت؛ (فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ)؛ به ملائكه گفت: اگر راست مىگویید، اسمهاى اینها را برایم بگویید؟
(قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَكِیمُ)؛ «گفتند: منزهى تو! ما را جز آن چه [خود] به ما آموختهاى، هیچ دانشى نیست؛ تویى داناى حكیم».
(قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ)؛ «آدم! تو فرشتگان را از اسامى آنان خبر بده».
(فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ)؛ «چون آدم، فرشتگان را از اسامى آنان خبر داد».
(قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)؛ « [خدا] گفت: [دیدید كه گفتم من یك چیزى مىدانم كه شما نمىدانید] آیا به شما نگفتم كه من نهان آسمانها و زمین را مىدانم»؟
(وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ)؛ «و هر آن چه را كه آشكار مىكنید و پنهان مىداشتید، مىدانم»؟
(وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا) و در این زمان كه همه فرشتگان قانع شدند، همه سجده كردند.
در این جا مطلب دقیقترى وجود دارد كه باید بررسى و بیان شود و آن این كه این علم اسما، چه علمى بوده كه وقتى خدا به آدم یاد داد و بعد آدم به فرشتهها یاد داد، ملائك راضى شدند كه سجده كنند؟ این آیات، نشان مىدهد كه آن اسما از مقوله لفظ- مثل زید، بكر، حسن و حسین- نبوده، بلكه خداوند مىخواست فرشتگان را با حقایق و موجوداتى عالى، آشنا كند كه مقام نورانى آنها بر اهل آسمانها و زمین پوشیده مىباشد و به همین جهت، خداوند در این آیات، نخست مىفرماید: (وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها) كه ضمیر «ها»، مؤنث است و به اسما مىخورد؛ یعنى همه آن اسما را یاد آدم داد؛ سپس مىفرماید:
(ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ) كه «هُم»، ضمیر جمع مذكر و براى ذوىالعقول مىآید؛ یعنى ایشان را [خود موجودات را] بر فرشتگان عرضه كرد؛ یعنى اصلًا ورق برگشت و بحث از اسما و الفاظ، به حقایق و موجودات صاحب عقل و حیات، ارتباط پیدا كرد.
در جمله (فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ)، نیز «هؤلاء» براى جمع ذوىالعقول مىآید. خدا به ملائكه گفت: اسماى این حقایق و موجودات را به من خبر بدهید؛ اما چون مقام بلند این ذوات مقدسه، پوشیده از اهل آسمانها و زمین بود و از احاطه علمى فرشتگان بالاتر بود، اظهار بىاطلاعى كردند؛ پس خداوند به حضرت آدم امر كرد كه آنان را از این حقیقت آگاه كند؛ (قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ) و در این جا بود كه حضرت آدم، فرشتگان را از حقیقت آن موجودات مقدس، آگاه كرد.
(فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ)؛ وقتى آدم خبر داد ملائكه را به اسماى ایشان، خداوند گفت: من مىدانم و شما نمىدانید؛ پس سجده كنید.
مرحوم علامه طباطبائى مىفرماید آنها موجوداتى بودند كه نزد خداوند وجود داشتند و ملائكه تا به حال آنان را ندیده بودند و پشت پرده غیب بودند.
«انزل اللَّه سبحانه كل اسم فى العالم بخیرها و بركتها»؛ «خداوند هر اسمى را به بركت وجود آنها نازل كرده و آن چه در آسمانها و زمین است، از نور آنها برگرفته شده».
چنان كه در جامعه كبیره آمده است:
«خلقُكم الله انواراً فجعلكم بِعَرشِهِ مُحدقین»؛ «خداوند شما را [نور وحقیقت شما را نه جسم شما را] خلقكرد؛ سپس شما را به گرد عرش خویش به طواف درآورد».«حتى مَنَّ علینا بكم فَجَعلَكُم فى بیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْكَرَ فِیهَا اسمه»؛ «تا اینكه خداوند بر مردم منت گذاشت و شما را در همین خانههاى گلى قرار داد و رخصت داد كه [قدر و منزلت] شما رفعت یابد و نام شما در آن خانهها یاد شود».
هر چه در عالم هست، از بركت وجود نورانى آن ذوات مقدسه است كه مقامشان، نهان و پوشیده از اهل آسمانها و زمین است. وقتى فرشتگان با این حقایق آشنا شدند، فرمان سجده را به جان پذیرفتند و بر این مقامات، سجده كردند.
نتیجه بحث این شد كه خداوند حقایق نورى چهارده معصوم را نشان ملائكه داد و گفت كه سجده شما، بر شخص آدم نیست؛ بلكه از نسل آدم، چهارده معصوم را داریم و وقتى آنها چهارده معصوم را دیدند، متوجه شدند كه مقام آنها با خودشان قابل مقایسه نیست؛ (فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ. إِلَّا إِبْلِیسَ).
دلیل این كه مراد از اسما، اسامى و حقیقت چهارده معصوم است، این است كه با وجودى كه طبق قاعده ادبیات عرب، ضمیرى كه به اسما باید برگردد، ضمیر مؤنث (ها) است، ولى خداوند فقط یكبار از این ضمیر استفاده كرد و در بقیه موارد از ضمیر (هُم) یا (هؤلاء) كه براى جمع صاحبان عقل است، استفاده كرد (مانند: عرضهم، انبئهم بأسمائهم، انباءهم باسمائهم و انبئونى باسماء هؤلاء).
بنابراین، این كه برخى مفسران گفتهاند كه اگرچه فرشتگان نیز توانایى یادگیرى و بهرهمندى از علم الهى را داشتند، اما از این آیات به خوبى آشكار مىشود كه توانمندى آدم جهت یادگیرى و بهرهمندى از علم الهى،
بسیار گسترده است و فرشتگان داراى مقام معلوم و محدوده خاص خود مىباشند و به همین جهت، با دیدن توانمندى آدم، در برابر او سجده كردند و خضوع و تواضع خود را نشان دادند نظر صحیحى نمىباشد؛ زیرا اگر فقط خداوند اسمهایى را به آدم آموخت و آموزش آن به ملائكه هم ممكن بود، ملائكه مىتوانستند بگویند: خدایا! اگر تو آن اسمها را به ما هم آموزشدهى، ما یاد خواهیم گرفت و دیگر آدم بر ما فضیلتى نخواهد داشت و از عدم درخواست آنها معلوم مىشود كه آنها ظرفیت آن مسئله را نداشتند (زیرا آن اسما، اشخاصى بودند كه وجود جسمانى آنان از صلب آدم به وجود مىآمد).
علاوه بر این، اگر آن اسما و علم، از مقوله لفظ بود، با بیان آنها توسط آدم براى ملائكه، آنها نیز یاد مىگرفتند و دوباره مىتوانستند بگویند: ما نیز مانند آدم آن اسما را بلد هستیم؛ پس چرا بر او سجده كنیم؟
بنابراین، نتیجه مىگیریم كه سجده ملائكه، در واقع، بر انسان كامل بود كه چهارده معصوم مىباشند و آفرینش حقیقت آنان، قبل از همه موجودات بود و آنان، واسطه فیض خداوند براى همه موجودات مىباشند و به همین جهت، سؤال و اعتراض ملائكه نسبت به سجده بر آدم، صحیح نبود.
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .