فلسفه شكرگزاری
آقای قرائتی در تلویزیون فرموده اند انسانی که اخلاص داشته باشد نباید انتظار تشکر از دیگران را داشته باشد ولی چرا خدا از ما انتظار تشکر و قدردانی در برابر نعمت هایش دارد؟ (البته نیت من به خدا کفر یا چیز دیگه نیست فقط یه سؤاله؟)
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1396/11/10 ساعت 12:23
الف) خداوند در انتظار عبادت كسى نیست و عبادت و طغیان بندگان نفع و ضررى براى او ندارد. ولی بنده می بایست قدر دان باشد و نعمت های الهی را قدر دانی كند. قرآن مجید در این باره مىفرماید: {/Bوَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اَللَّهَ شَیْئاً{w19-27w}{I3:144I}/}؛ هر كس به جاهلیت و گمراهى پسروى كند هرگز خدا را زیان نمىرساند، (آل عمران 144). به عنوان نمونه پیرامون قربانى در حج مىفرماید: {/Bلَنْ یَنالَ اَللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها {w1-7w}{I22:37I}/}؛ چنان نیست كه گوشت و خون آن به خدا برسد، (حج، آیه 37). بنابراین عبادت فلسفههاى دیگرى دارد كه به اختصار به برخى از فلسفههاى آن اشاره مىشود: 1- نقش تربیتى و سازندگى؛ عبادت و ارتباط با خدا در رشد كمالات انسانى، پرورش فضائل و مكارم اخلاقى و تنظیم مناسبات انسانى و اجتماعى نقش فوق العادهاى دارد. 2- آرامش روحى و روانى؛ از دیدگاه روانشناختى ارتباط با خدا، انس با خالق هستى و گفتگو با آفرینشگر عالم و آدم از بهترین عوامل آرامش روانى و مقابله با اضطرابات درونى است. 3- ایجاد روح امید و نشاط، یكى از دیگر كاركردهاى روانشناختى عبادت، احساس امیدوارى است، زیرا كسى كه با خدا در ارتباط است، خود را در زندگى تنها و بىپناه نمىیابد. از اینرو روانشناسان معتقدند كه دین و عقاید و مناسك دینى باعث كاهش رنجهاى انسان و بویژه غم و رنج تنهایى در كویر خشك زندگى و در برخورد با ناملایمات و دشوارىها است. آرى عبادت آدمى شور و نشاط، امید و قدرت بردبارى و مقاومت در برابر سختیها عطا مىكند. 4- اعمال انسان داراى اثر تكوینى و حقیقى در حیات جاودان آدمى است. به عبارت دیگر بهشت و دوزخ یك امر قراردادى و وضعى نیست، بلكه حضور و تجسم خود عمل انسان است. براى آگاهى بیشتر در این باره ر.ك: 1- كلیاتى پیرامون عبادات اسلامى،شهید سید محمدباقر صدر 2- اسرار عبادات،آیه الله جوادى آملى ب ) اگر آدمى نخواهد بنده كسى باشد تنها از یك راه ممكن است و آن بندگى خدا كردن، در این صورت است كه آدمى از قید همه تعلقات و زنجیرهاى بندگى و بردگى رها مىشود و با بىنهایت هم آوا و هم سخن مىشود، لیكن آنكه از طرق بندگى خدا سر برتافت گرفتار بندگى نفس و شیطان و بردگى در برابر دریوزگان مىشود: {Sآنكه گریزد ز خراجات شاه# بار كش غول بیابان شودS} این كه انسان آزاد و مختار آفریده شده است، یعنى آزاد از بندگى و بردگى خلایق، كه آنان نیز مثل ما، همه بندگانى تهیدست و فقیران درگاه الهىاند، اما اختیار آن گونه كه از دایره قدرت خدا نیز رها باشیم نه مطلوب است و نه ممكن.
منبع :پرسمان/معارف
منبع :پرسمان/معارف
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .