تبیان، دستیار زندگی

رفاه مادی ظالمین

چرا خداوند در دنیا این همه نعمت و رفاه به كفار و ظالمان داده است؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
مادی ظالمین
نکته مهم آنست که باید دیدمعنی رفاه چیست؟آیا داشتن پول زیاد ویا داشتن خانه وماشین و...رفاه وخوشبختی است؟باید بررسی کرد که هدف از آفرینش انسان با این خصوصیات وتوانمندی چه بوده است؟آیا صرف پرورش جسم وتامین لذتهای آن رفاه وخوشبختی وسعادت است؟علاوه بر اینکه از کجا مجرمان وگناه کاران در رفاه اند؟آنها بدلیل نداشتن پشتوانه معنوی وامید واقعی به آینده,از خوشی واقعی بی بهره اندوترس ودلهره بر آنها مستولی است,زیرا علاوه بر ترس از مجازات دنیوی نسبت به آخرت خود نیز نگرانند.
نکته دیگر آن است که بسیاری از گرفتاری های مومنان در اثر بی برنامگی وتنبلی است که نباید به حساب خداوند گذاشت,شاهد آن اینست که مومنان عاقل وکامل هم خوشی این جهان را دارند وهم نسبت به آسایش جهان دیگر امیدوارند,زیرا با برنامه درست از امکانات خوب استفاده نموده اند,به اطراف خود بنگریم می بینیم غالب مومنان وضع خوبی دارند ,اخلاق ومعنویات بر زندگی آنها حاکم است ,از زندگی لذت می برند,لذا می بایست گرفتاریها ومشکلات خود ساخته را جدا کردوسستی را کنار گذاشت وبا نظم وبرنامه حرکت کردواز سرمایه های زندگی خوب بهره برداری کرد آن وقت است که می بینید خوشی واقعی برای مومنان است وزندگی پر از دلهره واضطراب مجرمان ,گرچه ظاهر فریبنده داشته باشدولی از درون خراب وتاریک است.
آنها ممكن است اموال فراوانی داشته باشند. ولی هر مالی بركت نیست. بركت در مسیر سعادت قرار می‎گیرد، نه هر مال. از این رو قرآن می فرماید: مبادا كافران گمان كنند مهلت ما به سود آنان است برای آنان خیری در پیش دارد . ما به آنان مهلت می‎دهیم تا بر گناه خود بیافزایند و سرانجام عذابی دردناك و خوار كننده در پیش دارند: «وَلا یَحْسَبنَّ الَّذِین كَفروا أَنما نُملی لَهم خَیر لِأَنفُسهم إِنَّما نُملی لَهم لِیَزدادوا إِثْماً وَلَهم عَذاب مُهین» آل عمران/178 قرآن در آیه دیگر به پاسخ این شبهه پرداخته می فرماید: «لایَغُرُّنّك تَقلّب الَّذِین كَفروا فی البِلاد مَتاع قَلیلُ ثُمّ مَأویهُم جَهنَّم وبِئْس المِهاد» آل عمران/196 ـ 197 [تحولات گوناگون كافران تو را نفریبد و غمگین مباش چون ببینی كافران، شهرها و مناطقی را در تصرف وسلطه خود دارند. دنیا متاعی اندك است و پس از این جهان، جایگاه آنان جهنم است و چه بد آرامگاهی است.] قرآن درباره نعمت مال و فرزندتبه كاران نیز می فرماید: «فَلا تُعجبك أَموالهم ولا أَولادهُم إِنَّما یُریدُ الله لِیُعذِّبهم بِها فِی الْحَیوةِ الدُّنیا وتَزهقَ أَنفُسهم وهُم كافِرون» توبه/55 [اموال و فرزندان آنان شمارا ای مؤمنان به شگفتی وا ندارد؛ خداوند می خواهد با این وسیله آنان را عذاب كند و جان آنان درحالی گرفته و از بین می رود كه آنان كافرند.] پس مبادا بپندارید كه این ها وسیله رفاه و آسایش آنها است. در آیه دیگر می فرماید: [ما به تدریج و با مهلت آنان را به نابودی نزدیك می سازیم ، بدون آن كه بفهمند و اگر ما به آنان مهلت می دهیم مكر و كید حساب شده در آن نهفته است] «وَ الَّذِین كَذَّبوا بِایاتِنا سَنَستَدرِجُهم مِن حَیث لایَعلَمون وَأملی لَهُم إِنّ كَیدی مَتین» اعراف/182 ـ 183 . آیة الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن ج 5 (معاد در قرآن)
سختی مومنان:
سماعه به نقل از امام صادق(ع) گفت كه آن حضرت از امام علی(ع) فرمود: همانا در كتاب علی(ع) آمده است كه همانا سخت ترین مردم از لحاظ بلا پیغمبران اند. سپس جانشینان آن ها. پس نیكوكارتران و نیكوكارتران؛ و همانا این گونه است كه مؤمن به اندازه كارهای نیكویش مبتلا می گردد. پس هر كس كه دین او درست و كار او نیكو باشد، بلای او هم سخت خواهد گردید، و این بدان خاطر است كه خداوند متعال دنیا را نه ثوابی از برای مؤمن قرار داده و نه مجازاتی برای كافر؛ و كسی كه دینش اندك و عقلش ضعیف است، بلای او هم اندك خواهد بود، و همانا سرعت بلا به سوی مؤمن پرهیزكار تندتر از باران به سوی آرامگاه زمین است.
بلا آن چیزی است كه خداوند متعال، بندگان خود را با آن ها امتحان می كند، مانند بیماری ها و فقر، و گاه با دادن دولت و جاه و مقام بنده را امتحان می كند.
این نكته را باید دانست كه نفوس انسان ها در ابتدای ظهور و تعلق به بدن ها بالقوه شامل تمام علوم و كمالات است و به مرور زمان ادراكات ضعیف در او ایجاد می شود مانند لمس كردن و دیگر حواس ظاهری، و سپس ادراكات باطنی در او ایجاد می گردد، و اگر تحت تأثیراتی قرار نگیرد، میل به زشتی در آن ایجاد می گردد، تا جایی كه به حیوانی درنده و شیطانی غریب تبدیل خواهد شد!
برای جلوگیری از این كار خداوند متعال دو مربی( مربی باطنی یعنی عقل، و مربی ظاهری یعنی پیامبران) را برای تربیت آنها قرار داده است و این دو مربی بدون كمك به یكدیگر نمی توانند مؤثر واقع شوند. این دو نعمت بزرگ را خداوند متعال اسباب تمیز انسان ها از یكدیگر و اسباب امتحان آنها از هم قرار داده است.
امام صادق(ع) فرمود: حتمی است برای مردم كه خالص شوند و امتحان گردند و از یكدیگر تمیز داده شوند و غربال گردند و مردمان بسیاری در غربال استخراج شوند.
بر اساس روایات مختلف روشن می شود كه هر بخشش و توسعه ای و هرمنعی و هر امر و نهی ای برای امتحان است؛ و نیز برانگیخته شدن پیامبران و ارسال كتاب های آسمانی برای جدا شدن بدكاران از نكوكاران و بدبختان از خوشبختان است، تا در این امتحان حجت الهی بر مردم تمام شود، زیرا خداوند به همه چیز آگاه است.
شدت ابتلای پیامبران و اوصیا و مؤمنان
هرعملی كه از انسان سر می زند و هر لذتی كه انسان می برد، اثری در نفس بر جای می گذارد و هر چه شخص در لذت ها بیش تر غوطه بخورد، علاقه اش به دنیا بیش تر می گردد و به همان اندازه از آخرت غفلت می ورزد تا جایی كه توجه او از خداوند و آخرت كلاً سلب می گردد.
از سوی دیگر هر گاه انسان از پدیده ای بدی و سختی هایی ملاحظه كند، از آن متنفر ورویگردان می شود، و سعی می كند آن را از خود دور سازد. بر اساس همین مطلب هر گاه انسان از این عالم بلاها و دردها و سختی ها دید طبیعتاً از آن متنفر می شود، دلبستگی او به این دنیا كم می شود، سعی می كند از آن روحاً كوچ كند و دل به سرای دیگر بفرستد.
لذا هر چه عنایت خداوند متعال به بنده ای بیش تر باشد، موج های بلا را بیش تر متوجه او می كند تا این كه روح این بنده از دنیا و زخارف و زینت های آن منصرف گردد.
آینه( خداوند متعال) او را از دنیا پرهیز می دارد، همان طور كه طبیب مریض را ( پرهیز می دارد).
همچنین عنایات ازلی خداوند متعال به انبیا و اولیا به خاطر آن است كه خداوند آگاهی دارد كه آن ها در زمان تكلیف او را اطلاعت می كنند.
از دیگر نكات شدت ابتلا و گرفتاری بندگان خاص خداوند آن است كه بیشتر به یاد خدا بیفتند؛ زیرا اصولاً انسان ها در هنگام راحتی و آسایش غفلت می ورزند. البته این نكته در خصوص انبیا و اولیای كامل تا حدی فرق می كند، زیرا قلب این ها محكم تر از آن است كه به دنیا علاقه ورزد و نیازی باشد تا با سختی وبلا چهره از دنیا برگردانند، بلكه اینان به نور باطنی دریافته اند كه حضرت پروردگار به این عالم توجهی ندارد، لذا فقر را بر ثروت و بلا را بر راحتی ترجیح داده اند.در حدیث است كه جبرئیل كلید خزائن زمین را به پیشگاه حضرت ختمی مرتبت آورد و عرض كرد كه در صورت قبول این ها، چیزی هم از مقامات اخروی شما كم نمی گردد، اما حضرت برای فروتنی در برابر پروردگار آن را قبول نكرد و فقر را برگزید.
همچنین در روایات آمده است كه برای مؤمنان مراتبی است كه نمی توان به آن ها رسید مگر به سبب تحمل سختی و بلا ، چنان كه امام حسین(ع) رسول خدا(ص) را در خواب دید، حضرت به آن مظلوم فرمود: از برای تو در بهشت درجه ای است كه به آن نمی رسی مگر با شهادت.
در روایت دیگر از امام صادق(ع) آمده است كه همانا بزرگی مرد به بزرگی بلایی است كه به او می رسد؛ و خداوند قومی را دوست نمی دارد، مگر این كه آن ها را مبتلا نماید.
به این نكته نیز باید توجه داشت كه انبیا و اوصیا در بیماریهای جسمی و حسی شبیه دیگران اند؛ اما از ابتلای به برخی امراض كه با اهداف بعثت منافات داشته باشد و موجب روی گردانی مردم از آن ها شود مصون و درمان اند، مانند جذام و برص.
دلیل آن هم این است كه عموم مردم صحت و سلامتی جسمی را با كمالات روحی ملازم و همراه می دانند، لذا عنایات خداوند اقتضا می كند كه پیامبران صاحب شریعت و مبعوث به رسالت را به بیماری هایی دچار نكند كه خلق از آنها متنفر ، و از گرد آنها پراكنده نشوند ، اما در خصوص بعضی از پیامبران كه صاحب شریعت نیستند و برخی اولیاء و مؤمنان بزرگ ابتلای به این گونه بیماری ها منعی ندارد چنان كه حضرت ایوب و جناب حبیب نجار مبتلا بودند .
دنیا محل پاداش و مجازات نیست
باید دانست كه دنیا نه دار كرامت و ثواب پروردگار است و نه محل عذاب، زیرا دار كرامت و پاداش عاملی است كه نعمت های آن خالص و به سختی آغشته نباشد، در حالی كه می دانیم لذات و خوشی های دنیا با سختی و درد همراه است و سختی ها و دردهای آن هم خالص نیست و گاه با نعمت و نقمت ایی همراه است.
لذا همان طور كه در حدیث آمده است، علت ابتلای مؤمن در دنیا آن است كه خداوند متعال دنیا را پاداشی برای مومن و یا مجازات برای كافر قرار نداده است. دنیا محل امتحان و دار تكلیف و مزرعه آخرت است. بنابراین كسانی كه انتظار دارند خداوند متعال گنه كاران و ظالمان را قلع و قمع كند، خلاف سنت الهی می اندیشند، زیرا سنت الهی آن است كه دنیا محل عمل باشد و در آخرت نتایج مشخص گردد.
اگر ظالم و ستمگری در دنیا مجازات شود، از عنایات خداوند متعال به اوست، همان طور كه مهلت دادن به اهل معصیت هم استدراج(1) است، چنان كه در آیه 177 سوره آل عمران آمده است.
آنان كه كافر شدند، گمان نكنند كه مهلت ما به آن ها خیر آن هاست. همانا مهلتشان دادیم تا گناه را زیاد كنند و برای آن ها عذابی دردناك است .
به این مطلب نیز باید اشاره كرد كه میزان درك بلا و سختی بستگی به میزان درك مشخص دارد، لذا كسانی كه عقل و دركشان كامل است به همان نسبت بلاهای روحانی را بیش تر درك می كنند. می توان گفت این كه رسول خدا(ص) فرمود: هیچ پیامبری اذیت نشد، آن گونه كه من اذیت شدم، ناظر به همین معنا باشد، زیرا هر كس عظمت پرودگار را بیشتر درك كند، از گناه بندگان بیشتر متأثر می شود، پس اذیت و بلای او بیشتر خواهد بود.
در عرصه جهان هیچ موجودى بى‏هدف خلق نشده است. بنابراین، همان طور كه مثلاً گیاه براى ثمردهى ایجاد گردیده است، هدف از آفرینش انسان نیز آزمایش شدن و امتحان پس دادن است.
2) از آیه شریفه الذى خلق الموت و الحیوة لیبلُوَكُم ایّكم احسن عملاً (ملك/2) و نیز آیات مشابه آن مانند: و نبلوكم بالشّر و الخیرفتنةً و الینا ترجعون (انبیاء/35) استفاده مى‏شود عالم میدان آزمایش بزرگى است براى همه انسانها. وسیله آزمایش، مرگ و حیات و هدف این آزمون بزرگ رسیدن به حُسن عمل است. مفهوم حُسن عمل نیز یعنى تكامل، معرفت و اخلاص نیت و انجام هر كار خیر است. در آیات اشاره شده نكاتى قابل تأمل است؛ از آن جمله: الف) بدیهى است هر جا پاى امتحان در میان است، در پَس پرده آن، مسأله جزاء و پاداش به امتحان شونده مطرح است. عبارت و الینا ترجعون هم در آیه دوّم اشاره به همین نكته دارد. چرا كه به سوى ما باز مى‏گردید یعنى باز مى‏گردید براى قضاوت نهائى.
ب) هدف آزمایش را حُسن عمل معرفى كرده است نه كثرت عمل و این خود دلیل بر آن است كه اسلام به كیفیت اهمیت مى‏دهد، نه به كمیّت. مهم آن است كه عمل، خالصانه و براى خدا، مفید و جامع باشد.
ج) این كه در آیه شریفه، مرگ قبل از حیات ذكر شده، بخاطر تأثیر عمیقى است كه توجه به مرگ در حُسن عمل دارد. ضمن این كه مرگ، قبل از زندگى بوده است.
3) در احادیث معصومین(ع) هم این تعمیم امتحان الهى، مورد تأیید قرار گرفته است. به عنوان مثال در حدیثى از امام صادق(ع) آمده است كه آیه شریفه هل جزاء الاحسان الا الاحسان شامل كافر و فاجر هم مى‏شود:عن ابى‏عبدالله(ع) قال: قول اللّه تعالى هل جزاء الاحسا الاّ الاحسان جرت فى الكافر و المؤمن و البرّ و الفاجر(بحارالانوار/8/105). بنابراین بر اساس حدیث فوق، اگر كافر هم كار نیكى كند جزاى آن را مى‏بیند. این خود نمونه‏اى از امتحان الهى از كافر است. نیز امام صادق(ع) درباره آیه میثاق مى‏فرمایند كافران هم حضور داشته‏اند: عن ابى‏عبداللّه(ع) قال: فطرة الله التى فطر النّاس علیها هى الاسلام فطرهم الله حین اخذ میثاقهم على التوحید فقال:اَلَست بربكم و فیهم المومن و الكافر (بحارالانوار/3/278) البته اقرار و اعتراف به امر الهى براى كافر سخت است همان طور كه امام صادق(ع) مى‏فرماید: انّ امرنا صعب مستصعب على الكافرین، لا یُقرّبه الاّ نبى مُرسل او ملك مقرّب او عبد مؤمن امتحن الله قلبه للایمان (بحارالانوار/2/191) وتنها از میان آدمیان عادى، مومنى كه در كوره آزمایش، قلبش گداخته گردد به امر و سنت الهى، اعتراف خواهد كرد و كافر از این بلا و امتحان پیروزمند سر برنخواهد آورد.
4) با وجودى كه بلا و آزمایش براى مؤمن و كافر، مشتركا نازل مى‏شود امّا امتحان مؤمن ویژگی هایى داردكه به برخى از آنها اشاره مى‏شود:
الف) مؤمن، بیشتر در معرض بلا و امتحان الهى است: انّ البلاء الى المؤمن اسرع
ب) مؤمن با سلاح صبر به مقابله با بلا برمى‏خیزد و از آن شكوه نمى‏كند اما كافر از این اسلحه برخوردار نیست لذا در حدیثى از معصوم(ع) آمده است كه بى‏تابى و بلا بر كافر پیشى مى‏گیرند و كافر توان غلبه كردن بر آن‏ها را ندارد لذا زمینه‏اى براى بلاهاى پیچیده‏تر بعدى براى او باقى نمى‏ماند. انّ الجزع و البلاء یستبقان الى الكافر.
ج) و بالاخره حكمت امتحان آن است كه انسان هاى صادق از غیرصادق تفكیك گردند: لانّ نزول المحنه و المصیبة یخبر عن الصادق. خلاصه سخن آن كه اگر آفرینش براى امتحان است، براى همه است واستثناء مفهومى ندارد. ولى براى این كه مؤمن درجات كمال معنوى بالاترى را كسب كند در معرض امتحان‏هاى ویژه‏اى قرار مى‏گیرد. البته این امتیازى براى مؤمن نیست. زیرا بخشى از راه را به اختیار خود آمده است، لذا در مراحل بالاتر، مورد عنایت بیشترى است. اما چون كافر درهمان گام هاى اولیه دَرجا زده است دیگر براى او بلاهاى ویژه براى كمال هاى ویژه، جائى ندارد.
در پایان تذكر این نكات مفید است:
1) بلا گاه كیفر گناه است و گاه جهت ترفیع درجه پس همیشه وجود بلا ، نشانه گناهكارى نیست مثل بلاهاى وارد بر حضرت ایوب.
2) بلایى كه كیفر گناه است براى مؤمن نعمت است چرا كه از یك سو او را متنبه مى‏كند و از سوى دیگرگناهان او راپاك می کند3) عدم بلا براى كافر و بهره‏مندى او از نعمت ،گاه پاداش اعمال نیك اواست كه خدا در این دنیا به او اعطا مى‏كند تا در آخرت از نعمت های الهی بى‏بهره باشد و گاه از باب استدراج است و در واقع اضلال مجازاتى است یعنى اعطاى نعمت بیشتر موجب طغیان بیشتر او خسران او مى‏شود. 

منبع :پرسمان /معارف
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .