رمضان و شیطان
خداوند به همین جهت انسان را موجودى مختار آفرید و انتخاب راه سعادت و شقاوت را در اختیار او نهاد؛ چنان كه مى فرماید: «إِنّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمّا شاكِراً وَ إِمّا كَفُوراً»[3]؛ «ما راه را به انسان نشان دادیم، حال یا سپاس گزار است و یا ناسپاس».
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1396/11/10 ساعت 12:01
![رمضان و شیطان](https://img.tebyan.net/big/1396/11/18316513715935972344424722296222415417318.jpg)
رمضان و شیطان
این سؤال، پرسشى بنیادین است كه براى هر اندیشمند مسلمان رخ مىنماید و پاسخ به آن در گرو كاویدن جنبههاى مختلف آن است. در این پرسش سه طرف ـ خداوند، انسان و شیطان ـ قرار دارد كه به طور مختصر به بررسى آنها مىپردازیم:1. هدف خداوند از آفرینش انسان، رساندن او به كمال است.
2. تبلور كمال انسان، در شناخت خداوند است و معرفت، در گرو عبادت او است. خداوند خود مىفرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاْءِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ» ؛ «جن و انس را تنها براى عبادت خود آفریدم»؛ زیرا با عبادت و شناخت او، كمال انسان تحقق مىیابد.
3. انسان عبادتگر را تنها در صورتى مىتوان در حال حركت به سوى كمال دید كه آگاهانه و با اختیار، این مسیر را انتخاب كرده باشد؛ نه آنكه همانند فرشتگان به صورت تكوینى به عبادت بپردازد و قدرت بر عصیان و نافرمانى خداوند نداشته باشد: «بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ»
و چه زیبا سروده است خواجه شیراز در این باره:
جلوهاى كرد رُخت دید ملك عشق نداشت
عین آتش شد ازین غیرت و بر آدم زد
4. خداوند به همین جهت انسان را موجودى مختار آفرید و انتخاب راه سعادت و شقاوت را در اختیار او نهاد؛ چنان كه مىفرماید: «إِنّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمّا شاكِراً وَ إِمّا كَفُوراً» «ما راه را به انسان نشان دادیم، حال یا سپاسگزار است و یا ناسپاس».
5. از اینجا است كه مسئله امتحان ـ به عنوان یكى از اهداف واسطهاى آفرینش انسان ـ مطرح مىشود؛ زیرا امتحان، تبلور اختیار انسان است و جاى شگفتى ندارد كه در آیات فراوانى، طرح این مسئله را به گونههاى مختلف مىبینیم؛ چنان كه مىفرماید: «إِنّا خَلَقْنَا الاْءِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِیهِ» «ما انسان را از نطفهاى آمیخته آفریدیم تا او را بیازماییم»
6. برقرارى یك «امتحان عادلانه»، تنها در گرو وجود شرایط و امكانات براى گزینش مسیر خیر یا شرّ به وسیله انسان است. اما خداوند از آن رو كه انسان را گل سر سبد مخلوقات خود مىداند و تنها براى آفرینش او به خود تبریك مىگوید «فَتَبارَكَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ» در جهت انتخاب مسیر كمال و خیر، امكانات فراوانى را در اختیار او گذاشته است. این ابزار و امكانات عبارت است از:
6ـ1. آفرینش بر اساس فطرت و گرایش ذاتى به خداوند: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللّهِ الَّتِى فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها»
6ـ2. رهبرى و هدایت الهى به سوى حق به وسیله خود خدا: «قُلِ اللّهُ یَهْدِى لِلْحَقِّ»
6ـ3. الهام خوبىها و بدىها به انسان به منظور گزینش آگاهانه او: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»
6ـ4. محبوب قرار دادن ایمان به خداوند در نهاد انسانها: «حَبَّبَ إِلَیْكُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِى قُلُوبِكُمْ»
6ـ5. یارى رساندن ویژه به مؤمنان در مسیر زندگانى: «إِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِى الْحَیاةِ الدُّنْیا»
6ـ6. گشودن راههاى هدایت به تناسب تلاش انسان: «وَالّذیِنَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»
7. حال با وجود این همه امكانات در جانب خیر، بودن نیرویى در جانب شرّ، موجب مىشود كه آزمایش الهى از حالت صورى در آید؛ یعنى، وجود نیروهایى كه انسان را به سوى شرّ وسوسه مىكنند، باعث مىشود انسان واقعا در میان دو راهىها، قرار گیرد و خود با اراده و عزم خویش، مسیرى را انتخاب كند.
به عبارت دیگر وسوسههاى شیطانى، باعث مىشود كه انسان به مبارزه برخیزد و با استمداد از عنایتهاى الهى، نبردى سهمگین را آغاز كند. به این وسیله نفس او پرورش و تكامل مىیابد و عالىترین مدارج كمال ممكن را كسب مىكند و چون در این صورت امتحان جدى صورت گرفته است، حقیقت شخصیت او ـ خواه مثبت و ملكوتى یا منفى و منحط ـ بروز مىنماید؛ یعنى، انسان نهان خود را نشان مىدهد.
از اینجا بود كه با نافرمانى ابلیس و رانده شدن او از درگاه الهى و سپس تقاضاى او براى اغواى نوع انسانى؛ خداوند با تقاضاى او موافقت كرد و به او مهلت داد تا در مقابل نیروهاى الهى، وسوسهگر انسان به سمت شرّ باشد. اما در عین حال قدرت او در این زمینه را محدود ساخت و هیچ سلطهاى را براى شیطان به طور مستقل بر انسانها قرار نداد: «وَ ما كانَ لَهُ عَلَیْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤممِنُ بِالاْخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِى شَكٍّ»
8. اغواگرى شیطان، تنها در انسانهایى مؤثر است كه جانب شرّ را بر خیر ترجیح مىدهند؛ اما خالصان و خداجویان حقیقى، گزندى از او نمىبینند. چنان كه شیطان خود بر ناتوانى خویش در این زمینه اعتراف كرده، مىگوید: «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ»
بنابراین وسوسهگرى شیطان، پس از روىگردانى انسان از نداى فطرت و الهامات رحمانى است. چنین كسانى كه با اختیار و انتخاب خود كفر ورزیده، قابلیت محبت و همراهى با پاكترین انسانهاى روى زمین را از دست دادهاند؛ سزاوار آن هستند كه به وسوسههاى شیطانى گرفتار شوند و این خود نوعى مجازات الهى نسبت به آنان در همین دنیا است: «أَ لَمْ تَرَ أَنّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَى الْكافِرِینَ تَؤزُّهُمْ أَزًّا» «آیا ندانستى كه ما شیطانها را بر كافران گماشتهایم، آنان را شدیدا تحریك كنند؟».
9. خداوند متعال به جهت عنایت ویژهاش به مؤمنان، زمانها، مكانها و وسایطى براى آنها قرار داده است تا بتوانند از آنها استمداد جسته و در جهت حفظ و تقویت بعد معنوى خویش، تلاشى پیگیر داشته باشند. ماه رمضان ـ به ویژه شب قدر ـ بهترین زمانها براى این جهت است. خداوند در این ماه، قدرت شیطان را محدود ساخته است (كه از این محدودیت، به زنجیر كشیده شدن او تعبیر مىشود)؛ لكن این تنها زمینه خوبى براى حركت به سوى كمالات معنوى است كه به خواسته انسان مشروط است و اگر انسان نخواهد در مسیر تكامل ایمانى قرار گیرد ـ اگر چه روزه هم بگیرد لكن در ترك گناهان نكوشد ـ روزه تأثیرى ژرف در جان او نگذاشته، تنها تكلیفى را از او ساقط مىكند.
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .