تبیان، دستیار زندگی

رمضان و شیطان

خداوند به همین جهت انسان را موجودى مختار آفرید و انتخاب راه سعادت و شقاوت را در اختیار او نهاد؛ چنان كه مى فرماید: «إِنّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمّا شاكِراً وَ إِمّا كَفُوراً»[3]؛ «ما راه را به انسان نشان دادیم، حال یا سپاس گزار است و یا ناسپاس».
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رمضان و شیطان

رمضان و شیطان

 این سؤال، پرسشى بنیادین است كه براى هر اندیشمند مسلمان رخ مىنماید و پاسخ به آن در گرو كاویدن جنبههاى مختلف آن است. در این پرسش سه طرف ـ خداوند، انسان و شیطان ـ قرار دارد كه به طور مختصر به بررسى آنها مىپردازیم:
1. هدف خداوند از آفرینش انسان، رساندن او به كمال است.
2. تبلور كمال انسان، در شناخت خداوند است و معرفت، در گرو عبادت او است. خداوند خود مىفرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاْءِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ» ؛ «جن و انس را تنها براى عبادت خود آفریدم»؛ زیرا با عبادت و شناخت او، كمال انسان تحقق مىیابد.
 3. انسان عبادتگر را تنها در صورتى مىتوان در حال حركت به سوى كمال دید كه آگاهانه و با اختیار، این مسیر را انتخاب كرده باشد؛ نه آنكه همانند فرشتگان به صورت تكوینى به عبادت بپردازد و قدرت بر عصیان و نافرمانى خداوند نداشته باشد: «بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ»
و چه زیبا سروده است خواجه شیراز در این باره:
جلوهاى كرد رُخت دید ملك عشق نداشت
 عین آتش شد ازین غیرت و بر آدم زد
4. خداوند به همین جهت انسان را موجودى مختار آفرید و انتخاب راه سعادت و شقاوت را در اختیار او نهاد؛ چنان كه مىفرماید: «إِنّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمّا شاكِراً وَ إِمّا كَفُوراً» «ما راه را به انسان نشان دادیم، حال یا سپاسگزار است و یا ناسپاس».
5. از اینجا است كه مسئله امتحان ـ به عنوان یكى از اهداف واسطهاى آفرینش انسان ـ مطرح مىشود؛ زیرا امتحان، تبلور اختیار انسان است و جاى شگفتى ندارد كه در آیات فراوانى، طرح این مسئله را به گونههاى مختلف مىبینیم؛ چنان كه مىفرماید: «إِنّا خَلَقْنَا الاْءِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِیهِ» «ما انسان را از نطفهاى آمیخته آفریدیم تا او را بیازماییم»
6. برقرارى یك «امتحان عادلانه»، تنها در گرو وجود شرایط و امكانات براى گزینش مسیر خیر یا شرّ به وسیله انسان است. اما خداوند از آن رو كه انسان را گل سر سبد مخلوقات خود مىداند و تنها براى آفرینش او به خود تبریك مىگوید «فَتَبارَكَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ» در جهت انتخاب مسیر كمال و خیر، امكانات فراوانى را در اختیار او گذاشته است. این ابزار و امكانات عبارت است از:
6ـ1. آفرینش بر اساس فطرت و گرایش ذاتى به خداوند: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللّهِ الَّتِى فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها»
6ـ2. رهبرى و هدایت الهى به سوى حق به وسیله خود خدا: «قُلِ اللّهُ یَهْدِى لِلْحَقِّ»
6ـ3. الهام خوبىها و بدىها به انسان به منظور گزینش آگاهانه او: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»
6ـ4. محبوب قرار دادن ایمان به خداوند در نهاد انسانها: «حَبَّبَ إِلَیْكُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِى قُلُوبِكُمْ»
6ـ5. یارى رساندن ویژه به مؤمنان در مسیر زندگانى: «إِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِى الْحَیاةِ الدُّنْیا»
6ـ6. گشودن راههاى هدایت به تناسب تلاش انسان: «وَالّذیِنَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»
7. حال با وجود این همه امكانات در جانب خیر، بودن نیرویى در جانب شرّ، موجب مىشود كه آزمایش الهى از حالت صورى در آید؛ یعنى، وجود نیروهایى كه انسان را به سوى شرّ وسوسه مىكنند، باعث مىشود انسان واقعا در میان دو راهىها، قرار گیرد و خود با اراده و عزم خویش، مسیرى را انتخاب كند.
به عبارت دیگر وسوسههاى شیطانى، باعث مىشود كه انسان به مبارزه برخیزد و با استمداد از عنایتهاى الهى، نبردى سهمگین را آغاز كند. به این وسیله نفس او پرورش و تكامل مىیابد و عالىترین مدارج كمال ممكن را كسب مىكند و چون در این صورت امتحان جدى صورت گرفته است، حقیقت شخصیت او ـ خواه مثبت و ملكوتى یا منفى و منحط ـ بروز مىنماید؛ یعنى، انسان نهان خود را نشان مىدهد.
از اینجا بود كه با نافرمانى ابلیس و رانده شدن او از درگاه الهى و سپس تقاضاى او براى اغواى نوع انسانى؛ خداوند با تقاضاى او موافقت كرد و به او مهلت داد تا در مقابل نیروهاى الهى، وسوسهگر انسان به سمت شرّ باشد. اما در عین حال قدرت او در این زمینه را محدود ساخت و هیچ سلطهاى را براى شیطان به طور مستقل بر انسانها قرار نداد: «وَ ما كانَ لَهُ عَلَیْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤممِنُ بِالاْخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِى شَكٍّ»
8. اغواگرى شیطان، تنها در انسانهایى مؤثر است كه جانب شرّ را بر خیر ترجیح مىدهند؛ اما خالصان و خداجویان حقیقى، گزندى از او نمىبینند. چنان كه شیطان خود بر ناتوانى خویش در این زمینه اعتراف كرده، مىگوید: «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ»
بنابراین وسوسهگرى شیطان، پس از روىگردانى انسان از نداى فطرت و الهامات رحمانى است. چنین كسانى كه با اختیار و انتخاب خود كفر ورزیده، قابلیت محبت و همراهى با پاكترین انسانهاى روى زمین را از دست دادهاند؛ سزاوار آن هستند كه به وسوسههاى شیطانى گرفتار شوند و این خود نوعى مجازات الهى نسبت به آنان در همین دنیا است: «أَ لَمْ تَرَ أَنّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَى الْكافِرِینَ تَؤزُّهُمْ أَزًّا» «آیا ندانستى كه ما شیطانها را بر كافران گماشتهایم، آنان را شدیدا تحریك كنند؟».
9. خداوند متعال به جهت عنایت ویژهاش به مؤمنان، زمانها، مكانها و وسایطى براى آنها قرار داده است تا بتوانند از آنها استمداد جسته و در جهت حفظ و تقویت بعد معنوى خویش، تلاشى پیگیر داشته باشند. ماه رمضان ـ به ویژه شب قدر ـ بهترین زمانها براى این جهت است. خداوند در این ماه، قدرت شیطان را محدود ساخته است (كه از این محدودیت، به زنجیر كشیده شدن او تعبیر مىشود)؛ لكن این تنها زمینه خوبى براى حركت به سوى كمالات معنوى است كه به خواسته انسان مشروط است و اگر انسان نخواهد در مسیر تكامل ایمانى قرار گیرد ـ اگر چه روزه هم بگیرد لكن در ترك گناهان نكوشد ـ روزه تأثیرى ژرف در جان او نگذاشته، تنها تكلیفى را از او ساقط مىكند.
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .