مجسمه معروف بودا در افغانستان
«مسلّم است در آغاز كار كه انبوه خلایق به بودا گرویدند شریعت اوّلیه او نزد ایشان چون مكتب فلسفی تلقّی گردید ولی اندك اندك آن را تغییر داده به صورت مذهب و دینی درخور حوائج و نیازمندی خود درآوردند. مردم عوام مانند پیروان اغلب مذاهب بزرگ دست به دامان شارع آن زدند و خدا را در وجود او متجلی دانستند و بعثت او را در جهان مایه و سبب نجات و خلاصی شمردند. پس در برابر او به عنوان پرستش به سجده افتادند.»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1396/11/09 ساعت 21:51
مجسمه معروف بودا كه در كشور افغانستان به دست طالبان تخریب گردید در چه زمانی و توسط چه كسانی ساخته شده بود؟ آیا این مجسمه به عنوان بت پرستیده میشده است؟
آئین بودا در2500 سال تاریخ خود، راه پر پیچ و خم بسیاری را پیموده است از هند تا ژاپن از مغولستان تا افغانستان و در هر سرزمینی كه قدم گذاشته، بناهای مذهبی، معابد و پیكرهها و آثار دیگر فرهنگی بر جای نهاده است. اگر چه در آن سرزمین از معتقدان آن فرهنگ و آئین كسی باقی نمانده باشد.مجسمههای بامیان افغانستان هم یادگاری بود از دورانی كه راهبان بودایی برای رهایی از رنج و رسیدن به نیروانای مطلق این بدی ستوهها[1] را در دل كوههای بامیان تراشیدند.
در اینكه در چه زمانی و توسط چه كسانی ساخته شده، باید گفت باور رایج عمومی در منطقه در مقابل این سؤال، آن را به دوران حكومت كوشانیها نسبت داده و قرن سوم میلادی را قرن ساخته شدن آنها میداند. اما نظریههای باستانشناسانه و علمی به گونهای دیگر میگویند. پرفسور هاكن در كتاب آثار عتیقه بامیان در هزارستان میگوید:
ملتفت باید بود كه این موضوع تفصیل میخواهد كه باید ناگفته نماند، زیرا سؤال عادی كه هر كس میپرسد همین است كه اصنام بزرگ 35 و 53 متری (و دهها مجسمة دیگر از بودا و غارها و حفرههای دست ساز) كی ساخته شده و بانی آن چه كسی بوده است؟ به صورت عمومی قبل از همه باید دانست كه آثار بامیان كار یك روز و یك سال و یك قرن نیست، بلكه قرنها چكش و قلم هیكلتراشان در آن مصروف بوده، معلومات تاریخی یا كتیبهای كه به طور واضح به بانی عمرانات آن اشاره میكند، تا به حال در دست نیست. قدیمیترین منبع تاریخی یادداشت هِیوان تِه سنگ زوار چینی است كه در سال 632 م وارد بامیان شده و اولین آبادی این درّه شهیر را كه آن هم نه مجسمههای بزرگ بلكه یك استوپه[2] و معبدی در هوای آزاد بود كه آن را به یك نفر پادشاه قدیم نسبت میدهد.
حالا كه سخن بدین جا رسید، ناگفته نباید گذاشت كه قدیمیترین آبادی كه از نقطه نظر بودایی در بامیان بنا شده به علاوه یك معبد كه از هوای آزاد در پای جدار كبیر بین دو مجسمة عظیم الجثّه وجود داشت تعمیر یك استوپه بود كه در هوای آزاد در پای جدار كبیر در نزدیكی مجسمة 35 متری بنا یافته بود، چنانچه بقیه سنگ و خاك آن فعلاً در میان مزارع در محل معیّنه فوق الذكر موجود است.
در این وقت جدار كبیر بامیان كه به واسطة وجود هزاران سموچ (حفره) سوراخ سوراخ معلوم میشود، دست نخورده و به شكل طبیعی خود باقی بود ـ و هنوز چنین سوراخ سوراخ نشده بود ـ وقتی كه راهبین مدتی در بامیان ماندند و به آب و هوا و فصول (منطقه) آشنا شدند در قسمت شرقی جدار كبیر شروع به حفر سموچ نمودند. تا در زمستان از سرما و در تابستان از بادهای سرد كه از شمال هندوكش میوزید در امان باشند.
پس به شرحی كه گذشت عمرانات بامیان اول در فضای آزاد شروع شده و متعاقب آن فوراً یك نوع سبك كار مخصوصی كه عبارت از سموچكنی و تراش مجسمههای عظیم الجثه باشد، روی كار آمد و كار هم واضحاً از قسمت شرقی جدار شروع و به منتها الیه غربی آن تمام گردیده است. و به این ترتیب اول بت 35 متری و معابد مجاور آن و بعد از آن هیكل 53 متری و آبدات متصل آن ساخته شده است. و قرار تخمینی كه نمودهاند اولی در قرن اوّل مسیحی ممكن در عصر كنیشكا و دومی بین قرن 2 و 3 در زمان احفار سلسلة او تراش شده است.[3]
در مورد قسمت دوّم سؤال كه آیا این مجسمهها به عنوان بت پرستیده میشده است باید گفت:
«مسلّم است در آغاز كار كه انبوه خلایق به بودا گرویدند شریعت اوّلیه او نزد ایشان چون مكتب فلسفی تلقّی گردید ولی اندك اندك آن را تغییر داده به صورت مذهب و دینی درخور حوائج و نیازمندی خود درآوردند. مردم عوام مانند پیروان اغلب مذاهب بزرگ دست به دامان شارع آن زدند و خدا را در وجود او متجلی دانستند و بعثت او را در جهان مایه و سبب نجات و خلاصی شمردند. پس در برابر او به عنوان پرستش به سجده افتادند.»[4]
در دو مكتب مهم آئین بودا كه عبارت از ماهایانه (ارّابه بزرگ) و هینهیانه (ارابه كوچك) باشند مجسمهها كه بدی ستوه نامیده میشوند از احترامی پرستش گونه برخوردارند و یكی از راههای رهایی در متون دینی آنها معرفی شدهاند. و در این زمینه چنین آمده است:
«راه بدی ستوه یعنی اعتماد داشتن به آمادگی بدی ستوگان در یاری به جویندگان رهایی و آن توانایی انتقال نیكی كرمهای به دیگران است. پذیرفتن یاری از بدی ستوه، جوینده را زیر این تعهد اخلاقی میبرد كه خود برای بدی ستوگی بكوشد تا در آزاد كردن موجودات دیگر از رنج یاری كند. بدی ستوگی چون یك مقصد دینی وجه مشخص مهایانه است تا آنجا كه در متنهای آن اغلب به آن نام ارانه بدی ستوهها دادهاند.»[5]
كه در هینهیانه هم همین مطلب به شكل دیگری موجود است، زیرا «هر پیرو آسیایی هینهیانه بر آن است كه صاحب آن صورت و تمثال نمایندة موجودی است حیّ، دانا و دارای شخصیتی فوق طبیعی كه مناجاتها را میشنود و دعاها را اجابت میكند و راهبان دانشمند و عالم، بهتر به حقایق عالی دینی آگاه هستند و او میتواند به آواز، سؤالات و دعاها جواب بدهد.»[6]
آنان پیكرههای او را به اندازههای گوناگون از مجسمة بسیار ریز تا هیكلهای عظیم الجثه ساخته و پرداختهاند و در حقیقت آنان را میپرستند.[7]
پس پرستش مجسمه در میان بودائیان واقعاً وجود دارد. اما اینكه مجسمههای بامیان در زمان حملة طالبان پرستندهای داشته است به طور قطع در میان مردم افغان كه تعصب شدیدی به اسلام دارند، زمان تخریب چنین چیزی وجود نداشته است. دكتر مهین دخت صدیقیان در سفرنامة خود مردم ساكن در اطراف بودای بزرگ كه نزد مردم به خنگ بت و صلصال شهرت دارد چنین توصیف میكند: ... مرد بامیانی از من پرسید تو مسیحی هستی؟ میگویم: نه مسلمانم، باور نمیكند. میگوید: اگر مسلمانی به من بگو از كدام دستهای؟ چهار تایی یا پنج تایی؟ اول مقصودش را نمیفهمم... ناگهان در خاطرم میگذرد، شاید اصول دین میپرسد و میگویم پنج تایی (یعنی شیعه) به رویم میخندد و با من دست میدهد و میگوید من هم مثل تو هستم اما به هیچ كس در این باره حرفی نزن اذیتت میكنند...
سه فرانسوی مهمان یك قندهاری میشوند. شب به فتوای یك مفتی كه كُشتن آنها غذا (جنگ با كفار در حضور پیامبر(ص)) به حساب می آید سرهاشان را بر دامنهاشان مینهد.[8]
احتمالاً بتهای بودا در بامیان یكی از زیارتگاههای بودایی بوده است كه راهبان برای رسیدن به نیروانا و رهایی از فضای ساكت و دور از دسترس آن سود بسیار میبردهاند. در دو سده نخست پس از مرگ بودا زیارت جزء سازندة مهمی از حیات انجمن بودایی شده بود، طی این سدهها نخستین تاریخ بودایی، چهار مركز عمدة بودایی وجود داشته است:
1. لومبنی، محل تولد بودا 2. بُدگهه محل به روشنی رسیدن بودا 3. چراگاه گوزن در وارانی بنارس محل نخستین موعظة بودا 4. دهكدة كومناره كه محل پری نیروانه شناخته شده بود و محل سوزانده شدن جسد بودا.[9]
البته زیارتگاههای دیگری هم وجود داشته كه از اهمیّت كمتری برخوردار بوده است ولی امروزه شاید صدها و بلكه هزاران زیارتگاه در اقصی نقاط جهان موجود باشد، كه زمانی زیارتگاه بامیان از آنها بود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. آثار عتیقة بامیان در هزارستان، موسیو و مادام گودار، پرفسور هاكن.
2. آشنایی با ادیان هند، مهرداد یزدان پناه.
3. آئین بودا، هانس ولفگانگ شومان، ع پاشایی (ترجمه).
منابع:
[1] . بدی ستوه: مجسمههای بودا كه در اشكال مختلف و حالات گوناگون موجود است.
[2] . استوپه، بنای مجلل هندی است كه جهت نگهداری خاكستر و آثار مقدسین بودا. بودائیان در اطراف این بناها گرد میآیند تا در تشریفات و مراسم مربوط به نجات دهنده شركت جویند. نقل از ایزدپناه، مهرداد، ادیان هند، تهران، انتشارات محور، چاپ اول، 1381، ص 115.
[3] . موسیو و مادام گودار و پرفسور هاكن، آثار عتیقة بامیان در هزارستان، ترجمة احمد علی خان، نشر اسماعیلیان، 1382، ص21 و 20.
[4] . جان بیناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمة علی اصغر حكمت، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نهم، 1377، ص 205.
[5] . هانس ولفگانگ شومان، آئین بودا، ترجمة ع پاشایی، تهران، انتشارات مروارید، 1362، ص 204.
[6] . تاریخ جامع ادیان، ص 214.
[7] . جان بیناس، پیشین، ص 212.
[8] . صدیقیان، مهین دخت، سفرنامه افغانستان، شماره سوم، نشریة راه سوم ، فروردین 81، مؤسسة فرهنگی پژوهشی نواندیشی دینی.
[9] . فرانك رینولز، آئین های كنفوسیوس،تائو، بودا، ترجمه غلامرضا شیخ زین الدین، تهران، فیروزه، چاپ اول 1379، ص 381.
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .