تبیان، دستیار زندگی

شهادت امام جواد(ع)

این قضیه كه میگن همسر امام جواد علیه السلام بعد از زهر دادن به كنیزان دستور داد شادی كنن و نزاشت حتی كنیزی اب هم به امام بده صحت داره؟اگه صحت داره لطفا منبع اون رو هم بنویسید
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
وبگردی؛معارف،پیامبرواهل بیت،پرسمان شهادت امام جواد(ع)

این قضیه كه میگن همسر امام جواد علیه السلام بعد از زهر دادن به كنیزان دستور داد شادی كنن و نزاشت حتی كنیزی اب هم به امام بده صحت داره؟اگه صحت داره لطفا منبع اون رو هم بنویسید

پاسخ: با سلام. در مورد كیفیت شهادت آن امام مـظلوم به گزارش های مختلفی نقل شده است كه مشهورترین آنها در پی می آید:. . اما در هیچ یك از آن ها اشاره به مطلب مورد سوال شما نشده است. این مطلب حتی در میان منابع متاخر معتبر و مستند نیز به چشم نمی خورد.
نقل اول
ابن شهر آشوب در كتاب مناقب آل ابیطالب نقل می كند:
پس از آن كه مردم با معتصم بیعت كردند، به عبدالملك كه والى مدینه بود نامه ای نوشت تا آن حضرت را همراه ام فضل روانه بغداد كند، هنگامی كه حضرت وارد بغداد شد به ظاهر مورد احترام قرار گرفت، سپس معتصم به وسیله غلام خود اشناس شربتى براى امام فرستاد،
وقتی اشناس شربت را به خدمت آن حضرت آورد، عرض كرد: این شربتى است كه خلیفه براى خود ساخته است و پیش از شما خود و گروهى از بزرگان از آن نوشیده اند و امر كرده است شما هم آن را با یخ بنوشید. سپس یخ آورد و براى حضرت شربت آماده كرد. امام فرمود: در شب آن را مى نوشم . اشناس گفت : باید خنك نوشیده شود وگرنه یخ آن آب مى شود. هرقدر آن امام غریب مظلوم از آشامیدن امتناع نمود آن ملعون اصرار كرد و امام علیه السلام با علم به عمل آنان، آن شربت زهرآلود را نوشید. (2)
استاد علامه سید جفر مرتضی عاملی می گوید: « شاید معتصم در یك روز سه بار به مسموم ساختن امام علیه السلام اقدام كرده است تا مطمئن شود به هدف خود مى رسد، چنانچه در روایت اشناس نیامده است كه امام علیه السلام با نوشیدن آن شربت به شهادت رسید.» (3)
نقل دوم
علامه محمد تقی مجلسی (ره) در كتاب جلاء العیون نقل می كند:
معتصم یكى از نویسندگان خود را مامور كرد تا ابوجعفر علیه السلام را به منزل خود دعوت كند و زهرى در غذای آن حضرت بریزد. آن ملعون نیز چنین كرد ولى امام علیه السلام نپذیرفت و فرمود : تو مى دانى كه من در مجالس شما حاضر نمى شوم . آن شخص ‍ گفت : غرض إطعام شما است و متبرك شدن خانه ما به مقدم شریف شما، یكى از وزارء خلیفه نیز آرزوى ملاقات شما را دارد. پس آن امام مظلوم به اجبار آن شخص به منزل او رفت.
شیعیان، اطراف خانه امام مظلوم خویش جمع شدند و چون معتصم درصدد بر آمده بود آنان را از تشییع جنازه آن حضرت باز دارد، شمشیرهایشان را آویخته، براى ایستادگى تا پاى مرگ، هم پیمان شده بودند...
هنگامی كه غذا تناول فرمود، اثر زهر را در گلوى خود احساس نمود. برخاست و اسب خود را طلبید. صاحب خانه از او خواست نرود، امام علیه السلام فرمود: بیرون رفتن من از خانه تو براى تو بهتر است! وقتی حضرت بـه مـنـزل رسـیـد اثـر زهـر در بدن شریفش ظاهر شد و در تمام آن روز و شب منقلب بود تا آنكه مرغ روح مقدسش بـه بال شهادت به اعلی درجات بهشت پركشید. (4)
نقل سوم
علامه محمد حسین مظفر (ره) در كتاب تاریخ الشیعه نقل می كند:
‍ معتصم كه از امام جواد علیه السلام حقد و كینه ای عمیق داشت، امام علیه السلام را به زندان افكند، اما سرانجام چاره ای ندید جز آنكه حضرت را از میان بردارد. به همین منظور امام علیه السلام را از زندان بیرون آورد و به همسر ایشان، ام فضل (دختر مامون) كه انحرافش از آن حضرت برای معتصم آشكار بود، زهرى داد و از او خواست آن زهر را به خورد امام علیه السلام بدهد. همسر امام خواسته او را اجابت كرد و امام علیه السلام با زهر معتصم مسموم گردید... (5)
شیخ عباس قمی (ره) در كتاب شریف منتهی الآمال به نقل از عیون المعجزات می گوید:
ام الفضل انگور رازقى را زهرآلود كرد و به نزد آن امام مظلوم آورد. وقتی حضرت از آن انگور مسموم تـنـاول نـمـود، اثر زهر در بدن مباركش ظاهر شد. در این هنگام آن ملعونه از كار خود پشیمان شد و گریه و زارى كرد، حضرت فرمود: اكنون كه مرا كشتى گریه مى كنى، به خدا سوگند كه به بلایى مبتلا خواهى شد كه درمان نشود...، و همان شد كه امام علیه السلام فرموده بود و با مرضی هلاك شد كه درمان پذیر نبود و درنهایت زیانكار دنیا وآخرت گردید.(6) مسعودى در اثبات الوصیة می گوید: معتصم و جعفر بن ماءمون هر دو ام فـضـل را واداشتند بر كشتن آن حضرت و جعفر بن مأمون به سزاى این امر در حال مستى به چاه افتاد و او را مرده از چاه بیرون آوردند.(7)
آن امام در سن جوانى در حالی كه تنها بیست وپنج بهار از عمر شریفش گذشته بود، از آتـش كینه دشمنان از پا درآمد.شیعیان، اطراف خانه امام مظلوم خویش جمع شدند و چون معتصم درصدد بر آمده بود آنان را از تشییع جنازه آن حضرت باز دارد، شمشیرهایشان را آویخته، براى ایستادگى تا پاى مرگ، هم پیمان شده بودند...
پی نوشتها:
1. مسعودى، أبو الحسن على بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج3، ص464.
2. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 384.
3. عاملی، جعفر مرتضی، الحیاة السیاسیة للإمام الجواد علیه السلام، ص101.
4. مجلسی، محمد تقی، جلاء العیون، ص 968.
5. مظفر، محمد حسین، تاریخ الشیعه، ص56.
6. قمی، عباس، منتهی الآمال، باب یازدهم، فصل پنجم.
7. مسعودى، أبو الحسن على بن الحسین، إثبات الوصیة، ص 227.


منبع:پرسمان دانشجویی


این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .