قرآن و خداشناسی فطری
نسیان: «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ» «و مانند كسانى نباشید كه خدا را فراموش كردند و خدا خودشان را فراموششان ساخت». از این آیه و آیات مشابه آن، دانسته مى شود كه كافران، پیشینه معرفت نسبت به خداوند دارند؛ ولى در حال كفر، خدا را از یاد برده اند و همین نسیان، بستر انكار خدا یا بى اعتنایى نسبت به او است!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1396/11/09 ساعت 19:05
قرآن و خداشناسی فطری
با مطالعه آیاتى كه خداشناسى فطرى را مطرح مى كنند، به راحتى مى توان دلیل این را كه برخى در همه حال به فكر خدا نیستند و بعضى دیگر به كلى منكر خدا مى شوند، دریافت. به اجمال مى توان موارد ذیل را براساس آیات قرآن، موانع بى توجهى به معرفت فطرى قلمداد كرد:1. نسیان: «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»[1]؛ «و مانند كسانى نباشید كه خدا را فراموش كردند و خدا خودشان را فراموششان ساخت». از این آیه و آیات مشابه آن، دانسته مى شود كه كافران، پیشینه معرفت نسبت به خداوند دارند؛ ولى در حال كفر، خدا را از یاد برده اند و همین نسیان، بستر انكار خدا یا بى اعتنایى نسبت به او است!
2. توجه به اسباب مادّى: «فَإِذا رَكِبُوا فِى الْفُلْكِ دَعَوُا اللّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمّا نَجّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِكُونَ» «پس هرگاه در كشتى سوار شوند، خداى را با اخلاص و پاك دینى [ یكتاگرایى ]بخوانند و چون به سوى خشكى برهاندشان، آن گاه شرك مى ورزند». این آیه با لحن خاصى مى گوید: در واقع قطع امید از سایر علل و اسباب، موجب مى شود انسان متوجه مسبب الاسباب گردد و آن معرفت فطرى ـ كه در عمق جانش خفته است ـ بیدار گردد. از این آیه و آیات مشابه به خوبى استفاده مى شود كه توجه به آنچه اطراف انسان را احاطه كرده و آدمى را به خود مشغول داشته است، عامل عمده بى توجهى به معرفت فطرى نسبت به خداوند است.
3. رفاه و آسایش: «قُلْ أَ رَأَیْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السّاعَةُ أَ غَیْرَ اللّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ»«بگو: به نظر شما، اگر عذاب خدا شما را در رسد، یا رستاخیز شما را دریابد؛ اگر راستگویید كسى غیر از خدا را مى خوانید؟» این آیه نشانگر آن است كه فطرت انسان در تنگناها و شداید، همچون قیامت یا زمان مرگ، بیدار و آشكار مى گردد. از این رو مى توان دانست كه رفاه و آسایش، زمینه پوشیدگى فطرت را فراهم مى آورد.
4. دوستى با شیطان: «وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَ لآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِیناً»«شیطان گفت: آنان را سخت گمراه و دچار اندوه هاى دور و دراز خواهم كرد و وادارشان مى كنم تا گوش هاى دام ها را شكاف دهند و وادارشان مى كنم تا آفریده خدا را دگرگون سازند و هر كس به جاى خدا، شیطان را دوست گیرد، قطعا دستخوش زیان آشكارى شده است». تغییر در آفریده خدا، خروج از حكم فطرت و خداشناسى فطرى است و این، در سایه دوستى با شیطان است. اگر كسى با شیطان دوست بود، این خلق اللّه (خداشناسى فطرى) در او تغییر كرده و به عدم توجه به خدا، یا انكار او منجر خواهد شد. به هر حال، خداوند به ما نزدیك است و این ما هستیم كه با كردار خود او را در دوردست ها مى جوییم:
آنچه حق است اقرب از حبل الورید
تو فكنده تیرِفكرت را بعید
اى كمان و تیرها برساخته
صید، نزدیك و تو دورانداخته
هر كه دور اندازتر، او دورتر
وزچنین گنج است او مهجورتر
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .