تبیان، دستیار زندگی

برای مقابله با شیطان پرستی به « نگرش سوم » نیازمندیم

اگر معنویت را به تعبیر برخی از کارشناسان «هرنوع فرا روی از تمدن محض مادی» تعریف کنیم، این واژه طیف وسیعی از جنبش هایی را که بعضی از آنها به مواد مخدر و بدن نمایی و برخی به مراقبه و خدمات اجتماعی و برخی به بشقاب پرنده ها و گروهی به عبادت و ریاضت رو می آورند، را شامل می شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
برای مقابله با شیطان پرستی به « نگرش سوم » نیازمندیم
سید علی میرخلیلی: شیطان پرستی یکی از 2500 فرقه جدیدی است که تحت عنوان مذاهب عصر جدید در حال گسترش در سطح دنیاست و ایران نیز از این قاعده گسترش مستثنا نیست.
یکی از مباحثی که درباره شیطان پرستی وجود دارد، آموزه های این جریان ضددینی می باشد، ضمن آنکه عموماً در مبارزه با این جریان، از دیدگاه های افراطی و تفریطی استفاده می شود که خود یکی از بزرگ ترین آسیب ها در زمینه پژوهش پیرامون شیطان پرستی می باشد، به همین منظور سراغ حجة الاسلام حسین عرب، پژوهشگر کار گروه شیطان پرستی مؤسسه بهداشت معنوی رفتیم. وی ضمن بررسی دیدگاه های موجود و نقد آن، معتقد است برای مواجهه صحیح با این جریان، باید رویکرد واقع گرایانه ای در پیش گرفت.
* یکی از مباحثی که عموماً جوانان علاقه مند به مطالعه مباحث شیطان پرستی بدنبال آن هستند، اعتقادات این جریان است. عمده اعتقادات و ایدئولوژی این جریان، بر حول چه محورهایی می باشد؟
**قبل از اینکه وارد این موضوع شویم، لازم است تذکر دهم که بحث پیرامون شیطان پرستی و یا به تعبیر دقیق تر شیطان گرایی در دوران معاصر، تنها محدود به بررسی چند فرقه منحرف که آیین ها و مناسکی دارند، نمی شود، بلکه ما با یک جریان فکری مواجهیم که بخشی از آن نیز فرقه هایی با عناوین مختلف شیطانی هستند و بخش های دیگر این پازل، باید به صورت جنبش های مختلف در عرصه های اجتماعی، فرهنگی، هنری و غیره تحلیل شوند.
یک آموزه محوری و مشترک در این جریان، ضد مذهب بودن و اعتراض به ادیان اصیل می باشد، حالا این دین در هر منطقه جغرافیایی که این گروه ها هستند ممکن است متفاوت باشد، ولی به طور کلی، این جریان مخالف دین موجود می باشد، بنابراین اینکه گفته می شود که شیطان گرایان ضد مسیحیت هستند حرف ناقصی است، چرا که این برچسب، تنها برای گروه هایی از شیطان گرایان صحیح است که در جوامع مسیحی پایه گذاری شده اند و عمدتاً در کشورهای غربی هستند و در مورد تمام شیطان گرایان در جهان، صدق نمی کند.
*در صورتی که این جریان، ضد دین و مذهب به شمار می آید، چرا آن را در زمره ادیان جدید و جنبش های نوپدید معنوی به حساب می آورند؟
**باید دقت داشت که در دنیای معاصر ما واژه معنویت مفهوم مبهمی پیدا کرده است که همین ابهام شرایط خوبی را ایجاد می کند تا مصادیق زیاد و بعضاً متناقضی را شامل شود.
اگر معنویت را به تعبیر برخی از کارشناسان «هرنوع فرا روی از تمدن محض مادی» تعریف کنیم، این واژه طیف وسیعی از جنبش هایی را که بعضی از آنها به مواد مخدر و بدن نمایی و برخی به مراقبه و خدمات اجتماعی و برخی به بشقاب پرنده ها و گروهی به عبادت و ریاضت رو می آورند، را شامل می شود.
در برخی موارد حتی ایجاد اندکی آرامش و سرخوشی کاذب در پیروان یک فرقه موجب شده که آن فرقه در زمره مکاتب و ادیان قرار گیرند،خصوصاً در غرب برخی از فرقه های شیطان پرستی را نیز داخل در جنبش های نوظهور معنوی نموده اند. حالا فرقی ندارد که این سرخوشی حاصل تبعیت از آموزه های تعالی بخش الهی باشد و یا در قالب توهم و باور به شیطان.
یکی از کارهایی که در برخی فرقه های شیطان پرستی برای ایجاد نوعی آرامش کاذب به کار می رود، تغییر نگاه مخاطب به آموزه های ادیان است. به طور مثال برخی از این فرقه ها در آموزه های خود، مسایلی را که در ادیانی همچون اسلام و مسیحیت گناه تلقی می شوند، ساخته پرداخته روحانیون آن ادیان قلمداد می کنند.
آنتوان لاوی، بنیانگذار فرقه کلیسای شیطان در لابه لای نوشته های خود اینگونه القا می کند که انسان در حالت عادی به کارهای بد تمایل دارد، پس این امر نشان می دهد که طبیعت انسان گناهکار است، اما مردان ادیان برای سلطه بر مردم، این اعمال را گناه معرفی کردند تا مردم با انجام آن دچار، عذاب وجدان شوند، بنابراین مردم، با تغییر دید خود، دیگر دچار عذاب وجدان نمی شوند. از سوی دیگر، برخی محققان غربی با ارائه تعاریف حداقلی از دین، این فرقه ها را نیز جزو ادیان جدید به حساب می آورند.
*سؤالی که برای شناخت بیشتر این فرقه پیش می آید، این است که آیا شیطان پرستی بدین معناست که شیطان را بجای خدا مورد پرستش قرار می دهند؟
**لزوماً این معنا را ندارد، چنانکه در یکی از مشهورترین فرقه های شیطان پرستی، به نام فرقه سیطنیسم، در کتاب مقدسشان یعنی انجیل شیطانی به این مطلب اشاره شده است که خدا و شیطان وجود خارجی ندارند و این مردان ادیان بودند که دو لفظ خدا و شیطان را به وجود آوردند و یکی را نهایت خوبی و دیگری را نهایت بدی قرار دادند تا از این طریق سلطه خود را بر مردم به وجود آورند.
آنتوان لاوی، مؤلف این کتاب در ادامه می افزاید: ما شیطان را نماد اصالت امیال و لذت های نفسانی انسان می دانیم، و به همین خاطر است که در مناسک این فرقه آمده است که بزرگترین عید برای هر شیطان گرا، روز تولد خودش می باشد، چرا که خودش را می پرستد و در مراسم نیایش هایشان، غالباً یک انسان را محراب عبادت قرار می دهند و به سمت او نیایش می کنند.
اما فرقه های دیگری از شیطان پرستی هم وجود دارند که برای شیطان وجود خارجی قایل می شوند و مراسم و مناسکی را در برای جلب رضایت او انجام می دهند. چنانکه فرقه ای به نام سیتانس وجود دارد که برای شیطان لفظ «شاهزاده تاریکی» را به کار می برند و به دنبال آماده کردن شرایط حکومت جهانی آن هستند.
*یکی از اعمالی که عموماً درباره شیطان پرستی تبلیغ می شود، ارتکاب و انجام اعمال خشن، همچون کشتن حیوانات و انسان می باشد. آیا این کار جزو آموزه های این جریان است؟
**اگرچه عنصر خشونت و وحشت در بسیاری از این فرقه ها در طول تاریخ وجود داشته، اما نکته ای که باید به آن در سیر تاریخی این جریان توجه کرد، این است که از اواخر قرن 19 میلادی، رهبران و هدایت کنندگان جریان شیطان گرایی برای آن که بتوانند سریعتر این آموزه های شیطانی را در میان عموم مردم ترویج نمایند، بتدریج شروع به حذف جنبه های خشونت آمیز از آموزه ها و آیین های شیطان گرایانه نمودند و بیشتر بر جنبه های لذت گرایی و نفسانی آن تأکید می کنند، به همین دلیل است که می بینیم در فرقه های معروف شیطان گرایی در این مدت همچون فرقه تلما و سیطنیسم که توسط آلیستر کرولی و آنتوان لاوی تاسیس شده اند، بیشتر بر جنبه های شهوانی و لذت گرایی وجود انسان تأکید می شود و برخی آیین های خشن به جا مانده از دوره های قبل را به صورت نمادین انجام می دهند.
آنها قصد دارند، با حذف این جنبه ها، باعث مقبولیت آن در بین عموم مردم شوند و حتی وجود چنین اعمالی را در تاریخ سیاه فرقه های شیطان پرستی منکر می شوند، چنانکه، آنتوان لاوی در کتاب انجیل شیطانی در بخشی با عنوان انتخاب برای قربانی کردن انسان می نویسد: فرقه های شیطان پرستی هیچگاه در طول تاریخ، دست به خشونت و آیین های خشن نمی زدند و این تهمتی است که ادیان، به جریان شیطا ن پرستی زدند و در فرقه ما، هیچ کس حتی حق آزار یک حیوان را هم ندارد.
البته با این وجود، هنوز هم می توان انجام آیین های خشن شیطانی را در دوطیف از شیطان گرایان ملاحظه نمود: گروه اول، شیطان پرستان حرفه ای می باشند.
آنها گروه هایی از فرقه ها و انجمن های مخفی منحرف هستند که با اعتقاد کامل به اجرای برخی سنت های جادوگری مانند قربانی انسان می پردازند، منتهی به علت عضویت برخی افراد سرشناس در این گروه ها و مخفیکاری فوق العاده آنها دستیابی به اسناد موثق درباره اعمال شیطانی آنها مشکل است.
فیلم مستند «Bohemian Grove» ساخته الکس جونز نمونه ای از این اسناد است. گروه، دوم شیطان پرستان آماتور می باشند. آنها شیطان پرستانی می باشند که اعضا آنها نوجوانان تازه وارد هستند که برای جلب توجه عمومی به خودشان بعضاً آیینهای خشنی را مرتکب می شوند که حتی مورد تأیید رؤسای برخی از فرقه های شیطان گرایی نیست.
*مسأله بعدی نفوذ این جریان به ایران است. به نظر شما این آمارها و هشدارهایی که درباره شیطان پرستان در ایران ارایه می شود، تا چه حد به واقعیت نزدیک است؟
**متاسفانه در چند سال اخیر دو دیدگاه افراطی و تفریطی در زمینه با شیطان گرایی در کشور شکل گرفته است؛ نخستین دیدگاه که بیشتر در میان برخی پژوهشگران مبتدی و اصحاب رسانه مشاهده می شود، نوعی نگاه افراطی به این جریان است.
در این نگاه برای ایجاد حساسیت در میان عموم مخاطبان و به تعبیری اطلاع رسانی پیشگیرانه، بیشتر به بزرگنمایی و اهمیت بیش از حد فرقه های شیطان پرستی و بیان آموزه ها و آیین های این فرقه ها در رسانه ها پرداختند، بدون آن که حتی به توصیف صحیحی از ابعاد این جریان دست یافته باشند. به طور مثال، می توان به ساخت برنامه ای مستند با عنوان شوک در شبکه سه سیما در سال 1387 با موضوع بررسی شیطان پرستی اشاره نمود.
پخش این مستند، که بدون تحقیقات و پشتوانه های صحیح علمی صورت گرفته بود، یکی از اقدامات شتابزده و بدون استراتژی رسانه ملی در مطرح کردن این جریان و فرقه های وابسته به آن در میان عموم جامعه بود. از آن پس نیز شاهد رشد وسیع اخبار مرتبط با فرقه های شیطان پرستی در رسانه های مختلف اعم از روزنامه ها و خبرگزاری های مختلف بودیم، چرا که موضوع شیطان پرستی دستمایه خوبی برای تیترهای جنجالی در این رسانه ها بود. علاوه بر این جو سازی کاذب رسانه ای، برخوردهای امنیتی و انتظامی برخی نهادهای مربوط، همچون نیروی انتظامی، در این راستا بودیم. اعلام وجود فعالیت 72 فرقه شیطان پرستی در داخل کشور و وجود 666 سایت اینترنتی ترویج شیطان پرستی به زبان فارسی، و اخباری از این قبیل هشدارهایی بود که به کرات از تریبون های عمومی مسؤولان این نهاد انتظامی شنیده می شد، در حالی که مراکز پژوهشی نیروی انتظامی هیچ تعریف و توصیف صحیحی از ابعاد دقیق جریان شیطان گرایی نداشتند.
اتخاذ چنین دیدگاهی باعث شده، ضمن ایجاد فضای کاذب در جامعه و جذابیت بحث پیرامون عقاید و آیین های این فرقه، شاهد برگزاری کارگاه ها و سمینارهای مختلف در رابطه با نقد و بررسی شیطان پرستی برای اقشار مختلف جامعه خصوصاً دانشجویان باشیم. افراد بسیاری تحت عنوان پژوهشگر به این حوزه وارد شدند، اما متأسفانه عموما مراحل روند صحیح یک پژوهش علمی را طی نکرده اند و با مشاهده آثار منتشر شده توصیفی ناقص از افکار و عقاید برخی فرقه های منحرف شیطانی بسنده شده است.
*آیا حضور و تأثیر شیطان پرستان در جامعه ایران، از این همه اهمیت برخوردار نیست و تأثیر این جریان به سرعت در میان جوانان و مردم از بین می رود؟
**اتفاقاً، در نگاه دوم که بیشتر در میان مسؤولان اجرایی و فرهنگی کشور مشاهده می شود، نوعی نگاه تفریط گونه می باشد و کاملاً در جهت مخالف دیدگاه نخست می باشد. متأسفانه دراین نگرش بدون در نظر گرفتن ابعاد جریانی شیطان گرایی و ظرفیت های بالقوه آن، تنها به جنبه های سطحی آموزه های برخی فرقه ها اشاره شده و این جریان را موجی زود گذر در میان جوانان تصور می کنند که پس از مدتی فروکش کرده و ازبین می رود. این نگاه، حاصل توصیف غلطی می باشد که بیشتر توسط رسانه و بعضی پژوهشگر نماها، منتشر شده است.
*به نظر شما برای مقابله با این جریان، نیاز به اتخاذ چه رویکردی می باشد؟
**متأسفانه هر دو دیدگاه مذکور، هرکدام نه تنها به مقابله با این جریان کمک نمی کنند، بلکه به نوعی به ترویج این جریان کمک شایانی می نمایند.
در دیدگاه اول با بزرگنمایی بیش ازحد این جریان در رسانه ها و ارائه تفکرات و آموزه های این جریان بدون تحلیل صحیح، درمیان طبقات مختلف مردم، ناخواسته به ترویج این جریان کمک می نماید. علاوه بر آن با توصیف های غلط از آن، باعث شکل گیری تصوری غلط از فعالیت این جریان در جامعه می شود که به تبع آن، اقدامات صحیح تربیتی صورت نمی گیرد. در نگاه دوم نیز، با در نظر نگرفتن ابعاد مختلف جریان شیطان گرایی و سطحی نگری به آن، راهبرد صحیحی برای مقابله با آن تنظیم نمی شود و به مرور حساسیت های اجتماعی نسبت به نفوذ این جریان در جامعه کاهش می یابد. به نظر می رسد، بهتر است نگرش سومی برای مقابله صحیح با این جریان ارایه داد.
ابتدا باید مراکز پژوهشی معتبر اقدام به انجام پژوهش های توصیفی کامل شامل مطالعات کتابخانه ای و میدانی، درباره این جریان و سطح ورودشان در کشور نمایند و در مرحله بعد، اطلاعات به دست آمده را برای تحلیل صحیح در اختیار کارشناسان در حوزه های مختلف قرار دهند تا ضمن تحلیل آن، گام های بعدی ترویج این جریان، پیش بینی شود. در نهایت با توجه به اطلاعات و تحلیل های صورت گرفته، راهبرد متناسب برای مقابله با این جریان در حوزه های مختلف فرهنگی، تربیتی، امنیتی، رسانه ای و ... تدوین شود و در نهایت اقدامات اجرایی متناسب در حوزه های مذکور صورت پذیرد.
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .