تطیر و قانون جذب
بنا بر نصوص دینی، پارهای از اسباب و علل غیرعادی، اگر چه جزو خرافات و امور موهوم معرفی نشدهاند، اما بهرهمندی از این اسباب ممنوع اعلام شده و تحصیل و اِعمال(بکارگیری) آنها تحریم شده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1396/11/09 ساعت 14:50
آیا تطیر همان قانون جذب است که بعضی سخنرانان به آن اشاره می کنند؟
تاریخ تطیر: علت نامگذاری تطیّر این بوده است كه در دوران جاهلیت در تصمیمگیری به پرندگان وابسته بودند و وقتی ارادة انجام كاری میكردند اگر پرندهای را میدیدند كه به سمت راست آنها پرواز میكند آن را به فال نیك میگرفتند و به مسیرشان ادامه میدادند و اگر به سمت چپ ایشان حركت میكرد آن را شوم میپنداشتند.
لازم به یادآوری است که این عقیده را تنها در مورد پرندگان نداشتند؛ بلکه برای کلام بد و یا موقعیت بد هم معتقد به اثرگذاری بودند. بنابراین نباید پنداشت که تطیر و تشأوم تنها در مورد حرکت پرندگان جریان داشته است. [1]
تعریف تطیر: طیره، به شگون بد و نحس گفته میشود. به عبارت دقیقتر، در طیره معتقدند که پیشبینی امر منفی آینده را تغییر میدهد و باعث ایجاد امور ناخوشایند میگردد و از این جهت اهل طیره برای نفوس بد زدن اثری غیر قابل تغییر معتقد بودند به گونهای که درباره نفوس میگفتند: النفوس كالنصوص.
ارتباط قانون جذب با طیره: با اندکی دقت در تعریف جذب، معلوم میشود که در قانون جذب به تطیر و درستی آن باور دارند؛ یعنی اگر کسی قانون جذب را با زبان دین تحلیل و معنا کند باید بگوید که قانون جذب یعنی باور به اثربخشی طیره (که مدلولِ شگون بد و منفی در عالم خارج محقق شود). در قانون جذب ادعا میشود که آنچه را تجسم میکنی مهم نیست که امری مثبت یا منفی است، مهم آن است که دقیقا همان را جذب میکنی؛ یعنی اگر باور داری که در مسافرت با وقایع ناخوشایند و ناگوار مواجه میشوی، دقیقا همان اتفاق میافتد( طیره). طرفداران قانون جذب معتقدند هرگونه سرنوشت ناخوشایندی را که در مورد خود بپذیری و انتظار آن را بکشی، فرا خواهد رسید و معتقدان به طیره هم غیر از این اعتقادی نداشتند؛ با این تفاوت که منشأ این باور در طیره موجوداتی مانند کلاغ و عقاب بوده است، ولی در قانون جذب اعتقاد بر این است که این باور از هر طریقی که حاصل شود، همین که به احساسِ شدید تبدیل شود، یک دکلِ قویِ مخابراتی به نام ذهن آن را جذب زندگی انسان کرده و در عالم خارج ایجاد میکند.
این در حالی است که متون دینی نه تنها به اثربخشی تطیر اذعان نکرده، بلکه تطیر را خرافات و باوری غیرعاقلانه معرفی کرده و حتی گامی فراتر نهاده و تطیر را شرک معرفی نموده است.
توضیح این که متون دینی، ضمن این که استفاده از پارهای اسباب را تأیید ننموده و انسانها را به اجتناب و دوری از آنها دعوت نموده، اما اثربخشی آنها را پذیرفته و آنها را برخوردار از واقعیت معرفی نموده است. به عبارت دیگر بنا بر نصوص دینی، پارهای از اسباب و علل غیرعادی، اگر چه جزو خرافات و امور موهوم معرفی نشدهاند، اما بهرهمندی از این اسباب ممنوع اعلام شده و تحصیل و اِعمال(بکارگیری) آنها تحریم شده است. مثلا سحر و جادو از منظر آیات و روایات ضمن این که واقعیت دارد، استفاده از آن و استمداد از این ابزار مجاز شمرده نشده است. همین طور، افسونگری، در عالم خارج، دارای واقعیت خارجی و نفسالامری شمرده شده، اما ورود به این عرصه، دوری از تعالی معنوی تلقی گردیده و معصیت شمرده شده است. همین طور است چشم زخم، جنگیری، طلسمات، تأثیر بعضی از ایام و اوقات در نفوس انسانها(به طور اجمالی).
در مقابل پارهای از امور در منابع دینی مورد نهی واقع شده است؛ اما نه به این دلیل که واقعیت خارجی دارند، ولی جزو اسباب غیر شرعی محسوب میشوند، بلکه به این دلیل که اصولا این امور جزو امور باطل و موهوماند و هیچ بهرهای از واقعیت ندارند. به عبارت دیگر چون این امور به صورت تکوینی، منشأهیچ اثری نیست مورد نهی واقع شده است. امام علی(علیه السلام) میفرماید: « العین حق ، و الرقی حق ، و السحر حق ، و الفال حق ، و الطیره لیست بحق ، و العدوی لیست بحق ، و الطیب نشره ، والعسل نشره ، و الرکوب نشره ، و النظر الی الخضره نشره.
(چشم زخم حق است، سحر حق است و فال حق است؛ اما طیره حق نیست....)
نکته قابل توجه این که طیره بنا بر روایات و آیات قرآنی، جزو همین دسته است، یعنی طیره از این جهت که اساسا، بهرهای از واقعیت ندارد و خرافی و دروغ است، مورد نهی قرار گرفته است. به عبارت واضحتر؛ ادله دینی تأکید دارد کسانی که با پریدن کلاغ به این باور میرسند که آینده ناگواری در انتظار آنهاست و سخت باور پیدا کردهاند که وقایع ناگواری در حال وقوع است مطمئن باشند که هیچ اتفاق جدیدی رخ نخواهد داد؛ حتی اگر یقین به این امر داشته باشند. (توجه شود که معتقدان به قانون جذب میگویند که اگر کسی به چنین احساس قوی برسد ذهنش با ارسال فرکانس مشابه، تمامی این وقایع منفی را جذب میکند و کائنات همین شرایط را برایش ایجاد میکند)
باید گفت که متون دینی با این باور مبارزه کرده که این باور (باور، همان احساس شدید در قانون جذب است) منشأ هیچ اثری در رویدادهای آتی نخواهد بود. بنابراین کسانی که به درستی تطیر ایمان داشتند و آن را منشأ اثر میدانستند با کسانی که به قانون جذب باور دارند و در انتظار وقایع ناگوار نشستن را باعث جذب وقایع ناگوار میدانند تفاوتی ندارند. از این رو قانون جذب همان تطیر باطلی است که در متون روایی آمده است.
________________________________________
[1] . تهـانوی، محمدعلی، كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، لبنـان، مكتبة نـاشرون، 1996م، 2/1143.
منبع:پرسمان
تاریخ تطیر: علت نامگذاری تطیّر این بوده است كه در دوران جاهلیت در تصمیمگیری به پرندگان وابسته بودند و وقتی ارادة انجام كاری میكردند اگر پرندهای را میدیدند كه به سمت راست آنها پرواز میكند آن را به فال نیك میگرفتند و به مسیرشان ادامه میدادند و اگر به سمت چپ ایشان حركت میكرد آن را شوم میپنداشتند.
لازم به یادآوری است که این عقیده را تنها در مورد پرندگان نداشتند؛ بلکه برای کلام بد و یا موقعیت بد هم معتقد به اثرگذاری بودند. بنابراین نباید پنداشت که تطیر و تشأوم تنها در مورد حرکت پرندگان جریان داشته است. [1]
تعریف تطیر: طیره، به شگون بد و نحس گفته میشود. به عبارت دقیقتر، در طیره معتقدند که پیشبینی امر منفی آینده را تغییر میدهد و باعث ایجاد امور ناخوشایند میگردد و از این جهت اهل طیره برای نفوس بد زدن اثری غیر قابل تغییر معتقد بودند به گونهای که درباره نفوس میگفتند: النفوس كالنصوص.
ارتباط قانون جذب با طیره: با اندکی دقت در تعریف جذب، معلوم میشود که در قانون جذب به تطیر و درستی آن باور دارند؛ یعنی اگر کسی قانون جذب را با زبان دین تحلیل و معنا کند باید بگوید که قانون جذب یعنی باور به اثربخشی طیره (که مدلولِ شگون بد و منفی در عالم خارج محقق شود). در قانون جذب ادعا میشود که آنچه را تجسم میکنی مهم نیست که امری مثبت یا منفی است، مهم آن است که دقیقا همان را جذب میکنی؛ یعنی اگر باور داری که در مسافرت با وقایع ناخوشایند و ناگوار مواجه میشوی، دقیقا همان اتفاق میافتد( طیره). طرفداران قانون جذب معتقدند هرگونه سرنوشت ناخوشایندی را که در مورد خود بپذیری و انتظار آن را بکشی، فرا خواهد رسید و معتقدان به طیره هم غیر از این اعتقادی نداشتند؛ با این تفاوت که منشأ این باور در طیره موجوداتی مانند کلاغ و عقاب بوده است، ولی در قانون جذب اعتقاد بر این است که این باور از هر طریقی که حاصل شود، همین که به احساسِ شدید تبدیل شود، یک دکلِ قویِ مخابراتی به نام ذهن آن را جذب زندگی انسان کرده و در عالم خارج ایجاد میکند.
این در حالی است که متون دینی نه تنها به اثربخشی تطیر اذعان نکرده، بلکه تطیر را خرافات و باوری غیرعاقلانه معرفی کرده و حتی گامی فراتر نهاده و تطیر را شرک معرفی نموده است.
توضیح این که متون دینی، ضمن این که استفاده از پارهای اسباب را تأیید ننموده و انسانها را به اجتناب و دوری از آنها دعوت نموده، اما اثربخشی آنها را پذیرفته و آنها را برخوردار از واقعیت معرفی نموده است. به عبارت دیگر بنا بر نصوص دینی، پارهای از اسباب و علل غیرعادی، اگر چه جزو خرافات و امور موهوم معرفی نشدهاند، اما بهرهمندی از این اسباب ممنوع اعلام شده و تحصیل و اِعمال(بکارگیری) آنها تحریم شده است. مثلا سحر و جادو از منظر آیات و روایات ضمن این که واقعیت دارد، استفاده از آن و استمداد از این ابزار مجاز شمرده نشده است. همین طور، افسونگری، در عالم خارج، دارای واقعیت خارجی و نفسالامری شمرده شده، اما ورود به این عرصه، دوری از تعالی معنوی تلقی گردیده و معصیت شمرده شده است. همین طور است چشم زخم، جنگیری، طلسمات، تأثیر بعضی از ایام و اوقات در نفوس انسانها(به طور اجمالی).
در مقابل پارهای از امور در منابع دینی مورد نهی واقع شده است؛ اما نه به این دلیل که واقعیت خارجی دارند، ولی جزو اسباب غیر شرعی محسوب میشوند، بلکه به این دلیل که اصولا این امور جزو امور باطل و موهوماند و هیچ بهرهای از واقعیت ندارند. به عبارت دیگر چون این امور به صورت تکوینی، منشأهیچ اثری نیست مورد نهی واقع شده است. امام علی(علیه السلام) میفرماید: « العین حق ، و الرقی حق ، و السحر حق ، و الفال حق ، و الطیره لیست بحق ، و العدوی لیست بحق ، و الطیب نشره ، والعسل نشره ، و الرکوب نشره ، و النظر الی الخضره نشره.
(چشم زخم حق است، سحر حق است و فال حق است؛ اما طیره حق نیست....)
نکته قابل توجه این که طیره بنا بر روایات و آیات قرآنی، جزو همین دسته است، یعنی طیره از این جهت که اساسا، بهرهای از واقعیت ندارد و خرافی و دروغ است، مورد نهی قرار گرفته است. به عبارت واضحتر؛ ادله دینی تأکید دارد کسانی که با پریدن کلاغ به این باور میرسند که آینده ناگواری در انتظار آنهاست و سخت باور پیدا کردهاند که وقایع ناگواری در حال وقوع است مطمئن باشند که هیچ اتفاق جدیدی رخ نخواهد داد؛ حتی اگر یقین به این امر داشته باشند. (توجه شود که معتقدان به قانون جذب میگویند که اگر کسی به چنین احساس قوی برسد ذهنش با ارسال فرکانس مشابه، تمامی این وقایع منفی را جذب میکند و کائنات همین شرایط را برایش ایجاد میکند)
باید گفت که متون دینی با این باور مبارزه کرده که این باور (باور، همان احساس شدید در قانون جذب است) منشأ هیچ اثری در رویدادهای آتی نخواهد بود. بنابراین کسانی که به درستی تطیر ایمان داشتند و آن را منشأ اثر میدانستند با کسانی که به قانون جذب باور دارند و در انتظار وقایع ناگوار نشستن را باعث جذب وقایع ناگوار میدانند تفاوتی ندارند. از این رو قانون جذب همان تطیر باطلی است که در متون روایی آمده است.
________________________________________
[1] . تهـانوی، محمدعلی، كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، لبنـان، مكتبة نـاشرون، 1996م، 2/1143.
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .