تبیان، دستیار زندگی

تطیر و قانون جذب

بنا بر نصوص دینی، پاره‏ای از اسباب و علل غیرعادی، اگر چه جزو خرافات و امور موهوم معرفی نشده‏اند، اما بهره‏مندی از این اسباب ممنوع اعلام شده و تحصیل و اِعمال(بکارگیری) آن‏ها تحریم شده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تطیر و قانون جذب
آیا تطیر همان قانون جذب است که بعضی سخنرانان به آن اشاره می کنند؟
تاریخ تطیر: علت نام‏گذاری تطیّر این بوده است كه در دوران جاهلیت در تصمیم‌گیری به پرندگان وابسته بودند و وقتی ارادة انجام كاری می‌كردند اگر پرنده‌ای را می‌دیدند كه به سمت راست آنها پرواز می‌كند آن را به فال نیك می‌گرفتند و به مسیرشان ادامه می‌دادند و اگر به سمت چپ ایشان حركت می‌كرد آن را شوم می‌پنداشتند.
لازم به یادآوری است که این عقیده را تنها در مورد پرندگان نداشتند؛ بلکه برای کلام بد و یا موقعیت بد هم معتقد به اثرگذاری بودند. بنابراین نباید پنداشت که تطیر و تشأوم تنها در مورد حرکت پرندگان جریان داشته است. [1]
تعریف تطیر: طیره، به شگون بد و نحس گفته می‏شود. به عبارت دقیق‏تر، در طیره معتقدند که پیش‏بینی امر منفی آینده را تغییر می‏دهد و باعث ایجاد امور ناخوشایند می‏گردد و از این جهت اهل طیره برای نفوس بد زدن اثری غیر قابل تغییر معتقد بودند به گونه‏ای که درباره نفوس می‏گفتند: النفوس كالنصوص.
ارتباط قانون جذب با طیره: با اندکی دقت در تعریف جذب، معلوم می‏شود که در قانون جذب به تطیر و درستی آن باور دارند؛ یعنی اگر کسی قانون جذب را با زبان دین تحلیل و معنا کند باید بگوید که قانون جذب یعنی باور به اثربخشی طیره (که مدلولِ شگون بد و منفی در عالم خارج محقق شود). در قانون جذب ادعا می‏شود که آن‏چه را تجسم می‏کنی مهم نیست که امری مثبت یا منفی است، مهم آن است که دقیقا همان را جذب می‏کنی؛ یعنی اگر باور داری که در مسافرت با وقایع ناخوشایند و ناگوار مواجه می‏شوی، دقیقا همان اتفاق می‏افتد( طیره). طرفداران قانون جذب معتقدند هرگونه سرنوشت ناخوشایندی را که در مورد خود بپذیری و انتظار آن را بکشی، فرا خواهد رسید و معتقدان به طیره هم غیر از این اعتقادی نداشتند؛ با این تفاوت که منشأ این باور در طیره موجوداتی مانند کلاغ و عقاب بوده است، ولی در قانون جذب اعتقاد بر این است که این باور از هر طریقی که حاصل شود، همین که به احساسِ شدید تبدیل شود، یک دکلِ قویِ مخابراتی به نام ذهن آن را جذب زندگی انسان کرده و در عالم خارج ایجاد می‏کند.
این در حالی است که متون دینی نه تنها به اثربخشی تطیر اذعان نکرده، بلکه تطیر را خرافات و باوری غیرعاقلانه معرفی کرده و حتی گامی فراتر نهاده و تطیر را شرک معرفی نموده است.
توضیح این که متون دینی، ضمن این که استفاده از پاره‏ای اسباب را تأیید ننموده و انسان‏ها را به اجتناب و دوری از آن‏ها دعوت نموده، اما اثربخشی آن‏ها را پذیرفته و آن‏ها را برخوردار از واقعیت معرفی نموده است. به عبارت دیگر بنا بر نصوص دینی، پاره‏ای از اسباب و علل غیرعادی، اگر چه جزو خرافات و امور موهوم معرفی نشده‏اند، اما بهره‏مندی از این اسباب ممنوع اعلام شده و تحصیل و اِعمال(بکارگیری) آن‏ها تحریم شده است. مثلا سحر و جادو از منظر آیات و روایات ضمن این که واقعیت دارد، استفاده از آن و استمداد از این ابزار مجاز شمرده نشده است. همین طور، افسونگری، در عالم خارج، دارای واقعیت خارجی و نفس‏الامری شمرده شده، اما ورود به این عرصه، دوری از تعالی معنوی تلقی گردیده و معصیت شمرده شده است. همین طور است چشم زخم، جن‏گیری، طلسمات، تأثیر بعضی از ایام و اوقات در نفوس انسان‏ها(به طور اجمالی).
در مقابل پاره‏ای از امور در منابع دینی مورد نهی واقع شده است؛ اما نه به این دلیل که واقعیت خارجی دارند، ولی جزو اسباب غیر شرعی محسوب می‏شوند، بلکه به این دلیل که اصولا این امور جزو امور باطل و موهوم‏اند و هیچ بهره‏ای از واقعیت ندارند. به عبارت دیگر چون این امور به صورت تکوینی، منشأهیچ اثری نیست مورد نهی واقع شده است. امام علی(علیه السلام) می‌فرماید: « العین حق ، و الرقی حق ، و السحر حق ، و الفال حق ، و الطیره لیست بحق ، و العدوی لیست بحق ، و الطیب نشره ، والعسل نشره ، و الرکوب نشره ، و النظر الی الخضره نشره.
(چشم زخم حق است، سحر حق است و فال حق است؛ اما طیره حق نیست....)
نکته قابل توجه این که طیره بنا بر روایات و آیات قرآنی، جزو همین دسته است، یعنی طیره از این جهت که اساسا، بهره‏ای از واقعیت ندارد و خرافی و دروغ است، مورد نهی قرار گرفته است. به عبارت واضح‏تر؛ ادله دینی تأکید دارد کسانی که با پریدن کلاغ به این باور می‏رسند که آینده ناگواری در انتظار آن‏هاست و سخت باور پیدا کرده‏اند که وقایع ناگواری در حال وقوع است مطمئن باشند که هیچ اتفاق جدیدی رخ نخواهد داد؛ حتی اگر یقین به این امر داشته باشند. (توجه شود که معتقدان به قانون جذب می‏گویند که اگر کسی به چنین احساس قوی برسد ذهنش با ارسال فرکانس ‏مشابه، تمامی این وقایع منفی را جذب می‏کند و کائنات همین شرایط را برایش ایجاد می‏کند)
باید گفت که متون دینی با این باور مبارزه کرده که این باور (باور، همان احساس شدید در قانون جذب است) منشأ هیچ اثری در رویدادهای آتی نخواهد بود. بنابراین کسانی که به درستی تطیر ایمان داشتند و آن را منشأ اثر می‏دانستند با کسانی که به قانون جذب باور دارند و در انتظار وقایع ناگوار نشستن را باعث جذب وقایع ناگوار می‏دانند تفاوتی ندارند. از این رو قانون جذب همان تطیر باطلی است که در متون روایی آمده است.
________________________________________
[1] . تهـانوی، محمدعلی، كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، لبنـان، مكتبة نـاشرون، 1996م، 2/1143.
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .