تبیان، دستیار زندگی

سجده کردن عایشه بعد از شهادت امام علی(ع)

آیا درسته که عایشه بعد از شنیدن خبر شهادت حضرت علی سجده شکر به جا آورد؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
وبگردی؛معارف،پیامبرواهل بیت،پرسمان سجده کردن عایشه بعد از شهادت امام علی(ع)

آیا درسته که عایشه بعد از شنیدن خبر شهادت حضرت علی سجده شکر به جا آورد؟

سجده کردن عائشه بعد از شنیدن خبر شهادت امیرمؤمنان (علیه السلام)
ابوالفرج إصفهانى، دانشمند پرآوازه و مقبول نزد اهل سنت، در كتاب مقاتل الطالبیین با سند صحیح نقل كرده است:
حدثنی محمد بن الحسین الأشنانی، قال: حدثنا أحمد بن حازم، قال: حدثنا عاصم بن عامر، وعثمان بن أبی شیبة، قالا: حدثنا جریر، عن الأعمش، عن عمرو بن مرة، عن أبی البختری، قال:
لما أن جاء عائشة قتل علی علیه السلام سجدت.
أبوالبخترى گفته: وقتى خبر شهادت على علیه السلام به عائشه رسید، سجده كرد.
الاصفهانی، مقاتل الطالبیین، اسم المؤلف: أبو الفرج علی بن الحسین (متوفاى356هـ)، ج1، ص11، طبق برنامه الجامع الكبیر.
سند این روایت كاملا صحیح و تمام راویان آن ثقه هستند.
بررسی سند روایت:
محمد بن الحسین:
ذهبى در باره او مى‌گوید:
الخثعمی. الإمام الحجة المحدث أبو جعفر محمد بن الحسین بن حفص الخثعمی الكوفی الأشنانی قدم بغداد
قال الدارقطنی أبو جعفر ثقة مأمون.
خثمى، پیشوا، حجت (كسى كه سى صد هزار حدیث را با سند و متن آن حفظ است) و محدث، ابوجعفر محمد بن الحسین... دارقطنى گفته: ابوجعفر مورد اعتماد و امانت‌دار بود.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج14، ص302، تحقیق: شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.
أحمد بن حازم:
ذهبى در باره او مى‌گوید:
ابن أبی غرزة الامام الحافظ الصدوق أحمد بن حازم بن محمد بن یونس بن قیس بن أبی غرزة أبو عمرو الغفاری الكوفی صاحب المسند ولد سنة بضع وثمانین ومئة
وله مسند كبیر وقع لنا منه جزء وذكره ابن حبان فی الثقات وقال كان متقنا.
إبن أبى غزرة، پیشوا، حافظ (كسى كه یك صد هزار حدیث حفظ بوده) و بسیار راستگو بود.
او مسند بزرگى داشت كه یك جزء از آن به من رسید، ابن حبان او را در زمره افراد ثقه آورده و گفته: در نقل حدیث بى‌غلط بود.
سیر أعلام النبلاء ج13، ص239
عثمان بن أبی شیبة:
از روات بخارى،‌ مسلم و سایر صحاح سته؛ ذهبى در باره او مى‌گوید:
عثمان بن أبی شیبة أبو الحسن العبسی مولاهم الكوفی الحافظ عن شریك وجریر وأبی الأحوص وعنه البخاری ومسلم وأبو داود وابن ماجة وابنه محمد وأبو یعلى والبغوی مات فی محرم 239 خ م د ق.
عثمان بن أبى شیبه، حافظ بود، بخارى مسلم، ابوداود و ابن ماجه از او روایت نقل كرده‌اند.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، الكاشف فی معرفة من له روایة فی الكتب الستة، ج2، ص12، رقم: 3735، تحقیق محمد عوامة، ناشر: دار القبلة للثقافة الإسلامیة، مؤسسة علو - جدة، الطبعة: الأولى، 1413هـ - 1992م.
جریر بن عبد الحمید:
از روات بخارى، مسلم و سایر صحاح سته؛ ابن حجر در باره او مى‌نویسد:
جریر بن عبد الحمید بن قرط بضم القاف وسكون الراء بعدها طاء مهملة الضبی الكوفی نزیل الری وقاضیها ثقة صحیح الكتاب قیل كان فی آخر عمره یهم من حفظه مات سنة ثمان وثمانین وله إحدى وسبعون سنة ع
جریر بن عبد الحمید اهل كوفه، ساكن رى و قاضى آن جا بود. او مورد اعتماد و صحیح الكتاب بود. برخى گفته‌اند كه در آخر عمر از توانائى حافظه او كاسته شده بود.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، تقریب التهذیب، ج1، ص139، رقم: 916، تحقیق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشید - سوریا، الطبعة: الأولى، 1406 - 1986.
سلیمان بن مهران:
از روات بخارى،‌ مسلم و سایر صحاح سته ؛ ابن حجر در باره او مى‌نویسد:
سلیمان بن مهران الأسدی الكاهلی أبو محمد الكوفی الأعمش ثقة حافظ عارف بالقراءات ورع لكنه یدلس.
سلیمان بن مهران، ثقه، حافظ (كسى كه یك صد هزار حدیث حفظ است)، آگاه به قرائت‌هاى مختلف و پرهیزگار بود؛ ولى تدلیس مى‌كرد.
تقریب التهذیب ج1، ص254، رقم: 2615
عمرو بن مرة:
از روات بخارى، مسلم و سایر صحاح سته؛ ابن حجر در باره او مى‌نویسد:
عمرو بن مرة بن عبد الله بن طارق الجملی بفتح الجیم والمیم المرادی أبو عبد الله الكوفی الأعمى ثقة عابد كان لا یدلس ورمی بالإرجاء من الخامسة مات سنة ثمانی عشرة ومائة وقیل قبلها ع
عمر بن مره، مورد اعتماد و اهل عبادت بود. تدلیس نمى‌كرد؛ ولى به مذهب مرجئه نسبت داده مى‌شد.
تقریب التهذیب ج1، ص246، رقم: 5112
أبی البختری، سعید بن فیروز:
از روایت بخارى، مسلم و سایر صحاح سته؛ ذهبى در باره او مى‌گوید:
سعید بن فیروز أبو البختری الطائی مولاهم الكوفی... قال حبیب بن أبی ثابت كان أعلمنا وأفقهنا توفی 83 ع.
سعید بن فیروز، حبیب بن أبى ثابت گفته: او از همه عالم‌تر و فقیه‌تر بود.
الكاشف ج1، ص442، رقم: 1946
و ذهبى در شرح حال او مى‌نویسد:
سعید بن فیروز أبو البختری بفتح الموحدة والمثناة بینهما معجمة بن أبی عمران الطائی مولاهم الكوفی ثقة ثبت فیه تشیع قلیل كثیر الإرسال من الثالثة مات سنة ثلاث وثمانین ع.
سعید بن فیروز، مورد اعتماد و ثابت قدم بود. در او تشیع كمى وجود داشت و روایات مرسل زیاد نقل كرده است.
تقریب التهذیب ج1، ص240، رقم: 2380
علاوه بر این، تعدادى از علماى اهل سنت ؛ از جمله: ابن سعد در الطبقات الكبرى، طبرى در تاریخ، ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبیین، إبن سمعون بغدادى در الأمالى، إبن أثیر جزرى در الكامل فى التاریخ، دمیرى در حیات الحیوان الكبرى، ابن الدمشقى در جواهر المطالب و... نقل كرده‌اند كه وقتى خبر شهادت امیرمؤمنان علیه السلام به عائشه رسید، براى نشان دادن شادى خود این شعر را خواند:
وذهب بقتل علی علیه السلام إلى الحجاز سفیان بن أمیة بن أبی سفیان بن أمیة بن عبد شمس فبلغ ذلك عائشة فقالت:
فأَلقتْ عَصاها واستقرَّ بها النَّوى كما قرَّ عیناً بالإیابِ المُسافِرُ
سفیان بن أمیه، خبر كشته على علیه السلام را به حجاز برد، وقتى این خبر به عائشه رسید گفت:
عصایش را انداخت و سرجاى خودش آرام گرفت
همچنان كه چشم‌ها در هنگام بازگشت مسافر روشن مى‌شود.
الزهری، محمد بن سعد بن منیع ابوعبدالله البصری (متوفاى230هـ)، الطبقات الكبرى، ج3، ص40، ناشر: دار صادر – بیروت؛
الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن كثیر بن غالب (متوفاى310)، تاریخ الطبری، ج3، ص159، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت.
الاصفهانی، أبو الفرج علی بن الحسین (متوفاى356هـ)، مقاتل الطالبیین، ج1، ص11، طبق برنامه الجامع الكبیر
ابن سمعون البغدادی، أبو الحسین محمد بن أحمد بن إسماعیل بن عنبس (متوفاى387هـ)، أمالی ابن سمعون، ج1، ص43، طبق برنامه الجامع الكبیر.
ابن أثیر الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفاى630هـ) الكامل فی التاریخ، ج3، ص259، تحقیق عبد الله القاضی، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت، الطبعة الثانیة، 1415هـ.
الدمیری المصری الشافعی، كمال الدین محمد بن موسى بن عیسى (متوفاى808 هـ)، حیاة الحیوان الكبرى، ج1، ص75، تحقیق: أحمد حسن بسج، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت / لبنان، الطبعة: الثانیة، 1424 هـ - 2003م.
الدمشقی الباعونی الشافعی، أبو البركات شمس الدین محمد بن أحمد (متوفاى871 هـ)، جواهر المطالب فی مناقب الإمام علی بن أبی طالب ( ع )، ج2 ص 104، تحقیق: الشیخ محمد باقر المحمودی، ناشر: مجمع إحیاء الثقافة الاسلامیة ـ قم، الطبعة: الأولی، 1412هـ
این بیت از شعر كه از زمان جاهلیت بر جاى مانده، زمانى استفاده مى‌شود كه بعد از سختى، اندوه و مشكلات زیاد، گشایش، راحتى و شادى نصیب انسان شود.
خود «انداخت عصا» كنایه نیز از اطمینان قلب و آسودگى خاطر است كه وقتى شخصى در مكان معینى قلبش آرام و فكرش آسوده شود، گفته مى‏شود «القى عصاه».
مقصود عایشه از گفتن این شعر آن بود كه در حقیقت مى‌خواست بگوید از بابت على خیالم آسوده شد، دلم آرام گرفت، و سینه‌ام باز و فكرم راحت شد، چون همیشه منتظرچنین خبرى بود، مانند كسى كه انتظار مسافرى را داشته باشد كه به آمدن مسافر چشم‌هایش روشن و قلبش آرام‏ گردد؟!
كینه عائشه نسبت به امیرمؤمنان علیه السلام منحصر به جنگ جمل و بعد از آن نمى‌شود، در صحیح بخارى و دیگر صحاح اهل سنت آمده است كه عائشه، حتى دوست نداشت كه نام امیرمؤمنان علیه السلام را ببرد:
حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُوسَى قَالَ أَخْبَرَنَا هِشَامُ بْنُ یُوسُفَ عَنْ مَعْمَرٍ عَنِ الزُّهْرِىِّ قَالَ أَخْبَرَنِى عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَتْ عَائِشَةُ لَمَّا ثَقُلَ النَّبِىُّ - صلى الله علیه وسلم - وَاشْتَدَّ وَجَعُهُ اسْتَأْذَنَ أَزْوَاجَهُ أَنْ یُمَرَّضَ فِى بَیْتِى فَأَذِنَّ لَهُ، فَخَرَجَ بَیْنَ رَجُلَیْنِ تَخُطُّ رِجْلاَهُ الأَرْضَ، وَكَانَ بَیْنَ الْعَبَّاسِ وَرَجُلٍ آخَرَ. قَالَ عُبَیْدُ اللَّهِ فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لاِبْنِ عَبَّاسٍ مَا قَالَتْ عَائِشَةُ فَقَالَ لِى وَهَلْ تَدْرِى مَنِ الرَّجُلُ الَّذِى لَمْ تُسَمِّ عَائِشَةُ قُلْتُ لاَ. قَالَ هُوَ عَلِىُّ بْنُ أَبِى طَالِبٍ.
عبید الله بن عباس از عائشه نقل كرده است كه: وقتى بیمارى رسول خدا (ص) شدت گرفت، از همسرانش اجازه گرفت كه در خانه من دوران نقاهت را بگذراند و آن‌ها اجازه دادند؛ پس در حالى كه پاهاى حضرت بر زمین كشیده مى‌شد، و دو مرد كه یكى از آن‌ها عباس و دیگرى مردى دیگرى بود، خارج شد.
عبید الله گفت: من سخن عائشه را براى ابن عباس نقل كردم؛ پس ابن عباس گفت: آیا مى‌دانى آن مردى كه عائشه نامش را نبرد چه كسى بود؟ گفتم خیر. گفت: او على بن أبى طالب بود.
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج 1 ص 83، ح195، كِتَاب الْوُضُوءِ، بَاب الْغُسْلِ وَالْوُضُوءِ فی الْمِخْضَبِ وَالْقَدَحِ وَالْخَشَبِ وَالْحِجَارَةِ ؛ ج 1 ص 236، ح634، كتاب الْجَمَاعَةِ وَالْإِمَامَةِ، بَاب حَدِّ الْمَرِیضِ أَنْ یَشْهَدَ الْجَمَاعَةَ ؛ ج 2 ص 914، ح2448، كِتَاب الْهِبَةِ وَفَضْلِهَا، بَاب هِبَةِ الرَّجُلِ لِامْرَأَتِهِ وَالْمَرْأَةِ لِزَوْجِهَا ؛ ج 5 ص 2160، ح5384، كِتَاب الطِّبِّ، بَاب اللَّدُودِ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن كثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحیح مسلم، ج 1 ص 312، ح418، كِتَاب الصَّلَاةِ، بَاب اسْتِخْلَافِ الْإِمَامِ إذا عَرَضَ له عُذْرٌ من مَرَضٍ وَسَفَرٍ، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.
ابن حجر عسقلانى در فتح البارى و بدر الدین در عمدة القارى در شرح این روایت مى‌گویند:
قوله قال هو على بن أبى طالب زاد الإسماعیلى من روایة عبد الرزاق عن معمر ولكن عائشة لا تطیب نفسا له بخیر ولابن إسحاق فی المغازی عن الزهری ولكنها لا تقدر على أن تذكره بخیر.
این جمله بخارى «قال هو على بن أبى‌طالب» اسماعیلى به از عبد الرزاق از معمر نقل كرده است كه:
چون عایشه از على دل خوشى نداشت.
و ابن اسحاق در مغازى از زهرى نقل كرده است كه:
چون عائشه نمى‌توانست از على (علیه السلام) به نیكى یاد كند.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 2 ص 156، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.
العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابومحمد محمود بن أحمد (متوفاى 855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج 5 ص 192، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
احمد بن حنبل نیز ادامه روایت را این گونه نقل كرده است:
وَلَكِنَّ عَائِشَةَ لاَ تَطِیبُ له نَفْساً.
چرا كه عائشه، دلش نسبت به او پاك نبود (از او خوشش نمى‌آمد).
مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج 6، ص 228،


منبع:پرسمان دانشجویی
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .