مهارت های زندگی؛ خودآگاهی لازمه فهمیدن خود
زندگی کردن را یاد بگیرید
زندگی سرسام آور امروزی و تنش های درونی و بیرونی زندگی هر فردی باعث می شود تا قدرت تحمل و مدیریت او بر امور زندگی اش را رفته رفته از دست بدهد. کسب مهارت های زندگی به فرد این امکان را می دهد تا با یادگیری مهارت ها دهگانه زندگی آرام و بدون استرسی داشته باشد. از این روز تبیان قصد دارد در سلسه مقالاتی پیوسته انواع مهارت های زندگی را به مخاطبان خود آموزش دهد.
آموزش مهارت های زندگی در سال ۱۹۷۹ با اقدامات دکتر گیلبرت بوتوین به منظور رفتار جرأت مندانه ، تصمیم گیری و تفکّر نقّاد در مقابل وسوسه یا پیشنهاد سوء مصرف مواد در گروهی از دانش آموزان تدوین و با استقبال فراوان متخصصان بهداشت روانی روبرو شد.
اصلاح نحوه کنارآمدن با انتظارات متفاوت خودمان، خانواده، همسر، همکاران و برقرای رابطه لذت بخش با امکانات، تکنولوژی و محیط زندگی شخصی و شهری و دفع فشارهای محیط های مختلف است.
مهارت های زندگی؛ مهارتهایی که به اعتقاد دنیای روانشناسانه با یادگیری و آموزش آنها، افراد می توانند زندگی آرام و موفقیت آمیزتری داشته باشند.
برای داشتن یک زندگی موفق، افراد باید بتوانند احساسات، هیجانات و اتفاقاتی را که با آن برخورد می کنند، مدیریت شده پشت سر بگذرانند ولی اینکه چگونه این کار را انجام دهند نیازمند شناخت مهارت های زندگی و استفاده از آن در زندگی شان می باشد.
از این جهت تبیان قصد دارد در چندین مقاله مهارت های زندگی را به صورت تفکیک شده در اختیار مخاطبان خود قرار دهد. از این رو برای آگاهی یافتن از مهارت زندگی و انواع آن و اینکه چگونه باید آنها را در زندگی به کار ببندیم به سراغ زهرا حاجی زاده دانشجوی دکتری علوم اجتماعی و مدرس دروس مهارت های زندگی رفته ایم.
تبیان: آنچه با عنوان Life Skills یا به عبارتی مهارت های زندگی در ادبیات روانشناسی وارد شده ، به چه معناست؟
مهارت های زندگی را می توان از بعد سازمان جهانی بهداشت و همچنین از نگاه دینی تعریف کرد. از نظر سازمان جهانی؛ مهارت زندگی توانایی انجام رفتارهای سازگارانه و مثبت به گونه ای است که فرد بتواند با چالش ها، ضروریات و دغدغه های زندگی روزمره خود کنار بیاید و راه حل های مناسب برای آنها را پیدا کند. توانایی که با تمرین مداوم آن افراد می توانند راه سازگاری در زندگی را در خود پرورش دهند. همچنین مهارتی که فرد در ارتباط با مسائل مختلف زندگی در محیط های شغلی، خانوادگی که مربوط به شخصیت او می شود، هم چنین در محیط اجتماعی بتواند به مرحله اجرا بگذارد. اگر مثلا یک بحران پیش بیاید بتواند از طریق این مهارت ها آن را حل کند.
مهارت زندگی از دیدگاه قرآن به همه ابعاد وجودی انسان توجه کرده است و مهارت های ارتباط فرد با خداوند، ارتباط با خانواده و دیگران است. یکی از بعدهای مهارت های زندگی که خودشناسی است .انسان بسیار کم از ظرفیت وجودی و فطرت خود برای مسائل مختلف استفاده می کند.
تبیان: بر اساس این تعارف، مهارت های زندگی یک بسته آموزشی است، اما هدف اصلی این یادگیری چیست؟
یادگیری مهارت های زندگی دارای اهداف مختلفی که از جمله مهمترین آنها می توان به این موارد اشاره کرد.
- یکی از هدف های یادگیری این مهارت ها، تغذیه روحیه مشارکت و همکاری در محیط زندگی است که از آن با عنوان مشارکت های شهروندی نیز نام برده می شود. همچنین رشد و تقویت عواطف انسانی، یک دلی و همدلی و محبت بین شهروندان که در محیط های مختلف با هم در ارتباط هستند.
- علاوه بر این، ایجاد روحیه پایدار و مقابله در برابر تبلیغات زیان بار یا در اصطلاح تبلیغات از سوی افرادی که خیر و صلاح ما را نمی خواهند. دراین مجموعه می توان به جنگ نرم اشاره کرد که افراد با یادگیری این مهارت ها می توانند با آنچه تحت عنوان جنگ نرم از آن یاد می شود مقابله کنند.
- شناسایی و بیان احساسات به شکل صحیح در جامعه به صورتی که اگر مشکل یا مسئله ای رخ داد نسبت به آن احساسی و هیجانی برخورد نشود و بهترین راه حل و تصمیم برای حل آن اندیشیده شود.
- از دیگر اهداف آموزش مهارت های زندگی، تامین تندرستی و سلامت روانی در بین انسانها، تقویت صله رحم و ارتباط با همسایگان و افراد، همچنین همزیستی مسالمت آمیز با دیگر ان و بالا بردن سازگاری فرد با خود و در بیرون در محیط های مختلف است. علاوه بر این کاهش تنش های بیرونی و درونی که افراد با آن مواجه می شوند. به طور مثال در فضای شهرنشینی جامعه امروز و مسئله مترو و اتوبوس های شلوغ، ازدحام جمعیت باعث می شود تا افراد زود عصبانی و به اصطلاح از کوره در بروند و همین موجب می شود تا تنش های بیرونی زیادی را در بین شهروندان در وسایل نقلیه عمومی داشته باشیم. اگر افراد مهارت کنترل و مدیریت خشم را به شکل صحیح آموزش ببیند آنگاه در زندگی روزمره کمتر دچار این تنش ها می شوند. اگر مردم کنترل هیجانات و عصبانیت و در واقع قدرت تاب آوری را یاد بگیرند، در برخورد با شلوغی مترو در صورتی که عجله هم داشته باشند به صورت دیگری واکنس نشان می دهند.
- همچنین کاهش درگیری بین همسایه ها، ساختن یک شهروند هدفمند، متعادل و مورد پذیرش جامعه و فرهنگ از اهداف متعالی مهارت های زندگی است. به هر اندازه میزان آموزش و یادگیری این مهارت های زندگی بالاتر رود، سلامت روانی و اجتماعی نیز بالاتر می رود.
- و در آخر مهمترین هدف آن، اصلاح نحوه کنارآمدن با انتظارات متفاوت خودمان، خانواده، همسر، همکاران و برقرای رابطه لذت بخش با امکانات، تکنولوژی و محیط زندگی شخصی و شهری و دفع فشارهای محیط های مختلف است.
در واقع حضور در یک محیط آرام، باعث ایجاد یک تصمیم درست، یک تفکر درست و پیدا کردن راه حل های درست می باشد.
بیشتر بخوانید: هیجانات تان را با نوشتن تخلیه کنید خودتان سدی در برابر خودتان |
تبیان: این مهارت های زندگی چه چیزهایی را شامل می شود؟
مهارت های زندگی بر اساس تقسیم بندی دهگانه عبارتند از : مهارت خودآگاهی، همدلی، روابط بین فردی، ارتباط موثر، مقابله با استرس، مدیریت خشم، حل مسئله، تصمیم گیری، تفکر خلاق و تفکر نقادانه.
تبیان: خودآگاهی یعنی خودمان را بشناسیم اما این شناخت چگونه باید اتفاق بیفتد؟
در تعریف خودآگاهی می توانیم از این آیه کمک بگیریم "من عرف نفسه فقد عرف ربّه"؛ اگر فرد خودش را بشناسد خدای خودش هم می تواند بشناسد. خودآگاهی در واقع توانایی شناخت دقیق و درست از خودمان است. اینکه هر فرد چه توانایی و مهارت ها، باورها و اندیشه هایی دارد. مثلا اگر از شما پرسیده شود که خودتان را معرفی کنید، باید بدانید در پاسخ به آن چه خصیصه ها و ویژگی هایی را باید بیان کنید. در تعریف از خودمان بسیار دچار مشکل هستیم. نمی توانیم در این تعریف بگوییم چه چیزهایی را دوست داریم یا از چه چیزهایی خوشمان می آید؟ ممکن است ویژگی های ظاهری را بتوانیم بگوییم اما نتوانیم از مهارت هایمان حرف بزنیم. در واقع این خودآگاهی شناخت حقوق فردی و اجتماعی و مسئولیت هایی است می توانیم داشته باشیم.
خودآگاهی باید در ابعاد مختلف جسمی، روانی، اجتماعی، معنوی و ذهنی صورت بگیرد.
تبیان: منظور از خودآگاهی جسمی چیست؟
جسمی: آگاهی از ویژگی مختلف جسمی و نقش آنها در اعمال و رفتارمان است. ویژگیهای ظاهری مانند رنگ پوست رنگ چشم، وزن، قد و یا بیماری هایی که داریم. تغییر چهره در زمان های خاص یعنمی در عصبانیت، غمگینی، شادی. یا دیگر نیازهای جسمی مثل اینکه چه زمانی گرسنه می شویم؟ چه زمانی خوابمان می گیرد؟ در بعضی از مواقع که تشخیص بیماری به موق صورت نمی گیرد به این علت است که فرد نمی تواند احساس در و بیماری خود را شرح دهد. یعنی اگر از او پرسیده شود که حالتان چگونه است؟ پاسخ می دهد نمی دانم فقط می فهمم که حالم خیلی خوب نیست. علائم بیماری خودش را نمی تواند به بیمار بگوید.
گاهی افراد آنقدر درگیر فشارهای زندگی و مشاغل هستند که جسم خودشان را فراموش می کنند. خواب و خوراک و استراحت آنها به موق نیست. بسیاری از بیماری ها به علت عدم خودآگاهی جسمی صورت می گیرد.
تبیان: خودآگاهی ذهنی و روانی چه تفاوت هایی با هم دارند؟
روانی: مهمترین حوزه خودآگاهی، خودآگاهی روانی است. هر انسانی ویژگی های روانی متعددی دارد که منحصر و متعلق به خود شخص است. خصیصه هایی از این دست که در زمان غم چگونه با آن کنار می آید، یا در موقع شادی چگونه با آن مواجه می شود. اگر افراد این ویژگی های روانی خود را بشناسند بهتر می تواند در برخورد با مسائل با آن کنار بیایند. در واقع این دسته از خودآگاهی شناخت فرد از وجدان خودش است.
ذهنی: بعد ذهنی در واقع آن چیزی است که در ذهن فرد می گذرد. ممکن است کسی در ذهنش مداوم به افکار منفی و پوچ فکر کند که این به فرد ضربه می زند. در این خودآگاهی فرد باید به مسائل خوب و مثبت فکر کند. فکر و بحث درباره ایده های خوب و اندیشه های مثبت است.
تبیان: خودآگاهی اجتماعی و معنوی به چه ابعادی از خود اشاره می کند؟
اجتماعی: در این خودآگاهی علاوه بر بعد جسمانی و روانی، بعد اجتماعی نیز به خود می گیرد. در واقع تصویری که فرد از خودش در جایگاه اجتماع دارد. نقش "من" در اجتماع چگونه است و دیگران به چه شکلی باید با من رفتار کنند و پاسخ من به آنها باید چگونه باشد.
معنوی: ارتباط با خداوند و ارتباط با یک نیروی متعالی و خالق است. هدف نهایی از زندگی تلقی می شود. هر چقد معنویت ببشتر باشد از روح و دنیای مادی کناره گیری می کند و بعد روحانی فرد معنا پیدا می کند. مثلا شما چه باورها، ارزش ها یا عقایدی دارید؟ باورهای دینی چگونه است؟اعتقاد به پیامبران چگونه است؟ چه ویژگی های معنوی برای خودش متصور است؟ مثلا یکی می گوید وقتی به مسجد یا امامزاده ای می روم احساس خوبی دارم یا کسی با شنیدن صدای قرآن این احساس به او دست می دهد . این در واقع خودآگاهی معنوی و بعد روحانی فرد است. فرد اگر به این شناخت معنوی برسد احساس رضایت بیشتری از زندگی می کنند و حتی در روابط او با همسر، فرزندان و شهروندان نیز موثر است.با افزایش بعد معنوی فرد گله و شکایت فرد از خود و دیگران کم می شود.
تبیان: افراد از چه دوره ای باید خودشان را بشناسند؟
مهارت خودآگاهی به این پنج ویژگی تقسیم شده است که هر فردی باید به خودشناسی در همه این حوزه ها برسد. کاربرد این خودآگاهی در همه مراحل زندگی مفید است. زمانی که در مهدکودک یا مدرسه در دوره ابتدایی از فرد خواسته می شود تا خودش را معرفی کند، او باید بداند چه ویژگی هایی از خودش را توصیف کند. یا زمانی که در جلسه خواستگاری دختر و پسر می خواهند خودشان را معرفی کنند باید بتوانند باورها، علایق و ذهنیات خودش را به دور از خجالت برای همدیگر شرح دهند. در چنین جلسه هایی که دختر و پسر خجالت می کشند بهم دیگر نگاه کنند باید حتی قد، وزن، اندازه مو و همه ویژگی های ظاهری و دیگر ویژگی های شخصی و در صورتی که بیماری دارند به طور کامل برای فرد مقابلب خود توضحی دهند.
افراد در جامعه متاسفانه مهارت های لازم برای شناخت خود را ندیده اند. خودشناسی باید از پایه و از دوران ابتدایی صورت گیرد. اگر این مهارت ها از کودکی به افراد آموزش داده شود، جلوی بسیاری از مشکلاتی که در آینده ممکن است اتفاق بیفتد گرفته می شود.
هر گونه سوال در ارتباط با "خودآگاهی" را می توانید از کارشناس تبیان سوال کنید.
با ما در آینده با یادگیری مهارت کنترل خشم همراه باشید....
بیشتر بخوانید: خودآگاهی ،ضروری برای ارتباط مهارتی به نام خودآگاهی |