تبیان، دستیار زندگی

تاثیر شیعیان ایرانی درگسترش مذهب شیعه درعراق

انگلستان درصدد بود یك حكومت سلطنتی مشروطه تحت الحمایه انگلستان در عراق تشكیل دهد و به این منظور در اندیشه« انتخاب پادشاهی برای عراق بود. لرد كرزن، وزیر امور خارجه وقت انگلستان، در 11 نوامبر دعوت نامه ای برای فیصل پسر شریف حسین به لندن ارسال كرد. در سفر فیصل به لندن پیشنهاد پادشاهی عراق به طور سربسته، برای اولین بار با وی مطرح شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاثیر شیعیان ایرانی درگسترش مذهب شیعه درعراق
شیعیان ایرانی چه تاثیری درگسترش مذهب شیعه درعراق داشته اند؟ سیر تاریخی آنرا بیان كنید.
قیام های شیعیان، برگرفته از اصول و تعالیم دین مبین اسلام می باشد و بر طبق تعالیم پیامبر اكرم(ص) راهی برای تسلط و نفوذ بیگانه در جامعه اسلامی نیست و اسلام، اساس و پایه« حاكمیت می باشد؛ لذا رهبران مذهبی بر اساس رسالت خویش، هدایت قیام ها را بر عهده گرفتند و مردم به سبب علایق مذهبی كه با علما داشته و دارند، آنها را در قیام های سده« اخیر عراق همراهی كردند؛ گفتنی است به دلیل سكونت شیعیان در مناطق جنوبی عراق، اكثر این قیام ها در این مناطق اتفاق افتاده است و البته یكی از دلایلی كه این قیام ها به پیروزی نهایی نرسید، این است كه رهبران از آگاهی سیاسی مبسوطی برخوردار نبودند و لذا نتوانستند به صورت منسجم، حركت های خود را رهبری نمایند؛ درست همان طور كه حركت هایی كه در سده« اخیر در ایران به غیر از انقلاب اسلامی اتفاق افتاد؛ از جمله انقلاب مشروطیت كه به دلیل عدم آگاهی سیاسی رهبران و تا حدودی اعتماد كردن به سیاست های انگلیس باعث شد این انقلاب از مسیر اصلی خود خارج شود و با شكست مواجه گردد. در عراق نیز عدم آگاهی سیاسی رهبران از اوضاع داخلی و خارجی باعث عدم موفقیت این قیام ها شد؛ همچنین انتقال مركزیت جهان تشیع از نجف به قم — كه حاكی از عدم همبستگی بین روحانیان عراق و تقلیل رفتن كاركردهای آنان است — از پیامدهای عدم موفقیت این قیام ها می باشد؛ لذا در ادامه« مقاله از انقلاب سال 1914 به بعد، قیام ها و حركت های اعتراض آمیزی كه علیه سلطه« خارجی و دولت های ناكارآمد صورت پذیرفت، مورد بررسی قرار می گیرد. انقلاب 1914 در اواخر سپتامبر 1914 انگلیسی ها برای ترغیب اعراب به حمایت از متفقین و همچنین به منظور حفاظت از سرزمین مصر و تأسیسات نفتی آبادان درصدد حمله به جنوب عراق برآمدند. اولین هدف انگلیسی ها جدایی جنوب عراق از عثمانی و الحاق آن به مناطق اشغال شده« خلیج فارس بود؛ لذا با نیروی نظامی خود از دهانه« اروند رود وارد عراق شدند و فاو را به تصرف خود درآوردند. با اشغال بندر فاو توسط انگلیس در 6 نوامبر 1914 درگیری بین نیروهای عثمانی و انگلیسی آغاز شد و در 23 نوامبر شهر بصره به اشغال نظامیان انگلیسی درآمد.دولت عثمانی و آلمان با یكدیگر متحد بودند و دولت های انگلیس و فرانسه به كشورهای تحت سلطه« امپراتوری عثمانی نوید استقلال بعد از جنگ را می دادند تا دست از مقاومت بردارند. با تصرف عراق توسط نیروهای انگلیسی، مردم به رهبران مذهبی متوسل شدند و از آنان تقاضای اعلان جنگ نمودند؛ لذا علما فتوای جهاد صادر نمودند و در بعضی از مناطق عراق از جمله بصره، علما علاوه بر بسیج نیروها به مقابله با نیروهای انگلیسی پرداختند و این خود از فصول درخشان مقاومت مسلحانه در نیروهای اسلامی است؛ بنابراین انگلیسی ها نتوانستند از طریق جنوب، عراق را تصرف نمایند و مجبور شدند جبهه جنگ را تغییر دهند و از طرف سوریه به بغداد حمله ور شوند و آن را به تصرف درآورند. فاصله زمانی بین سقوط بغداد در 11 مارس 1917 تا اعلان آتش بس در 31 اكتبر 1918 از سوی مردم عراق به دوران سقوط نام گرفته است. در این دوران بود كه اولین جرقه های استقلال طلبی در میان مردم و شیعیان عراق آشكار گردید. در مجموع، مقاومت علما و روحانیان، مصایب و مشكلات فراوانی برای انگلیسی ها به وجود آورد و اگر پیروزی نهایی متفقین و شكست آلمان نبود، انگلیسی ها موفق به اشغال عراق نمی شدند. همان طور كه قبلاً ذكر شد، عدم آگاهی سیاسی رهبران مذهبی عراق از اوضاع داخلی و خارجی باعث شد ایشان نتوانند مسیر اصلی انقلاب را رهبری نمایند و اگر درایت رهبران به حد اعلا بود و می توانستند وحدتی بین قومیت های سه گانه عراق (كردها، سنی ها، شیعیان) فراهم آورند، بی شك این حركت، نتایج مطلوب تری را به ارمغان می آورد و این قیام مختص جنوب عراق نمی شد و در شمال و مركز عراق هم به حمایت از این قیام تحولاتی رخ می داد؛ بنابراین قیام 1914 به صورت جرقه ای زودگذر بود و اگرچه با شكست روبه رو گشت، ولی این نوید را به مردم عراق داد كه می توان در مقابل اشغالگران ایستادگی كرد. این قیام سرآغازی برای انقلاب 1920 شد.قیام 1920 علما و شیعیان در طول تاریخ عراق، حركت های اعتراض آمیز فراوانی علیه استبداد انجام داده اند؛ از جمله بعد از انقلاب 1914، انقلاب 1920 به رهبری آیت الله محمدتقی شیرازی بر ضد استیلای انگلستان صورت گرفت. ایشان در شیراز متولد شد و در كربلا پرورش یافت؛ در همین شهر مقدمات علوم اسلامی را فراگرفت و نزد ملامحمدحسین فاضل اردكانی درس خواند؛ آن گاه با دوست و هم مباحثه« خویش سید محمد فشاركی اصفهانی همراه نخستین دسته از مهاجران به سامرا رفت و مجدداً به محضر درس میرزای شیرازی پیوست؛ سپس در شمار برترین شاگردان حوزه« درس میرزای اول درآمد. بعد از درگذشت آیت الله محمدحسن شیرازی ایشان به جانشینی وی تعیین شد و به مقام مرجعیت رسید.طبق اصول معاهده« «سان ریمو» قسمتی از میراث عثمانی میان انگلستان و فرانسه تقسیم شد. سرپرستی لبنان و سوریه به فرانسه و سرپرستی عراق، اردن و فلسطین به انگلیس واگذار گردید. این امر در عراق منجر به خیزش همگانی شد و قیام 1920 را به وجود آورد. انگلیسی ها در سال 1917 اعلام كردند عراق مستقل خواهد شد و مردم می توانند یك رئیس دولت غیر ترك برای خود برگزینند؛ از سوی دیگر انگلیسی ها كوشش كردند «سِر پرسی كاكس» را حاكم عراق گردانند. این موضوع سبب ناراحتی مردم عراق گردید. میرزا محمدتقی شیرازی، مرجع بزرگ تقلید وقت اعلام كرد: بر مردم مسلمان حرام خواهد بود كه یك حاكم نامسلمان برای خود برگزینند؛ بنابراین عراقی ها مبارزات خود را در راه آزادی سیاسی بیشتر، تحت رهبری علمای نجف، كربلا و كاظمین دنبال كردند. در یكی از اعلامیه هایی كه آیت الله شیرازی صادر كرد، همه« مردم اعم از یهودی، مسیحی، شیعه و سنی را به اتحاد بر ضد دشمن مشترك فرا خواند. او همیشه ظلم و ستم انگلیسی ها را در هند و دیگر نقاط جهان گوشزد می كرد و هنگامی كه انگلیسی ها می خواستند طرح قیمومیت خود را اجرا كنند، صریحاً فتوایی صادر نمود كه: «هیچ كس جز مسلمانان حق ندارد بر مسلمانان حكومت كند». انقلاب های مشروطه خواهی ایران و تركیه نقش فراوانی در بالا بردن آگاهی سیاسی در میان مردم عراق بازی كردند. به عقیده برخی از نویسندگان عراقی، وجود این دو انقلاب، زمینه« مناسبی برای انقلاب 1920 عراق فراهم آورد. در این جهاد، میرزا محمدحسین نائینی، یكی از پشتیبانان مشروطیت ایران و همچنین حضرت آیت الله نجفی، به عنوان سقّا و آب رسان به چادرهای جهادكنندگان، شركت داشتند؛ ولی در مجموع پیروزی نهایی برای مسلمانان عراق به دست نیامد؛ اگرچه این قیام با شكست روبه رو شد، ولی تحولی عظیم برای عراق محسوب شد و انگلستان تصمیم گرفت نظارت خود را بر عراق به شیوه« دیگری انجام دهد و با اعمال استعماری خود به طرز دیگری رفتار نماید. انگلستان درصدد بود یك حكومت سلطنتی مشروطه تحت الحمایه انگلستان در عراق تشكیل دهد و به این منظور در اندیشه« انتخاب پادشاهی برای عراق بود. لرد كرزن، وزیر امور خارجه وقت انگلستان، در 11 نوامبر دعوت نامه ای برای فیصل پسر شریف حسین به لندن ارسال كرد. در سفر فیصل به لندن پیشنهاد پادشاهی عراق به طور سربسته، برای اولین بار با وی مطرح شد و در 7 ژانویه 1921 نیز كرزن در همین راستا نماینده ای نزد فیصل فرستاد و موضوع را به صراحت با وی در میان گذاشت و دو شرط اساسی با او مطرح كرد:1. قبول استمرار قیمومیت انگلیس بر عراق؛2. عدم ادامه نبرد و معارضه« مسلحانه علیه دولت فرانسه در سوریه. فیصل این پیشنهاد را پذیرفت. تشكیل كنفرانس قاهره در مارس 1921 فصل جدیدی در رفتار و سیاست های دولت انگلیس در خاورمیانه باز كرد و در مورد وضعیت حكومت عراق برقراری رژیم سلطنتی به رهبری ملك فیصل، یكی از پسران شریف مكه تأیید شد. بنابراین پس از یك همه پرسی فرمایشی در 23 اوت 1921 با 96 درصد رأی پادشاهی ملك فیصل رسمیت یافت و این كشور در سال 1924 صاحب نخستین قانون اساسی با رژیم مشروطه سلطنتی گردید. فتوای روحانیان در تحریم انتخابات، اختلاف موجود میان حكومتِ دست نشانده« استعمار انگلیس و روحانیان را عمیق تر كرد؛ بنابراین دولت انگلیس در قبال مبارزه روحانیان با حكومت ملك فیصل برای رفع مزاحمت و خلاص شدن از دست روحانیان تصمیم به تبعید آنان گرفت؛ از جمله شیخ محمد خالصی و سید محمد صدر را به ایران تبعید نمود. در این هنگام آیت الله نایینی و ابوالحسن اصفهانی و چند تن از رهبران مذهبی كربلا و نجف به نام های مهدی خراسانی و شیخ جواد جواهری به عنوان اعتراض نسبت به عملكرد حكومت به ایران آمدند؛ اگرچه تشكیل حكومت عراق و استقلال این كشور و به وجود آمدن عراقی مستقل نتیجه قیام 1920 بود، ولی شیعیان در طول سلطنت 38 ساله خاندان هاشمی كمترین نقش را ایفا نمودند. (نقش شیعیان و رهبران مذهبی در تحولات سیاسی و اجتماعی عراق در سده اخیر، مصطفی غلامی قمی ، اخبار شیعیان :: مهر 1388 - شماره 47 ، ص 43.)در ادامه جهت مطالعه بیشتر مقاله ای ارائه می گردد: نقش علمای دین و نخبگان شیعی در انقلاب سال 1920 عراق حركت نخبگان سیاسی شیعی عراق بر ضد حضور انگلیسی‌ها در آن كشور، عمدتاً متكی به دور محورقومیت و دین یا به عبارت دیگرعرب بودن یا عروبیت و مسلمان بودن یا اسلام بود.در این زمینه، در همان آغاز حركت شیعی علیه حاكمیت انگلیسی‌ها در عراق، شیخ محمد باقر الشبیبی در نامه‌ای به ویلسون حاكم بریتانیایی بغداد می نویسد: ای حاكم!امت عراق در دفاع خود، بر سه ركن اساسی تكیه كرده است؛ قومیت، میهن پرستی و شریعت اسلامی(علیان، 2005، ص305) یكی از عوامل مهم ظهور و یا تعمیق روحیه ی قومی گرایی و ناسیونالیسم در عراق، حضور سلطه ی ترك های عثمانی و نیز اشغال كشور توسط انگلیسی‌ها در دوره ی سال های 1908-1920 بود.این سلطه گری بر ملت عراق، باعث شد روحیه ناسیونالیسم عربی به شدت علیه ترك ها و انگلیسی ها رشد كند؛ بنابراین ظهور این حالت در كشور عراق تا اندازه ی زیادی عكس العملی طبیعی و قابل انتظار برای مخالفت با سلطه‌گران بوده است. حركت ناسیونالیستی در میان نخبگان شیعی در عراق تا اندازه ی زیادی همراه گرایش های اسلامی بود، در حقیقت این دو جریان، به عنوان دو جریان مكمل یكدیگر در این زمینه عمل كردند.در آغاز جریان ناسیونالیستی، مهم ترین شخصیت ها میان نخبگان شیعی، افراد موجّه سیاسی و علمای دینی شیعی بودند. در این زمینه می توان به اقدامات مهم دو برادر معروف محمدباقر الشبیبی و محمدرضا الشبیبی و نیز محمدعلی و سعید كمال الدین و علی الشرقی و عبدالمطلب الحلی و دیگران(كمال الدین، 1971،ص1)اشاره كرد. در این رابطه نیز علمای دینی حضوری نسبتاً مؤثر و جدی داشتند. در این باره می توان به شیخ محمدالجزایری، سیدمحمدعلی بحرالعلوم، شیخ عبدالعزیز الجواهری و هبة الدین الشهرستانی اشاره نمود كه تلاش كردند میان دیدگاه های دینی و گرایش های ناسیونالیستی عربی، نوعی هماهنگی ایجاد كنند.دولت ترك عثمانی نیز تلاش فراوانی كرد كه علمای شیعه علیه انگلیسی ها برآشوبند تا علیه آنان به عنوان جنگ مسلمانان علیه كفار(نظمی، 1985، ص125)حكم جهاد صادر كنند. در این رابطه، دولت عثمانی هیئت عالی رتبه ای را از بغدادبه نجف اعزام نمود(الزركان، 1991، ص62)كه اعضای آن عبارت بودند از:محمد فاضل الداغستانی، شوكت پاشا، حمید الكلیدار و دیگران كه وظیفه آنان گفتگو با مراجع بزرگ نجف در مورد جهاد علیه انگلیسی ها بود.این هیئت اعزامی، مجلس مهمی در یكی از بزرگترین مساجد شهر نجف به نام جامع الهندیبا حضور بسیاری از علما، شخصیت های مهم شهر و نیز سران عشایر تشكیل داد كه در آن سیدمحمدالحبوبی، شیخ عبدالكریم الجزایری و نیز محمدجواد الجواهری سخنرانی كردند و در آن بر وجوب مشاركت حكومت مسلمان برای دفع كفار از بلاد اسلامی تاكید نمودند(الوردی، 1413ق، ص127-128).در این مجلس بزرگ، یكی از سران عشایرفتلهعراق به نام شیخ مبدرالفرعون در سخنرانی خود چنین اعلام كرد:ترك ها برادران دینی ما هستند و برای طرد دشمنان از كشور ما، واجب است به آنها كمك كنیم(الیاسری، 1966،ص68-69).در این زمینه، همچنین عالم بزرگ شیعی، آیت الله سیدكاظم یزدی نیز متقاعد شد در مورد ضرورت مشاركت در جهاد علیه انگلیسی ها شركت نماید؛ لذا فرزند خود سیدمحمد طباطبایی را برای تشویق عشایر عراقی و مشاركت آنان در جهاد مزبور اعزام كرد(المس بیل، 1971، ص91).سیدمحمد كه از فضلای نجف بود، فرماندهی یكی از جبهه ها را بر عهده داشت.او در یكی از همین نبردها به شهادت رسید(مولانا،1387).عامل اساسی جنبش جهادی شیعی علیه انگلیسی ها وجود شرعی و میهنی ضرورت دفاع از كشور علیه حكومت كافری است كه در صدد اشغال كشور اسلامی است و در حقیقت تایید حكومت ترك عثمانی نبود؛ به عبارت دیگر تاكید بر جهاد علیه كفار، به معنای تایید حاكمیت عثمانی ها بر كشور عراق نبود. بسیاری از سران عشایر عراق در این رابطه و قبل از جنبش جهادی علیه انگلیسی ها،مشكلات زیادی برای حكومت ترك عثمانی ایجاد كرده بودند و اگر روحیه ی دینی آنان نبود و اطاعت از علمای دین، به هیچ وجه مایل نبودند در این جهاد شركت نمایند(الخلیلی،1963، ص373-374). فرار ترك های عثمانی در برابر انگلیسی هادر جنگ الشعیبهو تعامل بد كارمندان ترك با عرب های ساكن آن منطقه و نیز افرادی كه داوطلبانه در ارتش عثمانی مشاركت كرده بودند، عامل اساسی قیام این افراد علیه نیروهای ترك عثمانی در نجف، در سال 1915 بود كه از نتایج آن فرار ارتش ترك عثمانی و كارمندان آن از شهر نجف و افتادن شهر به دست نیروهای عراقی بود.در این رابطه ،مردم شهر كربلا نیز با پیروی از مردم شهر نجف، در ژوئن همان سال (1915)كارمندان ترك عثمانی را مجبور به ترك شهر كربلا نمودند(العطیه، همان،ص112).همزمان با طرد نیروهای ترك عثمانی از دو شهر نجف و كربلا، سلطه ی انگلیسی ها بر كشور، غلبه دشمنان اروپایی بر اسلام تلقی شد و این مسئله در نگاه علمای دین خطر بزرگی علیه اسلام و مسلمین تلقی گشت.در این زمینه، گزارش های انگلیسی ها حاكی از آن است كه با آغاز ماه ژانویه سال 1915، دعوت به جهاد در همه مساجد عراق به شدت مطرح شد.در این رابطه بسیاری از هیئت های متشكل اعزام شدند.این حركت تاثیرات فراوانی در بسیج مردم عراق علیه انگلیسی ها داشت(نقاش، 1988، ص85-86).نقش علمای دین شیعی، در جهاد علیه انگلیسی ها كاملاً مشهود بود؛ لذا همه ی سلطه گران بر عراق در تلاش بودند به نحوی از رو در رو شدن با علمای شیعی اجتناب كنند و با آنان تعامل ویژه‌ای برقرار سازند(النفیسی،1976، ص48).بنابراین، به دلیل همین روحیه ی استقلال طلبی مردم نجف بود كه انگلیسی ها تصمیم گرفتند در ماه آگست1917 كارمندان محلی را در تشكیلات اداری خود، به عنوان نمایندگان دولت انگلیس وارد سازند، ولی این حركت هیچ تغییری در روحیه ی مردم ایجاد نكرد.در پایان ماه اكتبر سال 1917 حركت مردم علیه اشغالگران انگلیسی اوج گرفت.نخبگان شیعی به این نتیجه رسیده بودند كه رهایی از سلطه گران، جز با رودررویی مستقیم امكان پذیر نیست؛ لذا گروهی سری(زیرزمینی)به نام جمعیة النهضة الاسلامیه(1)در نجف تشكیل شد كه هدف آن، تلاش برای اخراج اشغالگران از عراق بود.برخی از علمای معروف مانند سیدمحمدعلی بحرالعلوم، شیخ محمدجواد الجزایری ونیز برخی ازنخبگان دیگر مانند محمدعلی الدمشقی، ابراهیم باقر البهبانی، محمدحسین شلیله و حسین الصراف و دیگران نیز در این جمعیت عضو بودند(الاسدی، 1975،‌ص169/الوردی، 1413ق، ج6،‌ص214).علی رغم اینكه روحیه ی میهن پرستی بر همه افراد شركت كننده در جهاد علیه انگلیسی ها حاكم بود، اما عامل اصلی مشاركت آنان، حداقل در میان سران آنان، ایمان دینی و اسلامی بود(الخلیلی، 1963، ص160).حركت جهادی مزبور علیه انگلیسی ها، گرچه در آغاز شكست خورد، اما باعث شد عصر جدیدی از مبارزه ی نخبگان شیعی علیه سلطه گران انگلیسی ها آغاز شود؛ عصری كه نهایتاً با انقلاب بزرگ عراق در سال 1920به ثمر نشست. در اینجا ضرورت دارد به تحولات به وجود آمده در نجف، پس از كشتن حاكم سیاسی انگلیسی، كاپیتان مارشال در 18 مارس 1918 در شهر مدینه اشاره كنیم.این واقعه باعث شد برخی از روشنفكران و نخبگان جوان و میهن دوست نجف، به تاسیس حزبی سری به نام حزب النجف الوطنی(2)در سوم ژوئیه 1918 برای استقلال عراق و تشكیل حكومت ملی در این كشور اقدام نمایند.از اعضای بارز این حزب شیخ عبدالكریم الجزایری، شیخ محمدجواد الجواهری، محمدسعیدكمال الدین، محمدرضا الصافی، محمدباقر الشبیبی، سعد صالح و احمد الصافی و دیگران بودند(كمال الدین، 1986،ص77).رهبران این حزب تلاش های فراوانی برای جذب علمای دین و سران عشایر در منطقه فرات الوسط به سوی وضعیت مبارزاتی جدید عراق كردند؛ این تلاش ها نیز به موفقیت های قابل توجهی منجر شد.برخی از سران عشایر به این حركت پیوستند و برخی از علما نیز فتواهایی در مورد ضرورت توجه به حقوق مردم، اما به شكل مسالمت آمیز صادر كردند (همان، ص75).اهداف حزب مزبور و خواسته‌های آن به سرعت در میان مردم عراق منتشر شد و شیخ محمدرضا الشبیبی رئیس دفتر حزب در نجف شد و سپس به عنوان یكی از افراد معتمد برای هماهنگی میان مركزیت حركت ملی در بغداد ونجف تعیین شد (همان، ص77-78).دفتر این حزب در كتابفروشی عبدالحمیدالزاهد در نجف مستقر بود(الزاهد، 1987، ص12).یكی از كارهای مهم این حزب، متقاعد كردن آیت الله میرزای شیرازی (شیرازی بزرگ)برای نقل مكان از سامرا به كربلا به جای نجف (الاسدی، 1975، ص367)برای جلوگیری از ظهور و افزایش فعالیت های طرفداران انگلیسی ها در كربلا بود. همچنین یكی دیگر از كارهای مهم حزب، نقاشی كردن پرچم عربی وارد شده از كشور سوریه بر روی دیوار دفتر مركزی این حزب بود(الزاهد، 1987، ص11).حزب مزبور، اقدامات انگلیسی ها در عراق برای خاموش كردن روحیه ی ملی‌گرایی را به شدت محكوم می كرد.فعالیت این حزب تنها پس از خاموش شدن شعله ی انقلاب و متفرق شدن اعضای آن متوقف شد. در همین زمان و پس از جنگ جهانی اول كه یكی از نتایج آن تسلط انگلیسی ها بر عراق بود، دیدگاه ها و آرای مختلفی در مورد آینده عراق بیان شد.این دیدگاه ها گاهی در میان عراقی ها و انگلیسی ها كاملاً متفاوت و در حال تغییر بودند. یكی از اهداف انگلیسی ها در این زمینه، ایجاد حكومتی وابسته به انگلیس در عراق به علت مشكل بودن سلطه ی مستقیم انگلیس بر مردم این كشور بود(الحسنی، 1989ریال ص126).یكی از فرصت های مهم برای ابراز وجود نخبگان عراقی، انتخابات مطرح شده برای آینده ی حاكمیت عراق در این دوره بود؛ اما در حقیقت آنچه انگلیسی ها توسط ویلسون برای انتخابات مطرح كردند، علی رغم اینكه حركت مهمی است، غیر صادقانه و منحرفانه بود.انگلیسی ها در انتخابات مزبور سه سوال مطرح كردند كه به نوعی ادامه ی حاكمیت انگلیسی بر عراق را مورد تایید قرار می داد.(3)به لحاظ اهمیت وجود علما و نخبگان عراقی در نجف، ویلسون انتخابات مزبور را از شهر نجف و با اشراف مستقیم خود آغاز كرد، تا نتایج بدست آمده از این شهر، به عنوان ملاكی برای انتخابات، در شهرهای دیگر عراق باشد.ویلسون در این رابطه با برخی شخصیت ها و طرفداران انگلیس در این شهر، تماس هایی برقرار گرده بود و اطمینان یافته بود كه این انتخابات بدون هیچ گونه مخالفتی برگزار خواهد شد(الوردی، 1413ق، ج5، ص68-69).در شهر نجف نیز در مورد برگزاری انتخابات، مخالفتی صورت نگرفت و در این زمینه نامه‌هایی میان نخبگان این شهر و شهر كربلا برای ادامه ی انتخابات رد و بدل شد؛ اما در این زمینه جامعه شاهد برخی حركت های دیگر نیز بود.شیخ كاظم الدجیلی از بغداد برای برقراری ضوابط و شرایط متفاوتی از آنچه انگلیسی ها مطرح كرده بودند، به نجف سفر كرد، اما انگلیسی ها این فرد را دستگیر كردند (المس بیل، 1971، ص462). در این باره نیز هادی الرفیعی، تولیت آستان حرم علوی(4)توانست با 21 نفر از تجار و شخصیت های نجف، بیانیه‌ای مبنی بر حمایت از حاكمیت مستقیم انگلیسی ها صادر كند.اسناد و مدارك انگلیسی ها نشان می دهد:شش نفر از مجتهدان نجف آماده ی تایید ادامه ی حاكمیت انگلیسی ها بر عراق، تا تثبیت وضعیت و توانایی مردم این كشور برای اداره ی مستقیم خود بودند.تنها شرطی كه مجتهدان مزبور در این رابطه مطرح كردند، تضمین انگلیس برای فعالیت های آزاد اسلامی و حفاظت از حرمت و آبروی مجتهدان بود.وجود این افراد در نجف، نشان دهنده ی درجه نفوذ انگلیسی ها در شهرهای مقدس عراق از طریق به دست گرفتن اموال خیریه-كه ریشه ی هندی در این شهرها داشت-بود. در میان این شش مجتهد، سه نفر از آنان هندی بودند كه از رعایای بریتانیا به حساب می آمدند. این افراد عبارت بودند از:السید هاشم الهندی النجفی، محمود الهندی النجفی و محمدمهدی الكشمیری.انگلیسی ها علاوه بر افرادی كه به شكل علنی از ادامه ی حاكمیت آنان حمایت می كردند، این مجتهدان را جزو رعایای خود می دانستند.(5)انگلیسی ها در بغداد نیز توانستند برخی از شخصیت ها و علمای دینی را به طرف خود جذب نمایند، در این رابطه سه نفر از شخصیت های عراقی به نام های عبدالرحمن النقیب، عبدالمجید الشاوی و عبدالرحمن جمیل‌زاده برقراری حكومتی متشكل از انگلیسی ها، با مشاوران عراقی را مورد تایید قرار می دادند و در برابر بازگشت برخی از شهروندان بغدادی از سوریه، مخالفت می كردند.گفته می شود عبدالرحمن النقیب آرزو داشت حاكمیت بریتانیا با حضور چهل هزار سرباز از طرف آنان بر عراق ادامه داشته باشد(علیان، 2005، ص286).بر خلاف افراد مذكور، مجتهدان و برخی شخصیت های دیگر در نجف تمایل خود را برای تشكیل دولتی مستقل در عراق، زیر نظر یك حاكم عرب كه محدوده آن از موصل در شمال و خلیج فارس در جنوب باشد، اعلام كرده بودند.در نامه‌ای كه توسط برخی از این مجتهدان و شخصیت های نجف امضا شده بود و به حاكمان انگلیسی تقدیم گشته بود، نام برخی از مجتهدان بزرگ از جمله:شیخ الشریعه اصفهانی، عبدالكریم الجزایری، شیخ جواد صاحب جواهر و مهدی كاشف الغطاء دیده می شود.برخی سران عشایر عراق نیز از این نظر حمایت كردند كه خود، نشان دهنده ی تبلیغات شدید در حمایت از خانواده شریف مكه در نجف و مناطق اطراف آن است.یكی از شخصیت های مهمی كه امضا كننده ی نامه مذكور بود، شیخ محمدرضا الشبیبی است كه عالمی اندیشمند و ادیبی بزرگ بود كه با طرفداران شریف مكه در بغداد در تماس بود و به عنوان حلقه تماس میان بغداد و مجتهدان در نجف، عمل می كرد(نقاش، 1988، ص89).در بیست و هشتم دسامبر 1918 نامه ی دیگری از منطقه شامیه در عراق منتشر شد كه توسط ده نفر از سران عشایر عراق به امضا رسیده بود.این نامه مبنی بر درخواست آنان برای استقلال كشور زیر نظر یك امیر عرب از خانواده ی الشریف حسین بن علی بود (نظمی، 1985، ص308).یكی دیگر از تحولات اساسی این دوره، صدور فتوای مهم مجتهد بزرگ، سیدمحمدتقی شیرازی مبنی بر حرام بودن انتخاب غیر مسلمان برای امارت و ولایت بر مسلمانان بود كه در 24 ژانویه 1919 صادر شد (الوهاب، 1935، ص44-45). این فتوا یكی از مهم ترین اقدامات سیاسی در دوره حاكمیت انگلیسی ها بر عراق حساب می آید كه در آن، یكی از مراجع بزرگ شیعی نظر خود را درباره ی انگلیسی ها اعلام نمود.این اقدام تاثیرات بسیار مثبت و فراوانی بر حركت به سوی استقلال و حاكمیت ملی عراق داشت؛ در حقیقت این فتوا، نوعی توازن میان دیدگاه شیرازی در كربلا و موضع گیری برخی از علمای دیگر در نجف كه مدافع ادامه ی حاكمیت انگلیسی ها بود، برقرار كرد (العطیه، 1988، ص335).واقعیت این است كه شهر كربلا پس از سفر آیت الله میرزای شیرازی (شیرازی بزرگ)از سامرا به آن شهر در سال 1919 وارد فعالیت های سیاسی و جهاد علیه دشمنان اسلام شد.بر اثر این حضور مؤثر بود كه جمعیت اسلامی زیرزمینی و مخفی الجمعیة الاسلامیه تاسیس شد (الوهاب، 1935، ص25).یكی از موسسان این جمعیت، محمدرضا فرزند آیت الله شیرازی بود.یكی از اهداف مهم این جمعیت،‌ عدم پذیرش حاكمیت انگلیسی ها بر عراق و پایان دادن به سلطه ی آنان و تحقق استقلال و برقراری حكومت ملی بود.جمعیت، همچنین نقش مؤثری در برگزاری جلسه‌ای كه در آن حاكم انگلیسی شهر حله، سرهنگ بوفل(6)برای بحث درباره ی انتخابات ذكر شده ی قبلی، به كربلا دعوت شده بود، داشت. در این جلسه، برخی شخصیت ها و نخبگان شهر كربلا حضور داشتند جمعیت، پس از گذشت سه روز از آن جلسه، بیانیه ای صادر كرد كه در آن خواستار تشكیل یك حكومت عربی-اسلامی با ریاست یكی از فرزندان الشریف حسین ومجلسی با حضور نمایندگان عراقی، شده بود(علیان، 2005، 293-294).یكی دیگر از مهم ترین فعالیت های این جمعیت، برگزاری اجلاسی بود كه در صحن حضرت عباس(ع)برگزار شد و در آن شیخ محمدالخالصی سخنرانی تندی علیه اشغالگران انگلیسی ایراد نمود.(7)تلاش های انگلیسی ها در نجف و كربلا برای به دست آوردن آرای مثبت در حمایت از حاكمیت آنان كه با فشارها و تطمیع‌های مختلف صورت گرفت، تصویر نادرستی از مردم عراق منعكس نمود كه این تصویر را ویلسون حاكم انگلیسی عراق، به كشور متبوع خود بریتانیا منعكس كرده بود.در نتیجه ی این اقدام ،حركت قیام انگلیسی ها در میان مردم شدت یافت .برخی از اسناد، به اعتراف افسران عراقی به اعمال فشار و آزار و اذیت مردم برای به دست آوردن آرای مثبت به نفع انگلیسی ها اشاره كرده‌اند.(8)براثر این اقدام، نخبگان شیعی چاره‌ای به جز تماس با الشریف حسین امیر مكه در سال 1919 نداشتند. برای برقراری این تماس، شیخ محمدرضا الشبیبی انتخاب شد.وی به حجاز عزیمت كرد و گزارشی در مورد انتخابات دروغین انگلیسی ها به امیر مكه ارائه و از وی درخواست كرد یكی از فرزندان خود را به عنوان امیر انتخاب نماید.وی در این ملاقات تاكید می كند اگر انگلیسی ها این درخواست را اجابت نكنند، مردم عراق آماده ی فداكاری برای دستیابی به اهداف خود هستند(الحسنی، 1992، ص154)شیخ محمدرضا الشیبی در سفر به حجاز برای ملاقات با امیر مكه(الشریف حسین)نامه‌ها و درخواست های متعددی با خود همراه داشت. در میان این نامه‌ها، نامه ای به امضای سه گروه سیاسی، علمای دین، سران عشایر و جوانان میهن پرست بود.نامه ی دیگری به امضای اعضای جمعیة الشبیبة الغرویه(9)و همچنین نامه‌ای ازآیت الله میرزای شیرازی وجود داشت كه مستقیماً برای شریف حسین، امیر مكه نوشته شده بود.كلیه این نامه‌ها به الشریف حسین، امیرمكه، تحویل شد تا ایشان نامه‌های مزبور را به امیر فیصل پادشاه حجاز ارائه دهد و او در همایش صلح پاریس كه برای دفاع از حقوق عراقی ها تشكیل می شد، مطرح نماید(الجنابی، 1997، ص273-275).1.جمعیت نهضت اسلامی.2.حزب میهنی نجف.3.برای مرور كردن سؤالات مطرح شده در انتخابات مزبور ر.ك به: علیان، 2005، ص283-284.4.سادن الروضه العلویه. 5. .F. O.882/23/MES/19/7, NO. 11669, 29DEC 1918 . (اسناد وزارت خارجه انگلیس)6. میجر بوفل.7. برای اطلاعات بیشتر ر.ك به:محمد محمدمهدی؛ بطل الاسلام الامام الخاصی؛ كتاب خطی موجود در مدرسه الامام الخالصی در كاظمین، ص108-112.

منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .