روند رو به رشد آسیبهای اجتماعی در جنوب شهر تهران
فاجعهای در راه است!
زاغهنشینی از معضلات زندگی شهری به حساب میآید که یکی از موارد مهم ایجاد این معضل مهاجرت روستاییان به شهر است، آنها در اثر نبود کار در روستا به سمت شهرهای بزرگ روی میآورند.
به حاشیه شهر که نزدیک میشویم، به یک جاده خاکی میرسیم. جادهای که پر از دستانداز است و به سختی میتوان در آن رانندگی کرد وقتی به مقصد میرسیم و پیاده میشویم بوی زباله و خاک، شامهمان را میآزارد، چراغها کمنور هستند و خانهها فرسوده، آیا تا بهحال به " قلعه لهک" رفتهاید؟
کمی آن سو تر از شهر آفتاب، افرادی زندگی میکنند که حتی امکانات اولیه زندگی، همچون آب و برق را هم ندارند. فقر در برخی مناطق حاشیهای بیداد میکند و همین موضوع زمینهساز، بروز آسیبهای اجتماعی فراوانی از جمله؛ اعتیاد، دزدی، روسپیگری و ... شده است.
آمار افرادی که در این قبیل مناطق زندگی میکنند رو به افزایش است و این روند کودکانی را تحویل جامعه میدهد که مملو از انواع عقدهها و تاثیرپذیر از فضای رشد خود هستند. کودکانی که در کمتر زمانی به حاملان موادمخدر و جیببُرهای ماهری تبدیل میشوند. در حالی که کمی آن سوتر، کودکانی در امکانات تمام و لباسی گرم زندگی را به شادی سپری میکنند.
در واقع زاغه نشینی یکی از معضلات زندگی شهری به حساب میآید که از موارد مهم ایجاد این معضل مهاجرت روستاییان به شهر است، آنها در اثر نبود کار در روستا به سمت شهرهای بزرگ روی میآورند و بدلیل فقر اقتصادی جذب مناطق جنوبی و کم ارزش شهر میشوند، به دنبال آن مسائل و مشکلات بسیاری، هم برای خود و هم برای جامعه بوجود آورده و در اثر این مهاجرتهای بیرویه باعث گسترش حاشیه نشینی پیرامون کلانشهرها میشوند.
همچنین کودکانی که در این مناطق رشد کرده و شاهد فشارهای روانی و رفتارهای پرخطر والدین خود هستند (مصرف مواد مخدر، خودفروشی ...) بزرگترین قربانیان این فضا محسوب میشوند. کودکانی که متاسفانه آمار تولد آنها بسیار بالا گزارش شده است.
نباید در این میان از تاثیر آسیبهای حاشیهنشینی بر فرهنگ چشم پوشی کرد. این قبیل آسیبهای اجتماعی با ایجاد تغییر سبک فرهنگی در سطح جامعه، میتواند سردرگمی هویتی جوانان را افزایش دهد. به بیان دیگر، باید این حقیقت را پذیرفت که اوضاع فرهنگی جامعه مناسب نبوده و ابعاد فرهنگی آسیبهای اجتماعی حاشیه نشینی بر شعلهی آتش تهاجم فرهنگی میافزاید. و شکی نیست که اگر در کوتاهترین زمان ممکن، برای آن چارهای اندیشیده نشود، این اوضاع که رو به بحران گذاشته، به فاجعهای غیرقابل جبران تبدیل میشود.
فاجعهای تحت عنوان آیندهسازان مسخ شده. کودکانی که امروز در میان اعتیاد، روسپیگری و ... رشد میکنند، نمیتوانند زندگی و آیندهی مناسبی داشته باشند. آنان که در میان انواع مشکلات و معضلات اجتماعی زندگی کردهاند، بیحمایت مسئولین مربوطه امیدی به آینده ندارند و زندگی تاریکی را برای خود متصور هستند.
اگر نگاهی به آمار و ارقام جمعیت حاشیهنشینان و نیز معضلات سرچشمه گرفته از این مناطق بیاندازیم، در مییابیم که حل این مشکل به آسانی مقدور نبوده و نیاز به واکاوی و بررسیهای همهجانبه دارد و این روند، روندی زمانبر خواهد بود. پس اکنون نیز دیر است، تعلل بیش از این جایز نیست. امید آن میرود که به زودی شاهد حرکتی هدفمند و کاربردی در این زمینه باشیم.
با تمام آنچه که گفته شد، پیشنهاد شما برای رفع مشکل حاشیهنشینی و جلوگیری از فاجعهی فرهنگی چیست؟
کمی آن سو تر از شهر آفتاب، افرادی زندگی میکنند که حتی امکانات اولیه زندگی، همچون آب و برق را هم ندارند. فقر در برخی مناطق حاشیهای بیداد میکند و همین موضوع زمینهساز، بروز آسیبهای اجتماعی فراوانی از جمله؛ اعتیاد، دزدی، روسپیگری و ... شده است.
آمار افرادی که در این قبیل مناطق زندگی میکنند رو به افزایش است و این روند کودکانی را تحویل جامعه میدهد که مملو از انواع عقدهها و تاثیرپذیر از فضای رشد خود هستند. کودکانی که در کمتر زمانی به حاملان موادمخدر و جیببُرهای ماهری تبدیل میشوند. در حالی که کمی آن سوتر، کودکانی در امکانات تمام و لباسی گرم زندگی را به شادی سپری میکنند.
بیشتر بخوانید: مواد مخدر ویژه بانوان! وقتی اعتیاد مدرسهای میشود! |
حاشیه نشینی
شاید کمتر کسی به این موضوع فکر کرده باشد که هر حاشیهنشینی، از ابتدای امر در این اوضاع خاص قرار نداشته و عواملی سببساز این جریان و زندگی در تنگنا شدهاند. مهاجرت روستاییان با اهداف واهی به شهر، بیکاری و مشکلات معیشتی عوامل اصلی این وضعیت نامطلوب هستند.در واقع زاغه نشینی یکی از معضلات زندگی شهری به حساب میآید که از موارد مهم ایجاد این معضل مهاجرت روستاییان به شهر است، آنها در اثر نبود کار در روستا به سمت شهرهای بزرگ روی میآورند و بدلیل فقر اقتصادی جذب مناطق جنوبی و کم ارزش شهر میشوند، به دنبال آن مسائل و مشکلات بسیاری، هم برای خود و هم برای جامعه بوجود آورده و در اثر این مهاجرتهای بیرویه باعث گسترش حاشیه نشینی پیرامون کلانشهرها میشوند.
مشکل اساسی این است که ارزشهای اخلاقی بین بعضی از اقشار جامعه به شدت در حال فروپاشی است، شدت فقر اقتصادی باعث ایجاد معضلاتی بزرگ در اجتماع گردیده که از جملهی آنها میتوان به روسپیگری، اعتیاد، قاچاق مواد مخدر و ... اشاره کرد.
همچنین کودکانی که در این مناطق رشد کرده و شاهد فشارهای روانی و رفتارهای پرخطر والدین خود هستند (مصرف مواد مخدر، خودفروشی ...) بزرگترین قربانیان این فضا محسوب میشوند. کودکانی که متاسفانه آمار تولد آنها بسیار بالا گزارش شده است.
مناطق فقیرنشین پایتخت
براساس پژوهشهایی در امور اجتماعی نرخ خط فقر در شهر تهران، معادل 42 درصد است که بیشترین درصد فقر مربوط به مناطق 19،16،15،18 و میشود و کمترین درصد فقر به مناطق 1، 2و 3 نسبت داده میشود و بیشترین شکاف فقر مربوط به مناطق 18، 19 و کمترین شدت فقر مربوط به مناطق 1 و 3 است.
رابطه آسیبهای اجتماعی و فرهنگ
نباید در این میان از تاثیر آسیبهای حاشیهنشینی بر فرهنگ چشم پوشی کرد. این قبیل آسیبهای اجتماعی با ایجاد تغییر سبک فرهنگی در سطح جامعه، میتواند سردرگمی هویتی جوانان را افزایش دهد. به بیان دیگر، باید این حقیقت را پذیرفت که اوضاع فرهنگی جامعه مناسب نبوده و ابعاد فرهنگی آسیبهای اجتماعی حاشیه نشینی بر شعلهی آتش تهاجم فرهنگی میافزاید. و شکی نیست که اگر در کوتاهترین زمان ممکن، برای آن چارهای اندیشیده نشود، این اوضاع که رو به بحران گذاشته، به فاجعهای غیرقابل جبران تبدیل میشود.فاجعهای تحت عنوان آیندهسازان مسخ شده. کودکانی که امروز در میان اعتیاد، روسپیگری و ... رشد میکنند، نمیتوانند زندگی و آیندهی مناسبی داشته باشند. آنان که در میان انواع مشکلات و معضلات اجتماعی زندگی کردهاند، بیحمایت مسئولین مربوطه امیدی به آینده ندارند و زندگی تاریکی را برای خود متصور هستند.
اگر نگاهی به آمار و ارقام جمعیت حاشیهنشینان و نیز معضلات سرچشمه گرفته از این مناطق بیاندازیم، در مییابیم که حل این مشکل به آسانی مقدور نبوده و نیاز به واکاوی و بررسیهای همهجانبه دارد و این روند، روندی زمانبر خواهد بود. پس اکنون نیز دیر است، تعلل بیش از این جایز نیست. امید آن میرود که به زودی شاهد حرکتی هدفمند و کاربردی در این زمینه باشیم.
با تمام آنچه که گفته شد، پیشنهاد شما برای رفع مشکل حاشیهنشینی و جلوگیری از فاجعهی فرهنگی چیست؟