برج پلاسکو (1)
پلاسکو حفرهای عمیق بر تاریخ جمهوری
یک سال از فروریختن خاطره ۵۵ ساله اولین آسمانخراش پایتخت گذشته است. خیابان جمهوری تصویری از برجی ۱۰ طبقه با آن سازه فلزی اطرافش را ندارد و جایش حفرهای است عمیق روی تاریخ مرکز شهر و خاطرات ما...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1396/11/01 ساعت 17:53
پلاسکو ساختمانی تجاری در ضلع شمال شرقی چهارراه استانبول، تهران بود که از آن به عنوان اولین آسمان خراش و ساختمان مدرن خاورمیانه یاد میشد. این ساختمان ۱۷ طبقه با اسکلتِ فلزی که در سال ۱۳۴۱ افتتاح شده بود، یکی از مهمترین مراکز تولید و فروش پوشاک در تهران بود. این ساختمان در روز پنجشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۵ پس از ۵۴ سال از زمان ساخت بر اثر آتشسوزی فرو ریخت و ۵۶۰ واحد تجاری در آن نابود شد. پلاسکو درحالی بعد از ۳٫۵ ساعت سوختن، فروریخت که هنوز تعداد زیادی آتشنشان درحال مهار آتشسوزی، در بیرون و داخل ساختمان بودند. پلاسکو با ارتفاع ۴۲ متر در زمان اتمام ساخت در سال ۱۳۴۱ بلندترین ساختمان تهران بود و در کنار ساختمان آلومینیوم از اولین آسمانخراشهای تهران شمرده میشد. این ساختمان نماد تهران جدید و معماری مدرن در پایتخت و به عنوان یک نماد شاخص شهری محسوب میشد.
متراژ تقریبی زیربنای ساختمان پلاسکو ۲۹ هزار متر مربع بود و طبقات اول تا چهارم مساحت بیشتری نسبت به سایر طبقات داشتند. سازه ساختمان پلاسکو تمام فولادی بود و حتی نمای بیرونی آن کلاف کشی و با فولاد بسته شده بود که با این شیوه ساخت استوار، عمر مفید آن را ۲۰۰ سال تخمین میزدند. در ابتدای گشایش پاساژ، تهیه کنندگان فیلم و شرکتهای مختلف در طبقات اول دفتر گرفته بودند، ولی رفته رفته، این بنگاهها، جای خود را به تولیدیها و تک فروشیهای پوشاک دادند و حضور صنف پوشاک در این پاساژ تا پایان عمر ساختمان ادامه داشت.
در طبقه منهای یک حوضهای بزرگ آبی قرار داشت، با فوارههایی که ارتفاعشان تا طبقه سوم ساختمان میرسید و در اطراف آن مغازههای آکواریومی و ماهی فروشی بود و هر سال عید در این طبقه هفت سین چیده میشد. طبقات اول تا چهارم این ساختمان دارای مساحت بیشتری نسبت به سایر طبقات بودند که بیشتر خرده فروش بودند و انواع پوشاک، به ویژه پوشاک مردانه ارائه میشد. (1)
اینها را عمو محمد گفت، وقتی داشتیم از خاطرههای پلاسکو با هم صحبت میکردیم. عموی کوچکترم که تا ۳۰ دیماه ۱۳۹۵ در واحد تجاری دریا در طبقه همکف پلاسکو صاحب سرقفلی بود. واحد تجاری که حالا درست یک سال است که همزمان با آتشسوزی بزرگ پلاسکو بسته شده و مانند ۲۰۰ واحدی که در پاساژ بودند بلاتکلیف هستند. او چند سال بعد از برادر بزرگتر، عمو محمود کارش را در پلاسکو شروع کرد. هر دو عمویم در دهه ۴۰ یعنی نخستین سالهای شکلگیری اولین آسمانخراش تهران در آن کار میکردند و از قدیمیهای آنجا بوده و هستند و خاطرات زیادی از روزهای تلخ و شیرین پلاسکو در حافظه دارند که لابهلای تاریخ این ساختمان سعی کردم آنها را مرور کنم.
صبح پنجشنبه
ساعت ۱۱:۳۰ روز ۳۰ دیماه ۱۳۹۶ درست یک سال از آن لحظهای که برج پلاسکو در مقابل چشمان خیلی از کسانی که آن ساعت در چهارراه استانبول یا پای تلویزیون نشسته بودند فروریخت. ساعت ۸ صبح پنجشنبه آخرین روز از دیماه ۱۳۹۵ آتش از یک واحد تولیدی در طبقه ۸ ساختمان شروع شد و کمتر از یک ساعت کل آن طبقه و طبقههای دیگر را فرا گرفت. سه ساعت بعد برج یکپارچه آتش شد و ساعت ۱۱:۳۰ دقیقه در حالی که همه توان آتشنشانی تهران در حال تلاش برای مهار آتش بود، برج ۱۰ طبقه به صورت عمودی فروریخت و ۱۶ آتشنشان و ۴ شهروند از جمله دو نیروی خدماتی پلاسکو را با خود برد.
القانیان رئیس انجمن کلیمیان ایران و مالک شرکت پلاسکو بزرگترین شرکت صنایع پلاستیک ایران بود و نام این ساختمان را که هیچ ربطی به آن کارخانه نداشت، پلاسکو گذاشت. او در کنار کارخانه پلاسکو به فکر ساخت یک مرکز تجاری و یک برج اداری در تهران افتاد. زمینی که برای این کار در نظر گرفته شده بود در شرق سفارت انگلیس و شمال دو سفارتخانه ترکیه و آلمان یعنی در چهارراه استانبول قرار داشت. تنها بنایی که میدانیم پیش از ساختن پلاسکو در این مکان قرار داشت سینمایی بود که به خاطر ساخت آن تخریب شد. کار ساخته شدن برج و پاساژ پلاسکو سه سال طول کشید و در حین ساخت برخی از واحدهایی که در پاساژ قرار داشت پیشفروش شد.
ساخت برج در سال ۱۳۴۱ به پایان رسید و آماده تحویل به کسانی شد که واحدها را خریده بودند. یک باور اشتباه شاید تا روزی که پلاسکو آتش گرفت این بود که بسیاری فکر میکردند برج و پاساژ دقیقاً هماندازه بودند. ساختمان به صورت L بزرگ طراحی شده بود و برج بخش کوچکی از دهانه پاساژ را اشغال کرده بود و مرکز تجاری پشت آن تقریباً از آخرین حد شمالی شروع میشد.
محمود ابراهیمزاده آنطور که به یاد میآورد از سال ۱۳۴۳ به عنوان فروشنده وارد پلاسکو شد و تا چند سال پیش در طبقه همکف صاحب یکی از سرقفلیها بود. او درباره چگونگی ساخت و آماده شدن پلاسکو در تهرانی که ساختمانهایش نهایتاً چهار طبقه بودند، میگوید: «این ساختمان را حبیب القانیان در سال ۱۳۳۹ کلنگ زد و سال ۱۳۴۱ هم آماده افتتاح شد. او قصد داشت سه طبقه همکف، جایی که مغازههای ما قرار داشت یک مال مدرن راه بیاندازد و برج را هم به ادارههای دولتی بفروشد. اما برج آنطور که او میخواست نشد. یعنی ساختمان ایرادهایی داشت که قابلیت تبدیل شدن به برج اداری را نداشت. خیلی از وزارتخانهها هم رفتند و آمدند و اینجا را نپسندیدند.»(2)
او علت را ایرادهای مهمی میدانست که در زمان ساخت به آن توجهی نشده بود: «برج ۱۷ طبقه ایرادهایی داشت که زمان ساختن به آن توجه نکرده بودند. اولینش این بود که پارکینگ نداشت. این مشکلی بود که تا زمان فروریختن هم دامان پلاسکو را گرفته بود. بعد ساختمان به اندازه کافی آسانسور نداشت. آسانسورهای این برج ۳ تا بود؛ تازه یک آسانسور هم خیلی کوچک بود. برای همین هیچ ادارهٔ دولتی آن را نپسندید و ساختمان روی دستشان ماند.»
محمد ابراهیمزاده، برادر کوچکتر که چند سالی بعد از او وارد پلاسکو شد و یکی از صاحبان سرقفلیهای طبقه همکف پاساژ است که در یک سال گذشته بلاتکلیف مانده، یکی دیگر از اشکالات ساختمان برج را مشکل سازهای میداند که در همان سالهای اول برایش رخ داد: «هنوز یکی دو سال از ساخته شدن پلاسکو نگذشته بود که برج شروع به نشست و کج شدن کرد. شایعه بود برج را مهندسان اسرائیلی ساختند. میگفتند زیرسازیاش درست نبوده. یک گروه مهندس فرانسوی آمدند اسکلت فلزی که سالها نمای بیرونی پلاسکو بود را ساختند تا برج سر پا بماند.» ذوب شدن اسکلت فلزی حفاظ برج پلاسکو باعث شد تا ساختمان در کمتر از پنج ساعت فروبریزد.
محمود ابراهیمزاده میگوید چند سال بعد از پا گرفتن مرکز تجاری و با عدم استقبالی که از سوی ادارههای دولتی شد تصمیم گرفتند تا برج را هم به تولیدیهای کفش و پوشاک واگذار کنند: «طبقات بالا را دیوارکشی کردند و به عنوان تولیدی سرقفلیاش را فروختند. آقای فریبایی، معاون مدیر این تصمیم را گرفت و واحدهای از ۵۰ متر به بالا را تقسیم کرد و تکه تکه فروخت؛ مثل طبقات پایین. البته میدانم که در سالهای آخر بیشتر تولیدیها تبدیل شده بود به بنکداری و واحدهای بزرگتر تولیدی داشتند.» محمد ابراهیمزاده هم میگوید که واحدهای برج را متری ۱۰ تومان (۱۰۰ ریال) واگذار کردند و فقط ۵۰۰ تومان هزینه کنتور گرفتند.
پی نوشت:
1- فاجعهی پلاسکو و بحران مدیریت بحران، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران
2- مالکان از روزهای تلخ و شیرین پلاسکو میگویند، فرزانه ابراهیمزاده، سایت تاریخ ایرانی
برای پلاسکو چه عمری تخمین می خورد؟
متراژ تقریبی زیربنای ساختمان پلاسکو ۲۹ هزار متر مربع بود و طبقات اول تا چهارم مساحت بیشتری نسبت به سایر طبقات داشتند. سازه ساختمان پلاسکو تمام فولادی بود و حتی نمای بیرونی آن کلاف کشی و با فولاد بسته شده بود که با این شیوه ساخت استوار، عمر مفید آن را ۲۰۰ سال تخمین میزدند. در ابتدای گشایش پاساژ، تهیه کنندگان فیلم و شرکتهای مختلف در طبقات اول دفتر گرفته بودند، ولی رفته رفته، این بنگاهها، جای خود را به تولیدیها و تک فروشیهای پوشاک دادند و حضور صنف پوشاک در این پاساژ تا پایان عمر ساختمان ادامه داشت. در طبقه منهای یک حوضهای بزرگ آبی قرار داشت، با فوارههایی که ارتفاعشان تا طبقه سوم ساختمان میرسید و در اطراف آن مغازههای آکواریومی و ماهی فروشی بود و هر سال عید در این طبقه هفت سین چیده میشد. طبقات اول تا چهارم این ساختمان دارای مساحت بیشتری نسبت به سایر طبقات بودند که بیشتر خرده فروش بودند و انواع پوشاک، به ویژه پوشاک مردانه ارائه میشد. (1)
خاطره ای از کسبه ی پلاسکو
«گاز تا دم پلاسکو آمد اما به ما گاز ندادند. مالک باید اقدام میکرد، اما بنیاد مستضعفان چنین کاری نکرد. در ۳۸ سالی که پلاسکو در مالکیت بنیاد بود هیچ کاری برای بازسازی و بهینهسازی نکرد.»اینها را عمو محمد گفت، وقتی داشتیم از خاطرههای پلاسکو با هم صحبت میکردیم. عموی کوچکترم که تا ۳۰ دیماه ۱۳۹۵ در واحد تجاری دریا در طبقه همکف پلاسکو صاحب سرقفلی بود. واحد تجاری که حالا درست یک سال است که همزمان با آتشسوزی بزرگ پلاسکو بسته شده و مانند ۲۰۰ واحدی که در پاساژ بودند بلاتکلیف هستند. او چند سال بعد از برادر بزرگتر، عمو محمود کارش را در پلاسکو شروع کرد. هر دو عمویم در دهه ۴۰ یعنی نخستین سالهای شکلگیری اولین آسمانخراش تهران در آن کار میکردند و از قدیمیهای آنجا بوده و هستند و خاطرات زیادی از روزهای تلخ و شیرین پلاسکو در حافظه دارند که لابهلای تاریخ این ساختمان سعی کردم آنها را مرور کنم.
صبح پنجشنبه
ساعت ۱۱:۳۰ روز ۳۰ دیماه ۱۳۹۶ درست یک سال از آن لحظهای که برج پلاسکو در مقابل چشمان خیلی از کسانی که آن ساعت در چهارراه استانبول یا پای تلویزیون نشسته بودند فروریخت. ساعت ۸ صبح پنجشنبه آخرین روز از دیماه ۱۳۹۵ آتش از یک واحد تولیدی در طبقه ۸ ساختمان شروع شد و کمتر از یک ساعت کل آن طبقه و طبقههای دیگر را فرا گرفت. سه ساعت بعد برج یکپارچه آتش شد و ساعت ۱۱:۳۰ دقیقه در حالی که همه توان آتشنشانی تهران در حال تلاش برای مهار آتش بود، برج ۱۰ طبقه به صورت عمودی فروریخت و ۱۶ آتشنشان و ۴ شهروند از جمله دو نیروی خدماتی پلاسکو را با خود برد.
متری ۱۰ تومان اجاره سالیانه
ایده ساخت پلاسکو در سال ۱۳۳۹ برای اولین بار توسط حبیب القانیان مطرح شد.
ساخت برج در سال ۱۳۴۱ به پایان رسید و آماده تحویل به کسانی شد که واحدها را خریده بودند. یک باور اشتباه شاید تا روزی که پلاسکو آتش گرفت این بود که بسیاری فکر میکردند برج و پاساژ دقیقاً هماندازه بودند. ساختمان به صورت L بزرگ طراحی شده بود و برج بخش کوچکی از دهانه پاساژ را اشغال کرده بود و مرکز تجاری پشت آن تقریباً از آخرین حد شمالی شروع میشد.
محمود ابراهیمزاده آنطور که به یاد میآورد از سال ۱۳۴۳ به عنوان فروشنده وارد پلاسکو شد و تا چند سال پیش در طبقه همکف صاحب یکی از سرقفلیها بود. او درباره چگونگی ساخت و آماده شدن پلاسکو در تهرانی که ساختمانهایش نهایتاً چهار طبقه بودند، میگوید: «این ساختمان را حبیب القانیان در سال ۱۳۳۹ کلنگ زد و سال ۱۳۴۱ هم آماده افتتاح شد. او قصد داشت سه طبقه همکف، جایی که مغازههای ما قرار داشت یک مال مدرن راه بیاندازد و برج را هم به ادارههای دولتی بفروشد. اما برج آنطور که او میخواست نشد. یعنی ساختمان ایرادهایی داشت که قابلیت تبدیل شدن به برج اداری را نداشت. خیلی از وزارتخانهها هم رفتند و آمدند و اینجا را نپسندیدند.»(2)
او علت را ایرادهای مهمی میدانست که در زمان ساخت به آن توجهی نشده بود: «برج ۱۷ طبقه ایرادهایی داشت که زمان ساختن به آن توجه نکرده بودند. اولینش این بود که پارکینگ نداشت. این مشکلی بود که تا زمان فروریختن هم دامان پلاسکو را گرفته بود. بعد ساختمان به اندازه کافی آسانسور نداشت. آسانسورهای این برج ۳ تا بود؛ تازه یک آسانسور هم خیلی کوچک بود. برای همین هیچ ادارهٔ دولتی آن را نپسندید و ساختمان روی دستشان ماند.»
محمد ابراهیمزاده، برادر کوچکتر که چند سالی بعد از او وارد پلاسکو شد و یکی از صاحبان سرقفلیهای طبقه همکف پاساژ است که در یک سال گذشته بلاتکلیف مانده، یکی دیگر از اشکالات ساختمان برج را مشکل سازهای میداند که در همان سالهای اول برایش رخ داد: «هنوز یکی دو سال از ساخته شدن پلاسکو نگذشته بود که برج شروع به نشست و کج شدن کرد. شایعه بود برج را مهندسان اسرائیلی ساختند. میگفتند زیرسازیاش درست نبوده. یک گروه مهندس فرانسوی آمدند اسکلت فلزی که سالها نمای بیرونی پلاسکو بود را ساختند تا برج سر پا بماند.» ذوب شدن اسکلت فلزی حفاظ برج پلاسکو باعث شد تا ساختمان در کمتر از پنج ساعت فروبریزد.
محمود ابراهیمزاده میگوید چند سال بعد از پا گرفتن مرکز تجاری و با عدم استقبالی که از سوی ادارههای دولتی شد تصمیم گرفتند تا برج را هم به تولیدیهای کفش و پوشاک واگذار کنند: «طبقات بالا را دیوارکشی کردند و به عنوان تولیدی سرقفلیاش را فروختند. آقای فریبایی، معاون مدیر این تصمیم را گرفت و واحدهای از ۵۰ متر به بالا را تقسیم کرد و تکه تکه فروخت؛ مثل طبقات پایین. البته میدانم که در سالهای آخر بیشتر تولیدیها تبدیل شده بود به بنکداری و واحدهای بزرگتر تولیدی داشتند.» محمد ابراهیمزاده هم میگوید که واحدهای برج را متری ۱۰ تومان (۱۰۰ ریال) واگذار کردند و فقط ۵۰۰ تومان هزینه کنتور گرفتند.
پی نوشت:
1- فاجعهی پلاسکو و بحران مدیریت بحران، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران
2- مالکان از روزهای تلخ و شیرین پلاسکو میگویند، فرزانه ابراهیمزاده، سایت تاریخ ایرانی