تبیان، دستیار زندگی

شعر و قرآن‏

با توجه به آیه شریفه وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ ... چرا قرآن از شعر نكوهش مى‏كند با آنكه شعر یكى از هنرهاى هفتگانه است؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
قرآن
نخست باید به حقیقت شعر رایج در دوران جاهلى و در آغاز طلوع خورشید اسلام، توجه كرد، سپس به هدف آیه از نكوهش شاعران واقف گردید. شعر در آن دوران، بیشتر براساس تخیلات بى‏اساس بود كه در قالب نظم ریخته مى‏شد، زیربناى این نوع سروده‏ها را یك سلسله اهداف مادى یا احساسات جنسى و تشویق به جنگ و خونریزى و ... تشكیل مى‏داد. شعر در دوران جاهلیت، تحریك‏كننده یك سلسله عواطف كاذب و احساسات پست مادى بود. وسیله‏اى براى توصیف چهره و خال و ابرو و چشم معشوقه‏ها، بدگویى پشت‏سر صالحان، ستایش افراد ستمگر و تملق گویى و چاپلوسى براى دارندگان زور و زر و سرگرمى براى مى‏گساران به حساب مى‏آمد. ناگفته پیدا است، گوینده‏اى كه انگیزه او، احساسات سودجویانه و ارضاى غرایز حیوانى باشد و از مواهب معنوى و تربیت صحیح انسانى برخوردار نباشد، هرگز براى میدان تاخت و تاز شاعرانه خود، حد و مرزى نخواهد شناخت!! چنین شخصى درزنده كردن باطل، پنهان ساختن حق، پایمال نمودن حق بیچارگان، تعرض به نوامیس دیگران، شعله‏ور ساختن آتش شهوت جوانان و ده‏ها آموزه زشت و نكوهیده دیگر، پروایى نخواهد داشت.
قرآن، درباره چنین شاعران بى‏هدفى كه جز تأمین منافع مادى و ارضاى نامشروع احساسات جنسى و غرایز پست حیوانى، انگیزه‏اى ندارند، چنین مى‏فرماید:
وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ، أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی كُلِّ وادٍ یَهِیمُونَ، وَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ ما لا یَفْعَلُونَ «1»؛ «تنها افراد گمراه از شاعران پیروى مى‏كنند! آیا نمى‏بینى كه آنان درباره هر چیزى به دروغ سخن مى‏گویند، و آنچه را كه مى‏گویند عمل نمى‏كنند؟!».
از این آیات، استفاده مى‏شود كه هدف قرآن، آن دسته از شاعرانى است كه بر اثر نداشتن مایه‏هاى مذهبى و نگهبان باطنى، صفات زیر را دارند:
1. رهبرى گمراهان یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ.
2. گفتار آنان را حد و مرزى نیست؛ چه بسا باطل را حق جلوه داده و احیاناً حق را در نظر مردم، بد معرفى مى‏كنند فِی كُلِّ وادٍ یَهِیمُونَ.
3. چون به گفته خود معتقد نیستند، به هنگام عمل، به آنچه مى‏گویند عمل نمى‏كنند. وَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ ما لا یَفْعَلُونَ.
از این رو حضرت صادق علیه السلام درباره معناى این آیه فرمود: «مقصود، داستان‏سرایان دوران جاهلى هستند كه به عنوان سرگرمى نادرست اشعارى را مى‏سرودند.
هنگامى كه آیات فوق نازل گردید، گروهى از شاعران عصر رسالت كه همگى به وسیله اشعار خود از اسلام و مسلمانان حمایت مى‏كردند، خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسیدند و گفتند: [با توجه به این آیه‏] سرانجام زندگى ما جز تباهى چیزى نیست!
در این موقع، آیه إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا ... نازل گردید و این گروه مؤمن را- كه به جهت حق و عشق به معنویت، شعر مى‏گویند- استثنا كرد».
لذا هر نوع سروده‏اى كه در آن احساسات پاك و شورانگیز گوینده، از عشق به بیان حقیقت، مبارزه با باطل و دعوت به كارهاى نیك سرچشمه گیرد؛ مشمول آیه‏هاى دیگرى خواهد بود كه مى‏فرماید:
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَكَرُوا اللَّهَ كَثِیراً وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا ... «1»؛ «مگر افرادى كه به خدا ایمان دارند و عمل نیك انجام مى‏دهند و بسیار خدا را یاد مى‏كنند و در برابر ستمى كه كشیده‏اند، دادخواهى مى‏كنند».
روشن است كه هر گوینده و سراینده‏اى كه زیر بناى افكار و سخنان او را ایمان به خدا، عمل صالح، یاد خدا و انتقام از ستمگران تشكیل دهد؛ در اشعار و گفتارش چیزى جز حكمت، موعظه، ترویج حق و نابودى باطل، پیدا نمى‏شود. از این نظر، پیامبر عالى قدر اسلام صلى الله علیه و آله درباره این دسته از شاعران فرموده است: «انَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِكْمَةٌ» «2»
؛ «پاره‏اى از شعرها دانش و حكمت است».
تأثیر شعر آموزنده و سروده مفید در روحیه اجتماع، قابل انكار نیست و گاهى آن چنان قدرت آفرین است كه چیز دیگرى نمى‏تواند جایگزین آن گردد.
از این رو، پیشوایان اسلام همواره از سروده‏هاى شاعران با ارزش، استقبال نموده و آنان را مورد احترام و محبت خود قرار مى‏دادند. روزى كه دعاى پیامبر صلى الله علیه و آله درباره نزول باران مستجاب گردید، به یاد عموى خویش ابوطالب علیه السلام افتاد و فرمود: اگر ابوطالب زنده بود، از دیدن این منظره، شاد و خرسند مى‏شد. آیا كسى هست كه شعر او را براى ما بخواند؟ یكى برخاست و گفت: ظاهراً مقصود شما این شعر است:
و ما حملت من ناقه فوق ظهرها ابر و اوفى ذمه من محمد «1»
«هیچ مركبى در جهان كسى را بر پشت خود حمل نكرده است كه نیكوكارتر و باوفاتر از محمد باشد».
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: گوینده این شعر، حسان بن ثابت است. در این لحظه امام على علیه السلام برخاست و اشعارى چند از سروده‏هاى پدر والامقام خود را خواند، كه نخستین بیت آن، این است:
و ابیض یستسقى الغمام بوجهه ثمال الیتامى عصمه للارامل «2»
«چهره روشنى كه به احترام آن، باران از ابر درخواست مى‏شود، شخصیتى كه پناهگاه یتیمان و نگهبان بیوه زنان است».
سپس یكى از افراد طایفه بنى كنانه برخاست و از حضرتش اجازه گرفت كه اشعارى را درباره آن حضرت بخواند. حضرت اجازه داد و او اشعار خود را خواند.
پیامبر صلى الله علیه و آله درباره او چنین دعا فرمود: «لك لكل بیت قُلُته بیت فى الجنة» «3»؛ «در برابر هر بیتى از این اشعار خانه‏اى در بهشت دارى».
هنگامى كه عبدالرحمان بن كعب از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله درباره شعر پرسید، آن حضرت پاسخ داد: «ان المومن مجاهد بسیفه و لسانه فوالذى نفسى بیده لَكانَّما ینضحونهم بالنبل» «1»
؛ «مرد با ایمان با شمشیر و زبان خود از حریم حق دفاع مى‏كند، به خدایى كه جان من در دست او است، سروده‏هاى شما بسان تیرى است كه به قلب و چشم دشمن مى‏نشیند».
تقدیر امام سجاد علیه السلام از فرزدق و حضرت صادق علیه السلام از هاشمیات كمیت و امام رضا علیه السلام از دعبل خزاعى نمونه‏اى از تأیید شعرها و شاعران مدافع حق و حقیقت است.

منبع :پرسمان/معارف
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .