تجزیه سوریه؛ مسیری برای امپراتوری رژیم صهیونیستی در منطقه
تجزیه سوریه برای اسرائیل در شرایط کنونی به ویژه پس از جنگ 33 روزه جولای 2006 اهمیتی موجودیتی دارد، چرا که دیدگاه بازدارندگی نظامی اسرائیل و قدرت آن برای تعیین تکلیف سرنوشت جنگ از بین رفته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : شنبه 1396/10/30 ساعت 18:07
در صدمین سالگشت معاهده سایکس پیکو که بر اساس آن جهان عربی به مناطق تحت نفوذ فرانسه و ایتالیا تقسیم شده و پس از آن دولت هایی که امروز آنها را میشناسیم تشکیل شد، اسرائیل هجمه و انتقاد گستردهای را بر ضد این معاهده در دستور کار قرار داده است. مقالات بسیاری در این رابطه نوشته شده و بسیاری از سیاستمداران اسرائیلی به صراحت از شکست این معاهده خبر دادند و آن را مهمترین عوامل انفجار اوضاع کنونی در جهان عرب دانستند.
تجزیه کشورهای عربی بود، چرا که به انگلیس اجازه وفاداری به تعهدات بالفور را داد و باعث شحمله رژیم اسرائیل به معاهده سایکس پیکو در درجه اول عجیب به نظر میرسد ، چرا که ما به خوبی میدانیم که جنبش صهیونیسم یکی از بزرگترین برنده هاید کشوری برای یهودیان در فلسطین ایجاد شود. اما به نظر میرسد معاهده ای که انگلیس براساس آن موفق شد جنبش صهیونیسم را به عنوان یک دولت در قلب منطقه عربی قرار دهد، و در آن زمان برای ایجاد شرایط جهت تشکیل دولت صهیونیستی کافی بود، در اوضاع کنونی برای قراردادن این رژیم به عنوان بزرگترین دولت منطقهای و تبدیل کردن آن به قدرت برتر(super power) خاورمیانه کافی نیست.
تجزیه سوریه؛ مسیری برای امپراتوری رژیم صهیونیستی در منطقه
ماهیت انتقاد رژیم صهیونیستی از معاهده سایکس پیکو مبتنی بر این نکته است که رویکردهای مردمشناختی و طایفه ای و دینی را مدنظر قرار نداده و حقوق اقلیتهای غیر عربی را به رسمیت نشناخته است.
رژیم صهیونیستی خیزشهای عربی و انفجار فرقهای در عراق در مرحله پیشاز این خیزشها و بروز جنگ داخلی در لبنان و درگیریهای کردی و عربی را فرصتی مناسب برای تجزیه مجدد جهان عرب می داند، تجزیه ای که تقریباً از اجماع بینالمللی برخوردار است. به این ترتیب تجزیه منطقه عربی یک سوال یا گزینه به شمار نمی رود، بلکه سناریویی است که بیشترین پذیرش و ترویج را در غرب دارد. بر اساس آرمانگرایی اسرائیلی جهان عرب باید به ضعیفترین حلقه زنجیره منطقه تبدیل شده و در سوریه نیز تا زمانی که اوضاع ملتهب است، بیشترین ضربه به آن وارد شود.
رژیم صهیونیستی تمام تلاش خود را میکند تا این فرصت طلایی را از دست ندهد. از دیدگاه اسرائیلیها جنگ در سوریه نباید قبل از تصویب توافقنامه ای مبتنی بر تجزیه این کشور به چندین دولت براساس مبانی مردمشناختی، فرقهای و مذهبی به پایان برسد. براساس این سناریو بلندیهای جولان و منطقه جبل الشیخ و مزارع شبعا به هر یک از این دولت های کوچک برسد، آنها باید نسبت به این مناطق غرامت پرداخت کنند. همین موضوع نشان دهنده ابهام موجود در مواضع رژیم صهیونیستی در قبال بشار اسد است. تلآویو در عین حال که ریاست جمهوری بشار اسد یا فرد دیگری در تمامی اراضی سوریه را نمیپذیرد ، اما مانعی در رئیس جمهور بودن وی برای دولت کوچک علوی نمی بیند.
آرمانهای صهیونیستی مبتنی بر تجزیه جهان عرب از سوریه آغاز میشود، اما تا قبل از رسیدن به منطقه خلیج فارس و عربستان سعودی در شرق و مصر و لیبی و الجزایر در غرب به پایان خود نمیرسد، این رویا دیگر برای صهیونیستها یک خواب و خیال نیست، چرا که آنها ساختارها و مکانیزم ایجاد آن را در چارچوب شکست دولتهای عربی در تمامی سطوح و از بین بردن هویت قومی و ایجاد جنگها برای تخریب داخلی کشورها فراهم کرده اند. این در حالی است که هیچ حزب فعال و تأثیرگذاری برای ارائه پروژههای نهضت بخش وجود ندارد و مداخلههای خارجی گستردهای نیز در این منطقه صورت میگیرد. اسرائیل تنها طرفی نیست که به دنبال ترسیم مجدد نقشه منطقه عربی و بسط نفوذ خود در آن برآمده است.
تجزیه سوریه؛ مسیری برای امپراتوری رژیم صهیونیستی در منطقه
تجزیه سوریه بخش مهمی از منافع رژیم اسرائیل را تأمین کرده و دستاوردهای زیر را برای این رژیم به ارمغان میآورد:
تثبیت یکی از مبانی مهم مورد نظر اسرائیل که معیاری اساسی برای تشکیل رژیمهای سیاسی بر اساس رویکردهای دینی و فرقه ای می باشد، به این ترتیب بیشترین انسجام داخلی در میان رژیمهای سیاسی کوچک ایجاد میشود و ساختارهای سیاسی در کشورهای دیگر با تحریک احساس مظلومیت، روند جدایی طلبی و مطالبات خود را افزایش می دهند، این روند به سرعت به عراق کشیده می شود و احتمالاً مدتی بعد وارد لبنان خواهد شد.
بر این اساس دیگر رژیم صهیونیستی تنها دولت مبتنی بر ساختار دینی در روند تشکیل خود نخواهد بود و به این ترتیب می تواند به عنوان یک دولت یهودی، مشروعیت بینالمللی برای خود به دست آورد. همچنین تشکیل رژیمهایی بر اساس مبانی دینی و قومی باعث میشود اسرائیل زمینه برای مظلوم نمایی فلسطینیها در اردن را فراهم کرده و از حاکمیت اقلیت اردنی بر اکثریت فلسطینی سخن بگوید و موضوع تشکیل دولت فلسطین را در مناطق شرقی رود اردن مطرح کند. این موضوع یکی از نگرانیهای ویژه ای است که پادشاهی عمان و عبدالله دوم می ترسد موضوع فلسطین به ضرر کشور اردن حلوفصل شود.
هر رژیم سیاسی که به این ترتیب تشکیل شود ضرورتاً ضعیف، شکننده و بدون اعتماد به رژیمهای همسایه خواهد بود و منافع آن ایجاب خواهد کرد بیش از پیش به اسرائیل نزدیک شده و با آن متحد شود. به این ترتیب اسرائیل به بزرگترین قدرت منطقهای تبدیل میشود و قادر خواهد بود نفوذ خود را در منطقه گسترده کرده و نقش پلیس منطقه را ایفا کند، به این ترتیب دیگر سران اسرائیل به دنبال سوالات خسته کننده در جهت تضمین آینده بقا و موجودیت خود نخواهند بود.
تجزیه سوریه برای اسرائیل در شرایط کنونی به ویژه پس از جنگ 33 روزه جولای 2006 اهمیتی موجودیتی دارد، چرا که دیدگاه بازدارندگی نظامی اسرائیل و قدرت آن برای تعیین تکلیف سرنوشت جنگ از بین رفته و مقاومت لبنان و فلسطین بازی وحشت را در قلب سران اسرائیلی وارد کردهاند. آنها موفق شدند تمامی ناوگان نظامی اسرائیل را بی طرف کرده و قدرت این سازمان برای یکسره کردن روند جنگ را از بین برده و مفهوم بازدارندگی اسرائیل را نابود کرده اند.
تجزیه سوریه؛ مسیری برای امپراتوری رژیم صهیونیستی در منطقه
این در حالی است که رژیم اسرائیل که همواره با استفاده از زور و قدرت و ترساندن کشورهای عربی با ابزارهای خشن خود و بازدارندگی خویشتن گذران امور کرده است، اطمینان ملت خود به قدرت ارتش در تأمین امنیت آنها را از دست داده اند و در طرف مقابل افکار عمومی عربی به توانمندیهای خود اطمینان پیدا کرده و جنگ روانی مبتنی بر شکستناپذیر بودن دولت اسرائیل از بین رفته و اسرائیلی ها سست تر از خانه عنکبوت توصیف می شوند.
به این ترتیب در شرایطی کنونی هیبت اسرائیل از بین رفته و سلاحهای پیشرفته آن ناکارآمد شده و اعتقاد نظامی آن از بین رفته است. در این شرایط جنگها با علامت سوال برای تعیین طرف پیروز به پایان میرسد و کمیتههای تحقیق در این رابطه تشکیل شده و شهرهای سرزمینهای اشغالی به جبهه جنگ تبدیل می شود و اسرائیل قدرت خود را برای یکسره کردن درگیری ها و بازدارندگی در برابر دشمنانش از دست میدهد. به این ترتیب اسرائیلیها متوجه محدودیتهایی در استفاده از قدرت و بی تاثیری این رویکرد می شوند و در برابر موازنه های بازدارنده عربی تسلیم میشوند.
تمامی این موارد وحشت جدی سرکردگان رژیم اسرائیل را در رابطه با آینده موجودیت این رژیم بر می انگیزد و آن ها را به سمت ابداع سناریوهای جدید سوق می دهد. به این ترتیب است که اسرائیلیها به دنبال تجزیه کشورهای منطقه و تشکیل رژیمهای سیاسی هستند و آن را ایدهآلترین الگو برای تأمین آینده شکوفا و قوی برای اسرائیل و احداث هیکل موهوم خود می دانند.
مشرق نیوز،
نام سایت:پرسمان/اندیشه سیاسی
تجزیه کشورهای عربی بود، چرا که به انگلیس اجازه وفاداری به تعهدات بالفور را داد و باعث شحمله رژیم اسرائیل به معاهده سایکس پیکو در درجه اول عجیب به نظر میرسد ، چرا که ما به خوبی میدانیم که جنبش صهیونیسم یکی از بزرگترین برنده هاید کشوری برای یهودیان در فلسطین ایجاد شود. اما به نظر میرسد معاهده ای که انگلیس براساس آن موفق شد جنبش صهیونیسم را به عنوان یک دولت در قلب منطقه عربی قرار دهد، و در آن زمان برای ایجاد شرایط جهت تشکیل دولت صهیونیستی کافی بود، در اوضاع کنونی برای قراردادن این رژیم به عنوان بزرگترین دولت منطقهای و تبدیل کردن آن به قدرت برتر(super power) خاورمیانه کافی نیست.
تجزیه سوریه؛ مسیری برای امپراتوری رژیم صهیونیستی در منطقه
ماهیت انتقاد رژیم صهیونیستی از معاهده سایکس پیکو مبتنی بر این نکته است که رویکردهای مردمشناختی و طایفه ای و دینی را مدنظر قرار نداده و حقوق اقلیتهای غیر عربی را به رسمیت نشناخته است.
رژیم صهیونیستی خیزشهای عربی و انفجار فرقهای در عراق در مرحله پیشاز این خیزشها و بروز جنگ داخلی در لبنان و درگیریهای کردی و عربی را فرصتی مناسب برای تجزیه مجدد جهان عرب می داند، تجزیه ای که تقریباً از اجماع بینالمللی برخوردار است. به این ترتیب تجزیه منطقه عربی یک سوال یا گزینه به شمار نمی رود، بلکه سناریویی است که بیشترین پذیرش و ترویج را در غرب دارد. بر اساس آرمانگرایی اسرائیلی جهان عرب باید به ضعیفترین حلقه زنجیره منطقه تبدیل شده و در سوریه نیز تا زمانی که اوضاع ملتهب است، بیشترین ضربه به آن وارد شود.
رژیم صهیونیستی تمام تلاش خود را میکند تا این فرصت طلایی را از دست ندهد. از دیدگاه اسرائیلیها جنگ در سوریه نباید قبل از تصویب توافقنامه ای مبتنی بر تجزیه این کشور به چندین دولت براساس مبانی مردمشناختی، فرقهای و مذهبی به پایان برسد. براساس این سناریو بلندیهای جولان و منطقه جبل الشیخ و مزارع شبعا به هر یک از این دولت های کوچک برسد، آنها باید نسبت به این مناطق غرامت پرداخت کنند. همین موضوع نشان دهنده ابهام موجود در مواضع رژیم صهیونیستی در قبال بشار اسد است. تلآویو در عین حال که ریاست جمهوری بشار اسد یا فرد دیگری در تمامی اراضی سوریه را نمیپذیرد ، اما مانعی در رئیس جمهور بودن وی برای دولت کوچک علوی نمی بیند.
آرمانهای صهیونیستی مبتنی بر تجزیه جهان عرب از سوریه آغاز میشود، اما تا قبل از رسیدن به منطقه خلیج فارس و عربستان سعودی در شرق و مصر و لیبی و الجزایر در غرب به پایان خود نمیرسد، این رویا دیگر برای صهیونیستها یک خواب و خیال نیست، چرا که آنها ساختارها و مکانیزم ایجاد آن را در چارچوب شکست دولتهای عربی در تمامی سطوح و از بین بردن هویت قومی و ایجاد جنگها برای تخریب داخلی کشورها فراهم کرده اند. این در حالی است که هیچ حزب فعال و تأثیرگذاری برای ارائه پروژههای نهضت بخش وجود ندارد و مداخلههای خارجی گستردهای نیز در این منطقه صورت میگیرد. اسرائیل تنها طرفی نیست که به دنبال ترسیم مجدد نقشه منطقه عربی و بسط نفوذ خود در آن برآمده است.
تجزیه سوریه؛ مسیری برای امپراتوری رژیم صهیونیستی در منطقه
تجزیه سوریه بخش مهمی از منافع رژیم اسرائیل را تأمین کرده و دستاوردهای زیر را برای این رژیم به ارمغان میآورد:
تثبیت یکی از مبانی مهم مورد نظر اسرائیل که معیاری اساسی برای تشکیل رژیمهای سیاسی بر اساس رویکردهای دینی و فرقه ای می باشد، به این ترتیب بیشترین انسجام داخلی در میان رژیمهای سیاسی کوچک ایجاد میشود و ساختارهای سیاسی در کشورهای دیگر با تحریک احساس مظلومیت، روند جدایی طلبی و مطالبات خود را افزایش می دهند، این روند به سرعت به عراق کشیده می شود و احتمالاً مدتی بعد وارد لبنان خواهد شد.
بر این اساس دیگر رژیم صهیونیستی تنها دولت مبتنی بر ساختار دینی در روند تشکیل خود نخواهد بود و به این ترتیب می تواند به عنوان یک دولت یهودی، مشروعیت بینالمللی برای خود به دست آورد. همچنین تشکیل رژیمهایی بر اساس مبانی دینی و قومی باعث میشود اسرائیل زمینه برای مظلوم نمایی فلسطینیها در اردن را فراهم کرده و از حاکمیت اقلیت اردنی بر اکثریت فلسطینی سخن بگوید و موضوع تشکیل دولت فلسطین را در مناطق شرقی رود اردن مطرح کند. این موضوع یکی از نگرانیهای ویژه ای است که پادشاهی عمان و عبدالله دوم می ترسد موضوع فلسطین به ضرر کشور اردن حلوفصل شود.
هر رژیم سیاسی که به این ترتیب تشکیل شود ضرورتاً ضعیف، شکننده و بدون اعتماد به رژیمهای همسایه خواهد بود و منافع آن ایجاب خواهد کرد بیش از پیش به اسرائیل نزدیک شده و با آن متحد شود. به این ترتیب اسرائیل به بزرگترین قدرت منطقهای تبدیل میشود و قادر خواهد بود نفوذ خود را در منطقه گسترده کرده و نقش پلیس منطقه را ایفا کند، به این ترتیب دیگر سران اسرائیل به دنبال سوالات خسته کننده در جهت تضمین آینده بقا و موجودیت خود نخواهند بود.
تجزیه سوریه برای اسرائیل در شرایط کنونی به ویژه پس از جنگ 33 روزه جولای 2006 اهمیتی موجودیتی دارد، چرا که دیدگاه بازدارندگی نظامی اسرائیل و قدرت آن برای تعیین تکلیف سرنوشت جنگ از بین رفته و مقاومت لبنان و فلسطین بازی وحشت را در قلب سران اسرائیلی وارد کردهاند. آنها موفق شدند تمامی ناوگان نظامی اسرائیل را بی طرف کرده و قدرت این سازمان برای یکسره کردن روند جنگ را از بین برده و مفهوم بازدارندگی اسرائیل را نابود کرده اند.
تجزیه سوریه؛ مسیری برای امپراتوری رژیم صهیونیستی در منطقه
این در حالی است که رژیم اسرائیل که همواره با استفاده از زور و قدرت و ترساندن کشورهای عربی با ابزارهای خشن خود و بازدارندگی خویشتن گذران امور کرده است، اطمینان ملت خود به قدرت ارتش در تأمین امنیت آنها را از دست داده اند و در طرف مقابل افکار عمومی عربی به توانمندیهای خود اطمینان پیدا کرده و جنگ روانی مبتنی بر شکستناپذیر بودن دولت اسرائیل از بین رفته و اسرائیلی ها سست تر از خانه عنکبوت توصیف می شوند.
به این ترتیب در شرایطی کنونی هیبت اسرائیل از بین رفته و سلاحهای پیشرفته آن ناکارآمد شده و اعتقاد نظامی آن از بین رفته است. در این شرایط جنگها با علامت سوال برای تعیین طرف پیروز به پایان میرسد و کمیتههای تحقیق در این رابطه تشکیل شده و شهرهای سرزمینهای اشغالی به جبهه جنگ تبدیل می شود و اسرائیل قدرت خود را برای یکسره کردن درگیری ها و بازدارندگی در برابر دشمنانش از دست میدهد. به این ترتیب اسرائیلیها متوجه محدودیتهایی در استفاده از قدرت و بی تاثیری این رویکرد می شوند و در برابر موازنه های بازدارنده عربی تسلیم میشوند.
تمامی این موارد وحشت جدی سرکردگان رژیم اسرائیل را در رابطه با آینده موجودیت این رژیم بر می انگیزد و آن ها را به سمت ابداع سناریوهای جدید سوق می دهد. به این ترتیب است که اسرائیلیها به دنبال تجزیه کشورهای منطقه و تشکیل رژیمهای سیاسی هستند و آن را ایدهآلترین الگو برای تأمین آینده شکوفا و قوی برای اسرائیل و احداث هیکل موهوم خود می دانند.
مشرق نیوز،
نام سایت:پرسمان/اندیشه سیاسی
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .