تبیان، دستیار زندگی

مناظره امام رضا علیه السلام و جاثلیق

امام رضا علیه السلام خطاب به دانشمند مسیحی فرمود: سِفر سوم را بیاور و گوش کن تا من بخوانم. اگر به جایی رسیدم که از محمّد و خاندان و پیروانش یاد شده بود، شما همگی گواهی دهید، و گرنه هیچ. امام رضا علیه السلام در برابر انبوه دانشمندان، سِفر سوم انجیل را از برخواند تا به نام پیامبر رسید، در این جا کمی مکث کرد و به دانشمند مسیحی رو نمود و فرمود: ای نصرانی! تو را به حقّ مسیح و مادرش سوگند، فهمیدی که من عالم به انجیل هستم؟ جاثلیق: آری.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
السلطان امام رضا
جاثلیق: من چگونه می توانم با کسی بحث کنم که بر اساس کتابی که منکر آن هستم (قرآن) و پیامبری که به او ایمان ندارم (محمّد)، با من مناظره می کند؟

امام علیه السلام: اگر بر اساس گفته های انجیل خودت، با تو بحث کنم، قبول داری؟

جاثلیق: آیا می توانم آنچه را انجیل گفته، قبول نکنم؟! آری، می پذیرم، هر چند به زیانم تمام شود.

امام علیه السلام: اکنون هر چه می خواهی، بپرس تا جواب دهم.

جاثلیق: شما درباره نبوّت عیسی و کتاب او چه می گویید؟

امام علیه السلام: من آن عیسایی را به پیامبری قبول دارم که به نبوّت محمّد اعتراف کرده و به ظهور او مژده داده است و منکر نبوّت آن عیسایی هستم که به نبوّت محمّد و کتاب او اعتراف نکرده و مژده ظهور او را به امّتش نداده است.

جاثلیق: آیا برای پذیرفتن خبر و حکم کردن بر طبق آن، دو گواه مورد اطمینان لازم نیست؟

امام علیه السلام: چرا.

جاثلیق: شما از کجا می گویید که عیسی به نبوّت محمّد اعتراف کرده و به پیروانش مژده ظهور او را داده است؟ بر اساس اعترافی که همین الآن کردید، شما باید برای اثبات پیشگویی عیسی از نبوّت محمّد، دو گواه غیر مسلمان را که مورد تأیید مسیحی ها باشند، بیاورید. شما هم می توانید عین همین تقاضایی را که کردم، از ما بنمایید.

پیشگویی عیسی علیه السلام از نبوت محمّد صلی الله علیه و آله
امام علیه السلام: منصفانه سخن گفتی! اگر گواهی شخص عادل و مورد اطمینانی را که پیش عیسی از دیگران مقدّم بود، بر نبوّت محمّد، اثبات کنم، می پذیری؟

جاثلیق: مقصودت از آن شخص عادل کیست؟

امام علیه السلام: یوحنّای دیلمی.

جاثلیق: به به! نام کسی را بردی که محبوب ترینِ افراد پیش مسیح بوده است.

امام علیه السلام: تو را سوگند می دهم، آیا در انجیل، این هست که یوحنّا گفته:
«مسیح، مرا از آیین محمّد عربی خبر داد و به من مژده داد که پس از او محمّد می آید. من هم این مژده را به حواریون دادم و آنها به محمّد ایمان آوردند»؟

جاثلیق: یوحنّا به نبوّت مردی و نیز به خاندان و وصی او مژده داده؛ ولی روشن ننموده که او چه موقعی ظهور می کند و نام آنها را بیان نکرده است.

امام علیه السلام: اگر کسی را بیاوریم که نام محمّد و خاندان و پیروانش را از انجیل بخواند، به او ایمان می آوری؟

جاثلیق: آری، ایمانی محکم.

امام علیه السلام رو به نسطاسِ رومی کرد و فرمود: سِفر سوم انجیل را چگونه حفظی؟

نسطاس: کاملًا آن را از بر دارم.

امام علیه السلام باز رو به رأس الجالوت[1] کرد و فرمود: تو نمی توانی انجیل را بخوانی؟

رأس الجالوت: چرا، می توانم.

خاندان رسالت در انجیل
امام علیه السلام: سِفر سوم را بیاور و گوش کن تا من بخوانم. اگر به جایی رسیدم که از محمّد و خاندان و پیروانش یاد شده بود، شما همگی گواهی دهید، و گرنه هیچ.امام علیه السلام در برابر انبوه دانشمندان، سِفر سوم انجیل را از برخواند تا به نام پیامبر رسید، در این جا کمی مکث کرد و به دانشمند مسیحی رو نمود و فرمود: ای نصرانی! تو را به حقّ مسیح و مادرش سوگند، فهمیدی که من عالم به انجیل هستم؟

جاثلیق: آری.

سپس امام، نام محمّد و خاندان و پیروانش را از انجیل قرائت نمود.[2]

امام علیه السلام آن گاه به جاثلیق فرمود: چه پاسخی داری؟ یا باید بگویی که آنچه خواندم، انجیل نیست و یا باید بگویی که انجیل دروغ است، اما احتمال اوّل که بطلانش ثابت شد. بنابراین یا باید به نبوّت محمّد طبق اخبار انجیل اعتراف کنی و یا کشتنت واجب می شود؛ چون خدا و پیامبر و کتاب خود را منکر شده ای».

جاثلیق: آنچه را وجودش در انجیل برایم ثابت و روشن شد، انکار نمی کنم و به آن اعتراف دارم.

امام علیه السلام، حاضران مجلس را بر اعتراف او گواه گرفت و سپس به او گفت:
هر چه می خواهی، بپرس.

جاثلیق:
حواریین عیسی و نیز اوّلین دانشمندان انجیل، چند نفر بودند؟

امام علیه السلام: حواریین عیسی، دوازده نفر بودند و از همه بهتر و داناتر، «الوقا» بود. و اما دانشمندان نصارا سه نفر بودند: یوحنّای اکبر که در اج[3]بود، یوحنّا در قرقیسا[4] و یوحنّای دیلمی در رِجاز[5] و نزد همین یوحنّا، از پیامبر اسلام و خاندان و پیروانش یاد شده بود و او همان کسی است که به امّت عیسی و بنی اسرائیل، مژده ظهور پیامبر اسلام را داده است.

نماز و روزه عیسی علیه السلام
امام علیه السلام سپس به او فرمود: به خدا سوگند، ما به آن عیسایی که به محمّد ایمان آورد، ایمان داریم و تنها عیبی که عیسای شما داشت، این است که او مردی ضعیف و ناتوان بود و روزه کم می گرفت و نماز کم می خواند.

جاثلیق با ناراحتی گفت: علم خود را تباه کردی و ناتوانی خود را از نظر علمی آشکار نمودی. من پیش از این سخن، فکر می کردم که شما داناترینِ مسلمانان هستی؟

امام علیه السلام: برای چه؟

جاثلیق: چون عیسی را مردی ناتوان و کم نماز و روزه، معرفی نمودی، در صورتی که او هیچ روزی را افطار نکرد و هیچ شبی را نخوابید. او همه روزها را روزه و همه شب ها را مشغول عبادت بود.

ناتوانی جاثلیق از پاسخ
امام علیه السلام: بنا بر این، او که به عقیده شما خداست، برای چه کسی، آن همه روزه می گرفت و نماز می خواند؟
جاثلیق از پاسخ امام فرو ماند.

امام علیه السلام: اکنون، من سؤالی از تو می کنم؟

جاثلیق: بفرمایید. اگر بتوانم، پاسخ می دهم.

استدلال بر ربوبیت عیسی علیه السلام
امام علیه السلام: چرا نمی پذیری که عیسی، مرده ها را به فرمان خداوند- عزّ و جلّ- زنده می کرد؟

جاثلیق: چون کسی که مرده ها را زنده نموده و کور و پیس را شفا داده، او [خود] پروردگار است و سزاوار پرستش.

پاسخ امام علیه السلام
امام علیه السلام: پیامبران دیگری هم (مانند یسع و حزقیل) کارهای عیسی را انجام داده اند. پس چرا کسی آنها را به عنوان «خدا» نپرستید؟ و همچنین پیامبر ما کارهایی مانند عیسی انجام داده؛ ولی ما قائل به خدایی او نیستیم. اگر بنا شود که هر کسی مرده را زنده کرد و یا کور و پیس را شفا داد، خدا باشد، پس همه اینها را خدا حساب کن![6]

اعتراف به خدای یگانه
جاثلیق: سخن شما صحیح است و جز «اللّه»، خدای دیگری وجود ندارد.

پیشگویی تورات و انجیل از نبوت محمّد صلی الله علیه و آله
امام علیه السلام در این جا رو به بزرگ ترینِ دانشمندان یهودی کرد و فرمود: توجّه کن! تو را به آیات دهگانه ای که بر موسی نازل شد، سوگند می دهم که آیا خبر ظهور محمّد و امّتش را در تورات، با این عبارت یافته ای: «هنگامی که آخرین امّت، پیروان شترسوار، بیایند، خدا را با جِدّیت تسبیح می گویند، تسبیحی جدید، در کنیسه هایی نوظهور. در آن وقت، بنی اسرائیل باید به آنها پناهنده شوند و به حکومت آنها تن در دهند تا آرامش یابند؛ زیرا در دست آنان، شمشیرهایی است که در نقاط مختلف زمین، انتقام [مظلومان را] از تمام ملت های کافر می گیرند»؟ آیا همین طوردرتورات نوشته نشده است؟

دانشمند یهودی: چرا، همین طور است.
امام علیه السلام، هر دو دانشمند را مخاطب قرار داده، فرمود: این مطلب که می خوانم، ببینید از کتاب «شَعیا» است یا نه: «من در خواب، صورت کسی را دیدم که سوار بر درازگوش بود و پوشش هایی از نور، او را فرا گرفته بود، و دیدم کسی را سوار بر شتر، که همانند ماه می درخشید». هر دو گفتند که شعیا چنین مطلبی را گفته است.

امام علیه السلام رو به نصرانی کرد و فرمود: آیا این مطلب در انجیل هست که عیسی گفته: «من به سوی پروردگار شما و خویش می روم و پارقلیطا[7]خواهد آمد و او، همان کسی است که حقانیت مرا تصدیق می کند، همان طور که من به حقانیت او گواهی دادم، و او همان کسی است که همه چیز را برای شما تفسیر می کند، و او همان کسی است که از رسوایی های امّت های گذشته پرده برمی دارد و او همان کسی است که ستون کفر را می شکند»؟

جاثلیق: از انجیل، چیزی نقل نکردی، مگر این که ما به آن معترفیم.

امام علیه السلام: آیا آنچه گفتم، در انجیل هست؟

جاثلیق: آری.

گُم شدنِ انجیلِ اوّل و پی آمدهای آن
امام علیه السلام: ببینم، وقتی انجیل اوّل را از دست دادید، آن را نزد که، یافتید؟ و انجیل موجود را چه کسی برای شما آورد؟

جاثلیق: ما بیش از یک روز، انجیل را گم نکردیم، تا این که به وسیله یوحنّا و «متّی» تازه و نو به دست ما رسید.

امام علیه السلام: چه قدر شناخت تو نسبت به انجیل و دانشمندان آن، ناقص است! اگر چنین بود که تو می گویی، معنا نداشت که شما درباره انجیل دچار آن همه اختلاف شوید. وقتی انجیل اوّل مفقود شد، نصارا نزد دانشمندان خود جمع شدند و گفتند: عیسی بن مریم کشته شد و انجیل، مفقود گردید، و شما دانشمند هستید. نزد شما چیست؟ الوقا و مرقابوس، به آنها گفتند: انجیل در سینه ماست و ما آن را در روزهای شنبه، بخش بخش، برای شما بیان می کنیم. از این جهت اندوهناک نباشید و کنیسه ها را خالی نکنید، که ما به ترتیبی که گفته شد، آن را برای شما می خوانیم تا تمام آن را جمع کنیم. پس از این مذاکرات، الوقا و مرقابوس و یوحنّا و متّی نشستند و انجیل فعلی را به وجود آوردند، و این چهار نفر، شاگرد شاگردان عیسی بودند. فهمیدی؟[8]

جاثلیق: این مطلب را تاکنون نمی دانستم و اکنون فهمیدم، و پایه شناخت شما نسبت به انجیل برایم معلوم گردید، و چیزهایی شنیدم که قلبم به حق بودن آنها گواهی می دهد، و بینشم فزونی یافت.

امام علیه السلام: گواهی این چهار نفر، نزد تو چگونه است؟

جاثلیق: گواهی آنها نافذ است. اینان دانشمندان انجیل اند، و به هر چه گواهی دهند، حق است.

امام علیه السلام رو به اهل مجلس کرد و فرمود: بر او گواه باشید.

گفتند: گواهیم.

امام علیه السلام سپس به جاثلیق فرمود:
سوگند به پسر و مادرش! آیا می دانی که:

تبار عیسی علیه السلام
مَتّی گفته: مسیح، فرزند داوود فرزند ابراهیم فرزند اسحاق فرزند یعقوب فرزند یهودا فرزند حضرون است؟ و مرقابوس درباره نسب عیسی گفته که او کلمه خداست که خداوند او را در کالبد آدمی قرار داده و انسان گردیده است؟ و الوقا گفته که عیسی بن مریم و مادرش دو نفر انسان بودند از گوشت و خونی که روح القدس در آنها داخل شده است؟

پیشگویی عیسی علیه السلام از نبوّت خاتم پیامبران
سپس تو می گویی که از گواهی عیسی بر خویش، این است: «به حق به شما می گویم- ای گروه حواریین- به آسمانْ بالا نمی رود، مگر آن که از آسمانْ پایین آمده، جز سوار شونده بر شتر، خاتم پیامبران، که به آسمان می رود و پایین می آید». درباره این سخن چه می گویی؟

جاثلیق: این، سخن عیسی است. منکر نیستم.

امام علیه السلام: در مورد گواهی الوقا و مرقابوس و متّی درباره نسب عیسی، چه نظری داری؟

جاثلیق: آنها بر عیسی دروغ بسته اند.

امام علیه السلام: مردم! آیا او هم اکنون، آنها را ستایش نکرد و گواهی نداد که آنها از دانشمندان انجیل اند و گفته آنها حق است؟

جاثلیق: ای دانشمند مسلمانان! دوست دارم که مرا در مورد اینان عفو فرمایی.

امام علیه السلام: بسیار خوب! هر چه می خواهی، بپرس.

اعتراف جاثلیق به شکست!
جاثلیق: دیگری از شما سؤال کند. نه! سوگند به مسیح که در میان دانشمندان مسلمان، مانند تو نیست.

ــــــــــــــــ
پی نوشت ها
[1] بزرگ عالمان (روحانیون) یهود
[2] برای آشنا شدن کامل با پیشگویی های انجیل درباره نبوّت پیامبر اسلام، ر. ک: أنیس الأعلام، ج 5 (نوشته یکی از دانشمندان مسیحی که مسلمان شده است).
[3] نام مکان هایی که افراد نامبرده، در آن جا زندگی می کرده اند (ر. ک: بحار الأنوار، ج 10، ص 303)
[4] همان.
[5] همان.
[6] این قسمت، تلخیص گردیده است.
[7] برای توضیح این کلمه، ر. ک: أنیس الأعلام، ج 1، ص 8
[8] در این باره، ر. ک: أنیس الأعلام، ج 2، ص 61

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه