تبیان، دستیار زندگی

روزهای منتهی به انقلاب

چه کسانی مموافق خروج شاه از ایران بودند؟

برژینسکی، مشاور امنیتی کاخ سفید، از نظریه‌ خروج شاه از ایران حمایت می‌کرد؛ زیرا بر این عقیده بود که شاه مانع اصلی هر اقدام قاطعانه‌ای در ایران است و با خروج او از ایران بحران به نقطه‌ اوج می‌رسد و در نتیجه نیروهای مسلح، در وضعی قرار خواهند گرفت که پیش از سقوط روحیه، و از هم پاشیدگی کامل، دست به کودتا خواهند زد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
خروج شاه
در آخرین روزهای منتهی به انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال 1357، شاهد شدت یافتن اعتراضات و اعتصابات مردمی در خیابانها و نهادهای دولتی هستیم. معترضان به حکومت پهلوی، آشکارتر از همیشه نوک پیکان حملات خود را به سوی شخص شاه نشانه گرفتند، تا جایی که تمام شعارها، اعتراضات و اعتصابات مردم متوجه شخص شاه شد. در این مرحله علاوه بر مردم که خواستار برکناری شاه از راس قدرت و مجازات او بودند، عده‌ای از گروهها و کشورهای خارجی صاحب نفوذ و منفعت از وجود سلطنت پهلوی در ایران، به این نتیجه رسیدند که تنها راه فائق آمدن هرچه سریع‌تر بر بحرانهای وارده بر کشور ایران و حفظ منافع کشور متبوع خودشان، رفتن شاه به خارج از کشور به صورت موقتی است. البته در این میان گروههایی نیز بودند که منافع خود را در حضور شاه و نرفتن او به خارج از کشور می‌دانستند و بر همین اساس به‌ جد مخالف رفتن محمدرضا پهلوی از کشور بودند. حال به صورت مبسوط‌تر به بیان دیدگاهها و استدلال‌ موافقان خروج شاه می پردازیم.

گروههای موافق خروج شاه از ایران
موافقان خروج شاه از کشور را می‌توان به دو گروه خارجی و داخلی تقسیم کرد. در واقع از سردمدار موافقان خارجی این دیدگاه، می‌توان از آمریکاییان نام برد، که بیشترین تلاش را در این راستا برای راضی کردن شاه به خروج از کشور انجام دادند. همچنین از مهمترین گروههای داخلی موافق رفتن شاه نیز می‌توان از گروه کابینه تازه تشکیل شده به نخست وزیری شاپور بختیار نام برد که هر یک از این دو گروه به دلایل و انگیزههای خاصی خواهان رفتن شاه بودند که به ترتیب بیان می‌شود:


الف) هیئت دولت آمریکا

آمریکاییان با همه‌ اختلافات درونی و تحلیلهای غلط در ارتباط با ثبات و بقای ایران، بر سر یک موضوع اجماع نظر داشتند و آن اینکه دیگر امیدی به بقای سلطنت شاه وجود ندارد و با سقوط سلطنت پهلوی و پیروزی آیت الله خمینی، منافع آمریکا در معرض خطر قرار خواهد گرفت. از این جهت تمام راههای ممکن را برای حفظ منافع خود در ایران بررسی و اقدامات لازم را برای آن اندیشیدند. آنها در انتها به این نتیجه رسیدند که شاه ایران به عنوان مهمترین متحد و حافظ منافع استراتژیک رژیم آمریکا در منطقه نباید از قدرت کنار رود. زیرا آنها احساس می‌کردند چنین عملی از یک سو موجب بی‌اعتمادی در میان سران مستبد دیگر دولتهای مورد حمایت‌شان نسبت به ایالات متحده می‌شود و از سوی دیگر نه تنها منافعشان با روی کار آمدن انقلابیون در ایران و منطقه محدود می‌شود، بلکه مردم دیگر کشورهای منطقه نیز به این اعتماد بنفس می‌رسند که بر علیه مستبدین تحت حمایت آمریکا دست به قیام بزنند.

بدین ترتیب راهکار آمریکاییان برای فیصله دادن به بحران به وجود آمده و نجات رژیم پهلوی، دوری و مسافرت چند ماهِ شاه به خارج از کشور بود.

تا بدین طریق هم انقلابیون آرام شوند و از خواسته‌های خود مبنی بر سرنگونی رژیم دست بردارند و هم در ادامه دولت شاپور بختیار -در ظاهر- به عنوان دولتی مستقل و خارج از کنترل شاه  نشان داده شود تا بتواند آماده فراهم ساختن شرایط برای جلوگیری از سقوط و از هم‌پاشیدگی کامل کشور ایران گردد.


ب) کابینه شاپور بختیار

شاپور بختیار نیز که تازه به سمت نخست وزیری رسیده بود، مانند آمریکاییان اعتقاد داشت با رفتن شاه بحران کشور فروکش می‌کند. او چنین می‌پنداشت که رهبران انقلاب و مردم با خروج موقت محمدرضا قانع می‌شوند و دست از خواسته‌های خود و سرنگونی رژیم می‌کشند و بدین ترتیب رفتن شاه یک پیروزی برای او محسوب می‌گردد. به عنوان نمونه، بختیار در مصاحبه‌ای با روزنامه‌ نیویورک تایمز به خوبی نگرش و استدلال خود را از موافقت با رفتن شاه بیان می‌کند و چنین می‌گوید: «به محض رفتن شاه مخالفت حضرت آیت‌الله خمینی کاهش خواهد یافت.»

فرماندهان نیروهای نظامی تنها گروهی بودند که با رفتن شاه موافق نبودند و بیش از هر گروه دیگری از رفتن شاه وحشت داشتند. چرا که محمدرضا شاه با سیطره بر تمامی ارکان نظامی کشور، هر نوع ابتکار عمل و خلاقیت را از فرماندهان ارتش سلب کرده و سبب شده بود که فرماندهان نظامی در غیاب شاه، هیچ اعتماد به نفس و استقلالی برای خود قائل نباشند.
 
علاوه بر این مورد بختیار می‌پنداشت با حضور شاه و قدرت طلبی وی نمی‌تواند قدرت را به صورت کامل قبضه کند و دائماً در کار او مداخله خواهد شد. بر همین اساس بختیار در کتاب خود به وضوح تصریح می‌کند: «اصرار داشتم که برای اداره‌ مملکت، طبق اصولی که همیشه به آنها پایبند بوده‌ام، دست باز داشته باشم. حضور اعلیحضرت بدون شک مانع از اجرای این اصول می‌شد. اگر موفق می‌شدم نظمی نسبی در مملکت برقرار کنم، پادشاه با دسیسه‌های متعارف آن را بلافاصله بر هم می‌زد.»(1)

سرانجام تمامی عوامل همچون اعتراضات، اعتصابات و فشار کشورهای خارجی صاحب منافع در ایران، سبب شد تا شاه به این نتیجه برسد که کار از کار گذشته است و بهترین وضعیت را برای خودش چنین تصور کند که هرچه زودتر از این فضا دور شود و تا مدتی در خارج کشور بماند و در این مدت  قدرت را به شاپور بختیار که به ظاهر مخالف او بود بسپارد، تا بدین طریق پس از مدتی با فروکش کردن اعتراضات، حداقل بتواند سلطنت مشروط و فرماندهی نیروهای مسلح را برای خود حفظ کند.

فرار شاه از ایران و برخورد دوگانه آمریکاییان

در مورد خروج شاه از ایران و مواضع آمریکا در قبال این مسئله باید گفت که دستگاه سیاست خارجی آمریکا نیز در آستانه انقلاب از انسجام کافی برخوردار نبود و در حالی که برژینسکی خواهان برخورد کوبنده با مخالفان و همراهی آمریکا با شاه در این راه بود، وزارت امور خارجه و سفیر وقت این کشور در تهران با مشاهده‌ امواج توفنده انقلاب کار شاه را تمام ‌شده می‌دانستند و به این ترتیب واکنش به فرار شاه در 26 دی 1357 و حمایت از او با قاطعیت همراه نبود. در واقع خود آمریکاییها نیز نمی‌دانستند که چه مواضعی را باید اتخاذ کنند. با این حال در مقاطعی آنها گمان می‌کردند که خروج شاه از ایران و پذیرش وی توسط واشنگتن به کاهش احساسات ضدآمریکایی کمک می‌کند.

ویلیام سالیوان در خاطرات خود تحت عنوان ماموریت در ایران می‌نویسد که شاه تمایلی برای رفتن به سوییس و انگلستان نداشت.

وقتی که من موضوع خروج او از ایران و رفتن او به آمریکا را مطرح کردم در پاسخ به من گفت شما این کار را می توانید انجام دهید؟ من گزارش ملاقات خود با شاه را با واشنگتن در میان گذاشتم و از آنها خواستم تا جواب درخواست من برای پذیرش شاه را بدهند. واشنگتن نیز در عرض کمتر از بیست و چهار ساعت به درخواست من پاسخ داد. آنها در پاسخ گفتند که سفیر سابق آمریکا با کمال میل از شاه ایران در ملک اختصاصی خود در کالیفرنیا پذیرایی خواهد نمود. در این پیام همچنین اضافه شده بود که وضع این منطقه از نظر امنیتی نیز بسیار عالی است. در حقیقت آمریکاییها تا این مقطع  گمان می‌کردند که اقداماتشان برای خروج شاه از ایران در جهت برنامه های آیت ا.. خمینی است. آیت ا.. خمینی برای خروج شاه از ایران پافشاری می‌کردند و هیچ تهدیدی هم علیه کشوری که شاه را پناه دهد از طرف آیت ا.. و هوادارانش احساس نمی‌شد. به این ترتیب ما گمان می‌کردیم که نه تنها با پناه دادن شاه مورد خشم و غضب واقع نخواهیم شد، بلکه بر عکس تصور می‌کردیم چون موجبات تسریع خروج شاه از ایران را فراهم کرده‌ایم امتیازی هم به دست خواهیم آورد.(2)

همچنان که پیش‌بینی می‌شد و تحولات جاری کشور هم آشکارا نشان می‌داد، فاصله زمانی خروج شاه از کشور تا سقوط نهایی نظام شاهنشاهی پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران، خیلی کوتاه شد؛ فقط حدود 28 روز پس از آخرین خروج شاه از کشور، ارتش اعلام بی‌طرفی کرده و انقلاب مردم ایران به‌پیروزی رسید. اما، برای شخص شاه، احتمالاً، غم‌انگیزتر آن بود که، دولتهای انگلستان و آمریکا، که سخت نگران موقعیت خود در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بودند، اجازه ندادند، او، دوران دشوار و دلهره‌آور تبعید را، که با مرگش پایان یافت، در آن کشورها سپری کند!(3)
 

پی نوشت: 
1-  در میان دو راهی، وحید بهرامی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
2- پیش‌بینی ایالات متحده درباره اشغال سفارت!، محمدرضا چیت سازیان، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
3- آخرین خروج؛ 26 دی ‌ماه 1357، مظفرشاهدی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران