چرا کربلا اتفاق افتاد
چرا حادثه ی كربلا برای امام حسین(ع)اتفاق افتاد؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : شنبه 1396/10/30 ساعت 12:40
پاسخ: كسی كه بخواهد بداند چرا عاشورا برای امام حسین علیه ا لسلام اتفاق افتاد، باید در گام نخست، با نگاه و مطالعة جامع و كامل در بارة امام حسین ـ ع ـ، به زندگی، شخصیّت و مقام حضرت به عنوان امام معصوم، شناخت لازم و كافی پیدا كند و سپس با مطالعه و تعمّق لازم در بیانات و گفتار حضرت كه در مقاطع مختلف قیام و حتّی پیش از آغاز آن در بارة انگیزة حركت خویش بیان كرده است، با علل بوقوع پیوستن این حادثه برای حضرت آشنا خواهد شد.
اكنون با این مقدمه و با توجّه به این كه بهترین و مطمئنترین سند برای شناخت علت به شهادت رساندن سیدالشهدا ـ ع ـ، كلمات خود آن حضرت و یا امامان دیگر در این باره است، مجموع خطبهها، سخنان، نامهها و وصیتنامة امام حسین ـ ع ـ كه نشان دهنده خطی مشی فكری ایشان است، اشاره می شود. بی شك این خطی مشی فكری با روشی كه یزید در پیش گرفته بود در تضاد كامل بود. لذا به شهادت ایشان به دست یزید منتهی گردید.
1 ـ امام حسین در مكه در جمع گروهی از علما و نخبگان دیگر مناطق اسلامی با ایراد خطبهای شورانگیز و كوبنده، ضمن یادآوری وظیفة سنگین و تكلیف خطیر علما و بزرگان شهرها در بارة پاسداری از كیان دین و اعتقادات مسلمانان و پیامدهای سكوت در برابر جنایات امویان، از خاموشی آنان در برابر سیاستهای دینستیزانة حاكمان اُموی انتقاد كرده و هرگونه همراهی و سازش با آنان را گناه نابخشودنی دانستند. حضرت در پایان سخنان خود، هدف از اقدامات و فعالیتهایش را برضدّ نظام ستمگر حاكم (كه چند سال بعد خود را در قالب یك نهضت نشان داد) چنین اعلام فرمودند:
«... اَللّهُمَّ اِنَّكَ تَعْلَمُ انَّهُ لَمْ یَكُنْ ما كان مِنا تَنافُساً فی سُلطان، و لا التماساً من فُضول الحُطام، ولكن لِنُُرِیَ (لِنَرُدَّ) المَعالمَ من دینك، ونُظهِرَ الاصلاحَ فی بلادك، ویَأْمَنَ المظلومونَ من عِبادك، و یُعمَلَ بِفَرائِضِكَ و سُنَنِكَ و اَحكامِكَ ...»[1]
خدایا تو میدانی آنچه از طرف ما انجام گرفته است (از سخنان و اقدامات برضدّ حاكمان اُمَوِی) به خاطر رقابت و سبقت جویی در فرمانروایی و افزونخواهی در متاع ناچیز دنیا نبوده است، بلكه برای این است كه نشانههای دینت را (به مردم) نشان دهیم ( برپاگردانیم) و اصلاح در سرزمینهایت را آشكار كنیم. میخواهیم بندگان ستمدیدهات در امان باشند و به واجبات و سنّتها و احكامت عمل شود.
از این جملات میتوان چهار هدف را برای اقدامات و فعالیتهای امام حسین ـ ع ـ استخراج كرد كه چون د رتضاد با حكومت یزید بود منجر به شهادت ایشان شد:
الف ـ احیای مظاهر و نشانههای اسلام اصیل و ناب محمدی
ب ـ اصلاح و بهبود وضع مردم سرزمینهای اسلامی
ج ـ مبارزه با ستمگران اُموی جهت تأمین امنیّت برای مردم ستمدیده
د ـ فراهم ساختن بستری مناسب برای عمل به احكام و واجبات الهی
2ـ امام حسین ـ ع ـ ضمن وصیّتنامهای كه هنگام خروج از مدینه و در زمان وداع با برادرش محمّد بنحنفیّه برای وی نوشت، هدف از حركت خویش را چنین بازگو كرد:
«انِّی لَمْ اَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً ولا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً، وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الِاصلاحِ فِی اُمةِ جَدِّی محمد اُریدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ و اَنْهی عَنِ المُنْكَرِ و اَسیرَ بِسیرةِ جَدِّی محمد و اَبی عَلیِّ بنِاَبِیطالِبٍ...»[2]
من نه از روی سرمستی و گستاخی و نه برای فساد و ستمگری حركت كردم. بلكه تنها برای طلب اصلاح در امّت جدم حركت كردم. میخواهم امر به معروف و نهی از منكر كنم و به سیرة جدم و پدرم علی بنابیطالب عمل كنم.
ودر جای دیگر میفرمایند:
«اَلّلهُمَّ اِنِّی اُحِبُّ الْمَعْرُوفَ و اَكْرَهُ الْمُنْكَرَ»[3]
خدایا من به معروف اشتیاق و از منكر تنفر دارم.
و در زیارتهای مختلف كه در بارة امام حسین ـ ع ـ از امامان ـ ع ـ وارد شده، این تعابیر فراوان دیده میشود:
«اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ اَقَمْتَ الْصَّلوةَ وَ آتَیْتَ الزَّكوةَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ»[4]
گواهی میدهم كه تو نماز را بپا داشتی و زكات دادی و امر به معروف و نهی از منكر كردی.
از این عبارات میتوان موارد زیر را استفاده كرد:
الف ـ طلب اصلاح در امور امّت پیامبر ـ ص ـ
ب ـ امر به معروف
ج ـ نهی از منكر
د ـ عمل به سیرة رسولخداـ ص ـ و امیرالمؤمنین ـ ع ـ همانند برپایی نماز و پرداخت زكات
3 ـ حضرت در نامهای كه در زمان اقامت خویش در مكّه در پاسخ دعوت به نامههای اشراف و بزرگان كوفه مبنی بر آمدن به كوفه، نوشتند، هدف حركتشان (كه در نهایت منجر به شهادت ایشان شد را) چنین بیان فرمودند:
«فَلَعَمْرِی مَا الاِمامُ الا العَامِل بِالكِتابِ، و الآخِذ بِالقِسْطِ، و الدّائِنُ بالحَقِّ، و الحابِسُ نَفْسَهُ عَلَی ذاتِاللهِ. والسّلام.»[5]
به جانم سوگند، پیشوا كسی است كه به كتاب خدا عمل كند، عدل و داد را محقق سازد، معتقد به حقّ باشد، خود را به آنچه در راه خدا هست پایدار بدارد.
امام در این نامه، هدف از قیام را، تلاش در جهت برپایی حكومتی میداند كه رهبر و پیشوای آن، صفات و امتیازات ذیل را دارا باشد:
الف ـ به كتاب خدا حكم كند.
ب ـ عدالت را در جامعه حاكم كند.
ج ـ متدیّن ومعتقد به دین خدا باشد.
د ـ خود را وقف خدا و اهداف الهی كند.
روشن است كه حكومت یزید و پدرش معاویه هیچ یك از موارد فوق را در بر نداشت.
4ـ اباعبدالله درخطبهای كه پس از برخورد با حرّ بنیزید رِیاحی در منزل «بَیْضَه» ایراد فرمودند، انگیزة قیام خود را با استناد به فرمایش پیامبر ـ ص ـ، چنین بیان كردند:
ای مردم ! رسولخدا ـ ص ـ فرمودند: كسی كه فرمانروای ستمگری را ببیند كه حرام خدا را حلال كرده و پیمان الهی را شكسته و با سنّت رسولخدا ـ ص ـ مخالفت ورزیده در میان بندگان خدا با گناه و تجاوزگری رفتار میكند، ولی در برابر او با كردار و گفتار خود برنخیزد، برخدا است كه او را در جایگاه (عذابآور) آن ستمگر قرار دهد. هان (ای مردم) بدانید كه اینها تن به فرمانبری از شیطان داده و اطاعت از فرمان الهی را رها كرده و فساد را نمایان ساخته و حدود خدا را تعطیل نمودهاند، درآمدهای عمومی (بیت المال) مسلمانان را به خود اختصاص دادهاند و حرام خدا را حلال و حلالش را حرام كردهاند و من شایستهترین فرد برای تغییر دادن (سرنوشت و امور مسلمانان) هستم[6]
از این خطبه و یا نامه، علّت قیام سیدالشهدا را میتوان این امر دانست كه حاكمان بنیاُمَیّه (به ویژه یزید) اقدامات ضدّ دینی زیر را مرتكب شدهاند:
الف ـ فرمانبری از خدا را رها كرده و به اطاعت از شیطان رو آوردهاند؛
ب ـ فساد را (در زمین) آشكار كردهاند؛
ج ـ حدود الهی را تعطیل كردهاند؛
د ـ بیتالمال را به خود اختصاص دادهاند؛
ﻫ ـ حرام خدا را حلال و حلال الهی را حرام كردهاند.
از این رو است كه در زیارات وارده در بارة امام حسین ـ ع ـ، شهادت به برپایی احكام الهی و سنّت پیامبر و امیرالمؤمنین توسط حضرت، داده شده است:
شهادت میدهم كه تو حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام كردی و نماز را بپا داشتی و زكات دادی و امر به معروف و نهی از منكر كردی و (مسلمانان را) با پند و اندرز نیكو، به راه روش خود، فراخواندی.[7]
و همچنین:
«اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ اَمَرْتَ بِالْقِسْطِ وَ الْعَدْلِ وَ دَعَوْتَ اِلَیْهِما»[8]
شهادت میدهم كه تو به عدل و داد امر كردی و( مسلمانان را) به سوی این دو دعوت كردی.
نتیجه بحث
با اندكی دقّت در این بیانات، ملاحظه میشود كه امام ـ ع ـ علّت، انگیزة و حقیقت قیام حضرت و مقابله یزید با ایشان تا سر حد به شهادت رساندن ایشان، تصمیم آن حضرت برای ریشه كن كردن منكرات فراوان بوجود آمده در جامعه اسلامی و تبلیغ و ترویج معروف در بین مسلمانان بوده است. بنابراین، علت اصلی مخالفت یزید با امام حسین علیهالسلام آن بود كه ایشان در صدد «احیای فرهنگ اسلام اصیل و ناب محمدی ـ ص ـ و زدودن زنگارهای تحریف و بدعت از دین جدّشان» بودند در حالی كه یزید بقای حكومت خود را تحریف، نابودی و وارد كردن بدعتهای مختلف در دین میدانست .
توضیح مطلب آنكه: اگر حضرت علّت حركت خویش را مبارزه با اموری، همچون رواج بدعتها، مخالفت با كتاب خدا و حلال و حرام الهی، نابودی سنّت پیامبر ـ ص ـ ، شیطان محوری و ترك خدا محوری، فساد، ظلم، بیعدالتی و ناامنی در جامعة اسلامی، تعطیلی حدود الهی، در انحصار گرفتن و تاراج بیتالمال مسلمانان و ... میدانست، تمام این امور حاكی از فراوانی و شیوع امری به نام «مُنْكَر» توسط معاویه و یزید در جامعة اسلامی بود، كه حضرت خود را موظّف به نهی از آن میدانستند. و نیز اگر اباعبدالله ـ ع ـ جامعة اسلامی را به اموری از قبیل: عمل به كتاب خدا و سنّت پیامبر ـ ص ـ، احیای مظاهر و نشانههای حقّ، ایجاد امنیّت، اصلاح و بهبودی وضع امور امّت و مسائلی از این قبیل، فرامیخواند، این مسأله نشانگر آن است كه امری به نام «معروف» در جامعه از بین رفته یا دست كم در حال نابودی بود. از اینرو اگر حضرت از بیعت با یزید امتناع كرده و با این عمل، از یكسو، آمادگی خود را برای شهادت و مقاومت در برابر حكومت یزید اعلام كرد، و از سوی دیگر، تلاش خود را جهت برانداختن حكومت یزید و تأسیس حكومت اسلامی، به كار گرفت، در واقع سرباززدن از بیعت، به معنای نهی از منكر، ترویج معروف و اتمام حجّت با مسلمانان در بارة حرمت سكوت در برابر بدعتها و جنایات بنیاُمَیّه بود و بیعت و یا حتّی سكوت در مقابل چنین حكومتی، افزون بر آن كه ترویج منكر و مبارزه با معروف بود، عذر و بهانهای نیز برای افراد عادّی در همكاری با حاكمان اُموی میشد.
پی نوشت:
[1] . ابنشعبة حرانی، تحف العقول، ص239؛ مجلسی، بحارالانوار، ج97، ص81 ـ 80.
[2] . ابناعثم كوفی، كتاب الفتوح، ج5، ص21؛ خوارزمی، مقتلالحسین، ج1، ص189 ـ 188؛ و نزدیك به این تعابیر: ابوجعفر محمّد بنعلی بنشهراشوب ، مناقب آلابیطالب ، ج4، ص97.
[3]. ابناعثم ، همان، ج 5، ص 19؛ خوارزمی، همان، ج 1، ص186.
[4]. كلینی، الفروع من الكافی، ج4، ص 578؛ ابنقولویه، كاملالزیارات، صفحات 371، 376، 378 ـ 380، 402 و 518؛ شیخ طوسی، مصباحالمتهجد، ص720 و تهذیب الاحكام، ج6، ص67؛ ابنطاووس، اقبالالاعمال، ج2، ص63 و ج3، ص103. هم چنین ر. ك: شیخ عباس قمی، كلیات مفاتیح الجنان، ترجمة مهدی الهی قمشهای، تهران، انتشارات علمی، [بی تا]، زیارت مخصوصة امام حسین ـ ع ـ، ص 758، زیارتهای مطلقة امام حسین ـ ع ـ، صفحات 775، 777، 778 ـ 779، 783، زیارت امام حسین ـ ع ـ در نیمة رجب، ص 807 ، زیارت امام حسین ـ ع ـ در شبهای قدر، ص811 ، زیارت امام حسین ـ ع ـ در روزهای عید فطر و قربان، ص 816 و زیارت امام حسین ـ ع ـ در روز عرفه، ص 825. ناگفته نماند «شهادت دادن» در اینجا به مفهوم متعارف آن یعنی گواهی كردن و تأیید یك موضوع مادّی و حقوقی نیست، بلكه بیان یك حقیقت معنوی و اعتراف به یك واقعیت است كه با انگیزة معنوی صورت گرفته است. یعنی من این واقعیت را درك میكنم كه نهضت تو به انگیزة امر به معروف و نهی از منكر بوده است نه به علّت دعوت كوفیان یا علل دیگر. بنابراین اگر تلاشها و كارهای دیگری صورت گرفته است، همه برای رسیدن به آن هدف و آرمان بزرگ بوده است.
[5]. طبری، تاریخ الامم و الملوك، ج5، ص353؛ شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص39.
[6]. طبری، تاریخ الامم والملوك، ج5، ص403 ؛ بَلاذُری،انساب الاشراف، ج3، ص381.
[7]. شیخعباس قمی، كلیات مفاتیح الجنان، زیارت مطلقة امام حسین، ص779.
[8]. شیخعباس قمی، كلیات مفاتیح الجنان، ص803.
منبع : پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .