تبیان، دستیار زندگی

چرا کربلا اتفاق افتاد

چرا حادثه ی كربلا برای امام حسین(ع)اتفاق افتاد؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
چرا کربلا اتفاق افتاد

پاسخ: كسی كه بخواهد بداند چرا عاشورا برای امام حسین علیه ا لسلام اتفاق افتاد، باید در گام نخست، با نگا‎ه و مطالعة جامع و كامل در بارة امام حسین ـ ع ـ، به زندگی، شخصیّت و مقام حضرت به عنوان امام معصوم، شناخت لازم و كافی پیدا كند و سپس با مطالعه و تعمّق لازم در بیانات و گفتار حضرت كه در مقاطع مختلف قیام و حتّی پیش از آغاز آن در بارة انگیزة حركت خویش بیان كرده است، با علل بوقوع پیوستن این حادثه برای حضرت آشنا خواهد شد‎.
اكنون با این مقدمه و با توجّه به این كه بهترین و مطمئن‎ترین سند برای شناخت علت به شهادت رساندن سیدالشهدا ـ ع ـ، كلمات خود آن حضرت و یا امامان دیگر در این باره است، مجموع خطبه‎ها، سخنان، نامه‎ها و وصیت‎نامة امام حسین ـ ع ـ كه نشان دهنده خطی مشی فكری ایشان است، اشاره می شود. بی شك این خطی مشی فكری با روشی كه یزید در پیش گرفته بود در تضاد كامل بود. لذا به شهادت ایشان به دست یزید منتهی گردید.
1 ـ امام حسین در مكه در جمع گروهی از علما و نخبگان دیگر مناطق اسلامی با ایراد خطبه‎ای شور‎انگیز و كوبند‎‎ه، ضمن یادآوری وظیفة سنگین و تكلیف خطیر علما و بزرگان شهرها در بارة پاسداری از كیان دین و اعتقادات مسلمانان و پیامدهای سكوت در برابر جنایات امویان، از خاموشی آنان در برابر سیاست‎های دین‌ستیزانة حاكمان اُموی انتقاد كرده و هرگونه همراهی و سازش با آنان را گناه نابخشودنی دانستند‎. حضرت در پایان سخنان خود، هدف از اقدامات و فعالیت‎هایش را برضدّ نظام ستم‎گر حاكم (كه چند سال بعد خود را در قالب یك نهضت نشان داد) چنین اعلام فرمودند‎:
«... اَللّهُمَّ اِ‎نَّكَ تَعْلَمُ انَّهُ لَمْ‎ یَكُنْ ما كان مِنا تَنافُساً فی سُلطان، و لا التماساً من فُضول الحُطا‎م، ولكن لِنُُرِیَ (لِنَرُدَّ) المَعالمَ من دینك، ونُظهِرَ الاصلاحَ فی بلادك، ویَأْمَنَ المظلومونَ من عِبادك، و یُعمَلَ بِفَرائِضِكَ و سُنَنِكَ و اَحكا‎مِكَ‎ ...»[1]
خدایا تو می‎دانی آنچه از طرف ما انجام گرفته است (از سخنان و اقدامات برضدّ حاكمان اُمَوِی) به خاطر رقابت و سبقت جویی در فرمانروایی و افزون‌خواهی در متاع ناچیز دنیا نبوده است، بلكه برای این است كه نشانه‎های دینت را (به مردم) نشان دهیم ( برپاگردانیم) و اصلاح در سرزمین‎هایت را آشكار كنیم‎. می‎خواهیم بندگان ستمد‎یده‎ات در امان باشند و به واجبات و سنّت‎ها و احكا‎مت عمل شود‎.
از این جملات می‎توان چهار هدف را برای اقدامات و فعالیت‎های امام حسین ـ ع ـ استخراج كرد كه چون د رتضاد با حكومت یزید بود منجر به شهادت ایشان شد:
الف ـ احیای مظاهر و نشانه‎های اسلام اصیل و ناب محمدی
ب ـ ا‎صلاح و بهبود وضع مردم سرزمین‌های اسلامی
ج ـ مبارزه با ستمگران اُموی جهت تأمین امنیّت برای مردم ستمدیده
د ـ فراهم ساختن بستری مناسب برای عمل به احكام و واجبات الهی
2ـ امام حسین ـ ع ـ ضمن وصیّت‌نامه‎ای كه هنگام خروج از مدینه و در زمان وداع با برادرش محمّد بن‌حنفیّه برای وی نوشت، هدف از حركت خویش را چنین بازگو كرد:
«انِّی لَمْ‎ اَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً ولا مُفْسِد‎اً وَ لا ظالِماً، وَ ‎اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الِاصلاحِ فِی اُمةِ جَدِّی محمدˆ اُریدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ و اَنْهی عَنِ المُنْكَرِ و اَسیرَ بِسیرةِ جَدِّی محمدˆ و اَبی عَلیِّ بنِ‌اَبِی‌طالِبٍ†...»[2]
من نه از روی سرمستی و گستاخی و نه برای فساد و ستم‎گری حركت كردم‎. بلكه تنها برای طلب اصلاح در امّت جدم حركت كردم. می‎خواهم امر به معروف و نهی از منكر كنم و به سیرة جدم و پدرم علی بن‌ابی‌طالب عمل كنم‎.
ودر جای دیگر می‎فرمایند‎:
«اَلّلهُمَّ اِنِّی اُحِبُّ الْمَعْرُوفَ و اَ‎كْرَهُ الْمُنْكَرَ»[3]
خدایا من به معروف اشتیاق و از منكر تنفر دارم‎.
و در زیارت‎های مختلف كه در بارة امام حسین ـ ع ـ از امامان ـ ع ـ وارد شده، این تعابیر فراوان دیده می‎شود:
«اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ اَقَمْتَ الْصَّلوةَ وَ آتَیْتَ الزَّكوةَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ»[4]
گواهی می‎دهم كه تو نماز را بپا داشتی و زكات دادی و امر به معروف و نهی از منكر كردی‎.
از این عبارات می‎توان موارد زیر را استفاده ‎كرد‎:
الف ـ طلب اصلاح در امور امّت پیامبر ـ ص ـ
ب ـ امر به معروف
ج ـ نهی از منكر
د ـ عمل به سیرة رسول‌خداـ ص ـ و امیرالمؤمنین ـ ع ـ همانند برپایی نماز و پرداخت زكات
3 ـ حضرت در نامه‎ای كه در زمان اقامت خویش در مكّه در پاسخ دعوت به نامه‎های اشراف و بزرگان كوفه مبنی بر آمدن به كوفه، نوشتند، هدف حركتشان (كه در نهایت منجر به شهادت ایشان شد را) چنین بیان فرمودند:
«فَلَعَمْرِی مَا الاِمامُ الا العَامِل بِالكِتابِ، و الآخِذ بِالقِسْطِ، و الدّائِنُ بالحَقِّ، و الحابِسُ نَفْسَهُ عَلَی ذاتِ‌اللهِ. والسّلام.»[5]
به جانم سوگند، پیشوا كسی است كه به كتاب خدا عمل كند، عدل و داد را محقق سازد، معتقد به حقّ باشد، خود را به آنچه در راه خدا هست پایدار بدارد‎.
امام در این نامه، هدف از قیام را، تلاش در جهت برپایی حكومتی می‎داند كه رهبر و پیشوای آن، صفات و امتیازات ذیل را دارا باشد:
الف ـ به كتاب خدا حكم كند‎.
ب ـ عدالت را در جامعه حاكم كند‎.
ج ـ متدیّن ومعتقد به دین خدا باشد‎.
د ـ خود را وقف خدا و اهداف الهی كند‎.
روشن است كه حكومت یزید و پدرش معاویه هیچ یك از موارد فوق را در بر نداشت.
4ـ ابا‎عبدالله درخطبه‎ای كه پس از برخورد با حرّ بن‌یزید رِیاحی در منزل «بَیْضَه» ایراد فرمودند، انگیزة قیام خود را با استناد به فرمایش پیامبر ـ ص ـ، چنین بیان كردند‎:
ای مردم ! رسول‌خدا ـ ص ـ فرمودند: كسی كه فرمانروای ستمگری را ببیند كه حرام خدا را حلال كرده و پیمان الهی را شكسته و با سنّت رسول‌خدا ـ ص ـ مخالفت ورزیده در میان بندگان خدا با گناه و تجاوزگری رفتار می‎كند، ولی در برابر او با كردار و گفتار خود برنخیزد، برخدا است كه او را در جایگاه (عذاب‌آور) آن ستمگر قرار دهد‎. هان (ای مردم‎) بدانید كه این‎ها تن به فرمانبری از شیطان داده‎ و اطاعت از فرمان الهی را رها كرده‎ و فساد را نمایان ساخته و حدود خدا را تعطیل نموده‎اند، درآمدهای عمومی (بیت المال) مسلمانان را به خود اختصاص داده‎اند و حرام خدا را حلال و حلا‎لش را حرام كرده‎اند‎ و من شایسته‎ترین فرد برای تغییر دادن (سرنوشت و امور مسلمانان) هستم[6]
از این خطبه و یا نامه، علّت قیام سیدالشهدا را می‎توان این امر دانست كه حاكمان بنی‎اُمَیّه (به ویژه یزید) اقدامات ضدّ دینی زیر را مرتكب شده‎اند:
الف ـ فرمانبری از خدا را رها كرده و به اطاعت از شیطان رو آورده‎اند‎؛
ب ـ فساد را (در زمین) آشكار كرده‎اند‎؛
ج ـ حدود الهی را تعطیل كرده‎اند‎؛
د ـ بیت‌المال را به خود اختصاص داده‎اند‎؛
ﻫ ـ حرام خدا را حلال و حلال الهی را حرام كرده‎اند‎.
از این رو است كه در زیارات وارد‎ه در بارة امام حسین ـ ع ـ، شهادت به برپایی احكام الهی و سنّت پیامبر و امیرالمؤمنین توسط حضرت، داده شده است:
شهادت می‎دهم كه تو حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام كردی و نماز را بپا داشتی و زكات دادی و امر به معروف و نهی از منكر كردی و (مسلمانان را) با پند‎ و اندرز‎ نیكو، به راه روش خود، فراخواندی‎.[7]
و همچنین:
«اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ اَمَرْتَ بِالْقِسْطِ وَ الْعَدْلِ وَ دَعَوْتَ اِلَیْهِما»[8]
شهادت می‎دهم كه تو به عدل و داد امر كردی و( مسلمانان را) به سوی این دو دعوت كردی‎.


نتیجه بحث

با اندكی دقّت در این بیانات، ملاحظه می‎شود كه امام ـ ع ـ علّت، انگیزة و حقیقت قیام حضرت و مقابله یزید با ایشان تا سر حد به شهادت رساندن ایشان، تصمیم آن حضرت برای ریشه كن كردن منكرات فراوان بوجود آمده در جامعه اسلامی و تبلیغ و ترویج معروف در بین مسلمانان بوده است‎. بنابراین، علت اصلی مخالفت یزید با امام حسین علیه‌السلام آن بود كه ایشان در صدد «احیای فرهنگ اسلام اصیل و ناب محمدی ـ ص ـ و زدودن زنگارهای تحریف‎ و بدعت‎ از دین جدّشان» بودند در حالی كه یزید بقای حكومت خود را تحریف، نابودی و وارد كردن بدعت‌های مختلف در دین می‌دانست ‎.
توضیح مطلب آن‎كه: اگر حضرت علّت حركت خویش را مبارزه با اموری، هم‎چون رواج بدعت‎ها، مخالفت با كتاب خدا و حلال و حرام الهی، نابودی سنّت پیامبر ـ ص ـ ، شیطان محوری و ترك خدا محوری، فساد، ظلم، بی‎عدالتی و ناامنی در جامعة اسلامی، تعطیلی حدود الهی، در انحصار گرفتن و تاراج بیت‌المال مسلمانان و ... می‎دانست، تمام این امور حاكی از فراوانی و شیوع امری به نام «مُنْكَر» توسط معاویه و یزید در جامعة اسلامی بود‎، كه حضرت خود را موظّف به نهی از آن می‎دانستند‎. و نیز اگر اباعبدالله ـ ع ـ جامعة اسلامی را به اموری از قبیل: عمل به كتاب خدا و سنّت پیامبر ـ ص ـ، احیای مظاهر و نشانه‎های حقّ، ایجاد امنیّت، اصلاح و بهبودی وضع امور امّت و مسائلی از این قبیل، فرامی‎خواند، این مسأله نشان‎گر آن است كه امری به ‎نام «معروف» در جامعه از بین رفته یا دست كم در حال نابودی بود‎. از این‎رو اگر حضرت از بیعت با یزید امتناع ‎كرده و با این عمل، از یك‎سو، آمادگی خود را برای شهادت و مقاومت در برابر حكومت یزید اعلام ‎كرد، و از سوی دیگر، تلاش خود را جهت برانداختن حكومت یزید و تأسیس حكومت اسلامی، به كار ‎گرفت، در واقع سرباززدن از بیعت، به معنای نهی از منكر، ترویج معروف و اتمام حجّت با مسلمانان در بارة حرمت سكوت در برابر بدعت‎ها و جنایات بنی‎اُمَیّه بود و بیعت و یا حتّی سكوت در مقابل چنین حكومتی، افزون بر آن كه ترویج منكر و مبارزه با معروف بود، عذر و بهانه‎ای نیز برای افراد عادّی در همكاری با حاكمان اُموی می‎شد‎.


پی نوشت: 

[1] . ابن‌شعبة حرانی، تحف العقول، ص239‎؛ مجلسی، بحارالانوار، ج97، ص81 ـ 80‎.
[2] . ابن‌اعثم كوفی، كتاب الفتوح، ج5، ص21؛ خوارزمی، مقتل‌الحسین، ج1، ص189 ـ 188؛ و نزدیك به این تعابیر: ابوجعفر محمّد بن‌علی بن‌شهراشوب ، مناقب آل‌ابی‌طالب ، ج4، ص97‎.
[3]. ابن‌اعثم ، همان، ج 5، ص 19؛ خوارزمی، همان، ج 1، ص186‎.
[4]‎. كلینی، الفروع من الكافی، ج4، ص 578؛ ابن‌قولویه، كامل‌الزیارات، صفحات 371، 376، 378 ـ 380، 402 و 518؛ شیخ طوسی، مصباح‌المتهجد، ص720 و تهذیب الاحكام، ج6، ص67؛ ابن‌طاووس، اقبال‌الاعمال، ج2، ص63 و ج3، ص103. هم چنین ر. ك: شیخ عباس قمی، كلیات مفاتیح الجنان، ترجمة مهدی الهی قمشه‎ای، تهران، انتشارات علمی، [بی تا]، زیارت مخصوصة امام حسین ـ ع ـ، ص 758، زیارت‎‎های مطلقة امام حسین ـ ع ـ، صفحات 775، 777، 778 ـ 779، 783، زیارت امام حسین ـ ع ـ در نیمة رجب، ص 807 ، زیارت امام حسین ـ ع ـ در شب‎های قدر، ص811 ، زیارت امام حسین ـ ع ـ در روزهای عید فطر و قربان، ص 816 و زیارت امام حسین ـ ع ـ در روز عرفه‎، ص 825. ناگفته نماند «شهادت دادن» در اینجا به مفهوم متعارف آن یعنی گواهی كردن و تأیید یك موضوع مادّی و حقوقی نیست، بلكه بیان یك حقیقت معنوی و اعتراف به یك واقعیت است كه با انگیزة معنوی صورت گرفته است‎. یعنی من این واقعیت را درك می‎كنم كه نهضت تو به انگیزة امر به معروف و نهی از منكر بوده است نه به علّت دعوت كوفیان یا علل دیگر‎. بنابراین اگر تلاش‎ها و كارهای دیگری صورت گرفته است، همه برای رسیدن به آن هدف و آرمان بزرگ بوده است‎.
[5]. طبری، تاریخ الامم و الملوك، ج5، ص353؛ شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص39‎.
[6]. طبری، تاریخ الامم والملوك، ج5، ص403 ؛ بَلاذُری،انساب الاشراف، ج3، ص381.
[7]. شیخ‌عباس قمی، كلیات مفاتیح الجنان، زیارت مطلقة امام حسین، ص779‎.
[8]. شیخ‌عباس قمی، كلیات مفاتیح الجنان، ص803.


منبع : پرسمان


این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .