درخت ممنوعه از نظر دین اسلام و عهدین
حقیقت آن درخت طبق آنچه در روایات اهل بیت(ع) آمده است درخت علم محمد و آل محمد است كه تمام میوه های جسمانی و معنوی از آن یك درخت می روید؛ حضرت آدم(ع) در بهشت چنان پنداشت كه خدا خلقی اشرف از او نیافریده است، در این هنگام خدا او را امر كرد كه به ساق عرش نظر كند و چون نظر كرد دید كه با قلم تكوین نگاشته است «لا اله الا الله محمد رسول الله و علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین و زوجته فاطمه سیده نساءالعالمین و الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنه»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : شنبه 1396/10/30 ساعت 08:10
منظور از درخت ممنوعه از نظر دین اسلام و عهدین چیست؟
داستان خلقت حضرت آدم(ع) و سكونت او در بهشت و خوردن از شجره منهیّه و هبوط در عالم ماده از غوامض قرآن كریم و از اسرار قرآن و اهل بیت است از این رو عرفا و حكما به آیات مربوط به این جریان عنایت ویژه ای دارند. در مورد بهشت آدم(ع) سه نظر عمده وجود دارد عده ای معتقدند كه آن بهشت اخروی بود و عده ای دیگر گفته اند آن بهشت باغی از باغات دنیا بود و عده سومی معتقدند كه آن بهشت، بهشت برزخی بود. قول اول به نظر ضعیف می رسد چون اگر كسی وارد بهشت اخروی شود دیگر از آن خارج نخواهد شد و شیطان را هم در آن راه نیست. قول دوم نیز بعید است كه درست باشد چون اوصافی كه برای بهشت آدم(ع) در قرآن آمده است با باغهای دنیوی سازگار نیست.بهشت مذكور بهشتی بوده است كه در آن گرسنگی و تشنگی و گرما و سرما نبوده است.(ر.ك:سوره طه / 118 و 119 )همین طور هبوط از باغ دنیوی معنی ندارد، چون ورود در باغ دنیوی كمالی نیست كه خروج از آن این همه برای حضرت آدم ناگوار باشد. لذا به نظر می رسد كه بهشت حضرت آدم ، بهشت برزخی بوده است. قائلین این نظریه معتقدند كه بدن حضرت آدم و حوا در زمین بود ولی آن دو از بدو خلقت چشم برزخی داشتند و خود را در بهشت برزخی می دیدند و چون عالم برزخ از حیث وجودی قویتر از عالم ماده است لذا آن دو التفات و توجهی به عالم ماده و بُعد مادی خودشان نداشتند لذا به عورات خود هم توجه نداشتند و آن گاه كه از شجره ممنوعه خوردند توجه آنها به بعد مادی خودشان معطوف شد و عورات خود را دیدند پس با برگهای درختان بهشتی خود را پوشاندند و آن گاه خدا بصیرت برزخی را از آنها گرفت و آنها از مقام برزخی خود سقوط كردند و خود را در دنیا یافتند. اما حقیقت آن درخت طبق آنچه در روایات اهل بیت(ع) آمده است درخت علم محمد و آل محمد است كه تمام میوه های جسمانی و معنوی از آن یك درخت می روید؛ حضرت آدم(ع) در بهشت چنان پنداشت كه خدا خلقی اشرف از او نیافریده است، در این هنگام خدا او را امر كرد كه به ساق عرش نظر كند و چون نظر كرد دید كه با قلم تكوین نگاشته است «لا اله الا الله محمد رسول الله و علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین و زوجته فاطمه سیده نساءالعالمین و الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنه» عرض كرد اینها كیانند؟ فرمود: اینها از فرزندان تو هستند و از تو و جمیع خلق بهترند و اگر اینها نبودند نه تو را خلق می كردم و نه بهشت و جهنم و آسمان و زمین را. آنگاه فرمود كه مبادا بر مقام اینها غبطه خوری لكن آدم در دل تمنّای مقام آنها را نمود و شیطان از این راه بر او و همسرش مسلّط شد و او را وسوسه كرد كه از شجره منهیّه بخورد».(تفسیر تسنیم، ج3، ص362و363) وقتی آدم و حوّا(ع) تمنای مقام بالای اهل بیت(ع) را نمودند، شیطان زمینه را برای اغوای آنها مناسب دید و بر آنها قسم یاد كرد كه من خیرخواه شما هستم و گفت آیا نمی خواهید شما را به درختی راهنمایی كنم كه اگر از آن بخورید جاودان می شوید و ملك ابدی می یابید «پس شیطان او را وسوسه كرد و گفت ای آدم! آیا نمی خواهی تو را به درخت زندگی جاوید و مُلكی بی زوال راهنمایی كنم؟»(طه / 120 ) و گویا این درخت در بهشت حضرت آدم(ع) تمثل برزخی شجره ی طیّبه ی محمد و آل محمد بوده است كه تمام نعمتهای جسمانی و روحانی از آن است و از آن می روید. بنابراین خدا به این سبب آدم و حوّا را از درخت ممنوعه نهی كرد كه آن دو در مقام اهل بیت نبودند و طلب مقام آنها برای آن دو به منزله خروج از حدّ و مرتبه خود بود و نتیجه ی وضعی این خروج از حدّ تسلّط شیطان و سقوط از مقام بود. لذا بر ما نیز جایز نیست كه خود را با اهل بیت(ع) قیاس كنیم و بر خدا خرده بگیریم كه چرا ما را در مقام آنها نیافریده است و اگر كسی چنین كند بی تردید از نعمت هدایت محروم می شود كما اینكه در صدر اسلام خیلی ها بر علی(ع) حسادت كردند و خود را از نعمت وجود او محروم ساختند. حضرت علی(ع) در تفسیر آیه «أَمْ یَحْسُدُونَ النّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهیمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ ...»(نساء/54) فرمودند: « ما هستیم آل ابراهیم پس ما مورد حسد واقع شدیم همان طور كه پدرانمان مورد حسد بودند و اوّل كسی كه بر ما حسد كرد حضرت آدم بود كه خدا خود با دست خود او را آفرید» (الاحتجاج علی اهل الحجاج، ج1، ص160) بنابراین نهی از خوردن درخت ممنوعه، نهی ارشادی بود و خدا به آدم و حوا هشدار داده است كه تمنای مقام محمد و آل محمد باعث رسوایی و مشقّت و خروج از بهشت و بسته شدن چشمان برزخی است. لذا حضرت آدم وقتی به دنیا هبوط كرد از آرزوی خود توبه كرد و محمد و اهل بیتش را واسطه بین خود و خدا قرار داد و به این طریق بر تقدّم و شرف آنها اعتراف نمود و خدا توبه اش را پذیرفت. خداوند متعال فرمود: « فَتَلَقّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیمُ»(بقره/37)؛( سپس آدم از پروردگارش كلماتی دریافت داشت( و با آنها توبه كرد) و خداوند توبه او را پذیرفت چرا كه خدا توبه پذیر مهربان است.) در روایات متعددی از اهل بیت(ع) وارد شده كه این كلمات، اسم های مبارك پنج تن آل عبا بوده است.(ر.ك: بحارالانوار، ج11، ص175و177 و كافی، ج8، ص305 و ...) مشابه این جریان برای حضرت موسی(ع) نیز رخ داده است. « وَ لَمَّا جاءَ مُوسى لِمیقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنی أَنْظُرْ إِلَیْكَ قالَ لَنْ تَرانی وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَرانی فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَیْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنینَ »(اعراف/143)؛ (و هنگامی كه موسی به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد پروردگارا! خودت را به من نشان بده تا تو را ببینم. گفت هرگز مرا نخواهی دید ولی به كوه بنگر، اگر در جای خود ثابت ماند مرا خواهی دید اما هنگامی كه پروردگارش بر كوه جلوه كرد، آن را همسان خاك قرار داد و موسی مدهوش به زمین افتاد. چون به هوش آمد، عرض كرد خداوندا تو منزهی، من به سوی تو توبه كردم و من نخستین مؤمنانم.) حضرت موسی در واقع مقامی را از خدا می خواست كه در حدّ او نبود، هیچ پیامبری نیست كه خدا را با چشم قلب نبیند ولی شهود هر كسی به قدر ظرفیت وجودی خود اوست؛ حضرت موسی شهودی را طلب كرد كه فوق مرتبه وجود او بود لذا تاب نیاورد و چون متوجّه شد كه از حدّ خود گذشته است، لذا توبه كرد. اما آن شهودی كه او طلب می كرد و نشد برای پیامبر(ص) در معراج میّسر شد.- البته توجه داشته باشید كه رؤیت كنه ذات خدا محال است و مراد از شهود قلبی خدا، شهود اسماء اوست و بالاترین شهود اسماء برای پیامبر و اهل بیت اوست- و علی(ع) فرمود: «لم اعبد ربّا لم اره»(توحید صدوق، ص109)(پروردگاری را كه نبینم نمی پرستم) یعنی علی(ع) دائماً در حال شهود پروردگارش بوده است و باز فرمود «لو كشف الغطاء ما ازددت یقینا»(ارشاد القلوب الی الصواب، ج1، ص125)؛ اگر پرده ها برداشته شوند بر یقین من چیزی افزوده نمی شود. یعنی آن حضرت هر چه در پشت پرده است را دیده است لذا با برداشته شدن آن بر یقینش افزوده نمی شود. جهت مطالعه بیشتر به تفسیر تسنیم (آیة الله جوادی آملی) جلد 3 مراجعه فرمایید.به اعتقاد رسمى مسیحیت شجره ممنوعه - كه آدم و حوا به جرم خوردن آن از بهشت رانده شدند و به تبع آن همه انسانها مورد خشم الهى قرار گرفته و گنهكار شدند - چیزى جز شجره معرفت و دانش نیك و بد نبوده است: «پس گرفته خداوند پروردگار آدم را در بهشت عدن قرار داد تا او را رستگار و مورد عنایت خود سازد و آدم را امر نموده، چنین گفت: آنچه از درختان خواهى بخور؛ اما مبادا كه از درخت معرفت نیك و بد بخورى كه هر گاه از آن بخورى خواهى مرد». تورات، سفر پیدایش 2، 17-15. در باب سوم مى گوید كه خداوند پس از تخلف آدم چنین گفت: «اكنون انسان مانند یكى از ما شده كه نیك و بد را تمیز مى دهد و اكنون است كه دست دراز كند و از درخت حیات نیز بخورد و تا ابد زنده بماند؛ پس او را از بهشت عدن بیرون كرد...». تورات، سفر پیدایش 3، 22. بر اساس این آموزه، جست و جوى دانش و معرفت در تعارض با رستگارى و خلود انسان در بهشت است. به عبارت دیگر چنین وانمود مى كند كه یا باید رستگارى در بهشت را برگزیند و یا در جست و جوى دانش و معرفت برآید. پس آنكه بهشت و رستگارى مى خواهد، باید از پیمودن طریق دانش و معرفت فاصله گیرد و آنكه دانش و معرفت مى جوید، باید بهاى سنگین خروج از بهشت و سعادت جاودان را تحمل كند! استاد مطهرى در این باره مى نویسد: «بر اساس این برداشت همه وسوسه ها، وسوسه آگهى است؛ پس شیطان وسوسه گر همان عقل است» مطهرى، مرتضى، مجموعه آثار، (قم: صدرا، چاپ هفتم، 1377)، ج 2، ص 30نتیجه اینكه: بنا بر قرآن و عهدین حضرت آدم و حوا از خوردن درخت ممنوعه نهی شده اند و این درخت معرفت خوب و بد بوده است ولی تفاسیری كه از این واقعه داده می شود متفاوت می باشند كه در بالا به آنها اشاره شد.منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .