شبهاتی پیرامون عاشورا
خارج شدن بانوان حرم از خیمهها با موهای پریشان، ملازم با نگاه نامحرمان به آنها نیست
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : شنبه 1396/10/30 ساعت 11:27
با سلام و قدر دانی از پاسخگوئی های شما وآرزوی موفقیت در كتاب حماسه ی حسینی 1ص178پاراگراف اخر اینطور آمده كه .......روضه ی امام زمان است می گویدجدبزرگوار!اهل بیت تو به امر تو ازخیمه بیرون نیامداند اما وقتی كه اسب بی صاحب را دیدندموها را پریشان كردندهمه به طرف قتلگاه تو آمدند(منبع بحار انوار ج 101/ص204) سئوال 1-آیا واقعااین كلام از امام زمان است ؟یا زبان حال ایشان است ؟ لطفابیشترتوضیح دهید سئوال 2-موها را پریشان كرداند یعنی چه؟؟حضرت زینب (س)ودیگرزنان ودختران قطعاپیش آن حرامیان وافراد دشمن هیچ گاه عفت وحیاء خود را فراموش نمی كنندچون بزرگ شده مكتب حضرت زهرا(س) هستند پس منظور از اینكه موهای خود را پریشان كردند چیست ؟؟؟ سوال 3- چرا در زیارت عاشورا درفرازهای پایانی قبل از سلام ابتدا گفته شده لعن ونفرین صد مرتبه وبعد سلام ودرود صد مرتبه آیا علت خاصی دارد؟؟در حالی كه اول باید سلام باشد وبعد لعن سئوال 4- ابن عباس كیست كه اینهمه روایت های ما برمیگردد به او ؟؟ سئوال 5- در مراسم شب عاشورا در مسجدی نشسته بودم كه مداح هنگام روضه این چنین می خواند گفت گرچه حضرت زینب (س) یك بار حادثه ی كربلا و آن همه قتل وكشتار را دید وآنچنان پیر شد در حالی كه در روز عاشورا هر سال خداوند صحنه ی عاشورا را برای امام زمان (عج) به تصویر می شكد حالا ببینید كه امام زمان ما چه می كشد ؟؟ این موضوع در فهمم نمی گنجد ؟؟یعنی چه كه خداوند هر سال در روز عاشوار صحنه ی آن را برای امام زمان به تصویر میكشد آیا اصلا این موضوع درست است یا نه ؟؟ اگر درست است چطور ؟؟ سئوال 6- در همان شب عاشورا آن مداح دوباره حرفی زد كه در فهمم نمی گنجد؟!!و آن اینكه امام حسین (ع) در ایام كودكی بدون آنكه به پدر ومادرشان بگویند روزه می گیرند موقعی كه به خانه برمیگردندحضرت زهرا (س) علت بی حالی حسین را می پرسند وایشان می فرماید كه روزه گرفته ام وچون حال حسین خوب نبوده حضرت زهرا(س) میفرماید كه روزه ی خود را افطار بكنند كه ایشان با رعایت ادب اجازه میخواهند كه روزه ی خود را كامل نمایند ودوباره به بیرون از منزل میروند وپس از ساعتی كه برمیگردنند این بار بسیار ناتوان بوداند كه دراین لحظه پیامبر اكرم وارد خانه ی حضرت زهرا (س) میشوند ومی بینندكه حسین بسیار ناتوان هستند به درگاه خداوند دعا می كنند كه آفتاب هرچه زوتر غروب بكند تا حسین افطار كنند در این لحظه به دعای پیامبر ودستور خداوند 70هزار ملك مامور میشوند كه زودتر خورشید را به طرف مغرب ببرند تا غروب كند تاحسین بتواند افطار كند؟؟آیا این واقعیت دارد ؟؟یا افسانه سازی بارای امام حسین (ع) است ؟؟؟ با تقدیر وتشكر وحوصله ای كه بخرج میدهید بابت پاسخگوئی ها در الطلف امام زمان (عج)
پاسخ: با سلام. در پاسخ به سوالات شما ابتدا متن سوال آمده و سپس پاسخ آن ارائه می شود.سئوال 1-آیا واقعااین كلام از امام زمان است ؟یا زبان حال ایشان است ؟ لطفابیشترتوضیح دهید
آنچه در مورد زیارت ناحیه مقدسه میتوان گفت این است كه این زیارت در برخی از كتابها مانند «مزار كبیر» ابن مشهدی به امام زمان (عج) منسوب شده است و وضعیت آن نیز مانند بسیاری از دیگر توقیعات است كه مباحث سندی متداول در احادیث مسلسل در آن چندان جایگاهی ندارند.
اما عبارت «خرجن من الخدور ناشرات الشعور»[ابن مشهدى، محمد بن جعفر، المزار الكبیر، محقق، مصحح، قیومى اصفهانى، جواد، ص 504، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، 1419ق] كه ناظر به پریشانكردن مو توسط بانوان اهل بیت است، چند تفسیر و توجیه میتوان برای این اتفاق بیان كرد:
1. خارج شدن بانوان حرم از خیمهها با موهای پریشان، ملازم با نگاه نامحرمان به آنها نیست؛ زیرا
اولاً: بین خود خیمهها فاصله و موانع وجود داشت.
ثانیاً: بین خیمه تا میدان جنگ فاصله زیاد بوده است.
2. احتمال دارد این جمله مربوط به اكثریت بانوان باشد نه همهٔ آنها؛ زیرا معلوم نیست بانوانی؛ مانند حضرت زینب و حضرت سكینه(س) نیز موهای خود را پریشان كرده باشند.
3. ممكن است این حالت، خارج از اختیار آنان بوده و شدت مصیبت به اندازهای بود كه این خروج از اختیار را - دست كم در بانوانی غیر از زینب و سكینه و ...- توجیه كند.
نباید با این موضوع چندان متعصبانه برخورد كرد. حجاب در مواقع اختیاری است و این واكنشهای غیر اختیاری نشان از بیحجابی نبوده و در تاریخ نیز بارها - حتی در حضور معصومان - اتفاق افتاده است. اما توبیخی متوجه این بانوان نبوده، بلكه مورد دلجویی آنان نیز قرار گرفتند. به یك مورد كه در جنگ احد اتفاق افتاده اشاره میكنیم كه در كتاب كافی نقل شده است:
پیامبر(ص) بر آنها[اهل مدینه] وارد شد و زنان انصار دمِ درِ خانهها در انتظار بودند و مردانشان بیرون آمده و خود را در پناه پیامبر میكشیدند و از او معذرت میخواستند.
زنان انصار همه چهرهها خراشیده و موى پریشان كرده و گریبان دریده و در برابر پیامبر(ص) ایستاده بودند؛ پیامبر آنها را دلدارى داد و به زبان خوش با آنها سخن گفت و به آنها دستور داد خود را بپوشند و به خانههاى خود بروند.[كلینى، محمد بن یعقوب، كافی، ج ۸، ص ۳۲۱- ۳۲۲، تهران، دار الكتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.]
4. این شیوه، بین عرب، رسم و عرف بوده است؛ زنهای عرب وقتی كه بر آنها یك مصیبت وارد میشود زن برای اینكه شدت مصیبت را نشان دهد این كار را انجام میدهد. موی زن با آنكه مظهر زیبایی زن و مظهر جمال زن هست حاضر است در این مصیبت این موها را این طوری پریشان كند و حتی آن را بِكَند. بنابراین بانوان اهل بیت(ع) نیز به دور از نگاه نامحرمان این كار را برای بیان عظمت مصیبت انجام دادند. وقتی این كار بیانگر ضعف نباشد، بلكه برای بیان عظمت مصیبت باشد، هیچ اشكالی ندارد.
سئوال 2-موها را پریشان كرداند یعنی چه؟؟حضرت زینب (س)ودیگرزنان ودختران قطعاپیش آن حرامیان وافراد دشمن هیچ گاه عفت وحیاء خود را فراموش نمی كنندچون بزرگ شده مكتب حضرت زهرا(س) هستند پس منظور از اینكه موهای خود را پریشان كردند چیست ؟؟؟
الف: منابع اصلی و كهن تاریخی اشارهای صریح به این نكته ندارند كه زنان به هنگام شهادت امام حسین(ع) و در مقابل دیدگان لشكریان عمر سعد سر برهنه بیرون دویده باشند. بلكه برخی منابع تنها اشاره به گریه و شیون زنان حرم دارد.
ب: برخی منابع روایی هم كه اشاره به گریه و شیون زنان و مو پریشان نمودن برخی زنان اهل حرم (و نه حضرت زینب(س) ) دارد كاملا به این نكته تصریح میكنند كه آنان این عمل را پشت خیام (و نه روبروی لشكر عمر سعد) انجام داده اند چرا كه اسب حضرت پس از آغشته كردن یال خود به خون امام حسین(ع) خود را به پشت خیمهها رساند و زنان خیام اطراف او را گرفته و با دیدنش پی به شهادت امام بردند. بعلاوه این منبع اشاره به مو كندن برخی زنان دارد و نه موپریشان كردن آنان.
سوال 3- چرا در زیارت عاشورا درفرازهای پایانی قبل از سلام ابتدا گفته شده لعن ونفرین صد مرتبه وبعد سلام ودرود صد مرتبه آیا علت خاصی دارد؟؟در حالی كه اول باید سلام باشد وبعد لعن
لعن، در لغت به معنای راندن و دور كردن است؛ وقتی از ناحیه خداوند باشد به معنای عقوبت و عذاب أخروی است.
سلام، به معنای درخواست یك نوع زندگی همراه با سلامت از ذات حق تعالی برای مخاطب است. در مورد دلیل تقدم لعن بر سلام چند احتمال وجود دارد:
1. تقدم ذكر لعن بر سلام به منظور هماهنگی با شعار اساسی ادیان الاهی، یعنی لا إله إلا الله، است كه اعتقاد ناب توحیدی، زمانی تحقق می یابد كه قبل از آن نفی هر معبود دیگری شده باشد.
2. تقدم ذكر لعن بر سلام به منظور هماهنگی با اصل اخلاقی، تقدم تزكیه و پاكسازی بر تحلیه و بهسازی است، كه حوض وجود آدمی، وقتی از آب صاف ولایت، سیراب خواهد شد كه هیچ نوع آلودگی دلبستگی به دشمنان ولایت، در آن نبوده باشد.
3. تقدم لعن بر سلام و تكرار بیشتر آن در زیارت عاشورا، نسبت به سلام، بیانگر این واقعیت است كه لعن بر قاتلان سیدالشهداء از اهداف عمده زیارت است.
سئوال 4- ابن عباس كیست كه اینهمه روایت های ما برمیگردد به او ؟؟
عبدالله، فرزند عباس، عموی پیامبر اكرم(ص) است. بنا به نقل مشهور، سه سال قبل ازهجرت به دنیا آمد و هنگام سقیفه سیزده سال داشت. (برخی نیز سن او را پانزده یا ده سال دانستهاند.) او در سال 68 در سن هفتاد یا هفتاد و یك سالگی از دنیا رفت و محمدبن حنفیه بر او نماز خواند. وی در زمان سقیفه سن چندانی نداشت تا توقع داشته باشیم موضعی از خود در برابر غاصبان ولایت اتخاذ كند.
ایشان از شیعیان معتقد به امامت منصوص امام علی(ع) بوده است، مناظرات متعدد وی با مخالفان و دشمنان امیرمومنان علی علیهالسلام شاهد بر این مسأله است. مناظرههای ابنعباس از زمان عمر شروع و تا آخرین روزهای حیات ابنعباس ادامه یافت. البته این مناظرهها گاهی با افرادی همچون عمر، عایشه، معاویه، عمروعاص و عبداللهبن زبیر و افراد ناشناس بوده و گاهی نیز با گروهی همانند خوارج صورت گرفته است. محور مناظرهها بیشتر دفاع از اهلبیت(ع) و امامت و نیز حقوق امیرالمؤمنین علی(ع) بوده است.
در دوران خلافت عمر افرادی همچون ابنعباس برای حمایت از امیرمؤمنان علی(ع)، با وی مناظرههایی داشتند. نوع مناظرههای ابنعباس از تشیع او حكایت دارد و این شاهدی بر حضور تشیع در همان آغاز عصر خلافت است.
برخی از گفتوگوهای عمر و ابنعباس حاكی از آن است كه ابنعباس جایگاه ویژهای نزد عمر داشته، همچنان كه نوع مباحثی كه عمر با او در میان گذاشته، نشان دهندة اطمینان عمر به اوست، از اینرو سخنانی را كه با دیگران در میان نمیگذاشت برای ابنعباس مطرح میكرد.
استناد به قرآن كریم
ابنعباس در برخی از گفتوگوهایش با آیات قرآن كریم به بحث و جدل با مخالفان پرداخته و پاسخ آنان را داده است. و از آنجا كه ایشان از علم تفسیر و شأن نزول آیات آگاهی كافی داشتند، استدلالهای اینچنینی از اهمیت بالایی برخوردار است، در گفتوگوی ابنعباس با عمر چنین آمده است:
عمر به ابنعباس گفت: آیا میدانی چرا مردم با شما بیعت نكردند؟ ابنعباس گفت: نمیدانم. عمر گفت: ولی من میدانم؛ قریش كراهت داشت از اینكه برای شما هم نبوت وهم خلافت جمع شود و شما از این طریق افتخار كنید، بنابراین، قریش این منصب را برای خود اختیار كرد و با این امر موافقت نموده و این تلاشها به نتیجه رسید.
ابنعباس در جواب عمر گفت: آیا اگر چیزی بگویم بر من خشم نمیگیری؟ عمر گفت: هر چه میخواهی بگویی بگو. در جواب گفت: اما كلام شما كه گفتی قریش دوست ندارد نبوت و خلافت در بین خاندان ما جمع شود، خداوند متعال میفرماید:
این [هلاكت و نگونساری] از آن روست كه آنچه را خدا فرو فرستاده است ناخوش داشتند، پس كردارهاشان را تباه و ناچیز ساخت.
و اما قول تو كه ما به خلافت تكبر میكردیم، ولی ما قومی هستیم كه اخلاقمان از اخلاق پیامبر گرفته شده است، و خداوند متعال در مورد اخلاق پیامبر میفرماید: «و هر آینه تویی بر خویی بس بزرگ»[21] و در جای دیگر میفرماید:
و بال [مِهر و نرمی] خویش را برای كسانی از مؤمنان كه تو را پیروی كردند فرود آر.
و اما قول تو كه گفتی قریش اینگونه اختیار كردند، خداوند متعال میفرماید:
و پروردگار تو آنچه خواهد میآفریند و برمیگزیند. [اما] آنان را [توان] برگزیدن نیست. پاك و منزه است خدای، و از آنچه انباز میگیرند برتر است.
بعد از سخنان ابنعباس، عمر بنیهاشم را به غش در امر قریش متهم نمود، اما ابنعباس در جواب وی گفت: اجازه بده هاشمیان را به غش در امر قریش متهم نكن، چون قلب آنها از قلب رسول خداست كه خداوند قلب او را پاك كرده است، و آنها اهلبیتی هستند كه خداوند متعال دربارة آنها میفرماید:
همانا خداوند میخواهد از شما، خاندان پیامبر، پلیدی را ببرد و شما را پاك كند، پاكی كامل.
و اما قول تو كه گفتی ما نسبت به قریش حقد داریم، چگونه این گونه نباشیم در حالی كه میبینیم حقمان در دست غیر است.
همانگونه كه از این مناظره بر میآید، ابنعباس با بهرهگیری از آیات قرآن كریم با عمر مناظره و از اهلبیت(ع) و امیرالمؤمنین(ع) دفاع كرده است. البته از آنجا كه از اهلبیت(ع) كسی جز حضرت علی(ع) مدعی خلافت نبود، ضمایر جمعی كه ابنعباس در این بخش به كار برده، ناظر به كسی جز امیرمؤمنان علی(ع) نیست.
جهت مطالعه و كسب آگاهی بیشتر در مورد مناظرات عبدالله بن عباس ر.ك: فصلنامه تاریخ در آینه پژوهش،شماره 19 و 20، تشیع عبدالله بن عباس از منظر مناظرات او، نویسنده: مجید رباط جزی.
سئوال 6- در همان شب عاشورا آن مداح دوباره حرفی زد كه در فهمم نمی گنجد؟!!و آن اینكه امام حسین (ع) در ایام كودكی بدون آنكه به پدر ومادرشان بگویند روزه می گیرند...
علی رغم جتستجو در میان منابع كهن تاریخی، روایی، فقهی، تفسیری، كلامی و ... چنین ماجرایی دیده نشد!
در پایان لازم به ذكر و تاكید است كه سوالاتتان را به صورت مجزا و جداگانه ارسال فرمایید و از ارسال چندین سوال در یك متن خودداری نمایید تا هم بتوان سریعتر به آن ها پاسخ داد، هم از نظر چندین نفر از محققان مركز استفاده كرد و هم متن پاسخها طولانی و خسته كننده نشود. موفق باشید.
منبع : پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .