تبیان، دستیار زندگی

انقلاب اسلامی؛ آگاهی یا احساسات؟

«اگر در دنیا تنها یك انقلاب آگاهانه ساخته شده باشد،آن انقلاب،انقلاب ایران است». با سلام و احترام خدمت شما فرهیخته گرامی وجود شور و هیجان انقلابی در روزهای آغازین پیروزی و شكل گیری انقلاب اسلامی بر كسی پوشیده نیست،اما این شورو هیجان به معنای احساسی عمل كردن مردم نبوده و مردم چه در جریان مبارزات و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی نشان دادند كه با آگاهی و شناخت كامل قدم در این راه نهاده اند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
انقلاب اسلامی؛ آگاهی یا احساسات
شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی از مشهورترین شعارهای مردم در دوران مبارزات علیه رژیم ستمشاهی ، بیانگر خواست مردم و علت قیام آنها بود و دست رد زدن به همه جریان های سیاسی متمایل به غرب و شرق و پذیرش رهبری حضرت امام و روحانیت به خوبی نشانگر آگاهی مردم از راهی بود كه آنان انتخاب كرده بودند .همانگونه كه شهید مطهری فرمودند: «از نظر رهبری این طور نبود كه روز اول كسی خود را كاندیدا بكند و بعد مردم به او رأی بدهند و او را به رهبری انتخاب كنند و بدنبال آن، رهبر برای مردم تعیین خط مشی كند.واقعیت اینست كه گروههای زیادی ـ از آنها كه احساس مسئولیت می‏كنند ـ تلاش كردند كه رهبری نهضت را بعهده بگیرند ولی تدریجا همه عقب رانده شدند و رهبر خود به خود انتخاب شد.شما در نظر بگیرید كه چه تعداد از قشرهای مختلف، مثلا از روحانیون ـ چه از مراجع و یا غیر مراجع ـ و یا از غیر روحانیون چه گروههای اسلامی و چه غیر اسلامی، در این انقلاب شركت داشتند.در این نهضت افراد تحصیلكرده، افراد عامی، دانشجو، كارگرها، كشاورزان، بازرگانان همه و همه شركت داشتند ولی از میان همه این افراد مختلف، تنها یك نفر، به عنوان رهبر انتخاب شد، رهبری كه همه گروهها او را برهبری پذیرفتند.اما چرا؟ آیا بدلیل صداقت رهبر بود؟ بیشك این رهبر صداقت داشت ولی آیا صداقت منحصر بشخص امام خمینی بود و كسی دیگر صداقت نداشت؟ البته می‏دانیم كه چنین نیست و صداقت منحصر به ایشان نبود.آیا بدلیل شجاعت رهبر بود و اینكه تنها ایشان فرد شجاعی بودند و غیر از ایشان رهبر صدیق و صادق و شجاع دیگری وجود نداشت؟ البته كسان شجاع دیگری نیز بودند.آیا به این دلیل بود كه ایشان از یك نوع روشن بینی برخوردار بودند و دیگران فاقد این روشن‏بینی بودند؟ آیا بدلیل قاطعیت رهبر بود و دیگران فاقد قاطعیت بودند؟ می دانیم كه قاطعیت منحصر به ایشان نبود.درست است كه همه این مزایا باعلی درجه در ایشان جمع بود، ولی چنین نیست كه این مزایا ـ لا اقل با شدت و گسترش كمتر ـ در دیگران نبود، پس چه شد كه جامعه خودبخود ایشان را، و فقط ایشان را به رهبری انتخاب كرد و هیچ فرد دیگری را در كنار ایشان به رهبری نپذیرفت؟ ... امام ـ خمینی به این علت رهبر بلا منازع و بلا معارض این نهضت شد كه علاوه براینكه واقعا شرایط و مزایای یك رهبر در فرد ایشان جمع بود، ایشان در مسیر فكری و روحی و نیازهای مردم ایران قرار داشت.حال آن كه دیگران ـ آنها كه برای كسب مقام رهبری نهضت تلاش می‏كردند ـ به اندازه ایشان در این مسیر قرار نداشتند. معنی این سخن این است كه امام خمینی با همه مزایا و برتریهای شخصی كه دارد اگر اهرمهائی كه روی آنها دست می‏گذاشت و فشار می داد و جامعه را به حركت درمی آورد، از نوع اهرمهائی بود كه دیگران روی آن فشار می‏آوردند و اگر منطقی كه ایشان بكار می برد نظیر منطق دیگران بود، امكان نداشت ایشان در به حركت درآوردن جامعه موفقیتی كسب كند . اگر امام عنوان پیشوائی مذهبی و اسلامی را نمی‏داشت و اگر مردم ایران در عمق روحشان یك نوع آشنائی و انس و الفتی با اسلام نداشتند و اگر عشقی كه مردم ما با خاندان پیامبر دارند وجود نمی‏داشت و اگر نبود كه مردم حس كردند كه این ندای پیامبر و ندای حضرت علی (علیه السلام) و یا ندای امام حسین (علیه السلام) است كه از دهان این مرد بیرون می‏آید، محال بود نهضت و انقلابی به این وسعت در مملكت ما بوجود آید. رمز موفقیت رهبر در این بود كه مبارزه را در قالب مفاهیم اسلامی به پیش برد.ایشان با ظلم مبارزه كرد ولی مبارزه با ظلم را با معیارهای اسلامی مطرح كرد، امام از طریق القای این فكر كه یك مسلمان نباید زیر بار ظلم برود، یك مسلمان نباید تن به اختناق بدهد، یك مسلمان نباید به خود اجازه دهد كه ذلیل باشد، مؤمن نباید زیر دست و فرمانبر كافر باشد ، با ظلم و ستم و استعمار و استثمار مبارزه كرد، مبارزه‏ای تحت لوای اسلام، و با معیارها و موازین اسلامی... بی‏شك از جان گذشتگی و مبارزه خستگی ناپذیر با ظلم و ظالم و دفاع سرسختانه از مظلوم، و صداقت و صراحت و شجاعت و سازش ناپذیری این رهبر در انتخاب او به مقام رهبری نقش داشته است، اما مطلب اساسی چیز دیگری است، و آن اینكه ندای امام خمینی از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت برمیخاست، مردمیكه در طول چهارده قرن حماسه محمد، علی، زهرا، حسین، زینب، سلمان، ابو ذر...و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه‏ها با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند .علی را و حسین را در چهره او دیدند، او را آینه تمام نمای فرهنگ خود كه تحقیر شده بود، تشخیص دادند. امام خمینی چه كرد؟ او به مردم ما شخصیت داد.خود واقعی و هویت اسلامی آنها را به آنان بازگرداند.آنها را از حالت خود باختگی و استسباع خارج كرد این بزرگترین هدیه‏ای بود كه رهبر به ملت داد، او توانست ایمان از دست رفته مردم را به آنها بازگرداند و آنها را به خودشان مؤمن كند.او با صراحت اعلام كرد كه تنها اسلام نجات بخش شماست.او جهاد اسلامی را مطرح كرد، امر بمعروف و نهی از منكر را مطرح كرد، وظیفه نوعی و دینی و بالاخره اجر و پاداش شهیدان را مطرح كرد، و مردمی كه سالها این آرزو را كه در زمره یاران امام حسین باشند در سر میپروراندند و هر صبح و شام تكرار میكردند یا لیتنی كنت معكم فافوز فوزا عظیما بناگاه خود را در صحنه‏ای مشاهده كردند آنچنانكه گویی حسین را بعینه میدیدند. مردم ما صحنه‏های كربلا، حنین، بدر، احد، تبوك، خیبر، و...را در جلوی خویش میدیدند و همین باعث شد كه به پا خیزند و از سرچشمه عشق به خدا، وضو بسازند و یك سره بانك تكبیر بر هر چه ظلم و ستمگری است بزنند. (مطهری ، مرتضی ، پیرامون انقلاب اسلامی ، تهران : صدرا ، 1374، ص 49-50 و ص ص 119-121) پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز مردم با آگاهی و شناخت خود در همه پرسی حضور پرشور و بی نظیر خود را در تاریخ ثبت كردند و به جمهوری اسلامی رأی آری دادند و پس از آن نیز در همه صحنه های دفاع از نظام جمهوری اسلامی حضور پرشور خود را به رخ جهانیان كشیدند از ایستادگی و مقاومت در جنگ تحمیلی و نمایش صحنه های پر شكوه دفاع مقدس و مقابله با همه تهدید ها و فشارهای دشمنان گرفته تا حضور در راهپیماییها و مشاركت پرشور در بیش از سی انتخابات در طول حیات نظام جمهوری اسلامی . اگر تنها مسأله شور و هیجان و احساسی عمل كردن مردم در میان بود ، شاید رهبران می توانستند در سالهای آغازین انقلاب اسلامی از آن به نفع خود بهره برداری نمایند ، اما اگر آگاهی و شناخت مردم در میان نبود در ادامه مسیر با مشكل روبرو می شدند . در حالی كه حضور پر رنگ مردم در صحنه های مختلف دفاع از نظام ، بیانگر آگاهی و درك بالای مردم از حركت خود و انقلابی است آن را بنا نهاده اند و صلابت و اقتدار امروز نظام مرهون ایستادگی و مقاومت مردم در برابر همه توطئه ها و دشمنیهاست . بی تردید برای استمرار انقلاب اسلامی ، شور همراه شعور و هیجان انقلابی همراه با بصیرت و احساس همراه با آگاهی نیاز است. در مورد زمان و نحوه برگزاری رفراندوم اولاً ؛ این گونه نبود كه حضرت امام پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به طور ناگهانی مسأله ساختار نظام و جمهوری اسلامی را مطرح نموده باشند و مردم تحت تأثیر شرایط انقلابی و شور و هیجان ناشی از آن بدون شناخت و آگاهی قبلی ، اقدام به پذیرش آن كرده باشند ، بلكه حضرت امام ماهها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و زمانی كه در فرانسه تبعید بودند در مصاحبه با خبرنگاران و رسانه ها به تبیین نوع نظام آینده كشور پرداختند به عنوان نمونه حضرت امام در جواب خبرنگار تایمز لندن كه می‌پرسد چه نوع حكومتی را در ایران مایلید ببینید، جواب می‌دهند: «ما جمهوری اسلامی را اعلام كرده‌ایم و ملت با راهپیمایی‌های مكرر به آن رای داده‌اند. حكومتی است متكی به آرای ملت و مبتنی بر قواعد و موازین اسلامی»( ‌صحیفه نور ،ج 4، ص 169) و یا در جواب خبرنگار روزنامه گاردین كه از نوع حكومت پرسیده‌اند امام پاسخ داده‌اند: «ما خواهان استقرار یك جمهوری اسلامی هستیم و آن حكومتی است متكی به آرای عمومی. شكل نهایی حكومت با توجه به شرایط و مقتضیات كنونی جامعه توسط مردم تعیین خواهد شد» (‌صحیفه نور ، ج 2، ص 26) همچنین در جواب خبرنگار مجله المستقبل كه از انطباق حكومت اسلامی با شكل خلافت اسلامی سوال كرده بود فرموده‌اند: «حكومت جمهوری اسلامی مورد نظر ما از رویه پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) و امام علی(علیه السلام ) الهام خواهد گرفت و متكی به آرای عمومی ملت می‌باشد و نیز شكل حكومت با مراجعه به آرای ملت تعیین می‌گردد»( صحیفه نور ، ج3 ،ص 27) ثانیاً؛ تا زمان برگزاری رفراندوم ، جریان ها و گروههای سیاسی دیدگاهها و نظرات خود را با استفاده از رسانه ها آزادانه در مورد نوع نظام سیاسی كشور مطرح نمودند . در این رفراندوم علاوه بر گروه‌های مختلف اجتماعی، همه احزاب اسلامی به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند و از میان گروه‌های لیبرال و ماركسیست نیز جبهه ملی و حزب توده در انتخابات شركت جسته و به جمهوری اسلامی آری گفتند. اما گروه‌هایی چون چریك‌های فدایی خلق، پیكار در راه آزادی طبقه كارگر و جبهه دموكراتیك ملی رفراندوم را تحریم كردند. البته با شركت گسترده و رأی بالای مردم به جمهوری اسلامی روشن شد كه این گروه‌ها وزن چندانی در صحنه سیاسی ایران ندارند. ثالثاً ؛ پیش از برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی، نهادهای موقتی بوسیله حضرت امام شكل گرفته بودند كه وظیفه‌شان اداره موقت كشور پس از سقوط دولت پهلوی و تشكیل نهادهای قانونی از طریق مراجعه به آرای عمومی بود. علاوه بر شورای موقت انقلاب اسلامی كه در آذر 57 شكل گرفت و تقریبا به عنوان نهاد قانونگذاری موقت عمل می‌كرد، حضرت امام در 16 بهمن 57 ، مهندس مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر مأمور تشكیل دولت موقت كردند و چهار وظیفه مهم (برگزاری رفراندوم تعیین نظام-تشكیل مجلس موسسان و تصویب قانون اساسی-برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و برگزاری انتخابات مجلس )را بر عهده آن نهادند.گذر از این مراحل كه امام تأكید خاصی بر سرعت بخشیدن به آن داشتند، كار چندان ساده‌ای نبود. زیرا تنها اندكی پس از پیروزی انقلاب، حوادثی چون ترور چهره‌های نزدیك به رهبری انقلاب، بمب‌گذاری در نقاط مختلف كشور از سوی عناصر شناخته یا ناشناس با عناوین مجعول، جنگ داخلی در كردستان، گنبد و خرمشهر و آشوب‌های دامنه دار شهری كه گروه‌های مسلح مانند مجاهدین و فدائیان پای ثابت آن بودند، كشور را در بحرانی عمیق فروبرد. اما آینده نشان داد كه اگر نهادهای قانونی نظام با سرعت شكل نمی‌گرفتند، سیر حوادثی كه در سال‌های 58 تا 60 روی داد، به گونه‌ای دیگر پیش می‌رفت و در نبود ساز و كار روشن و راهگشا برای برون رفت از بحران، ایران در شرایطی كه با انواع توطئه‌های خارجی و یورش گسترده رژیم عراق روبرو بود، تا لبه پرتگاه پیش می‌رفت. تنظیم قانون اساسی و برگزاری رفراندم قانون اساسی نیز چند ماه پس از برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی به خوبی بیانگر آگاهی و شناخت نسبت به راهی بود كه با پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شده بود . نقش آگاهی در انقلاب اسلامی آن چنان مشهود و پر رنگ بود كه نظریه پردازی همچون تدا اسكاچپول كه تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بر این اعتقاد بود كه « انقلاب ها ساخته نمی شوند ، بلكه می آیند » پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مقاله ای كه در سال 1982 با عنوان « دولت تحصیلدار و اسلام شیعی در انقلاب ایران» ارائه كرد با تجدید نظر در نظریه خود ، با توجه به آشكار بودن نقش آگاهی ، رهبری و واندیشه در انقلاب اسلامی چنین اظهار داشت كه « اگر در دنیا تنها یك انقلاب آگاهانه ساخته شده باشد ، آن انقلاب ، انقلاب ایران است» ( فراتی ، عبد الوهاب ، رهیافتهای نظری بر انقلاب اسلامی ، قم: معارف ، 1377، ص 185-216) 
نام سایت:پرسمان/اندیشه سیاسی

این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .