تبیان، دستیار زندگی

اصول دین واصول اعتقادی

در بحث عدل الهی که یکی از صفات خدا و از جزئیات بحث توحید می باشد ، اختلافی پیدا شده است ؛ شیعه و معتزله بر این اعتقادند که عقل ما عدل و ظلم را تشخیص می دهد ؛ لذا برخی امور ذاتاً خوب و عدلند و برخی دیگر ذاتاً بد و ظلمند .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
اصول دین واصول اعتقادی

یكی از اساتید گفتند اصول دین ۳تا است واصول اعتقادی ۲تا؟ مگه اصول دین ۵تا نیست؟

اصول دین اسلام، اصولی اعتقادی هستند كه همه فرقه های مسلمان آن را قبول داشته و اتفاق نظر دارند كه هر کس معتقد به این اصول باشد مسلمان است. اصول دین اسلام عبارتند از: توحید ، نبوّت و معاد توحید یعنی اعتقاد به اینکه: اوّلاً خدایی موجود است. ثانیاً خدا دومی برنمی دارد ؛ و وجود دو خدا محال است. ثالثاً خدا از تمام اوصاف مخلوقات منزّه است. نبوّت یعنی اعتقاد به اینکه: اوّلاً بر خدا لازم است برای هدایت بشر راهنمایانی بفرستد. ثانیاً خدا انبیایی را فرستاده است ؛ که برخی صاحب شریعت بوده اند و برخی مبلّغ شریعت. ثالثاً محمّد بن عبدالله (ص) از انبیاست. رابعاً آن حضرت پیامبر اولوالعزم (صاحب شریعت) است. خامساً او خاتم پیامبران است و بعد از او پیامبری نخواهد بود ؛ و بعد از اسلام و قرآن نیز دین و کتاب آسمان دیگری نخواهد آمد. معاد یعنی اعتقاد به این که: اوّلاً مرگ آخر زندگی نیست و انسان بعد از مرگ در عالم دیگری زندگی خواهد داشت. ثانیاً آن عالم ، مثل دنیا جای تکلیف و عمل اختیاری نیست ؛ بلکه فقط جای برداشت نتایج اعمال دنیایی می باشد. ثالثاً در آن عالم ، بدکاران مجازات می شوند و نیکوکاران پاداش می گیرند. البته آنچه لازم و ضروری است ، اعتقاد به اصل این اعتقادات است ؛ امّا در جزئیّات آنها ممکن است افراد باهم اختلاف داشته باشند . لذا بین گروهی از اهل سنّت به نام اشاعره و گروه دیگری از مسلمین ( شیعه و فرقه ی معتزله که آنها هم گروهی از اهل سنّت هستند ) در بحث عدل الهی که یکی از صفات خدا و از جزئیات بحث توحید می باشد ، اختلافی پیدا شده است ؛ شیعه و معتزله بر این اعتقادند که عقل ما عدل و ظلم را تشخیص می دهد ؛ لذا برخی امور ذاتاً خوب و عدلند و برخی دیگر ذاتاً بد و ظلمند ؛ و خدا بر اساس عدل عمل می کند و تنها به خوبی و عدل حکم می کند ؛ و محال است خدا کاری کند که عقل سلیم آن را قبیح بداند. امّا اشاعره معتقدند اعمال ذاتاً نه خوب و عدلند و نه بد و ظلم ؛ بلکه خدا هر کاری را انجام دهد یا به آن حکم کند همان کار خوب و عدل است ؛ و هر کاری را انجام ندهد و از آن نهی نماید آن کار بد و ظلم است ؛ لذا اگر خدا امر نمی کرد که دروغ نگویید ، دروغ بد نبود ؛ از این رو شیعه و معتزله در این اعتقاد با اشاعره متفاوت شده اند ؛ و به همین دلیل به شیعه و معتزله عدلیّه گفته می شود ؛ و عدل از اصول مذهب شیعه و معتزله به شمار می رود ؛ لذا این مساله در اصل ، از فروعات و جزئیات بحث توحید است و اصل مستقلّی نیست ؛ و تنها نمایانگر این دو فرقه می باشد. اختلاف دیگر شیعه با همه ی اهل سنّت ــ اعمّ از اشاعره و معتزله ــ بر سر مساله امامت است ؛ شیعه امامت را ادامه ی نبوّت دانسته و معتقد است که امام به جز دریافت وحی ، همه ی مسؤلیتهای پیامبر را داراست ؛ لذا امام باید مثل پیامبر ، معصوم از گناه و اشتباه بوده و در علم و عبادت باید افضل مردم باشد ؛ و فقط خدا می داند این خصوصیات در چه کسی وجود دارد ؛ لذا تنها خدا می تواند امام را تعیین نماید ؛ و خدا در غدیر خم از راه وحی به پیامبرش اطلاع داده که امام بعد از او علی بن ابی طالب (ع) است . پس از نظر شیعه امامت ادامه و امتداد نبوّت بوده و از فروع و توابع آن است ؛ و اصل جداگانه ای در عرض نبوّت نیست ؛ بلکه امام ، خلیفه و جانشین نبی است ؛ و سخن او در حکم سخن نبی است. امّا اهل سنّت امامت را از فروع دین می دانند ؛ و معتقدند که امام باید توسط مردم انتخاب شود .
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .