تبیان، دستیار زندگی

اسلام دین برتر

اسلام نگفته‌اند اصول دین را چشم و گوش بسته بپذیر؛ بلكه دعوت كرده‌اند كه بپرس. مخصوصاً این خصلت در میان شیعیان خیلی بیشتر است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
اسلام دین برتر
دین­ورزی یكی از نیازهای اصیل، پایدار و اجتناب‌ناپذیر بشر است. لیکن مسألة اساسی این است که در میان ادیان گوناگون کدامیک برحق و برتر است و می­توان بدان ایمان آورد و از آن پیروی کرد؟در پاسخ به این پرسش می­توان گفت ملاک‌ها و شاخص‌های حقّانیت یك دین سه چیز است:
1. بنیاد الهی،
2. تحریف نشدن كتاب آسمانی،
3. نسخ نشدن توسّط شریعت حقیقی الهی پسین.
ویژگی­های فوق همه بر اسلام انطباق کامل دارد[1]. از طرف دیگر دین مبین اسلام از جهات مختلفی بر شریعت‌های پیامبران پیشین و آنچه امروزه به نام ادیان مختلف خوانده می‌شود، امتیاز دارد. بسیاری از این امتیازات از سوی اندیشمندان و متفكران غیرمسلمان، مورد تأكید قرار گرفته است. اکنون به اختصار پاره­ای از این موارد بیان می‌شود:

یك. خردپذیری و خردپروری

از جمله امتیازات مهم اسلام، عقلانیت و خردپذیری آموزه‌های آن است. این مسأله در امور مختلفی نمودار است؛ از جمله:
1-1. نظام فكری و عقیدتی اسلام: (مانند خداشناسی، هستی‌شناسی، انسان‌شناسی، راهنماشناسی و فرجام‌شناسی)؛
1-2. نظام اخلاقی اسلام؛
1-3. نظام رفتاری و قوانین و دستورات عملی؛
1-4. دعوت به تحقیق و پرسش‌گری در انتخاب دین.
خردپذیری آموزه های اسلام، از چنان وضوح و روشنی برخوردار است كه قرآن مجید، آدمیان را به بررسی هوشمندانه و انتخاب خردمندانه دین دعوت كرده و هرگونه تحمیل و اجبار و پذیرش كوركورانه دین را نهی می‌كند:
«فَبَشِّرْ عِبادِی الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»[2]؛ «پس بشارت ده بندگانم را، آنان كه به سخنان ] مختلف[گوش فراداده و برترین را برمی‌گزینند».
«لا إِكْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ»[3]؛ «هیچ‌گونه تحمیل و اجبار در امر دین روا نیست ]زیرا[ به خوبی راه هدایت از ضلالت روشن شد».
امّا مسیحیّت كنونی به علّت قرار گرفتن در تنگناهای شدید معرفتی و ناتوانی در حل رابطه تثلیث و توحید و تجسد و خدا‌انگاری مسیح، به جداسازی و گسست ایمان از معرفت فتوا داده و دین و ایمان را با عقل و خرد بیگانه ساخته است![4]
پروفسور لگنهاوزن[5] می‌گوید: «چیزی كه در اسلام بیش از همه، برای من جاذبه داشت، این بود كه چقدر این دین از پرسش‌های انسان استقبال می‌كند و همواره دعوت به تحقیقات بیشتر در تعالیم دین می‌كند».[6]
همو می‌گوید: «وقتی از كشیش‌ها می‌پرسیدم كه من نمی‌فهمم چه طور خدا یكی است و سه شخص است؟ در اكثر موارد جواب می‌گفتند كه ما نمی‌توانیم به درك این آموزه برسیم. تنها خدا می‌داند كه حقیقت این امر چیست. این رمزی است كه فقط خدا آن را می داند و عقل در اینجا به بن‌بست می‌رسد! از جمله چیزهایی كه برای بنده خیلی جالب بود، این بود كه در اسلام نگفته‌اند اصول دین را چشم و گوش بسته بپذیر؛ بلكه دعوت كرده‌اند كه بپرس. مخصوصاً این خصلت در میان شیعیان خیلی بیشتر است»[7].
خانم مارگریت ماركوس (مریم جمیله) نیز در این زمینه می‌نویسد: «پس از آنكه عقاید همه كیش‌های بزرگ را مورد بررسی قرار دادم، به این نتیجه رسیدم كه به‌طور كلّی مذهب‌های بزرگ یكی بودند؛ ولی به مرور زمان فاسد شده‌اند.
بت‌پرستی، فكر تناسخ و اصول طبقه‌بندی در كیش هندویی سرایت كرد. صلح‌جویی مطلق و انزوا از مشخصات كیش بودایی شد. پرستش آبا و اجداد جزو عقاید كنفسیوسی، عقیده اصالت گناه و تثلیث و در نتیجه آن مفهوم خدایی مسیح و شفاعت به استناد مرگ ادّعایی عیسی بر روی دار در مسیحیت، انحصارطلبی ملّت برگزیده یهود و... نتیجة این انحرافات است. هیچ‌یك از این اندیشه‌هایی كه مرا منزجر ساخته بود، در اسلام پیدا نمی‌شد؛ بلكه به صورت روزافزونی احساس می‌كردم كه تنها اسلام آن مذهب اصیلی است كه طهارت خودش را حفظ كرده است. سایر مذهب‌ها فقط و فقط بعضی اجزای آن، مقرون با حقیقت است؛ ولی فقط اسلام است كه تمام حقیقت را حفظ كرده است»[8].

دو. اسلام و علم

به‌رغم آنچه در تعارض و ناسازگاری مسیحیت با علم و معرفت بیان شد، دین اسلام با دانش و معرفت پیوندی نزدیك و ناگسستنی دارد. وفاق و آشتی دین و دانش در اسلام در سه حوزه چشمگیر و در‌ خور توجّه است:
2-1. تشویق به فراگیری دانش
در این عرصه اسلام گوی سبقت از هر مكتب و آئینی ربوده است و از این هم فراتر رفته و كسب دانش‌های لازم در جهت تأمین نیازمندی‌های دنیوی و اُخروی را فرض و لازم دانسته است.
چنان‌كه پیامبر اكرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «ان طلب العلم فریضه علی كل مسلم»[9]؛ «همانا علم‌آموزی بر هر مسلمانی واجب است». و نیز آمده است: «عالمی كه از دانش او بهره برند از هفتاد هزار عابد برتر است»[10].
در كتاب‌های روایی و نصوص دینی ابواب مفصلی در این زمینه وجود دارد.[11]
2-2. تقویت روحیه علمی
اسلام روحیه پژوهشگری را ارج می‌نهد و در مسیر حقیقت‌یابی و معرفت‌اندوزی هیچ مانعی نمی‌نهد.
قرآن مجید آوای تحقیق و جست‌وجوی آزاد و گزینش رهاورد معقول پژوهش را صلا داده و فرموده است: «بشارت‌ده بندگانی را كه به سخنان گوش فرا داده و برترین آن‌ها را برمی‌گزینند»[12].
2-3. دارا بودن مضامین علمی
نصوص دینی اسلام آكنده از مضامین و مطالب علمی است. در این عرصه اسلام هم در بردارنده مبانی و پیش‌فرض‌های عام و متافیزیكی علوم است و هم دارنده بسیاری از گزاره‌های علمی، به گونه‌ای كه یكی از وجوه اعجاز كتاب آسمانی اسلام اعجاز علمی آن شناخته شده تا آن‌جا كه در این زمینه دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان صدها كتاب در باب رهاوردهای علمیقرآن به نگارش درآورده‌اند.
از جهت سازگاری با علم و دانش بشری نیز اسلام كارنامه درخشانی دارد. موریس بوكای[13] دانشمند فرانسوی به دو امتیاز اساسی در این رابطه اشاره می‌كند:
الف. غنای فراوان قرآن در حوزة مسائل علمی؛ در حالی كه عهد قدیم (تورات) و عهد جدید (انجیل) نسبت به بسیاری از آنها ساكت و فاقد اطلاعات و داده‌های مشخّصی هستند.[14]
ب. استواری و توافق داده‌های قرآن با دستاوردهای متقن و معتبر علوم روز؛ در حالی كه عهد عتیق و اناجیل به تعارضات آشتی‌ناپذیری در این زمینه مبتلا هستند.
بوكای می‌نویسد: «من بدون سبق ذهن و با عینیت كامل، ابتدا به قرآن توجه كردم و خواستم درجة سازگاری این متن را با معلومات علمی امروز بسنجم... در پایان كار بر من مسلّم شد كه قرآن، به ایجاب و اثبات هیچ مطلبی نمی‌پردازد كه در این دوره معاصر، بتوان آن را از منظر علمی محل انتقاد و تردید قرار داد. براساس همین روش عینی، عهد عتیق و اناجیل را نیز مطالعه كردم. در مورد عهد عتیق به هیچ وجه نیازی نبود كه پا را از كتاب نخست آن؛ یعنی، سفر تكوین (پیدایش) فراتر بگذارم، تا به تأكیداتی آشتی‌ناپذیر، با معلومات متقن علمی این روزگار برخورد كنم! در همان صفحة اوّل انجیل نیز، شجره و نسب عیسی(علیه‌السلام) ما را دچار اشكال می‌كند؛ زیرا در این باب متن انجیل متّی با متن انجیل لوقا آشكارا در تناقض است. دربارة تاریخ ظهور بشر بر روی زمین نیز مطالب انجیل لوقا با معارف امروزی كاملاً ناسازگار است».[15]
2-4. پیوند علم، ایمان و رستگاری
اسلام در این باره، امتیاز اساسی دیگری بر مسیحیت دارد و آن نوع نگاه اسلام به علم و دانش است. اسلام به گسست‌ناپذیری علم و عقل و ایمان و معرفت و رستگاری فتوا می‌دهد.[16] امّا به اعتقاد رسمی مسیحیت، شجرة ممنوعه - كه آدم و حوّا به جرم خوردن آن از بهشت رانده شدند و به تبع آن همة انسان‌ها مورد خشم الهی قرار گرفته و گنهكار شدند - چیزی جز خوردن از شجرة معرفت و دانش نیك و بد نبوده است: «پس گرفته خداوند پروردگار آدم را در بهشت عدن قرار داد تا او را رستگار و مورد عنایت خود سازد و آدم را امر نموده، چنین گفت: آنچه از درختان خواهی بخور؛ امّا مبادا كه از درخت معرفت نیك و بد بخوری كه هر گاه از آن بخوری خواهی مرد».[17]
در باب سوّم می گوید: خداوند پس از تخلّف آدم چنین گفت:
«اكنون انسان مانند یكی از ما شده كه نیك و بد را تمیز می‌دهد و اكنون است كه دست دراز كند و از درخت حیات نیز بخورد و تا ابد زنده بماند؛ پس او را از بهشت عدن بیرون كرد...».[18]
بر اساس این آموزه، جست و جوی دانش و معرفت در تعارض با رستگاری و خلود انسان در بهشت است.
به عبارت دیگر چنین وانمود می‌كند كه یا باید رستگاری در بهشت را برگزید و یا در جست و جوی دانش و معرفت برآمد. پس آنكه بهشت و رستگاری می‌خواهد، باید از پیمودن طریق دانش و معرفت فاصله گیرد و آنكه دانش و معرفت می‌جوید، باید بهای سنگین خروج از بهشت و سعادت جاودان را تحمل كند!
استاد مطهّری در این باره می‌نویسد: «بر اساس این برداشت همة وسوسه‌ها، وسوسة آگهی است؛ پس شیطان وسوسه‌گر همان عقل است»[19].

سه. كتاب معصوم الهی

یكی از مهم‌ترین امتیازات اسلام بر دیگر ادیان، «كتاب آسمانی» آن است. قرآن مجید، از چند جهت بر كتاب‌های آنان امتیاز دارد. برخی از این جهات عبارت است از:
3-1. كلام الهی
قرآن مجید كتابی است كه تماماً از سوی خداوند، بر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نازل شده و تمام الفاظ و كلمات به كار رفته در آن، عیناً كلام الهی است.
به عبارت دیگر اسلام تنها دینی است كه مستقیماً كلام خدا را در دسترس بشر قرار می‌دهد و انسان را با سخن او آشنا می‌سازد؛ در‌حالی كه دیگر ادیان موجود، از چنین امر مهمی تهی بوده و حتی ادّعای آن را ندارند.

دكتر موریس بوكای می‌نویسد: «فرق اساسی دیگر میان مسیحیت و اسلام - در مورد كتاب‌های مقدّس - این است كه مسیحیت متنی ندارد كه از طریق وحی نازل شده و تثبیت گردیده باشد؛ امّا اسلام قرآن را دارد كه با ضابطه بالا می‌خواند.
قرآن بیان و گزاره وحیانی است كه از طریق جبرئیل به محمّد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) رسیده است. بر خلاف اسلام، اصول مذهبی مبتنی بر وحی در مسیحیت، بر پایه گواهی های متعدد و غیر مستقیم افراد انسانی استوار است و برخلاف تصوّر بسیاری از مسیحیان، هیچ‌گونه قولی در دست نیست كه واسطة نقل آن، یك شاهد عینی زندگانی عیسی(علیه‌السلام) باشد»[20].
توماس میشل - استاد الهیات و كشیش مسیحی – می‌نویسد: برخلاف قرآن، كتاب مقدّس مجموعه‌ای بین 66 تا 73 كتاب است كه در طول 1500 سال تألیف شده و شمار بزرگی از مؤلّفان - كه تاریخ نام بسیاری از آنها را فراموش كرده - برای تهیّه آن به عملیات پیچیده‌ای پرداخته‌اند.
او همچنین می‌گوید: «اصولاً مسیحیان نمی‌گویند خدا كتاب‌های مقدس را بر مؤلفان بشری املا كرده است؛ بلكه معتقدند او به ایشان برای بیان پیام الهی به شیوه خاص خودشان و همراه با نگارش مخصوص و سبك نویسندگی ویژه هر یك، توفیق داده است».[21]
میشل اشاره می‌كند كه نویسندگان كتاب‌های مقدّس، معصوم نبوده و دچار محدودیت‌های علمی و تنگناهای زبانی بوده و به رنگ زمان خود درآمده بودند و لاجرم خطاهایی نیز در كتاب مقدّس به یادگار نهاده‌اند: «گاهی این نویسنده بشری، نظریات غلط یا اطلاعات اشتباه‌آمیزی دارد كه اثر آن در متن كتاب باقی می‌ماند»[22].
رابرت ا. هیوم نیز می‌نویسد: «اسلام، از این جهت كه متن مقدس آن صریحاً وحی خداوندی به یك فرد خاص - بنیانگذار این دین - است، در میان همه ادیان جهان منحصر به فرد است. در قرآن سخنگوی اصلی خدا است...»[23].
3-2. تحریف‌ناپذیری
قرآن كتابی است تحریف‌ناپذیر كه همواره اصالت و عصمت خود را در طی قرون حفظ و دست بشر را از دستبرد تحریف كوتاه كرده است؛ در حالی كه هیچ‌یك از ادیان موجود، از این ویژگی برخوردار نیست. «عصمت» امری افزون بر اصل الهی بودن پیامقرآن است و برای آن می‌توان مراحل زیر را ذكر كرد:
الف. عصمت از ناحیة نازل‌كننده (خداوند)[24]؛
ب. عصمت از ناحیه حاملان وحی و فرشتگان رساننده به پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)[25]؛
ج. عصمت در دریافت وحی از سوی پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)[26]؛
د. عصمت در ابلاغ وحی به مردم از سوی پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)[27]؛
هـ . عصمت در بقا و استمرار تاریخی وحی در میان بشر تا پایان تاریخ[28].
به اعتقاد مسلمانان، كتاب‌های آسمانی نازل شده بر پیامبران پیشین نیز از نظر عصمت در چهار مرحلة نخست با قرآن مجیدهمتا و همپای‌اند[29]؛ لیكن مرحله پنجم عصمت (تحریف‌ناپذیری ابدی در میان مردم) از اختصاصات قرآن است.
3-3. معجزه جاوید و سند رسالت
پیامبران برای اثبات رسالت خود، معجزه آورده‌اند؛ لیكن كتاب آسمانی آنها، غیر از معجزه و سند رسالتشان بوده است. اماقرآن خود معجزه است؛ یعنی، هم كتاب رسالت است و هم برهان صدق آن.
از طرف دیگر این كتاب معجزه‌ای جاودان و باقی و سندی زنده بر رسالت است كه قرن‌ها و عصرها را درمی‌نوردد و همگان را به تحدّی می‌طلبد. در حالی كه معجزات پیامبران پیشین، فقط نزد حاضرین مشهود بوده و اثری از آن باقی نیست و جوامع بشری از مشاهده آن محروم‌اند.
افزون بر آن كتاب آسمانی اسلام، امتیازات بیشماری از جهت محتوایی دارد كه بررسی آنها مجالی فراخ‌تر می‌طلبد.

چهار. جامع بودن

از دیگر ویژگی‌های اسلام در برابر دیگر ادیان، جامع بودن آن است. اسلام برنامه تكاملی بشر تا پایان تاریخ را به ارمغان آورده است.
جان دیون پورت می‌نویسد: «... قرآن مطابق تحقیقات كومب با انجیل فرق دارد؛ زیرا انجیل دارای مكتب و روش فقاهتی نیست، بلكه به طور كلّی محتویات آن مركّب است از قصص و روایات و بیانات تحریض و ترغیب بشر در نشر عواطف و احساسات عالی و فداكاری و... ولی هیچ نوع عامل و رابطة منطقی جالب و جاذبی كه این معانی را با یكدیگر ربط دهد، درانجیل وجود ندارد. از این گذشته قرآن مانند اناجیل نیست كه فقط به عنوان میزان و شاخصی دربارة عقاید دینی و عبادت و عمل دربارة آن شناخته شده است، بلكه دارای مكتب و روش سیاسی نیز هست؛ زیرا تخت و تاج یا به تعبیر دیگر اساس دستگاه و سازمان سیاسی، روی این شالوده ریخته شده و هر نوع قانونی برای ادارة امور كشور، از این منبع گرفته می‌شود. و بالاخره كلیه مسائل حیاتی و مالی با اجازه همین منبع و مصدر قانون‌گذاری، حل می‌شود[30].

پنج. نظام حقوقی اسلام

از جمله امتیازات انحصاری اسلام بر دیگر ادیان، نظام حقوقی اصیل آن است. این مسأله بسیاری از اندیشمندان غرب را به تحسین و اعجاب واداشته است. اگر‌چه این مسأله در ذیل نظام رفتاری و بحث از «جامعیت اسلام» قابل بررسی است؛ لیكن به جهت اهمیت ویژه‌ای كه دارد به‌طور مستقل مورد بررسی قرار می‌گیرد. اوّلین نكته قابل توجّه، نقش بی‌بدیل اسلام در بنیان‌گذاری و توسعة حقوق بین‌الملل است.
مارسل بوازار[31] پژوهشگر انستیتوی تحقیقات عالی حقوق بین‌الملل در ژنو، می‌نویسد: «در قرون وسطی هر وقت ركودی در قوانین مسیحیت روی می‌داد صاحب‌نظران از حقوق اسلامی استفاده می‌كردند.
در قرن سیزده میلادی در چند دانشگاه اروپا، مبانی فقه اسلامی مورد پژوهش قرار گرفت. اگر فلسفه تأسیس دانش حقوق بین‌الملل را دگرگونی در روابط ملّت‌ها و جلوگیری از تجاوز زورمندان و توانگران و برابری و برادری انسان‌ها بدانیم؛ باید اذعان كنیم كه پیغمبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بنیانگذار حقوق بین‌الملل بوده است».[32]
.[1] برای شناخت آنكه یك دین واقعاً چنین بوده و همه ویژگی‌های فوق را دارد روش های مختلفی وجود دارد.
جهت آگاهی بیشتر در این زمینه بنگرید: حمیدرضا، شاكرین، ادیان و مذاهب صص33-35.
[2]. زمر (39)، آیات 17و18.
[3]. بقره(2)، آیه 256.
[4]. جهت آگاهی بیشتر نگا :
الف. محمّد تقی، فعالی، ایمان دینی در اسلام و مسیحیت، (تهران : مؤسّسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول 1378)؛
ب. حمیدرضا، شاكرین، پرسمان سكولاریسم، (مشكلات كلامی مسیحیت)، (تهران : مؤسّسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1384).
[5]. M.(G) Legenhausen.
[6]. محمد، لگنهاوزن، «با پرسش زنده ام»، پرسمان (ماهنامه)، پیش شماره اول، خرداد 80، ص 5.
[7]. همان، ص 6.
[8]. مارگریت، ماركوس، نقش اسلام در برابر غرب، ترجمه غلامرضا سعیدی، (تهران : شركت سهامی انتشار، 1348)، ص 9.
[9]. الشیخ المفید : الامالی، ص 292.
[10]. بصائر الدرجات، باب فضل العالم علی العابد، ص 6.
[11]. به عنوان نمونه ر.ك : اصول كافی، ج 1، كتاب فضل العلم.
[12]. «فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه»، (زمر (18) ، آیه 39).
[13]. Mourice Bucallie.
[14]. موریس، بوكای، عهدین، قرآن و علم، ترجمه حسن حبیبی، (تهران: حسینیه ارشاد) بی تا، ص 12.
[15]. همان، صص 13-12.
[16]. جهت آگاهی بیشتر نگا : اصول كافی، ج 1، كتاب «نفس العلم» و كتاب «العقل و الجهل».
[17]. تورات، سفر پیدایش 2، 17-15.
[18]. تورات، سفر پیدایش 3، 22.
[19]. مرتضی، مطهری، مجموعه آثار، (قم : صدرا، 1377)، ج2، ص 30.
[20]. نگا: توماس، میشل، كلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، (قم: مركز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول 1377)، صص 23و24.
[21]. همان، ص 26.
[22]. همان، ص 27.
[23]. رابرت، ا. هیوم، ادیان زنده جهان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هفتم، 1377)، ص 309.
[24]. نگا : بقره(2)، آیه 176؛ نساء(4)، آیه 122 و....
[25]. نگا : شعراء (26) آیه 193.
[26]. نجم (53)، آیه 3 و 4؛ تكویر (81)، آیه 23-19، بینه (98)، آیه 2.
[27]. همان.
[28]. فصلت(41)، آیه 42؛ حجر(15)، آیه 9، واقعه(56) آیه 77.
[29]. این مسأله نشان می دهد كه اعتبار كتب آسمانی و ادیان پیشین نزد مسلمانان بسیار بالاتر از آن است كه مدعیان پیروی از آن ادیان ادعا می‌كنند. بهترین گواه این مطلب سخنانی است كه از توماس میشل درباره عهدین بیان شد.
[30]. جان، دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمّد(صلی الله علیه وآله) و قرآن، ترجمه غلامرضا سعیدی، (قم: دارالتبلیغ اسلامی، بی‌تا)، ص 99.
[31]. Boizard, Marcell A.
[32]. مارسل، بوازار، اسلام در جهان امروز، ترجمه د.م.ی، (تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1361)، ص 270

منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .