فرقه Satanism (شیطان گرایی)
مهمترین مبنای فكری در این شاخه، كه نقش محوری در مبانی فلسفی و عقیدتی این فرقه دارد، «اصالت انسان» یا همان اومانیسم میباشد. شیطانگرایان به خلاف تصوّر عموم اصلاً اعتقاد به موجودی به نام شیطان ندارند وآن را پرستش نمینمایند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : جمعه 1396/10/29 ساعت 11:43
موسس فرقه شیطان گرایی چه کسی بوده و مهمترین مبانی فکری آنان چه می باشد؟
یکی از مشهورترین فرقههای نوظهور با گرایشات شیطانی که در ایالات متحده آمریکا اعلام وجود کرد، فرقهای با عنوان Satanism میباشد.این فرقه در سال 1966 توسّط یک یهودی زاده به نام «آنتوان لاوی»[1] در شهر سانفرانسیسکو واقع در ایالت کالیفرنیا آمریکا پایهگذاری شد. لاوی قبل از آن با برگزاری دورههای آموزشی با عنوان «هنرسیاه» که در آنها مباحث رازآلودی همچون غیبگویی، جادوگری، خونآشامان و... شهرت نسبی برای خود به دست آورده بود.
بعد از مدتی این جلسات منجر به شكلگیری انجمنی با عنوان «محفل جادویی»[2] گردید. هدف اصلی این انجمن، این بود که با مطالعه بر روی گروههای شیطانگرایی قدیمی برخی آئینهای مذهبی جادوگری را کشف و یا اختراع نمایند. به همین منظور لاوی کتابخانهای متشكّل از کتابهایی كه به تشریح برخی آئینهای كفرآمیز و جادویی و سایر آئینهای نامتعارف كه توسط گروههایی چون «شوالیهها معبد»[3]، «باشگاه آتش جهنّم»[4] و «گروه هرمتیك اوردر»[5] انجام میشد را جمعآوری کرد. نهایتاً در سال 1966 بود که با پیشنهاد برخی افراد حاضر در این دورهها آنتوان لاوی فرقه سیطنیسم را تأسیس نمود و خانه خود را به عنوان پایگاه این فرقه در نظر گرفت و عنوان کلیسای شیطان را برای آن انتخاب کرد.
نگاهی به مبانی فكری فرقه Satanism
مهمترین مبنای فكری در این شاخه، كه نقش محوری در مبانی فلسفی و عقیدتی این فرقه دارد، «اصالت انسان» یا همان اومانیسم میباشد. شیطانگرایان به خلاف تصوّر عموم اصلاً اعتقاد به موجودی به نام شیطان ندارند وآن را پرستش نمینمایند.[6]شیطان تنها نماد امیال و لذتطلبی نفسانی انسان میباشد و در واقع آنچه كه یك شیطانپرست میپرستد نفس خودش میباشد. پیرو همین نگرش اومانیستی است كه بزرگترین عید سالیانه برای یك فرد شیطانگرا، سالروز تولد خود اوست[7] و همچنین در اجرای مراسمات و آئینهای شیطانگرایی یك انسان را در قسمت محراب قرار داده و عبادات خود را به سمت او انجام میدهند. [8]
نگرش اومانیستی یكی از شاخصهای برجسته و پر نفوذ رنسانس بود كه با توجه به متون باستانی یونان، انسان را در مركز تأملات خود قرار میداد و بیشترین تلاش خود را صرف گریز از وضعیت حاكم در دوره قرون وسطی و نفوذ كلیسایی قرار داده بود.[9]
این نگرش در مقاطع مختلفی خصوصاً قرون 17 و 18 میلادی شكلی افراطی و رادیكال به خود گرفت و درصدد حذف هرگونه اندیشة ماورای طبیعی، وحیانی و دین الوهی برآمد و اندیشهها و رویكردهای دینی را به عنوان بزرگترین مانع جدی بر سر راه حاكمیت خرد و ارزشهای انسانی قلمداد كرد.[10] این مطلب را میتوان به صراحت در اولین بیانیة اومانیستها كه در سال 1933 منتشر شد مشاهده نمود. در بند پنجم این بیانیه میخوانیم: «اومانیسم اعتقاد دارد، ماهیت جهان كه با علوم جدید روشن گردیده است، هرگونه تعهد فراطبیعی یا آسمانی را برای انسان غیرقابل قبول مینماید» و در بند ششم اضافه میكند كه «ما معتقدیم زمان خداپرستی، خداباوری، و انواع عقاید نو سپری شده است».[11]
در اینجاست كه میتوان گفت آموزة ضددین بودن[12]، كه یكی دیگر از آموزههای اساسی شاخه سیطنیسم میباشد، ریشه در اندیشه محوری این فرقه كه همان نگرش اومانیستی به عالم هستی است، دارد. به خاطر غلبة دین مسیحیت در دنیای غرب، آموزة ضددین بودن در فرقه سیطنیسم، نمود ضدمسیحیت[13] بودن به خود گرفته و استفاده از الفاظی همچون (انجیل شیطانی)، (كلیسای شیطان)، (مراسم عشاء سیاه)[14] و نمادهایی همچون «صلیب وارونه» و «صلیب شكسته» و... كه با تركیب كاراكترهای دین مسیحیت با عناوین شیطانی در صدد تخریب و توهین به دین مسیحیت است، محصول همین نگاه ضدمسیحی است كه در استخدام الفاظ، عناوین و نمادها در این فرقه حاكم میباشد و در اكثر آموزههای این فرقه رنگ و بویی از این تفكّر دیده میشود.
در این جا بد نیست این نكته را متذكّر شویم كه جریان سیطنیسم یك جریان صرفاً ضدمسیحی نیست و نباید آن را با جریاناتی كه بعضاً در غرب فعّال هستند و نگاه ضدّمسیحی دارند، اشتباه گرفت. بلكه این فرقه نگرش ضددینی دارد و به تناسب دین بومی هر منطقه رنگ و بوی مخالفت با آن را میگیرد. كما اینكه وقتی این فرقه در ممالك اسلامی وارد شد، قالب ضداسلامی به خود گرفته و استفاده از عناوین ضداسلامی و نمادهایی همچون «وارونه نمودن اسامی مقدسی همچون الله، محمد، علی و...» كه بعضاً به صورت زیورآلات در بازار موجود میباشد، حاصل نگرش ضددین بودن در جریان شیطانگرایی میباشد.
توجّه شیطانگرایی به جادو و جادوگری از دیگر مواردی است كه به صورت برجسته در نگرشها و آئینهای این فرقه خود نمایی میكند و به عاملی برای جذب افراد به این فرقه مبدل شده است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . Anton Lavey.
[2] . Magic Circle.
[3] . Knight Templar، متعلق به دوران قرون وسطی.
[4] . Hell fire clu، قرن 18 میلادی.
[5] . Hermetic Order of Golden Down، قرن 19 میلادی.
[6] . به همین دلیل است كه ترجمه صحیح واژه «Satanism» شیطانگرایی میباشد، نه شیطانپرستی (Devil Worship)
[7] . Satanic Bible/religious holiday.
[8] . The satanic Bilbe , devices used in a satanicritual, Altar.
[9] . فرهنگ واژه ها، ص 41.
[10] . همان، ص52.
[11]. http://jjnet.com/archives/documents/humanist.htm.
[12] . Anti Relegion.
[13] . Anti Christ.
[14] . Black Mass.
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .