تبیان، دستیار زندگی

تضعیف خانواده در مکتب اشو

برای رسیدن به این مقصد چاره‌ای ندارد جز این‌که همه موانع را از سر راه بردارد. از نظر وی یکی از بزرگ‌ترین مسائلی که جلوی رسیدن به این هدف را می‌گیرد، کانون خانواده و ایجاد پیوند رسمی و قانونی بین زن و مرد است. از این رو آن را زیر سؤال برده، هرزگی را ترویج می‌دهد و به بی‌اخلاقی‌ها توصیه می‌کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تضعیف خانواده در مکتب اشو

به چه علت در تعالیم اشو، نهاد خانواده اینقدر مورد نقد و تضعیف قرار گرفته است؟

 عهد بین زوجین یک نوع قرارداد و تعهدی است که بر اساس هم سرداری بناشده، نه برده‌داری و همزیستی آزاد که برگشت از جریان طبیعی است؛ هرزه زندگی کردن یک سبک زندگی است، اما از نوع نابود کننده که انسان‌ها را به وادی بردگی نفس و هوس‌های زود گذر می‌کشاند.
از بدو پیدایش انسان بر روی این کره خاکی، همواره زنان و مردان، با تشکیل کانونی به نام خانواده، عمری را در کنار هم سپری کرده‌اند. این نهاد، از مهم‌ترین مولفه‌های قدرت در هر جامعه‌ای است، که با تخریب آن هیچ ارزشی در جامعه شکل نخواهد گرفت؛ هر چقدر این کانون قوی‌تر عمل نماید، بازدهی بهتری خواهد داشت.
"اشو" به عنوان یکی از رهبران عرفان‌های شرقی معاصر، بیش از همه این نقطه قوت را درک کرده و از خانواده به عنوان یک نهاد منسوخ شده، یاد می‌کند. به زعم وی با از بین رفتن خانواده که سنگ بنای تشکیل ملیت‌ها و نژادها است می‌توان حکومت واحد جهانی را پایه‌ریزی کرد.
اشو عقیده دارد ازدواج ریشه همه مشکلات(اشو، شهامت ص20) و عامل اصلی از بین رفتن برکت و سعادت کل بشریت است. بسیاری از بیماری‌های روانی و جنون سیاسی نتیجه برقراری این پیوند می‌باشد. وی بنای ازدواج را یک امر صوری و شکل گرفته بر ویرانه‌های عشق می‌داند.(آینده طلایی، ص99،96)
او به خوبی دریافته که ازدواج و تشکیل چنین بنیادی، از بهترین راه‌کارهای غلبه عقل و خرد بر خواسته‌های نفسانی است؛ بنابراین برای بی‌اعتبار کردن آن و گرفتار کردن افراد، به روابط آزاد و بدون ضابطه، این کانون مقدس را یک واژه تاریخ گذشته معرفی می‌نماید.(آینده طلایی، ص 95)
وی با این نگرش به دنبال ایجاد سبک‌های جدیدی از زندگی گروهی است و برای پرهیز از تداخل واژه‌ها، این زندگی گروهی جدید را "کمون" می‌نامد.(آینده طلایی، ص95)
در واقع اشو رابطه‌های لحظه‌ای و موقت در کمون‌ها را از عوامل ایجاد پیوندی عمیق بین افراد می‌داند. می‌گوید: کمون، نمونه پیوند یا تجمعی از روح‌های ازاد است.(آینده طلایی، ص98) جایی که مردم فقط با هم زندگی نمی‌کنند، بلکه ارتباط و پیوندی عمیق با یکدیگر دارند.(آینده طلایی، ص95)
در عوض انس و الفت قوی در خانواده را که گاه از شدت زیاد باعث شبیه شدن رفتار همسران به هم می‌شود، کاملا نادیده گرفته و پیوستن به کمون را به آنها پیشنهاد می‌کند.
از سوی دیگر سکس را مسئله اصلی دانسته و تمام یاخته‌های بدن را جنسی می‌داند. اصرار دارد که این نیروی جنسی باید به طور طبیعی و آزاد ارضاء گردد(آینده طلایی ص37) بنابراین محور راهکارهای ارائه شده از جانب وی در راستای نیل به این هدف می‌چرخد.
برای رسیدن به این مقصد چاره‌ای ندارد جز این‌که همه موانع را از سر راه بردارد. از نظر وی یکی از بزرگ‌ترین مسائلی که جلوی رسیدن به این هدف را می‌گیرد، کانون خانواده و ایجاد پیوند رسمی و قانونی بین زن و مرد است. از این رو آن را زیر سؤال برده، هرزگی را ترویج می‌دهد و به بی‌اخلاقی‌ها توصیه می‌کند.
با بررسی دقیق‌تر، می‌توان دریافت این نظریه وی به واسطه برداشتی است که از رهبانیت داشته و این مسئله را به ادیان و آیین‌های طرفدار خانواده نیز تعمیم می‌دهد. تصور می‌کند دلیل سفارش آنها به تشکیل چنین نهادی، پلید شمردن نیروی جنسی و در نهایت هدف سرکوب کردن آن است. در صورتی که این غریزه جزو خلق‌وخوی انسان بوده و برقراری پیوند زوجیت از تدابیری است که برای مدیریت و جلوگیری از سرکوبی و ناکامی آن اتخاذ گردیده است.
بنابراین اگر هدف از جایگزینی وی مسائل جنسی باشد، باید گفت که کانون گرم خانواده بهترین جایگاه، برای پذیرایی و مدیریت این غریزه است و اگر طالب لذت بیشتر است باید بداند که هر هیجانی لذت نیست؛ لذتی که هر شخص از همسر مشروع خود می‌برد، با لذتی که از مصاحبت با زن و مرد هر جایی دارد، تفاوت می‌کند.(اخلاق جنسی ص99)
انسان ذوّاق که فقط وجه بهیمیت خود را پرورش داده، هر زیبایی و لذتی که در اختیار او قرار گیرد باز چیز دیگری طلب می‌کند. بنابراین اگر هر فرد با چنین دیدگاهی، از روابط آزاد در جامعه امساک کند، یقیناً نسبت به همسر خود، مشتاق‌تر شده و به لذت بیشتری که یکی از اهداف اشو، نیل به این مقصد است، بهتر و راحت‌تر خواهد رسید.
با بررسی مسائل یاد شده می‌توان دریافت که وی با کوته‌نظری، همه نیازهای انسانی را در مسائل مربوط به جسم و جنسیت آنها خلاصه کرده، با پیوستن به کمون‌ها قصد در رفع چنین نیازهایی دارد.
در این‌جا سؤالی قابل طرح است که آیا روح انسان‌هایی که اشو به دنبال ایجاد شرایط مناسب برای آنها است نیاز به تغذیه ندارد؟ آیا برای طی کردن مسیر رشد و کمال نیاز به یک همراه نیست تا با همدلی و ایجاد آرامش انسان را همراهی نماید؟
واضح است که محقق شدن این مسأله با روابط لحظه‌ای و زودگذر کمون‌ها، امکان پذیر نیست. بلکه بهترین راه، برقراری روابط سالم بین زوجین است تا با فرصت مناسب و دو طرفه‌ای که در مواجهه با مشکلات برایشان ایجاد می‌شود بتوانند شخصیتشان را شکل داده و به درجات عالی انسانی برسند.
از دیگر دلایل تأکید وی برای زندگی در کمون، بهتر شناختن همسایه‌ها است. اشو نگران است که در شهرهای کوچک و بزرگ مردم در کنار هم زندگی می‌کنند؛ ولی هیچ شناختی از یکدیگر ندارند.(آینده طلایی ص96) گویا هیچ راه بهتری جز رابطه آزاد، برای آشنایی و ارتباط با همسایه‌ها نیافته!
در آخر می‌توان گفت تمام این توجیهات به این جهت می‌باشد، که خانواده و پیوند زوجیت را مانعی بر سر راه بوالهوسی‌های خود و مریدانش دانسته و از هر راهی سعی در رد چنین کانون مقدسی می‌نماید.­
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .