حقانیت شیعه 12امامی و بطلان دیگر فرق شیعه
مطابق روایاتی كه امامان دوازدهگانه را از قریش و از تبار هاشم میداند، میتوان حكم كرد كه امامان دوازدهگانه از اهل بیت و عترت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میباشند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : پنج شنبه 1396/10/28 ساعت 15:19

احادیثی که دوازده امام را بیان می کننداز جمله احادیث موثق و صحیحی اند كه به طور متواتر در كتب روایی آمده است تا جایی كه با بررسی های انجام شده اینگونه به دست می آید كه مجموعه احادیثی كه به مضمون فوق از سنّی و شیعه به ما رسیده، 271 حدیث است كه به ذكر چند نمونه از احادیث اهل سنت بسنده میكنیم:
1. صحیح بخاری از محمد بن المثنی و او از غندر و به ترتیب از شعبه و عبدالملك نقل كرده است كه از جابر بن سمره شنیدم كه میگفت: «سمعت النبی صلی الله علیه و آله و سلم یقول: «یكون اثناعشر امیراً» فقال كلمة لم أسمعها. فقال أبی: «یقول: كلهم من قریش» در این حدیث، امامان دوازدهگانه به دوازده امیر و رهبر تعبیر شدهاند كه از تبار قریشند.
2. مسلم در صحیح خود، با سند صحیح از جابر بن سمره از پدرش نقل میكند كه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرمود: «ان هذا الأمر لاینقضی حتی یمضی فیهم اثناعشر خلیفة كلهم من قریش؛ قطعاً حاكمیت اسلام تمام نمیشود، مگر این كه دوازده خلیفه بر او بگذرد كه تمام آنها از نسل قریش باشند»
3. ابوداوود نیز در صحیح خود از جابر بن سمره نقل میكند: «سمعت رسول الله یقول: «لایزال الدین عزیزاً إلی اثنی عشر خلیفة فكبر الناس وضجّوا…»؛ شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «پیوسته دین اسلام، عزیز و سربلند خواهد بود، تا دوازده خلیفه بر آن حكومت كنند. مردم تكبیر گفتند و بلند گریستند» رسول اكرم پس از تكبیر و گریه شوق اصحاب، كلمهای فرمود كه آن را نشنیدم. از پدرم پرسیدم؛ گفت: «كلّهم من قریش؛ همگی از قریشند»
به این مضمون، روایات فراوانی رسیده است كه از مجموع آنها به دست میآید كه حضرت، به صورت قضیه شرطیه فرموده است: در صورتی كه امامان دوازدهگانه با اراده مردم بر امت حكومت كنند، ملت اسلام پیوسته عزیز و پیروز خواهند بود و اگر آنان حكومت نكنند، هرج و مرج پیش خواهد آمد؛ چنان كه در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدند: «ثم یكون ماذا؟ ثم یكون الهرج». چنان كه در بعضی از روایات دیگر به فتنههای ویرانگری بعد از رحلت خود نیز اشاره كرده است.
در صحیح بخاری از طرق مختلف از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است كه فرمود: «یرد علی یوم القیمه رهط من أصحابی فیجلون عن الحوض فأقول: یا ربّ اصحابی. فیقول: إنك لاعلم لك بما أحدثوا بعدك. إنهم ارتدوا علی أدبارهم قهقری؛ در قیامت، گروهی از اصحابم به من وارد میشوند. آنان را از حوض پراكنده و دور میسازند. عرضه میدارم: خدایا! اینها اصحاب من هستند. میفرماید: نمیدانی بعد از تو چه كردند؛ آنها مرتد شدند و عقب گرد كردند» (بخاری،
در صحیح مسلم نیز حدیثی مشابه از عایشه نقل شده است.
برابر بودن خلفای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با نقبای بنی اسرائیل
در یك سلسله از روایات، آمده است كه خلفای بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم به عدد نقبای بنی اسرائیل هستند. در این باب، از طریق شیعه و سنّی مجموعاً چهل حدیث رسیده است كه به نمونهای از احادیث اهل سنت اكتفا میكنیم:حاكم در مستدرك از مسروق نقل میكند: شبی در مسجد نشسته بودیم و قرآن میخواندیم. كسی پرسید: «ای أبا عبدالرحمن! آیا از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدید كه چند نفر خلیفه بر این امت حكومت خواهند كرد؟» گفت: «آری؛ پرسیدم. فرمود: اثنا عشر عدد نقباء بنی اسرائیل»
قریشی بودن دوازده امام
بیش از سی روایت از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم رسیده است كه میفرماید: خلفای دوازدهگانه از قریش و تبار هاشم هستند. اكنون به دو نمونه از آنها كه از اهل سنّت نقل شده، اشاره میكنیم:
1. ابن ابی الحدید معتزلی از امام علی علیه السلام نقل میكند كه فرمود: «إن الأئمة من قریش غرسوا فی هذا البطن من هاشم لاتصلح علی سواهم و لا تصلح الولاة من غیرهم؛ تحقیقاً امامان از نسل قریش در نسل بنی هاشم كاشته شدهاند و غیر آنان، صلاحیت امامت را ندارند و همچنین حاكمان از غیر بنی هاشم صلاحیت و شایستگی برای خلافت ندارند» (حاكم نی
شابوری،
ابن ابی الحدید مینویسد:
سخن امام علی علیه السلام با اصول معتزله نمیسازد؛ ولی من سخن علی را قبول دارم؛ چرا كه به گونه متواتر ثابت است كه پیامبر در شأن او فرمود: «إنه مع الحق و إن الحق یدور معه حیث دار؛ علی، تحقیقاً با حق است، به هر سو بگردد، حق هم به همراه او میگردد» امامان دوازدهگانه كیانند؟
مطابق روایاتی كه امامان دوازدهگانه را از قریش و از تبار هاشم میداند، میتوان حكم كرد كه امامان دوازدهگانه از اهل بیت و عترت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میباشند؛ چنان كه شیخ سلیمان قندوزی حنفی، از محققان اهل سنّت، در بیان مراد جدی رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم از احادیث اثنا عشر مینویسد:مراد و مقصود حضرت رسول از روایات «اثنا عشر»، امامان دوازدهگانه از اهل بیت آن حضرت میباشد و ممكن نیست آن را بر خلفایی از اصحاب حمل كرد؛ زیرا عدد آنها كمتر از دوازده است. همچنین نمیتوان بر خلفای بنی امیه هم حمل كرد؛ زیرا عددشان بیشتر از دوازده میباشد. مضاف بر این، به دلیل ظلم فاحشی كه آنها بر اولاد پیغمبر روا داشتند، بعید است كه رسول اكرم آنها را خلیفه خود بشناسد. دلیل سوم این كه آنان از بنی هاشم نبودند.
ابوبكر بن عربی مینویسد:
اگر ما دوازده نفر را به حسب صورت شماره كنیم، به سلیمان منتهی میشود و حال آنكه خلفای عباسی بیست و هفت نفرند. اگر از جهات معنوی آنها را ردیف كنیم، پنج نفر میشوند خلفای اربعه و یكی هم عمر بن عبدالعزیز بوده من دیگر معنایی برای حدیث سراغ ندارم .وانگهی علی و یازده فرزندانش از اهل بیت هستند كه به اعتراف بزرگان اهل سنت با احدی از اصحاب و مردم قابل قیاس نمیباشند
ذكر نام اول و آخر امامان دوازدهگانه
یك سلسله احادیث است كه نام اول و آخر امامان در آن ذكر شده است. در این باب، در مجموع، 94 حدیث آمده است كه به یك نمونه از طریق اهل سنّت بسنده میكنیم.حافظ ابراهیم جوینی با ذكر سند از عبدالله بن عباس نقل كرده است كه پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
إن أولیایی و أوصیائی حجج الله علی الخلق بعدی اثناعشر أولهم أخی و آخرهم ولدی. قیل: «یا رسول الله! من اخوك؟» قال: «علی بن ابی طالب». قیل: «فمن ولدك؟» قال: «المهدی. إنه یملأها قسطا و عدلا كما ملئت جوراً و ظلماً»؛
خلفا و اوصیای من و حجتهای خدا بعد از من، دوازده نفر خواهند بود كه نخستین آنها برادرم است و آخرین آنان، فرزندم. گفته شد: «ای رسول خدا! برادرت كیست؟ فرمود: «علی بن ابی طالب». گفته شد: «فرزندت كیست؟» فرمود: «مهدی؛ همان كسی كه دنیا را پر از عدل و داد كند، پس از این كه پر از ظلم و جور شده باشد»
امامان دین از اهل بیت پیامبرند
روایاتی از طریق سنی و شیعه وجود دارد كه نشان میدهد امامان دوازدهگانه از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هستند. حافظ ابو منصور با سند خود از ابو سعید خدری چنین روایت كرده است:صلّی بنا رسول الله صلوة الأولی ثم أقبل بوجهه الكریم علینا: «یا معاشر اصحابی! إنّ مثل أهل بیتی فیكم مثل سفینة نوح و باب حطة بنی اسرائیل فتمسكوا بأهل بیتی، الأئمة الراشدین من ذریتی فإنكم لن تضلّوا أبداً». فقیل: «یا رسول الله! من الأئمة بعدك؟» قال: «اثناعشر من أهل بیتی» أو قال: «من عترتی»؛
پیامبر با ما نماز جماعت اقامه كرد. پس از نماز ظهر، روی خود را به ما كرد و فرمود: «ای گروههای اصحاب من! بدانید مَثَل اهل بیت من، میان شما همانند كشتی نوح است؛ پس به اهل بیت من تمسّك نمایید؛ یعنی امامان راشد از نسل من. اگر به ایشان تمسّك پیدا كنید، قطعاً هرگز گمراه نخواهید شد»
مرحوم اربلی میگوید:
بر علمای اهل سنّت است كه این دوازده نفر را برای ما مشخص كنند و آنان دو راه بیشتر ندارند: یا دوازده تن از غیر امامان شیعه معیّن میكنند كه چنین چیزی امكان ندارد؛ چرا كه حاكمان امر خلافت از صحابه و بنی امیه و بنی عباس، بیش از پنجاه تن هستند، یا اثبات كنند كه اخبار وارده در این باب ـ با وجود تواتر و صحت سند ـ ضعیف و غیر صحیح هستند و نباید به آنها اعتماد كرد. كه این را هیچ مسلمانی نمی پذیرد.یا ناگزیر، به قسم سوم ملتزم میشوند و چارهای جز اعتراف به امامان دوازدهگانه (مطابق عقیده شیعه امامیه) ندارند. مذهب زیدیه نیز باید به این عقیده ملتزم باشند؛ البته اگر انصاف و حق طلبی را راه و رسم خود قرار دهند و از عناد و لجاجت دست بردارند؛ چرا كه اسم و رسم امامان دوازدهگانه برای شیعه مشخص شده، آن هم با روایات متواتر و روشن كه شك و تردیدی در صدور آنها از رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم نیست
روایات اهل سنّت هم بر امامان دوازدهگانه تصریح دارند؛ با وجود آن كه آن بزرگواران را عملا از خلافت ظاهری بازداشتند و از منصب خدادادی شان بركنار كردند؛ این امر، به عقیده امامیه ضرری نمیرساند؛ چرا كه نشانه مظلومیت امامان شیعه است. بیجهت نیست كه حضرت علی علیه السلام فرمود: «و ما علی المؤمن من غضاضه فی أن یكون مظلوماً مالمیكن شاكاً فی دینه…؛ برای مؤمن تازگی ندارد از این كه مظلوم واقع شود، تا هنگامی كه در دین شك نكند (تستری، بیتا: ص98). چنان كه عمار بن یاسر در جنگ صفّین گفت: «والله لوضربونا حتی یبلّغونا سعفات هجر لعلمنا أنا علی الحق و انهم علی الباطل؛ به خدا سوگند! اگر ما را به قدری بزنند، تا به منطقه نخلستانهای خرمای هجر برانند و عقب نشینی كنیم، هر آینه یقین خواهیم دانست كه بر حق هستیم و معاویه و اصحابش بر باطلند
خطیب خوارزمی با ذكر سند، این روایت را از رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل میكند كه خداوند متعال در شب معراج فرمود:
یا محمد! إنی خلقتك و علیاً و فاطمه و الحسن و الحسین و الأئمة من ولد الحسین من شبح نوری و عرضت ولایتكم علی أهل السموات و الأرض فمن قبلها كان عندی من المؤمنین و من جحدها كان عندی من الكافرین؛
ای محمد! من تو را و علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان از فرزندان حسین را از لمحهای از نور خود آفریدم. آن گاه ولایت شما را بر اهل آسمانها و زمین عرضه داشتم. پس هركسی پذیرفت، نزد من از مؤمنان به شمار میآید و كسی كه انكار كرد، در شمار كافران قرار میگیرد …
دوازده امام با ذكر نام و نشان
در منابع سنّی و شیعه در این باب، پنجاه حدیث رسیده است كه به ذكر یك نمونه اكتفا میكنیم:در كتاب فرائد السمطین از مجاهد و ابن عباس حدیثی نقل شده است كه به ترجمه آن میپردازیم:
یك نفر یهودی به نام «نعثل» به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و پس از پرسش درباره خداوند و پاسخ گرفتن، پرسید: «اكنون از وصی و جانشین خودت بگو كه كیست؟ چرا كه پیغمبران اولواالعزم همگی وصی و خلیفه داشتهاند و موسی، پیامبر ما یوشع بن نون را وصی خود قرار داد».
پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «وصی من، علی بن ابی طالب است و پس از وی دو سبط من حسن و حسین هستند و پس از آن دو، نه تن از امامان از صلب حسین خواهند بود».
یهودی عرض كرد: «ای محمد! نام و مشخصات آنها را برایم بیان كن». فرمود: «بعد از حسین، پسرش علی است و بعد از او فرزندش محمد و سپس فرزندش جعفر و بعد از او فرزندش موسی و بعد از وی فرزندش علی و بعد از او فرزندش محمد و پس از وی فرزندش علی و بعد از او و پس از او فرزندش حسن و پس از او فرزندش مهدی است؛ اینها هستند امامان دوازدهگانه».
یهودی گفت: «بگو تا بدانم علی و حسن و حسین، مرگشان چگونه است؟» فرمود: «علی با شمشیری كه بر فرقش زده میشود، كشته میشود و حسن، به زهر جفا و حسین، سرش از بدنش جدا میشود».
یهودی پرسید: «جایگاه آنان كجاست؟» فرمود: «در بهشت، در مقام من هستند».
یهودی فریاد زد: «شهادت میدهم: معبودی جز خداوند نیست و اینكه تو رسول او هستی و شهادت میدهم كه آنان بعد از تو اوصیایت هستند. من در كتابهای پیشین و در آنچه موسی با ما عهد كرده بود، یافتم كه در آخر الزمان پیغمبری خواهد آمد كه به او احمد و محمد گفته میشود. او خاتم همه پیامبران است و بعد از وی پیامبری نیست و نخواهد آمد و پس از او، اوصیایش دوازده نفرند. اول آنها پسر عمّ و شوهر دختر او است و دوم و سوم، دو برادرند از فرزندان پیغمبر، اولی را به وسیله شمشیر میكشند و دومی را به وسیله زهر و سومی را با عدهای از اهل بیتش با لب تشنه در غربت، شهید میكنند…. نُه نفر از اوصیای پیغمبر اسلام از فرزندان سومی هستند. اوصیای پیامبر به عدد اسباط بنی اسرائیل دوازده نفرند».
پیغمبر فرمود: «آیا اسباط را میشناسی؟»
عرض كرد: بلی. اول از اسباط، لاوی بن برخیا است. هم او بود كه شریعت خویش را پس از فرسوده شدن، ظاهر ساخت و با قرطیسای ـ قرشیطا ـ پادشاه جنگید تا او را كشت». سپس پیغمبر فرمود: «در امت من نیز همان واقع خواهد شد كه در بنی اسرائیل رخ داد. امام دوازدهم از فرزندان من غیبت میكند و دیده نمیشود. او روزی ظاهر خواهد شد كه از اسلام، جز اسمی باقی نمانده باشد و از قرآن و كلام خدا مگر درسی باقی نباشد. در این موقعیت است كه خدای متعال، اذن ظهور میدهد، تا او اسلام را تجدید نماید. خوشا به حال آنان كه او را دوست داشته باشند و از وی پیروی نمایند! و بدا به حال دشمنان و مخالفان وی و خوش به حال آنان كه از وی راهنمایی بجویند! (قندوزی، همان: ص440-442؛ جوینی، همان: ج2، صص132و134).
فرق اسلامی غیر از امامیه اثناعشر با وجود روایات متواتر برتأیید تعداد امامان حجتی نمی توانند برمسلک خود داشته باشند لذا باید با توجه و تحقیق خود بتوانند کلام صحیح و درست و طریق حق را بفهمنند.
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .