انحرافات موجود در مسیحت
پس از حضرت مسیح، یهودیان به آزار و اذیت پیروان آن حضرت پرداختند. یکی از کسانی که در تعقیب و شکنجه ی مسیحیان سهم مهمی را ایفا می کرد، فردی یهودی به نام شائول بود. اما پس از مدتی وی ادعا کرد که حضرت مسیح بر وی ظاهر شده و او را به خاطر تعقیب و آزار مسیحیان توبیخ نموده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : پنج شنبه 1396/10/28 ساعت 15:19
در خصوص مسائلی كه پیرامون برخی از انحرافات موجود در مسیحت مانند تثلیث , تحریف انجیل و ... و شبهاتی كه پیرامون اعتقادات آنها وجود دارد وضیح دهید.
تحریف آیین مسیح در گذر تاریخ
بررسی تحریف در آیین مسیحیت در گروی مطالعه ی تاریخ زندگانی حضرت مسیح و آشنایی با تاریخ کلیسا است.
در مورد تاریخ مسیحیت اولین سؤالی که به ذهن می رسد این است که آیا مجموعه ی مدون و معتبری از زندگانی حضرت مسیح وجود دارد؟ و یا اینکه تا چه حد می توان به سیره ی حضرت مسیح دست یافت؟
در پاسخ به این سؤال باید یادآور شویم تنها کتاب هایی که کلمات و سیره ی حضرت مسیح را به تصویر کشیده اند، کتاب هایی است که امروزه به عنوان انجیل شناخته می شوند. به جز انجیل ها، کتاب دیگری در مورد تاریخ زندگانی حضرت مسیح در دست نیست. مسلمانان غالباً از انجیل به عنوان کتابی آسمانی که بر حضرت مسیح نازل شد یاد می کنند، اما مسیحیان وجود کتابی را که بر حضرت مسیح نازل شده باشد انکار می کنند. انجیل های کنونی کتاب هایی است که مسیحیان اولیه در مورد زندگانی مسیح به نگارش در آورده اند.
حال این سؤال پیش می آید که این کتاب ها تا چه حد معتبر است؟ نسخه های انجیل ها مربوط به چه زمانی است؟ و آیا براستی انجیل های کنونی نوشته ی نویسندگان یاد شده است یا خیر؟
در مورد اعتبار انجیل ها قبل از هر چیز باید یاد آور شویم که هرگز دلیل معتبری از سوی مسیحیان بر اعتبار انجیل ها ارائه نشده است. ادعای مسیحیان آن است که این انجیل ها زیر نظر روح القدس نگاشته شده و از خطا مصون مانده است. اما براستی دلیل این ادعا چیست؟!
طبق گزارشات تاریخی، تا پایان قرن اول میلادی بیش از صد انجیل در مورد زندگانی حضرت مسیح نگاشته شد، اما بعدها و به مرور زمان چهار انجیل ( لوقا – مرقس – یوحنا – متی ) از میان این کتاب ها رسمیت یافت و در نهایت به عنوان بخشی از کتاب مقدس مسیحیان انتخاب شد. یک نویسنده ی مسیحی در این باره می نویسد: « اناجیل و رساله های پولس بیش از سایر نوشته ها بین کلیساها می گشت و قرائت می شد و به همین دلیل زودتر از همه مورد قبول واقع شد. اعلام رسمی کتاب های عهد جدید به وسیله ی کلیسا قبل از قرن چهارم میلادی میسر نشد... آتاناسیوس از آباء ( بزرگان ) مقتدر کلیسا در سال 367 م تمام 27 کتاب عهد جدید را نام برده می افزاید هیچ کس به این کتاب ها چیزی اضافه نکند و چیزی از آن کم نشود ». 1
این سؤال هنوز پاسخ معتبری نیافته است که چگونه مسیحیان توانستند دریابند از میان ده ها انجیل، این چهار کتاب زیر نظر روح القدس نگاشته شده و باید جزء کتاب مقدس قرار بگیرد؟! این مشکل در مورد سایر کتاب ها و نامه های عهد جدید به مراتب مشکل تر است.
و به طور خلاصه میتوان گفت دلیل اعتبار کتاب مقدس، دو چیز می تواند باشد: اول هدایت روح القدس 2 که این مسأله، خود به عهد جدید مستند است. دوم فتاوای آباء کلیسا که اعتبار آن هم به کتاب مقدس باز می گردد و بدیهی است که برای اثبات کتاب مقدس نمی توان به خود آن استناد كرد.
فقدان گزارش معتبری از زندگانی، گفتار و سیره ی حضرت مسیح بهترین زمینه را برای تحریف در آیین مسیحیت به وجود آورد. اما با این حال بررسی بخش هایی از کتاب مقدس فعلی نیز می تواند گویای وقوع تحریف در کلیسای مسیح باشد؛ به این مهم خواهیم پرداخت. طبق گزارش انجیل ها، حضرت مسیح در آخرین روزهای زندگی خویش و پیش از مصلوب شدن، شمعون را که بزرگترین شاگرد و حواری محسوب می شد، به عنوان جانشین خویش برگزید و سرپرستی کلیسا را به او سپرد؛ « و من نیز تو را می گویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خود را بنا میکنم و ابواب جهنم بر آن استیلا نخواهد یافت. کلیدهای ملکوت آسمان را به تو می سپارم و آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود». 3
پس از حضرت مسیح، یهودیان به آزار و اذیت پیروان آن حضرت پرداختند. یکی از کسانی که در تعقیب و شکنجه ی مسیحیان سهم مهمی را ایفا می کرد، فردی یهودی به نام شائول بود. اما پس از مدتی وی ادعا کرد که حضرت مسیح بر وی ظاهر شده و او را به خاطر تعقیب و آزار مسیحیان توبیخ نموده است. وی همچنین ادعا نمود که مسیح وی را مأمور تبلیغ مسیحیت و رساندن پیغام مسیح به جهانیان کرده است، « و در اثنای راه چون نزدیک به دمشق رسیدم، قریب به ظهر ناگاه نوری عظیم از آسمان گرد من درخشید. پس بر زمین افتاده هاتفی را شنیدم که بر من می گوید: ای شائول چرا بر من جفا می کنی؟ من جواب دادم: خداوندا تو کیستی؟ او مرا گفت: من آن عیسی ناصری هستم که تو بر وی جفا می کنی... او به من گفت روانه شو زیرا که من تو را به سوی امت های بعد می فرستم». 4
و جالب اینكه هیچ كسی غیر از خود شائول شاهد و مدعی چنین اتفاقی نبوده است. او (که نامش را به پولس تغییر داد) پس از این ادعا به عنوان مبلغ مسیحیت، به ترویج مسیحیت پرداخت؛ مسیحیتی که در تضادی آشکار با مسیحیت ارائه شده از سوی حواریون بود.
چنانچه از کتاب مقدس بر می آید، پولس بدون آنکه شاگردی كند و تعالیم مسیح را از كسی فرا بگیرد، مستقلاً شروع به تبلیغ و ترویج مسیحیت نمود. او که خود را رسول ویژه ی مسیح می دانست، با پطرس نیز به مخالفت علنی پرداخت؛ « و اما چون پطرس به انطاكیه آمد، او را روبرو مخالفت نمودم زیرا كه مستوجب ملامت بود » 5
پولس کار را به جایی رسانید که پطرس را به نفاق و دورویی نیز متهم نمود!؛ « و سایر یهودیان هم با وی (پطرس) نفاق كردند، بحدی كه برنابا نیز در نفاق ایشان گرفتار شد». 6
اینکه چگونه پولس به خود اجازه می دهد با پطرس مخالفت کند، جزء نقاط مبهم و تاریک زندگی پولس به شمار می آید. مگر نه این است که حضرت مسیح، کلیسا را بر پطرس بنا نمود؟ مگر جز این است که حضرت مسیح کلیدهای آسمان را به او سپرد؟ و مگر در مورد وی نفرمود : « آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود». تغییرهای بنیادین پولس در مسیحیت سبب شد تا بسیاری از دین شناسان و محققین از وی به عنوان مؤسس دوم مسیحت یاد کنند. یک نویسنده ی مسیحی در این باره می نویسد : « پولس به خاطر توسعه یافتن افكارش متهم شده است كه آن قدر مسیحیت را تغییر داد كه گویی مؤسسس دوم آن است » 7
جان ناس، دین شناس و پژوهشگر معروف می نویسد: « پولس را غالباً دومین مؤسس مسیحیت لقب داده اند... چون وی نزد امم غیر یهودی به دعوت مبعوث بود، فکر مسیحیت و بعثت و رجعت او به کلی نزد ایشان فکری بیگانه بود. از این رو پولس از راه دیگری که متناسب با فکر و اندیشه ی آن اقوام بود در آمد... و اظهار داشت عیسی مسیح موجودی آسمانی است که طبیعت و ذاتیت الوهی دارد، ولی خود تنازل فرموده، صورت و پیکر انسانی را قبول کرد». 8
با مطالعه ی کتاب مقدس و تاریخ مسیحیت به روشنی می توان به این نتیجه دست یافت که بسیاری از تفکرات مسیحیت کنونی، ریشه در تعالیم پولس دارد.
1. کتاب مقدس مسیحیان دو بخش دارد، «عهد جدید» و «عهد عتیق». علت این نامگذاری آن است که مسیحیان معتقدند:خدا با انسان دو پیمان بسته است، یکی پیمان کهن، به وسیلهی پیامبران پیش از عیسی مسیح؛ و دیگری پیمان نو، توسط خدای متجلی یعنی عیسی مسیح.
در حقیقت عهد عتیق کتاب آسمانی یهودیان است که مسیحیان برای آن احترام قائل شده و آن را در آغاز کتاب خود قرار دادهاند.9
2. طبق نص صریح قرآن مجید، انجیل حقیقی بر حضرت عیسی(ع) نازل و به او عطا شده است. (آل عمران / 3 و 65 و مائده / 46 ـ 47 و مریم / 30 و حدید / 27) و آن کتاب هیچ گونه سنخیتی با انجیلهای موجود ندارد. اما تا آنجا که تاریخ نشان میدهد مسیحیان هرگز برای حضرت عیسی(ع) به کتابی قائل نبودهاند و این انجیلها را صرفاً بیانگر زندگی و سخنان وی دانستهاند.
توماس میشل، دانشمند معاصر مینویسد:
پیش از نوشته شدن اناجیل، یک سنت شفاهی وجود داشت. عیسی به عقیدهی مسیحیان در حدود سال 30 میلادی وفات یافت و کسانی که از او پیروی کرده، وی را شناخته، کارهایش را دیده و سخنانش را شنیده بودند، خاطرات خویش از او را در حافظه نگه میداشتند، هنگامی که مسیحیان نختسین برای عبادت گرد میآمدند، آن خاطرات نقل میشد. اندک اندک این منقولات شکل مشخصی یافت و بر حجم آنها افزوده شد.10
در جای دیگر نیز میگوید: مسیحیان هرگز نمیگویند:عیسی کتابی به نام انجیل آورد. آوردن وحی توسط عیسی به گونهای که مسلمانان در مورد قرآن و پیامبر اسلام معتقدند در مسیحیت جایی ندارد.
مسیحیان، عیسی را تجسم وحی الهی میدانند و به عقیدهی آنان، وی نه حامل پیام بلکه عین پیام بوده است.11
3. اعتبار کتاب مقدس را از دو دیدگاه میتوان بررسی کرد: الف. دیدگاه کلیسا:همانگونه که بیان شد مسیحیان نسبت به کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) نظری کاملاً موافق دارند و تمام القاب و احترامات شایستهی یک کتاب آسمانی را نسبت به آن روا میدارند و تعبیراتش مانند کتاب خدا و وحی در مورد آن کتب معمول است. بدیهی است که هیچ گونه تحریفی را در مورد آن کتاب قبول ندارند.12
هر چند که میپذیرند انجیل وحی الهی مانند قرآن نیست. بلکه اصولاً زندگینامهی عیسی است پس ربطی به انجیل نازل شده ندارد.
ب. دیدگاه قرآن: مسلمانان از دیرباز معتقد بودهاند تورات و انجیلی که خدا نازل کرده است، دستخوش تحریف قرار گرفته و مسائلی مانند بشارت به ظهور حضرت محمد(ص) از آن حذف و خرافاتی چون جسمانیت خدای متعال به آن افزوده شده است.
تحریف در کتاب مقدس را از چند طریق میتوان به وسیلهی آیات و روایات اثبات نمود: الف. برخی آیات و روایات آشکارا تحریف را در این کتاب بازگو میکنند، قرآن کریم میفرماید: «وإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقاً یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَیَقُولُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ»؛13 و در واقع برخی از آنان دستهای هستند که زبانشان را به [خواندن] کتاب میپیچانند تا بپندارید آن [را که میخوانند،] از کتاب (خدا) است؛ در حالی که آن از کتاب (خدا) نیست. و میگویند:«آن از نزد خداست.» در حالی که آن از نزد خدانیست، و بر خدا دروغ میبندند، در حالی که آنان میدانند. در جاهای دیگری از قرآن کریم نیز به این مطلب اشاره شده مثل:بقره / 79 و مائده / 41 و صف / 8. و در روایتی از علی(ع) حکایت شده:پس از غیبت موسی(ع) و عیسی(ع) تورات و انجیل را تغییر دادند و عبارات و کلمهها را از مواضع خود تحریف کردند. و خدا هم دل آنان را کور نمود که به واسطهی این کور دلی مطالب اضافی و تحریف شده را در کتاب باقی گذاردند، و همین مطلب آنان را در این تهمتهای بزرگ و تلبیس امور و کتمان واقعیات رسوا ساخت.14
ب. برخی آیات قرآن نیز به طور ضمنی و تلویحی به وقوع تحریف در کتاب مقدس نظر دارند:مانند: «مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤْتِیَهُ اللّهُ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِبَاداًلِی مِن دُونِ اللّهِ»؛169 برای هیچ بشری سزاوار نیست که خدا به او، کتاب و حکم و پیامبری دهد؛ سپس [او] به مردم بگوید:«غیر از خدا، بندگان من باشید.» و لیکن (سزاوار مقام پیامبر آن است که بگوید:مردمی) ربّانی باشید،
به طور ضمنی مطالب موجود در عهد جدید پیرامون الوهیت عیسی(ع) را از موارد جعل معرفی کرده است و همچنین آیهی: «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِندَهُمْ فِی التَّورَاةِ وَالإِنْجِیلِ»؛15
(همان) کسانی که از فرستاده (خدا)، پیامبر درس نخوانده پیروی میکنند؛ آن (پیامبری) که (صفات) او را در تورات و انجیل نزدشان، نوشته مییابند؛ به طور تلویحی به حذف عباراتی از کتاب مقدس یا تحریف معنوی و یا وجود کتابهایی مقدس در بین یهودیان و مسیحیان جزیرة العرب که از میان رفتهاند اشاره میکند به عنوان مثال عباراتی از انجیل یوحنا که بشارت به ظهور «فارقلیط موعود» داده است، از طرف مفسران نصارا به «روح القدس» معنا شده که اقنوم سوم تثلیث است؛ در حالی که مراد از این شخص فردی از نوع انسان است. به همین جهت افرادی چون «مونتانوس» در قرن دوم و «مانی» در قرن سوم خود را «فارقلیط موعود» معرفی کرده تعداد زیادی را به گرد خود جمع کردهاند.
ج. با دقت در مضامین مختلف کتاب مقدس به موارد بسیاری از تناقضات واضح و آشکار میرسیم که نشانگر وجود دستهای جاعلینی بوده که ناشیانه به این عمل فسادانگیز اقدام نمودهاند. به عنوان نمونه در «انجیل یوحنا» از «یحیی» پرسیده میشود:آیا تو همان ایلیای نبی ـ الیاس ـ هستی که قبل از فرا رسیدن روز موعود (ظهور مسیح) باید بیاید؟یحیی تاکید میکند که من چنین شخصی نیستم (خروج 1/19) اما در انجیل به عیسی(ع) نسبت دادهاند که فرمود:«و اگر خواهید قبول کنید که یحیی همان الیاس است که باید بیاید (خروج / 14).16
نویسندهی انجیل لوقا برای برداشتن تنافی موجود بین این دو عبارت، مساله را به گونهای دیگر توجیه کرده و میگوید:«و او (یحیی) به روح قوت الیاس پیش روی وی (خداوند) خواهد خرامید.»172 و نیز در انجیل «متی» سخن از «انظلام» یعنی ظلم پذیری است که با شریر مقاومت مکنید و اگر کسی برگونهی راست تو سیلی زد گونهی چپ خود را نیز به طرف او بگردان...17
د. از مهمترین دلایل تحریف مسیحیت عقیده به «تثلیث» یعنی سه خدائی (پدر ـ پسر ـ روح القدس) است یعنی عیسی را خدا میداند در حالی که مسیحیت دین توحیدی بوده است و این تثلیث در انجیلهای کنونی نیز به صراحت یافت نمیشود.
پاورقی:
1- کتاب مقدس را بهتر بشناسیم / سارو خاچیکی / ص 31 و 32
2-طبق مندرجات كتاب مقدس هر كس به مسیح ایمان آورد روح القدس در او ساكن شده و او را از خطا و اشتباه باز میدارد
3- انجیل متی باب 16 آیه ی 18 - 19
4- اعمال رسولان باب 22 آیه ی 6 – 21
5- نامه ی پولس به غلاطیان باب 2 آیه ی 11
6- نامه ی پولس به غلاطیان باب 2 آیه ی 13
7- مسیحیت و بدعتها/ جوان گریدی ص47
8- تاریخ جامع ادیان ص 614
9. آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی، ص 127 ـ 128.
10 . کلام مسیحی، ص 43 ـ 44.
11. کلام مسیحی، ص 49.
12 . میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، ص 26.
13 . آل عمران / 78.
14 . بحارالانوار، ج 92، ص 43، ح 3 و ج 77، ص 276، ح 1.
15 . آل عمران / 79.
16 . اعراف / 156.
17 . درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت، محمدرضا زیبایینژاد، ص 82 ـ 85.
منبع:پرسمان
تحریف آیین مسیح در گذر تاریخ
بررسی تحریف در آیین مسیحیت در گروی مطالعه ی تاریخ زندگانی حضرت مسیح و آشنایی با تاریخ کلیسا است.
در مورد تاریخ مسیحیت اولین سؤالی که به ذهن می رسد این است که آیا مجموعه ی مدون و معتبری از زندگانی حضرت مسیح وجود دارد؟ و یا اینکه تا چه حد می توان به سیره ی حضرت مسیح دست یافت؟
در پاسخ به این سؤال باید یادآور شویم تنها کتاب هایی که کلمات و سیره ی حضرت مسیح را به تصویر کشیده اند، کتاب هایی است که امروزه به عنوان انجیل شناخته می شوند. به جز انجیل ها، کتاب دیگری در مورد تاریخ زندگانی حضرت مسیح در دست نیست. مسلمانان غالباً از انجیل به عنوان کتابی آسمانی که بر حضرت مسیح نازل شد یاد می کنند، اما مسیحیان وجود کتابی را که بر حضرت مسیح نازل شده باشد انکار می کنند. انجیل های کنونی کتاب هایی است که مسیحیان اولیه در مورد زندگانی مسیح به نگارش در آورده اند.
حال این سؤال پیش می آید که این کتاب ها تا چه حد معتبر است؟ نسخه های انجیل ها مربوط به چه زمانی است؟ و آیا براستی انجیل های کنونی نوشته ی نویسندگان یاد شده است یا خیر؟
در مورد اعتبار انجیل ها قبل از هر چیز باید یاد آور شویم که هرگز دلیل معتبری از سوی مسیحیان بر اعتبار انجیل ها ارائه نشده است. ادعای مسیحیان آن است که این انجیل ها زیر نظر روح القدس نگاشته شده و از خطا مصون مانده است. اما براستی دلیل این ادعا چیست؟!
طبق گزارشات تاریخی، تا پایان قرن اول میلادی بیش از صد انجیل در مورد زندگانی حضرت مسیح نگاشته شد، اما بعدها و به مرور زمان چهار انجیل ( لوقا – مرقس – یوحنا – متی ) از میان این کتاب ها رسمیت یافت و در نهایت به عنوان بخشی از کتاب مقدس مسیحیان انتخاب شد. یک نویسنده ی مسیحی در این باره می نویسد: « اناجیل و رساله های پولس بیش از سایر نوشته ها بین کلیساها می گشت و قرائت می شد و به همین دلیل زودتر از همه مورد قبول واقع شد. اعلام رسمی کتاب های عهد جدید به وسیله ی کلیسا قبل از قرن چهارم میلادی میسر نشد... آتاناسیوس از آباء ( بزرگان ) مقتدر کلیسا در سال 367 م تمام 27 کتاب عهد جدید را نام برده می افزاید هیچ کس به این کتاب ها چیزی اضافه نکند و چیزی از آن کم نشود ». 1
این سؤال هنوز پاسخ معتبری نیافته است که چگونه مسیحیان توانستند دریابند از میان ده ها انجیل، این چهار کتاب زیر نظر روح القدس نگاشته شده و باید جزء کتاب مقدس قرار بگیرد؟! این مشکل در مورد سایر کتاب ها و نامه های عهد جدید به مراتب مشکل تر است.
و به طور خلاصه میتوان گفت دلیل اعتبار کتاب مقدس، دو چیز می تواند باشد: اول هدایت روح القدس 2 که این مسأله، خود به عهد جدید مستند است. دوم فتاوای آباء کلیسا که اعتبار آن هم به کتاب مقدس باز می گردد و بدیهی است که برای اثبات کتاب مقدس نمی توان به خود آن استناد كرد.
فقدان گزارش معتبری از زندگانی، گفتار و سیره ی حضرت مسیح بهترین زمینه را برای تحریف در آیین مسیحیت به وجود آورد. اما با این حال بررسی بخش هایی از کتاب مقدس فعلی نیز می تواند گویای وقوع تحریف در کلیسای مسیح باشد؛ به این مهم خواهیم پرداخت. طبق گزارش انجیل ها، حضرت مسیح در آخرین روزهای زندگی خویش و پیش از مصلوب شدن، شمعون را که بزرگترین شاگرد و حواری محسوب می شد، به عنوان جانشین خویش برگزید و سرپرستی کلیسا را به او سپرد؛ « و من نیز تو را می گویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خود را بنا میکنم و ابواب جهنم بر آن استیلا نخواهد یافت. کلیدهای ملکوت آسمان را به تو می سپارم و آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود». 3
پس از حضرت مسیح، یهودیان به آزار و اذیت پیروان آن حضرت پرداختند. یکی از کسانی که در تعقیب و شکنجه ی مسیحیان سهم مهمی را ایفا می کرد، فردی یهودی به نام شائول بود. اما پس از مدتی وی ادعا کرد که حضرت مسیح بر وی ظاهر شده و او را به خاطر تعقیب و آزار مسیحیان توبیخ نموده است. وی همچنین ادعا نمود که مسیح وی را مأمور تبلیغ مسیحیت و رساندن پیغام مسیح به جهانیان کرده است، « و در اثنای راه چون نزدیک به دمشق رسیدم، قریب به ظهر ناگاه نوری عظیم از آسمان گرد من درخشید. پس بر زمین افتاده هاتفی را شنیدم که بر من می گوید: ای شائول چرا بر من جفا می کنی؟ من جواب دادم: خداوندا تو کیستی؟ او مرا گفت: من آن عیسی ناصری هستم که تو بر وی جفا می کنی... او به من گفت روانه شو زیرا که من تو را به سوی امت های بعد می فرستم». 4
و جالب اینكه هیچ كسی غیر از خود شائول شاهد و مدعی چنین اتفاقی نبوده است. او (که نامش را به پولس تغییر داد) پس از این ادعا به عنوان مبلغ مسیحیت، به ترویج مسیحیت پرداخت؛ مسیحیتی که در تضادی آشکار با مسیحیت ارائه شده از سوی حواریون بود.
چنانچه از کتاب مقدس بر می آید، پولس بدون آنکه شاگردی كند و تعالیم مسیح را از كسی فرا بگیرد، مستقلاً شروع به تبلیغ و ترویج مسیحیت نمود. او که خود را رسول ویژه ی مسیح می دانست، با پطرس نیز به مخالفت علنی پرداخت؛ « و اما چون پطرس به انطاكیه آمد، او را روبرو مخالفت نمودم زیرا كه مستوجب ملامت بود » 5
پولس کار را به جایی رسانید که پطرس را به نفاق و دورویی نیز متهم نمود!؛ « و سایر یهودیان هم با وی (پطرس) نفاق كردند، بحدی كه برنابا نیز در نفاق ایشان گرفتار شد». 6
اینکه چگونه پولس به خود اجازه می دهد با پطرس مخالفت کند، جزء نقاط مبهم و تاریک زندگی پولس به شمار می آید. مگر نه این است که حضرت مسیح، کلیسا را بر پطرس بنا نمود؟ مگر جز این است که حضرت مسیح کلیدهای آسمان را به او سپرد؟ و مگر در مورد وی نفرمود : « آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود». تغییرهای بنیادین پولس در مسیحیت سبب شد تا بسیاری از دین شناسان و محققین از وی به عنوان مؤسس دوم مسیحت یاد کنند. یک نویسنده ی مسیحی در این باره می نویسد : « پولس به خاطر توسعه یافتن افكارش متهم شده است كه آن قدر مسیحیت را تغییر داد كه گویی مؤسسس دوم آن است » 7
جان ناس، دین شناس و پژوهشگر معروف می نویسد: « پولس را غالباً دومین مؤسس مسیحیت لقب داده اند... چون وی نزد امم غیر یهودی به دعوت مبعوث بود، فکر مسیحیت و بعثت و رجعت او به کلی نزد ایشان فکری بیگانه بود. از این رو پولس از راه دیگری که متناسب با فکر و اندیشه ی آن اقوام بود در آمد... و اظهار داشت عیسی مسیح موجودی آسمانی است که طبیعت و ذاتیت الوهی دارد، ولی خود تنازل فرموده، صورت و پیکر انسانی را قبول کرد». 8
با مطالعه ی کتاب مقدس و تاریخ مسیحیت به روشنی می توان به این نتیجه دست یافت که بسیاری از تفکرات مسیحیت کنونی، ریشه در تعالیم پولس دارد.
دلایل تحریف مسیحیت و برتری اسلام
در بحث از تحریف مسیحیت لازم است به چند نکته اشاره شود:1. کتاب مقدس مسیحیان دو بخش دارد، «عهد جدید» و «عهد عتیق». علت این نامگذاری آن است که مسیحیان معتقدند:خدا با انسان دو پیمان بسته است، یکی پیمان کهن، به وسیلهی پیامبران پیش از عیسی مسیح؛ و دیگری پیمان نو، توسط خدای متجلی یعنی عیسی مسیح.
در حقیقت عهد عتیق کتاب آسمانی یهودیان است که مسیحیان برای آن احترام قائل شده و آن را در آغاز کتاب خود قرار دادهاند.9
2. طبق نص صریح قرآن مجید، انجیل حقیقی بر حضرت عیسی(ع) نازل و به او عطا شده است. (آل عمران / 3 و 65 و مائده / 46 ـ 47 و مریم / 30 و حدید / 27) و آن کتاب هیچ گونه سنخیتی با انجیلهای موجود ندارد. اما تا آنجا که تاریخ نشان میدهد مسیحیان هرگز برای حضرت عیسی(ع) به کتابی قائل نبودهاند و این انجیلها را صرفاً بیانگر زندگی و سخنان وی دانستهاند.
توماس میشل، دانشمند معاصر مینویسد:
پیش از نوشته شدن اناجیل، یک سنت شفاهی وجود داشت. عیسی به عقیدهی مسیحیان در حدود سال 30 میلادی وفات یافت و کسانی که از او پیروی کرده، وی را شناخته، کارهایش را دیده و سخنانش را شنیده بودند، خاطرات خویش از او را در حافظه نگه میداشتند، هنگامی که مسیحیان نختسین برای عبادت گرد میآمدند، آن خاطرات نقل میشد. اندک اندک این منقولات شکل مشخصی یافت و بر حجم آنها افزوده شد.10
در جای دیگر نیز میگوید: مسیحیان هرگز نمیگویند:عیسی کتابی به نام انجیل آورد. آوردن وحی توسط عیسی به گونهای که مسلمانان در مورد قرآن و پیامبر اسلام معتقدند در مسیحیت جایی ندارد.
مسیحیان، عیسی را تجسم وحی الهی میدانند و به عقیدهی آنان، وی نه حامل پیام بلکه عین پیام بوده است.11
3. اعتبار کتاب مقدس را از دو دیدگاه میتوان بررسی کرد: الف. دیدگاه کلیسا:همانگونه که بیان شد مسیحیان نسبت به کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) نظری کاملاً موافق دارند و تمام القاب و احترامات شایستهی یک کتاب آسمانی را نسبت به آن روا میدارند و تعبیراتش مانند کتاب خدا و وحی در مورد آن کتب معمول است. بدیهی است که هیچ گونه تحریفی را در مورد آن کتاب قبول ندارند.12
هر چند که میپذیرند انجیل وحی الهی مانند قرآن نیست. بلکه اصولاً زندگینامهی عیسی است پس ربطی به انجیل نازل شده ندارد.
ب. دیدگاه قرآن: مسلمانان از دیرباز معتقد بودهاند تورات و انجیلی که خدا نازل کرده است، دستخوش تحریف قرار گرفته و مسائلی مانند بشارت به ظهور حضرت محمد(ص) از آن حذف و خرافاتی چون جسمانیت خدای متعال به آن افزوده شده است.
تحریف در کتاب مقدس را از چند طریق میتوان به وسیلهی آیات و روایات اثبات نمود: الف. برخی آیات و روایات آشکارا تحریف را در این کتاب بازگو میکنند، قرآن کریم میفرماید: «وإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقاً یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَیَقُولُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ»؛13 و در واقع برخی از آنان دستهای هستند که زبانشان را به [خواندن] کتاب میپیچانند تا بپندارید آن [را که میخوانند،] از کتاب (خدا) است؛ در حالی که آن از کتاب (خدا) نیست. و میگویند:«آن از نزد خداست.» در حالی که آن از نزد خدانیست، و بر خدا دروغ میبندند، در حالی که آنان میدانند. در جاهای دیگری از قرآن کریم نیز به این مطلب اشاره شده مثل:بقره / 79 و مائده / 41 و صف / 8. و در روایتی از علی(ع) حکایت شده:پس از غیبت موسی(ع) و عیسی(ع) تورات و انجیل را تغییر دادند و عبارات و کلمهها را از مواضع خود تحریف کردند. و خدا هم دل آنان را کور نمود که به واسطهی این کور دلی مطالب اضافی و تحریف شده را در کتاب باقی گذاردند، و همین مطلب آنان را در این تهمتهای بزرگ و تلبیس امور و کتمان واقعیات رسوا ساخت.14
ب. برخی آیات قرآن نیز به طور ضمنی و تلویحی به وقوع تحریف در کتاب مقدس نظر دارند:مانند: «مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤْتِیَهُ اللّهُ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِبَاداًلِی مِن دُونِ اللّهِ»؛169 برای هیچ بشری سزاوار نیست که خدا به او، کتاب و حکم و پیامبری دهد؛ سپس [او] به مردم بگوید:«غیر از خدا، بندگان من باشید.» و لیکن (سزاوار مقام پیامبر آن است که بگوید:مردمی) ربّانی باشید،
به طور ضمنی مطالب موجود در عهد جدید پیرامون الوهیت عیسی(ع) را از موارد جعل معرفی کرده است و همچنین آیهی: «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِندَهُمْ فِی التَّورَاةِ وَالإِنْجِیلِ»؛15
(همان) کسانی که از فرستاده (خدا)، پیامبر درس نخوانده پیروی میکنند؛ آن (پیامبری) که (صفات) او را در تورات و انجیل نزدشان، نوشته مییابند؛ به طور تلویحی به حذف عباراتی از کتاب مقدس یا تحریف معنوی و یا وجود کتابهایی مقدس در بین یهودیان و مسیحیان جزیرة العرب که از میان رفتهاند اشاره میکند به عنوان مثال عباراتی از انجیل یوحنا که بشارت به ظهور «فارقلیط موعود» داده است، از طرف مفسران نصارا به «روح القدس» معنا شده که اقنوم سوم تثلیث است؛ در حالی که مراد از این شخص فردی از نوع انسان است. به همین جهت افرادی چون «مونتانوس» در قرن دوم و «مانی» در قرن سوم خود را «فارقلیط موعود» معرفی کرده تعداد زیادی را به گرد خود جمع کردهاند.
ج. با دقت در مضامین مختلف کتاب مقدس به موارد بسیاری از تناقضات واضح و آشکار میرسیم که نشانگر وجود دستهای جاعلینی بوده که ناشیانه به این عمل فسادانگیز اقدام نمودهاند. به عنوان نمونه در «انجیل یوحنا» از «یحیی» پرسیده میشود:آیا تو همان ایلیای نبی ـ الیاس ـ هستی که قبل از فرا رسیدن روز موعود (ظهور مسیح) باید بیاید؟یحیی تاکید میکند که من چنین شخصی نیستم (خروج 1/19) اما در انجیل به عیسی(ع) نسبت دادهاند که فرمود:«و اگر خواهید قبول کنید که یحیی همان الیاس است که باید بیاید (خروج / 14).16
نویسندهی انجیل لوقا برای برداشتن تنافی موجود بین این دو عبارت، مساله را به گونهای دیگر توجیه کرده و میگوید:«و او (یحیی) به روح قوت الیاس پیش روی وی (خداوند) خواهد خرامید.»172 و نیز در انجیل «متی» سخن از «انظلام» یعنی ظلم پذیری است که با شریر مقاومت مکنید و اگر کسی برگونهی راست تو سیلی زد گونهی چپ خود را نیز به طرف او بگردان...17
د. از مهمترین دلایل تحریف مسیحیت عقیده به «تثلیث» یعنی سه خدائی (پدر ـ پسر ـ روح القدس) است یعنی عیسی را خدا میداند در حالی که مسیحیت دین توحیدی بوده است و این تثلیث در انجیلهای کنونی نیز به صراحت یافت نمیشود.
پاورقی:
1- کتاب مقدس را بهتر بشناسیم / سارو خاچیکی / ص 31 و 32
2-طبق مندرجات كتاب مقدس هر كس به مسیح ایمان آورد روح القدس در او ساكن شده و او را از خطا و اشتباه باز میدارد
3- انجیل متی باب 16 آیه ی 18 - 19
4- اعمال رسولان باب 22 آیه ی 6 – 21
5- نامه ی پولس به غلاطیان باب 2 آیه ی 11
6- نامه ی پولس به غلاطیان باب 2 آیه ی 13
7- مسیحیت و بدعتها/ جوان گریدی ص47
8- تاریخ جامع ادیان ص 614
9. آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی، ص 127 ـ 128.
10 . کلام مسیحی، ص 43 ـ 44.
11. کلام مسیحی، ص 49.
12 . میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، ص 26.
13 . آل عمران / 78.
14 . بحارالانوار، ج 92، ص 43، ح 3 و ج 77، ص 276، ح 1.
15 . آل عمران / 79.
16 . اعراف / 156.
17 . درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت، محمدرضا زیبایینژاد، ص 82 ـ 85.
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .